کد خبر 118170
تاریخ انتشار: ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۱۲:۰۴

مسلمانان باید به‌هوش باشند و بگویند ما نمی‌جنگیم No war بین مسلمان‌ها نباید جنگ باشد، جنگ بین شیعه و سنی نباید باشد، بین فارس و عرب و کرد جنگ نباید باشد، باید بنشینند و مسائل را با تفاهم حل کنند. شدت عملی هم که بعضی‌ها طرفدار آن هستند که بزنید و بکوبید، غلط است.

به گزارش مشرق، در سال‌هاي نخست پيروزي انقلاب از چهره‌هاي نمادين و مسئولان محبوب نظام بود، شهرتي در خور داشت و در صحنه‌ها حضوري نمايان.در سال‌هاي مبارزه نيز براي خويش كارنامه‌اي در خور رقم زده بود، از پيشگامي در گروه «حزب الله» گرفته تا حضور در پاكستان و تربيت چريك‌هاي مبارز با شاه.

عباس آقا زماني مشهور به ابوشريف در آغازين سال‌هاي دهه ۶۰ به عنوان سفير ايران به پاكستان رفت اما پس از اتمام مأموريت به ايران بازنگشت و در پي دلمشغولي‌هاي ديني و سياسي خويش روان شد.
 
او امروز بيش از هر چيز دغدغه وحدت امت اسلامي و آگاهي مسلمانان از نقشه‌هاي استعمار را در ذهن مي‌پرورد. در ماه‌هاي اخير و در پي اعلام حضور ابوشريف در ايران به ديدارش شتافتم نه براي گفت و شنود مطبوعاتي -كه در اين روزها پذيراي آن نمي‌شود- كه براي دانستن تحليل او از رويدادهاي كشورهاي عربي و شنواي سخنانش گشتم.
 
از او رخصت خواستم تا گفته‌هايش را نه به عنوان گفت‌وگوي «جوان» كه بانام گپ و گفتي شخصي به چاپ برسانم كه پس از بازبيني متن گفت و شنود، پذيرفت. به هر روي، اين ديدگاه‌ها محصول درك چهره‌اي است كه سال‌هاي طولاني در متن سياست داخلي و خارجي حضور داشته و نيز پيش‌بيني‌هاي او. با سپاس ازجناب ابوشريف كه پذيراي درخواست اين صاحب قلم گشت.

آقای ابوشریف، با تشكر از جنابعالي، اوضاع كشورهاي انقلابي منطقه وچشم اندازتحولات اين منطقه را چگونه تحلیل می‌کنید؟

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم- بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدالله رب العالمین، قاصم الجبارین مبیر الظالمین، مدرک الهاربین، الذی یهلک ملوکا و یستخلف آخرین. الصلوه و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین و قائد المجاهدین ابی القاسم محمد (صلی اله) و علی اهل بیته الطیبین. الطاهرین المعصومین و اصحابه المنتجبین- و لعن علی اعدائهم اجمعین.

اوضاع كنوني منطقه به یک‌سری حوادث تاریخی در ادوار گذشته مربوط می‌شود. ریشه‌اش در تاریخ است. البته اگر الان بخواهیم ریشه‌اش را بگوییم، باید دید از کجا شروع شده و به کجا رسیده، ولی به‌طور مختصر بايد گفت بعد از سقوط خلافت عثمانی که ۶ قرن با صلیبی‌ها جنگیدند و بعد اعراب باملیت‌گرایی ترک‌ها را راه نمی‌دادند، زمینه‌های اختلاف در بین امت اسلامی بود و صلیبی‌ها از این اختلاف استفاده کردند و اعراب را علیه ترک‌ها شوراندند.

جنگ صلیبی‌ها با ترک‌ها در اروپا، تبدیل شد به جنگ ترک‌ها با عرب‌ها در داخل امت اسلامی. وقتی برای ترک‌ها جبهه داخلی ایجاد شد، ترک‌ها در اروپا نتوانستند به جنگ با صلیبی‌ها ادامه بدهند و در آنجا شکست خوردند و عقب ‌نشینی کردند تا اينكه آنها از اتریش و یوگسلاوی و بلغارستان و بوسنی آمدند و تا دروازه‌های استانبول رسیدند. بعد هم جریان آتاتورک را به وجود آوردند و رژیم غیرمذهبی را در ترکیه ایجاد کردند.
 
بعد خط ترکی و لباس‌ها را تغییر دادند. بعد از شکست خلافت عثمانی، صلیبی‌ها تمام سرزمین‌های اسلامی را اشغال کردند. لیبی را ایتالیایی‌ها گرفتند، لبنان و سوریه و الجزایر را فرانسوی‌ها گرفتند، انگلیسی‌ها مصر را تا عربستان و مناطق عربی و هندوستان و پاکستان و افغانستان را گرفتند و تا نزدیکی‌های کابل آمدند. از آن طرف هم روس‌ها آمدند و ازبکستان و قرقیزستان و آذربایجان و... را اشغال کردند و رسیدند تا شمال ایران و تا نزدیکی‌های تبریز. تمام سرزمین‌های اسلامی توسط صلیبی‌ها اشغال شد و فقط چند شهر ایران مثل تبریز و تهران و اصفهان و... ماند و در افغانستان هم کابل ماند و هرات و سه چهار شهر دیگر...

ظاهراً شما معتقديد سياست آن دوره صليبي‌هادرسيطره بركشورهاي اسلامي، با سياست امروزين ايشان تفاوتي نكرده است. اينگونه نيست؟

صلیبی‌ها حدود ۲ قرن در سراسر کشورهای اسلامی حکومت کردند. انگلیسی‌ها سیاستی داشتند با عنوان divide & rule (تفرقه بینداز و حکومت کن) و با همین سیاست سرتاسر این سرزمین‌ها را اداره کردند تا اينكه افکار آزادی‌خواهی در بین مسلمانان پیدا شد.

آنها تا توانستند مسلمانان را به نام شیعه و سنی و فارس و عرب و پنجابی و پشتو و... يا به‌خاطر اختلافات زبانی و مذهبی و قومی از هم جدا کردند.
 
تا اينكه شخصی به نام سیدجمال پیدا شد یا کسي مثل اقبال در پاکستان يا در مصر کسي مثل سیدقطب و نهضت‌هایی را شروع و افکار امتی اسلامی را زنده کردند با این هدف که امت اسلامی صدر اسلام را زنده کنند. کوشش زیادی شد که این نهضت را در کشورهای عربی بکوبند. انگلیس‌ها به نام قومیت و ناسیونالیسم عرب به عرب‌ها پول و اسلحه دادند.

جمال عبدالناصر رهبر این کار بود و احساسات اعراب را برمی‌انگیخت و پان‌عربیسم را در دنیای عرب زنده کرد. اینها با هر گونه فکر اسلامی مخالف بودند، به گونه اي كه جمال عبدالناصر سیدقطب که متفکر و رهبر اخوان‌المسلمین بود را اعدام کرد و یكسری از اخوانی‌ها را هم با بیرحمی کشت. همین‌طور نهضت‌های اسلامی در همه جا سرکوب می‌شدند.

از ديدگاه شما اين ماشين سركوب و ترور دركجا و متأثر از چه رويدادي متوقف شد؟

از آنجا که خداوند می‌فرماید: «وَ نُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّة و نجعلهم الوارثینً»(۱)، با اينكه امت اسلامی به نهایت استضعاف کشیده شده بود و صلیبی‌ها بسیار به این امت ظلم نموده و تمام منابع و سرمایه‌هایشان را غارت کرده و آنها را در فقر و بدبختی نگه داشته بودند، خداوند لطف فرمود و ايران توانست به‌واسطه رهبری امام‌خمینی(ره) از نفوذ صلیبی‌ها دربیاید و در نتيجه یک نظام اسلامی در ایران به وجود آمد.

بعد از اينكه نظام اسلامی در ایران به وجود آمد، استعمار صلیبی می‌دانست که این انقلاب مختص ایرانی‌ها نیست و مرز و بوم و حدود ندارد و می‌رود که سراسر دنیای اسلامی را به صورت یک امت واحد دربیاورد و ممکن است حتی در جهان هم گسترش یافته و رهبری انسان‌ها را در جهان به‌دست بگیرد.
 
توطئه‌ها از خارج و داخل شروع شد. در اين دوران روس‌ها آمدند و افغانستان را اشغال کردند. همان روزها در کابل و امارات و سعودی و عراق هر جا که می‌رفتید صحبت از اين بود كه اینجا هم باید انقلاب شود. همه جا منتظر بودند که انقلاب اسلامی از ایران، در دنيا منتشر شود. از طرفي هم آمدند و به عرب‌ها گفتند که انقلاب ایران برای شما خطر دارد و بايد براي مقابله با اين خطر پول بدهید و با پول عرب‌ها صدام را جلو انداختند و از دو طرف انقلاب را محدود کردند.

این از خارج، از داخل هم به عرب‌های خوزستان گفتند شما عرب هستید و این انقلاب مال فارس‌هاست، به بلوچ‌ها و کردها هم گفتند شما سنّی هستید و اینها شیعه هستند و با همان شیوه‌ای که قبلاً مسلمان‌ها را از هم جدا کردند، سعی کردند در اینجا هم جلوی پا گرفتن انقلاب را بگیرند و مانع از صدور آن به جهان بشوند. مشکلات فراوانی در مسئله خوزستان ایجاد شد که خلق عرب‌ شهرها و مراکز ارتش و پلیس را اشغال کرد و در کردستان هم نظیر همین اتفاقات افتاد، حتی در تبریز هم رادیو و تلویزیون را اشغال کردند گفتند ما ترک هستیم و نظام فارس‌ها را قبول نداریم!

ولی از آنجا که خداوند تبارک و تعالی عنایت داشت، تمام این توطئه‌ها خنثی شدند و جمهوری اسلامی توانست حکومت ولایت فقیه را تشکیل بدهد. البته توطئه‌هایی هم که از خارج شد، برای انقلاب چه در داخل و چه در خارج مشکلاتی را به وجود آورد.

ظاهراً‌ شما در افغانستان شاهد حضور تمامي سربازان كشورهاي عضو پيمان ورشو و نه فقط سربازان روسي بوده‌ايد.

بله، ما خودمان در افغانستان بودیم و مي‌ديديم كه در آنجا فقط سربازان روسی نبودند، بلکه سربازان چک، لهستانی‌ها و همه کشورهای پیمان ورشو بودند که با افغانی‌ها مقابله کنند، با اين همه دیدیم که بعد از چند سال روس‌ها مجبور به عقب‌نشینی شدند.

شما علت شكست روس‌ها در اين جنگ را درچه مي‌دانيد؟

این جنگ از نظر اقتصادی برایشان بسیار گران تمام شد و از نظر نظامی هم فقط شهرها را گرفته بودند و کوه‌ها و روستاها دست مجاهدین بود. آنها از همين طريق به روس‌ها تلفات وارد می‌کردند، به نظر من این شکست‌ها درست است، اما بزرگ‌ترین شکستی که خوردند، شکست ایدئولوژیک است...

چرا؟

چون بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره)، در بیست و یکمین کنگره حزب شوروی گفتند اسلام هم می‌تواند ملت‌ها را به انقلاب رهنمون کند. شما اگر به کتاب‌های مارکسیستی توجه کنید، در آنجا نوشته بودند مارکسیسم علم انقلاب است، یعنی در هر جا بخواهید انقلاب کنید باید افکار مارکسیستی را توسعه بدهید.
 
چگونه؟ باید طبقه کارگر تشکیل شود. طبقه کارگر را چگونه تشکیل بدهیم؟ باید کارخانه‌ها را زیاد كنيد تا کارگرها زیاد شوند و بعد کارگرها اعتصاب کنند و مملکت فلج شود آن‌وقت کارگرها حکومت را به دست می‌گیرند و حکومت کارگری را به وجود می‌آورند و نتيجتاً مارکسیسم یعنی علم انقلاب.

در جریان انقلاب ایران با آنكه کمونیست‌ها هم بودند، ولی طبقه کارگر شکل نگرفت و نتوانست یک اعتصاب سرتاسری راه بیندازد و ملت را به قیام وادار کند.

چرا؟ به دليل كمبودشان يافقدان پايگاه اجتماعي يا هر دو؟

اساساً ایران یک کشور صنعتی نبود، مردم با عقیده به یک مرجع تقلید مثل امام خمینی(ره) و عِرق مذهبی‌شان به خیابان‌ها آمدند و نه به خاطر منافع کارگری. روس‌ها بعد از اينكه به افغانستان آمدند، دیدند آنجا هم همین‌طور است، تئوریسین‌های مارکسیسم به این فکر افتادند که چطور افغان‌هایی که نه حزب کارگر دارند و نه امکاناتی در اختیارشان است، با ارتش اتحاد جماهیر شوروی می‌جنگند و دست هم برنمی‌دارند.
 
اینها چه عقیده‌ای دارند؟ فهمیدند که وقتی ادعا می‌کنند مارکسیسم علم انقلاب است، این‌طور نیست و در تئوری خود تجدیدنظر ‌کردند و بعد هم گورباچفی پیدا شد و طرح آزادی اقتصادی و سیاسی را پیشنهاد کرد و به‌تدریج حزب کمونیست از قدرت کنار رفت و به دنبال آن اتحاد جماهیر شوروی هم از هم پاشید...

اما جنگ ايدئولوژيك و نظامي برعليه اسلام و مسلمانان ادامه يافت...

بله. پیمان نظامی ورشو در مقابل ناتو بود، منتها به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و از بین رفتن پیمان ورشو و فرو ریختن دیوار برلین و یکی شدن آلمان شرقی و غربی و آزاد شدن اروپای شرقی، خانم مارگارت تاچر نخست‌وزیر وقت انگلیس گفت ورشو منحل شده، ولی ناتو منحل نمی‌شود. ما ناتو را برای بنیادگرایی شرق لازم داریم! گفت:

«Eastern Extremism»، نگفت بنیادگرایی ایران یا افغانستان، عراق یا پاکستان، گفت شرق، منظورش همه مسلمانان بود. الان می‌بینید که ناتو در افغانستان و لیبی و عراق است. آقای بوش در زمان ریاست جمهوری‌اش گفت: «ما جنگ صلیبی را علیه تروریسم شروع کردیم.» منظورش ازجنگ عليه تروریسم، جنگ عليه اسلام و کشورهای اسلامی بود. بعد ناتو را تشویق کرد و گفت: «ما هستیم، شما هم بیایید.»

اگرچه وقتی امريكا به عراق آمد، سازمان ملل موافقت نکرد که امريكا به خاطر داشتن اسلحه اتمی به عراق حمله کند، ولی امريكا گفت: «سازمان ملل موافقت بکند یا نکند، ما می‌آییم!»، عراق را تصرف کرد و بعد از اعلان جنگ صلیبی ، ناتو را هم با خودش به افغانستان آورد. الان حدود ۱۰ سال است که ناتو در افغانستان است. در این ۱۰ سال، امريكایی‌ها از نظر نظامی به اهدافشان نرسیدند و روز به روز دارند تلفات می‌دهند و دکترین آقای بوش که گفته بود، امريكا باید لیدر جهان بشود، شکست خوردند.
 
چرا؟ چون وقتی اعضای ناتو و حتی سربازان امريكایی به افغانستان آمدند، ملت گرسنه، فقیر و خانه‌های گِلی را با مدرن‌ترین طیاره‌ها بمباران کردند و سوزاندند و مردم بدبختی را که زندگی‌شان، مثل زندگی هزار سال پیش بود را، آواره نمودند. تمام سربازان امريكایی که از افغانستان برمی‌گشتند، به بیماری‌های روانی دچار شدند. حتی دکتری که بیماران روانی ارتش امريكا را در یک پادگان در امريكا معالجه می‌کرد، خودش بیمار شد! اینها را به رگبار بست و ۱۳ نفرشان را کشت! سربازان امريكایی و سربازان ناتو ، موقعی که برمی‌گشتند، بیمار می‌شدند و کشورهای دیگر ناتو، بار اول که سرباز فرستادند، بار دوم گفتند ما دیگر نیستیم و امريكا تنها ماند.

آيا پس از بوش ايده جنگ صليبي متروك ماند يا در ابعاد و جنبه‌هاي ديگر ادامه پيدا كرد؟

در ظاهر بله ولي درواقع خير. در انتخابات امريكا، دموکرات‌ها، یعنی آقای اوباما با این شعار که ما از عراق و افغانستان بیرون می‌آییم، پیروز شد.

معنایش این است که مردم امريكا با تِز آقای بوش که می‌خواهیم جنگ صلیبی کنیم، موافق نبودند، بنابراین آقای اوباما تغییرات اندکی داد که دیگر عملیات نکنند یا عملیات را به‌تدریج کم کنند تا اينكه تصویب کردند که تا سال ۲۰۱۴ بیرون بروند، ولی آقای اوباما تا به حال دو بار به کنگره پیشنهاد کرده که الان بايد از افغانستان خارج شویم، چون نه از پس هزینه جنگ برمی‌آییم و نه قادریم این تلفات را تحمل کنیم. الان هم هر روز دارند مناطق قبايلی پاکستان را که پشتیبان افغان‌هاست بمباران می‌کنند وهمين باعث مي‌شود نفرت و خشم مردم افغانستان و پاکستان و کشورهای اسلامی روز به روز نسبت به امريكا بیشتر ‌شود.

اوباما در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری‌اش گفت که ما می‌خواهیم با کشورهای اسلامی روابط خوبی داشته باشیم و اولین سفرش را هم به یک کشور اسلامی کرد. در واقع می‌‌خواستند از نفرت مسلمان‌ها جلوگیری کنند، چون می‌دانستند بدون مسلمان‌ها نمی‌توانند زندگی کنند.
 
الان ناتو در حال فرار از افغانستان است. از نظر نظامی شکست خورده، مشکلات اقتصادی در امريكا زیاد شده، از نظر ایدئولوژیك و تئوریِِِ جنگ صلیبی هم، سایر کشورهای ناتو دیگر دنبال امريكا نمی‌روند، از نظر سیاسی، تمام کشورهای اسلامی نسبت به امريكا نفرت پیدا کرده‌اند. امريكایی‌ها از هر نظر شکست خورده‌اند و دارند از افغانستان فرار می‌کنند.

به نظرشما آياهمين بحران‌هايي كه گريبانگيرامريكاشده، چه بحران مالي وچه بحران ايدئولوژيك، موجب شده كه آنها ازپيگيري علني ايده «جنگ‌هاي صليبي»منصرف شوند؟

بله، به همین دلیل بود که امريكایی‌ها دیدند دیگر نمی‌توانند از رژیم‌هایی مثل حسنی مبارک که ۳۰ سال دست‌نشانده امريكا بودند، به‌صورت فیزیکی و نظامی حمایت کنند و لذا سیاستشان را در کشورهای اسلامی تغییر دادند. می‌بینیم که حسنی مبارک رفت و امريكا در قبالش هیچ کاری نکرد.

اگرچه دارند سعی می‌کنند ارتش مصر را که همه تربیت و آموزش‌هایش امريكایی است، حفظ کنند و همین ارتش هم الان در مصر مشکلاتی را ایجاد کرده است، ولی از حسنی مبارک نتوانستند حمایت کنند. همین‌طور تونس و سایر کشورهای عربی هم از حمایت صددرصد امريكا خارج می‌شوند. امادر لیبی مسئله کمی فرق دارد. امريكایی‌ها دیدند که همه منافعشان در کشورهای اسلامی دارد از بین می‌رود، لذا آمدند و از موقعیت لیبی استفاده و مخالفین قذافی را تقویت و به لیبی حمله هوایی کردند. چرا؟ برای اينكه دیدند منافع نفتی لیبی را هم به دنبال سایر کشورها دارند از دست می‌دهند و می‌گفتند دست‌کم این یکی را برای خودمان نگه داریم. در لیبی اوضاع مثل مصر نیست که اخوانی‌ها۵۰ سال است به دنبال سیدقطب، دارند در زمینه آگاهی‌بخشی به مردم کار می‌کنند. لیبی دروضع قبايلی وصحرایی است و از نظر وجود علمای دینی و علوم دینی هم خیلی عقب‌مانده ‌است. در واقع آنها در ليبي از يك خلاءاستفاده كردند.

درمقطع كنوني، امريكايي‌ها براي تداوم آرمان جنگ‌هاي صليبي به چه شيوه‌اي عمل مي‌كنند؟

همان‌طور که عرض کردم دراين ترديدي نيست كه الان در کشورهای عربی، جنگ‌هاي صلیبی به شكلي متفاوت از گذشته ادامه دارد. الان صلیبی‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که در جنگ نظامی نمی‌توانند با مسلمانان روبه‌رو بشوند و جریان لیبی نشان داد که فقط می‌توانند در جنگ هوایی به موفقیت دست پیدا کنند و یا در داخل کشورهای اسلامی، اپوزیسیون و معارضی را به وجود بیاورند. الان در سوریه هم می‌خواهند همین کار را بکنند که قدرت مخالفی را تقویت کنند، آنها بجنگند و اینها هم از طریق هوا کمک کنند. جنگ‌های صلیبی همچنان ادامه دارد...

و شيوه تداوم اين جنگ‌ها؟

تحلیلی که الان با قرائن موجود از حوادث سیاسی برمی‌آید، این است که بعد از شکست روس‌ها و ناتو در افغانستان به این نتیجه رسیده‌اند که باید دنیای اسلام را دو باره به جنگ‌های گذشته شیعه و سنی بکشانند و از یک طرف می‌گویند محور: حزب‌الله، اسد، ایران، بحرین، عراق و... و از طرف دیگر سعودی، قطر، امارات و... طبق تحلیل‌هایی که هست می‌خواهند دو سرزمین عربی شیعه و عربی سنی درست کنند و تمام مرزها را به هم بزنند تا مسلمان‌ها با هم بجنگند و تمام نفت این منطقه را صرف اسلحه کنند، آری مسلمان‌ها با هم بجنگند و غربی‌ها هم اسلحه‌های کهنه‌شان را بفروشند، آن هم اسلحه‌هایی که به‌خاطر تکنیک جدید از کار افتاده و از رده خارج شده است !

حالا برنامه‌شان این است که در منطقه خاورمیانه جنگ شیعه و سنی درست کنند، شیعه‌ها از یک طرف، سنی‌ها از یک طرف. در افغانستان الان دارند با طالبان مذاکره می‌کنند که جنوب افغانستان و قسمتی از شمال پاکستان را به آنها بدهند و حکومت طالبان راه بیندازند تا بین آنها و حکومت پاکستان ۵۰-۴۰ سال جنگ راه بیندازند!

بستر آن هم اختلافات مرزی است. شمال افغانستان، فارسی‌زبانان با تاجیکستان بر سر اختلاف مرزی بجنگند. می‌خواهند بلوچستان ایران و بلوچستان پاکستان را هم یک جا کنند و بلوچستان بزرگ ایجاد کنند تا سال‌ها بین ایران و بلوچستان جنگ ادامه پیدا کند! مي‌خواهندكه ما از جهان غافل بشویم، جهانی که کمونیست‌ها در ایدئولوژی شکست خوردند، سیستم کاپیتالیسم هم که از قبل شکست خورده بود.
 
مارکسیسم وقتی به وجود آمد که سیستم سرمایه‌داری در اروپا به بن‌بست رسیده بود، حالا بعد از شکست کمونیست‌ها دو باره آمدند و گفتند رهبری جهان با ماست، ولی همین رهبری هم شکست خورده و دائماً در امريكا بر ضد نظام سرمایه‌داری تظاهرات است. در کشورهای اروپایی هم همین‌طور هر روز بر ضد سیستم سرمایه‌داری تظاهرات است.

دو سالی است که ما داریم این را تحلیل می‌کنیم که جنگ، جنگ کارخانه‌های اسلحه‌سازی است. امريكا و صلیبی‌ها دارند در منطقه اسلامی جنگ ایجاد می‌کنند که اسلحه‌هایشان را بفروشند و شما هوشیار باشید و به خاطر اختلافات قومی و مذهبی با هم نجنگید و مصرف‌کننده اسلحه‌های کهنه آنها نشوید.

همین حرف را الان دارند در اروپا می‌زنند و تلویزیون لندن هم نشان داد که یک منتقد موسیقیدان گفت که اینها جنگ ایجاد می‌کنند، اسلحه بفروشند و این پول در جیب ۲درصد از مردم امريكا می‌رود که اسلحه می‌سازند و جنگ ایجاد می‌کنند و اسلحه‌ها را می‌فروشند. در تظاهرات‌هایشان هم می‌گویند ۷۵درصد درآمد مملکت می‌رود توی جیب ۲درصد از مردم که اسلحه می‌سازند، می‌فروشند و جنگ ایجاد می‌کنند و ما جنگ نمی‌خواهیم.

الان توی تظاهرات‌های اروپا و امريكا هم می‌گویند که شما اسلحه می‌سازید و جنگ می‌کنید، ما جنگ نمی‌خواهیم ما تعلیم می‌خواهیم، ما سلامتی و بهداشت می‌خواهیم، خانه می‌خواهیم و تحلیل ما درست درآمد. الان امريكایی‌ها دیگر ایدئولوژی ندارند. بگویند چه می‌دهیم؟ آزادی و دموکراسی می‌دهیم؟ اینها می‌خواهند مرکز ایدئولوژیک اسلامی را نابود کنند، چگونه؟ به این شکل که اینها بهوش نباشند و بگویند ما دنیا را رهبری می‌کنیم. قرآن می‌گوید: «كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ»(۲): مسلمانان! شما بهترین امت هستید. برخیزید و دنیا را رهبری کنید. «لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا»(۳) شما رهبر جهان و پیامبر هم رهبر شما باشد.

الان برای اينكه مسلمانان رهبر جهان نباشند و امت و ولایت خود را دو باره ایجاد نکنند، اینها را گرفتار این اختلافات می‌کنند و آنها را تشویق می‌کنند که با هم بجنگند که باز هم رهبری دنیا دست همان‌ صلیبی‌های استعمارگر باشد.

و راه حل اين معضل از منظر شما؟

مسلمانان باید به‌هوش باشند و بگویند ما نمی‌جنگیم No war بین مسلمان‌ها نباید جنگ باشد، جنگ بین شیعه و سنی نباید باشد، بین فارس و عرب و کرد جنگ نباید باشد، باید بنشینند و مسائل را با تفاهم حل کنند. شدت عملی هم که بعضی‌ها طرفدار آن هستند که بزنید و بکوبید، غلط است. چرا؟ چون قرآن می‌گوید: «وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِين»(۴): ما باید رحمت باشیم للعالمین، نه فقط رحمة للمسلمین. بنی‌امیه آمدند و نفرتاً للعالمین، نفرتاً للمسلمین، نفرتاً لاهل بیت (ع) را باب کردند.
 
نه تنها از جهان نفرت داشتند، از اهل بیت(ع) هم نفرت داشتند. خلافت عثمانی هم همین کار را کرد، احزاب سیاسی هم همین‌طور. همین‌که حزبی سر کار می‌آید، بقیه را از دم تیغ می‌گذراند. اسلام این‌طور نیست، اسلام می‌گوید رحمه‌للعالمین، یعنی نباید بگوییم مرگ بر این، مرگ بر آن، مسیحی نابود، یهودی نابود. قرآن می‌گوید حتی با هندو و کافر هم نشانه رحمت باشید. چگونه؟ قرآن می‌گوید: «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاء وَ الْمَسَاكِينِ وَ الْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقَابِ وَ الْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللّهِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ»‌(۵)، صدقه را به فقیر و مسکین بدهید و به کافر هم صدقه بدهید مشکلات زندگی‌اش را حل کنید تا که دلش به طرف اسلام متمایل شود.
 
نه اينكه اول به او بگویید بگو زنده باد فلان و مرده باد فلان تا به تو این را بدهم. اول پول را بده، اول به کفار رحمت بده، لطف بکن تا به طرف اسلام متمایل شود، آن وقت قرآن را برایش بخوان و دنیا و آخرت را برایش توضیح بده: «يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ»(۶). اول او را بیاور و نزدیک کن، نه اينكه از اول، این کافر است، آن کافر است، این را بزن، آن را بزن و علی بماند و حوضش!

پی‌نوشت‌ها:
(۱) قرآن کریم، سوره قصص، آیه ۵.
(۲) قرآن کریم، سوره آل‌عمران، آیه ۱۱۰.
(۳) قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۴۳.
(۴) قرآن کریم، سوره انبیا، آیه ۱۰۷.
(۵) قرآن کریم، سوره توبه، آیه ۶۰.
(۶) قرآن کریم، سوره جمعه، آیه ۲. ش

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس