مصباح یزدی

انسان‌ها چه زن و چه مرد از آن جهت که انسانند، یک وظیفه مشترک انسانی دارند و از آن جهت که هرکدام جنس خاصی از انسان هستند؛ وظایف خاص جنس خودشان را بعهده دارند.

به گزارش مشرق، انسان‌ها چه زن و چه مرد از آن جهت که انسانند، یک وظیفه مشترک انسانی دارند و از آن جهت که هرکدام جنس خاصی از انسان هستند؛ وظایف خاص جنس خودشان را بعهده دارند. از آنجایی جامعه انسانی مرکب از جنس زن و جنس مرد است؛ لازم است برای پایداری این نظام هر انسانی بنا بر طبیعت و فطرت خود وظایف را بعهده بگیرد.

ابتنای حقوق انسانی بر فطرت آدمی

برای اینکه بتوانیم دربارهء حقوق نیمی از افراد جامعه بشری‏ قضاوت صحیحی بکنیم باید موقعیت طبیعی و اجتماعی آنان را درنظر بگیریم و ببینیم که دست طبیعت و فطرت(یا به تعبیر دینی، دست قدرت و حکمت الهی)چه امتیازاتی را بایشان اعطاء کرده و چه‏ارزشی را برای‏ آنان قائل شده است.

بهترین راهی که می‌تواند تکلیف یا حقوق یک موجود زنده‏ را تعیین کند،بررسی مواهب فطری اوست،بنابراین،منطقی مانند یا قویتر از منطق فطرت وجود نخواهد داشت.

اساسا منطق قرآن شریف که آخرین و کاملترین کتاب آسمانی‏ و راهنمای همیشگی بشر بسوی سعادت دنیا و آخرت است؛اینست که پایه قانون باید روی فطرت استوار باشد «فطره الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم و لکن اکثر الناس لا یعلمون» (…فطرت خدائی که مردم را بر آن سرشته، آفرینش خدا تبدیل‏ پذیر نیست اینست آئین پایدار ولی بیشتر مردمان نمیدانند(۱)

اصل انسانیت و جهات مشترکی که بین تمام‏ افراد انسان موجود است اقتضاءاتی دارد که بحکم فطرت نمی‌توان آنها را از هیچ فردی از افراد بشر سلب کرد، مانند:استقلال شخصیت، آزادی فکر و اراده، اصل مالکیت؛ مساوات در برابر قانون،دفاع از حقوق مشروعه و نظایر آنها.

تشابهات تکوینی و حقوقی زنان و مردان

جنس مرد و زن در حالی که هر دو انسان هستند، مشترک است و در اصل ویژگی‌های انسانی اشتراک دارند؛ امّا دو صنفِ (صنف به اصطلاح علم منطق) متفاوت هستند و توجّه کامل به اشتراک‌ها و اختلاف‌های این دو قشر، ما را در حلِ مسائل و فهم حقوق و تکالیف آن‌ها یاری خواهد کرد.(پرسشها و پاسخ ها ۲۷۱)

اسلام زن را عضو کامل و مستقل جامعه شناخته و از نظر کمالات‏ مشترک نسانی فرقی بین زن و مرد قائل نشده،و ملاک سعادت را تنها علم و عمل و تقوی و فضیلت دانسته است.(زن یا نیمی از پیکره اجتماع ۲۴)

موارد اشتراک مرد و زن بر اساس آن‌چه از مطالعه قرآن کریم به دست می‌آید می‌تواند بدین صورت دسته‌بندی شود:

  1. مرد و زن از لحاظ ماهیت انسانی و لوازم آن، یکسانند؛ یعنی هردو «انسان» هستند. نهایت این‌که در عین داشتن وحدت نوعی، به دو صنف منطقی یا (به تعبیر عرفی) به دو جنس تعلّق دارند.
  2. . مرد و زن بر اثر عبودیّتِ خدای متعالی و انجام تکالیفی که برعهده آنان است، به طور مساوی و یکسان استکمال می‌یابند. چنین نیست که بعضی از انواع و مراتب کمالات انسانی، به مردان اختصاص داشته باشد و زنان را در آن سهمی و مشارکتی نباشد، یا به عکس.
  3. در هر یک از دو جناحِ حقّ و باطل، هم مرد و هم زن وجود دارد و چنین نیست که تکیه جناح حق یا جناحِ باطل بر مردان یا زنان باشد. آن‌چه انسان‌ها را (اعمّ از مرد و زن) در دو جناح حقّ و باطل جای می‌دهد، ایمان حقیقی و کفر باطنی و نفاق است، نه زن یا مرد بودن. مردان و زنانی که به راستی ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته می‌کنند، با هم در پیوندند و مردان و زنان کافر و منافق نیز با یک‌دیگر ارتباط دارند.)پرسشها و پاسخ ها ۲۷۱-۲۷۲)
  4. بسیاری از تکالیف و مسؤولیت‌ها میان مردان و زنان مشترک است؛ چه در آیاتی که فقط صیغه مذکّر آمده و چه در آیاتی که هر دو صیغه به کار رفته است. (پرسشها) درصدر اسلام بسیاری از زنان همراه‏ مجاهدین در جنگها حاضر میشدند و بکارهائی مانند طبخ و پرستاری و زخم‏ بندی مجروحین اشتغال می‌ورزیدند. (زن یا نیمی از پیکره اجتماع ۲۵)
  5. زن در جامعه اسلامی میتواند مالک بشود،در اموال خود تصرف‏ کند،از خویشاوندانش ارث ببرد،تحصیل علم کند و حتی بطریق‏ مشروع کسب و تجارت نماید چنانکه«زینب عطاره» عطرفروشی میکرد و پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و اله از او عطر میخرید، و از نظر معاشرت و شرکت‏ در اموراجتماعی تاحدودی که باعفت و پاکدامنی منافات نداشته باشد آزاد است.(زن یا نیمی ۲۴) / در دنیای غرب، تا همین چند دهه اخیر، زنان استقلال اقتصادی نداشتند؛ حال آن‌که در جهان اسلام به سبب آموزه‌های قرآن، زنان از ابتدا دسترنج خود را مالک و در ارث سهیم شدند(پرسشها و پاسخ ها ۲۷۴)

تفاوت های فطری زنان و مردان

تفاوت‌های میان زنان و مردان به دو بخش کلّی قابل تقسیم است:

أ. تفاوت‌های جسمانی که با تجربه حسّی قابل درک است و در فیزیولوژی و آناتومی مورد مطالعه قرار می‌گیرد.

ب. تفاوت‌های روحی که آگاهی به آن از طریق تجربه حسّی مقرون به تجزیه و تحلیل‌های عقلانی، امکان‌پذیر است و در علم روان‌شناسی از آن بحث می‌شود.

تفاوت‌های جسمانی شامل:

  1. دستگاه تناسلی
  2. تفاوت در شکل پستان
  3. دوره قاعدگی در زنان
  4. نیروی بدنی
  5. نیازهای جنسی و توانایی تولید مثل: زن از لحظه‌ای که آبستن می‌شود تا زمانی که وضع حمل کند و اغلب حتّی مدّتی که فرزند را شیر می‌دهد، آمادگی برای آبستنی دوباره ندارد و میل جنسی او کاهش می‌یابد؛ در حالی که توان و میل جنسی مرد اغلب تعطیل بردار نیست.
  6. دستگاه تناسلی زن به طور معمول هر ماه فقط یک تخمک بالغ رها می‌سازد و در مدّتی کوتاه آماده باروری است؛ به همین جهت دوران تولید مثل و نیاز جنسی زن و مرد متفاوت است.

مهم‌ترین تفاوت‌های روحی و نفسانی زن و مرد عبارتند از:

  1. برخورداری زن از عواطف، انفعالات و احساسات بیش‌تر: برخورداری بیش‌تر زن در این سه بُعد روانی به طور معمول سبب تأثیرپذیری بیش‌تر و ابراز رفتارهای دیگرخواهانه از سوی زنان است. این ویژگی باعث می‌شود که زن، خیلی زودتر از مرد بخندد و بگرید و دستخوش سایر انفعالات شود؛ همان‌طور که عاطفه بیش‌تر زن نیز سبب مهر و محبّت، رقّت قلب و عطوفت مادری و… می‌شود.

این ویژگی روحی زن، در جای خود، نتایج بسیار مطلوبی را نیز به همراه دارد. تصدّی کارهای بسیاری نیازمند برخورداری از احساسات بیش‌تر و ملایمت افزون‌تر است. زنان در انجام این گونه کارها موفّق‌ترند. بچه‌داری، غذا دادن به کودک، نظافت و شست و شوی او، بازی با کودک و مراقبت از او، پاسخگویی به نیازهای عاطفی‌اش و… همه از کارهایی است که با روحیه او سازگار، بلکه مطلوب او است؛ در حالی که مردان اغلب چنین نیستند. این حقیقت مورد تأیید روان‌شناسان به ویژه روان‌شناسان زن نیز قرار گرفته است.

  1. میل زن به محبوبیّت و توجّه بیشتر: تفاوت مهمّ دیگری که کم و بیش معلول تفاوت پیشین است، میل بیش‌تر زن به محبوبیّت و مورد توجّه قرارگرفتن است و در برابر، مرد به مهرورزیدن و دوست داشتن تمایل دارد. یکی از نیازهای روحی زن آن است که از مرد دلربایی، و نظر او را به خود جلب کند در صورتی که مرد درصدد است دل خود را گرو دهد و شیفته شود. مردان به طور معمول عاشق‌پیشه، و زنان معشوق پیشه‌اند.

۳ . میل زن به حامی داشتن: تفاوت روحی دیگر زن و مرد که آن نیز به نوعی از تفاوت اوّل سرچشمه می‌گیرد، میل زن به تحت حمایت قرار گرفتن است؛ در حالی که مرد به طور معمول به حمایت کردن از دیگران میل دارد. به تعبیر دیگر، زن اغلب دوست دارد به مرد پناه ببرد و مرد خوش دارد که زن را در پناه خود بگیرد.

  1. میل افزون زن به خودآرایی و خودنمایی: زن میل بیشتری به محبوبیّت و مورد توجّه قرارگرفتن دارد و در برابر، مرد به مهرورزیدن و دوست داشتن تمایل دارد. یکی از نیازهای روحی زن آن است که از مرد دلربایی، و نظر او را به خود جلب کند در صورتی که مرد درصدد است دل خود را گرو دهد و شیفته شود. مردان به طور معمول عاشق‌پیشه، و زنان معشوق پیشه‌اند. )پرسشها و پاسخ ها ۲۷۱-۲۷۸)

 

هماهنگی نظام تکوین و تشریع در خلقت انسان

نظام تکوین و نظام تشریع هردو برای یک‏ هدف بر قرار شده و هیچکدام غرض دیگری را نقض نمی‌کند بلکه هرکدام‏ معاضد و مکمل دیگری بشمار می‌رود. دین اسلام مشتمل بریک سلسله نظامات‏ تشریعی است که از طرف پروردگار متعال برای راهنمائی و تکمیل‏ نفوس بشر و رساندن انسان‌ها بمنتهی درجهء کمال مادی و معنوی و دنیوی‏ و اخروی توسط آخرین پیغمبران در دسترس جامعهء بشریت قرار گرفته‏ است و در قوانین و احکام آن هیچگونه قصوری وجود ندارد.(زن یا نیمی از پیکره اجتماع ۲۲)

{اما}  آیا می‌توان گفت بین زن و مرد تفاوتی اساسی غیر از تفاوت بیولوژیک وجود ندارد و این اختلاف‌های ظاهری سبب تفاوت در حقوق نمی‌شود؟

درباره این‌گونه پرسش‌ها باید گفت:

حقوق و تکالیف انسان‌ها باید براساس مصالح و مفاسد نفس‌الامری و واقعی تعیین شود؛ بنابراین اگر اختلاف چنان باشد که منشأ اختلاف در مصالح و مفاسد شود، ناگزیر سبب تفاوتی در حقوق و تکالیف خواهد شد، و در غیر این صورت، سبب تفاوت نخواهد بود. (پرسش‌ها و پاسخ ها۲۸۷)

{اما} عقل انسانِ مادی و متعارف، بسی قاصرتر از آن است که بتواند تفاصیل و جزئیات این امور {مصالح و مفاسد واقعی و نفس الامری} را دریابد. آنچه به ذهن انسان می‌رسد، چیزی بیش از کلیات و برخی از جزئیات نیست؛ زیرا بشر اساساً بر شناسایی همه مصالح و مفاسد واقعی توانا نیست؛ وگرنه می‌توانست احکام و قوانینی اخلاقی و حقوقی وضع کند که تأمین‌کننده سعادت و کمال راستین همگان باشد، و در این صورت، از وحی، نبوت و دین بی‌نیاز باشد.

توقع اینکه ما همه اسرار تشریعات الهی را بفهمیم‏ توقع بسیار بیجائی است. آیا ما توانسته‌‏ایم تمام اسرار طبیعی یک موجود زنده را بشناسیم‏ که می‌خواهیم برهمگی جهات مادی و معنوی و جسمانی و روحانی و دنیوی و اخروی که در قوانین الهی رعایت شده احاطه پیدا کنیم؟

رمز نیاز دائم بشر به وحی و نبوت همین نارسایی عقل اوست. به همین دلیل نمی‌توان ادعا کرد که انسان به همه مصالح و مفاسد احاطه علمی دارد و می‌تواند جمیع احکام و قوانین الهی را توجیه عقلانی کند.  در این بحث، آنچه ما درمی‌یابیم و ادعا می‌کنیم، این است که بین زن و مرد اختلاف‌هایی وجود دارد که منشأ آثار متنوعی در زندگی اجتماعی می‌شود. بنابراین حقوق و تکالیف اجتماعی متفاوت است. برای آگاهی از جزئیات بیشتر درباره تفاوت حقوق و تکالیف باید از شرع بپرسیم؛ زیرا دقایق امور در این باب نیز همچون ابواب دیگر بر ما پوشیده است {بنابرین} به همان نحو که وجوه اشتراک تکوینی مرد و زن، زمینه اشتراک‌های تشریعی  آن دو را فراهم می‌سازد، وجوه افتراق تکوینی آنان نیز منشأ یک سلسله تفاوت‌ها و اختلاف‌های تشریعی (چه در حوزه امور فردی و چه در امور اجتماعی) می‌شود. (پرسشها و پاسخ ها ۲۸۵)

تاثیر تفاوت‌های فطری زنان و مردان بر حقوق و تکالیف آنها

ما هر کدام، از آن جهت که انسانیم یک وظیفه داریم، و از آن جهت که صنف خاصی از انسان هستیم، وظیفه دیگری داریم. از اجناس انسان، یا جنس مرد یا جنس زن، مرد بخاطر ویژه‏گی‌های مخصوصی طبیعی و تکوینی‏اش وظایفی خاصی دارد. و زن بواسطه صفات و ویژگی‏های مخصوص خودش یک وظایفی مخصوصی بخودش دارد. این دو تا وظایف است که در مقابل هم قرار می‌گیرند. زندگی خانوادگی، چون یک واحدی است مرکب از مرد و زن، پس در محیط خانواده سه جور وظیفه داریم، یک وظیفه مشترک بین مرد و زن، یک وظیفه مخصوص زن، یک وظیفه مخصوص مرد، این دو تا وظیفه‏‌های خاص، در مقابل هم قرار می‌گیرند، و بجای همدیگر، وظیفه خاصّ مرد، اقتضا می‌کند، یعنی همان ساختمان طبیعی و تکوینی‏اش اقتضا می‌کند که کارهای سخت اجتماعی بعهده او باشد. و از آنطرف ساختمان بدنی و روحی زن اقتضا می‌کند که کارهای که احتیاج به عطوفت، بدقت بلطافت، و اینها… دارد. بعهده زن باشد، این دو تا وظیفه است که در مقابل هم قرار می‌گیرند اگر بمردان دستور داده شده، که کارهای سخت و دشواری، مثل شرکت در جنگ‏‌ها، بعهده بگیرند، بزنان هم وظایفی داده شده که اگر آنها را درست انجام بدهدند، عین همان ثواب‏ها را خواهد داشت(فایل سخنرانی استاد مصباح برای بانوان ۶/۶/۱۳۶۳)

انسان‌ها چه زن و چه مرد از آن جهت که انسانند، یک وظیفه مشترک انسانی دارند و از آن جهت که هرکدام جنس خاصی از انسان هستند؛ وظایف خاص جنس خودشان را بعهده دارند. از آنجایی جامعه انسانی مرکب از جنس زن و جنس مرد است؛ لازم است برای پایداری این نظام هر انسانی بنا بر طبیعت و فطرت خود وظایف را بعهده بگیرد. همانطور که ساختمان طبیعی و تکوینی مرد اقتضای بدوش گرفتن کارهای سخت و سنگین اجتماعی را دارد، ساختمان بدنی و روحی زن نیز اقتضا میکند کارهایی که احتیاج به لطافت و عطوفت بیشتری دارد بعهده زن قرار بگیرد.

تفاوت‌های جسمی و روانی گفته شده، سبب اختلاف‌های اساسی در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی مرد و زن می‌شود که به طور قطع باید هنگام تعیین حقوق و تکالیف، مورد توجّه کامل قرار گیرد. تعبیه و طرّاحی این تفاوت‌ها برای تشکیل و حفظ نظام خانواده و در نتیجه حفظ و بقای نسل بشر لازم و اجتناب‌ناپذیر است.

کاملاً معقول، صحیح و عادلانه است که زنان و مردان، گذشته از حقوق و تکالیف مشترکی که بر اساس وجوه اشتراک طبیعی و تکوینی خود دارند، در سایر حقوق و تکالیف، متفاوت باشند. اگر اختلاف مردان و زنان در حقوق و تکالیف، کاملاً رعایت شود، هم مصالح زنان تحصیل خواهد شد و هم مصالح مردان، و هم مصالح جامعه که متشکل از مردان و زنان است؛ و اگر رعایت نگردد، یعنی اگر حقوق و تکالیف زنان مثل و عین حقوق و تکالیف مردان باشد، بسیاری از مصالح زنان، مردان و جامعه  از دست می‌رود؛ یعنی به زنان، مردان و کل جامعه ستم می‌شود.( حقوق و سیاست، جزوه پلی کپی، ج ۲-ص۲۰۸۰-۲۰۸۱)

این حکم موجب ظلم بزنان یا کاستن قدر و منزلت ایشان نیست، چنانکه معاف بودن آنان از شرکت در جهاد و میدان کارزار یا از تحصیل معاش(در زندگی خانوادگی)موجب ظلم برمردان و بمنعای استخدام ایشان برای تأمین و آسایش زنان و در نتیجه کاهش قدر و ارزش اجتماعی مردان نیست،بلکه معنای آن؛تعاون و همکاری در زندگی اجتماعی از راه استفاده از مواهب فطری و استعدادات خدادادی‏ هردسته از انسانها برای برقراری نظم جامعه و حفظ مصالح اجتماع‏ است. بنابراین که میزان قوانین اجتماعی اقتضاءات فطری باشد باید گفت که وظیفهء زن پرورش اولاد و گرداندن چرخ خانواده یعنی‏ سازمان تضمین بقاء نوع انسانی و پرورش افراد صالح جامعه است،و وظیفهء مرد عهده‏داری تأمین مخارج زندگی خانوادگی و سایر مشاغل‏ متناسب باتجهیزات فطری اوست. (زن یا نیمی از پیکره اجتماع ۳۱)

توازن حقوق و تکالیف؛ شرط برقراری عدالت

متعادل بودن حقوق و تکالیف زنان، و متوازن بودن حقوق و تکالیف مردان یک چیز است، و تساوی و هم‌رتبه بودن زن و مرد چیز دیگر. قرآن کریم اوّلی را می‌پذیرد و دوّمی را رد می‌کند. اگر به مقتضای نیروها و توانایی‌های بیش‌تری که مرد به طور تکوینی دارا است، تکالیف و مسؤولیت‌های سنگین‌تری بر عهده‌اش گذاشته شود، در بخش تکلیف، بر او ستمی نشده است. حال اگر به ازای این تکالیف و مسؤولیت‌ها، حقوق و مزایایی بیش‌تری برایش معیّن شود، باز هم بدون شک در مقام تکلیف، بر او ستمی نرفته؛ زیرا تعادل میان حقوق و تکالیف او رعایت شده است.

از سوی دیگر، به زن نیز ظلمی نشده است اگر بنا به اقتضای توانایی کم‌تر او، تکالیفِ سبک‌تری از وی بخواهند و متناسب با این تکالیف، حقوق کم‌تری برایش تعیین کنند. تا این‌جا مطلب روشن است؛ امّا اگر حقوق بیش‌تر مرد با اختیارهای کم‌ترِ زن مقایسه شود، ممکن است توهّم شود که به زن ظلم شده است؛ در حالی که اگر حقوق و اختیارهای مرد بیش‌تر نمی‌بود (با توجّه به تعادل میان حقوق با تکالیف، و تکالیف با توانایی‌ها) در آن صورت به مرد ستم شده بود؛ پس برتری مرد بر زن در مقام تشریع (همچون مقام تکوین) ظلم نیست؛ بلکه عین عدل است(پرسشها و پاسخها ۲۸۲)

همه اهداف مختلفی که برای حقوق قایل شده‌اند، سرانجام به برقراری عدالت اجتماعی ختم می‌شود. مقتضای عدالت این است که به هرکس آنچه را که استحقاق آن را دارد بدهند؛ خواه سهم همه افراد برابر شود یا نشود. اجرای عدالت در بیشتر موارد به مساوات نمی‌انجامد و آنجا که مقتضای عدالت عدم تساوی است، تساوی عین بی‌عدالتی خواهد بود. در بسیاری از احکام حقوقی اسلام، میان افراد یا گروه‌ها، فرق‌ها و تفاوت‌هایی مقرر شده است؛ مانند اینکه سهم پسر در ارث، دو برابر سهم دختر است،  که ما به استناد کتاب و سنت، آن را عادلانه می‌دانیم و هرگونه سرپیچی از آن را ظلم و جور قلمداد می‌کنیم.( حقوق و سیاست، ۴۳_۴۴)

تفاوت‌هایی که سبب اختلاف در حقوق و تکالیف می‌شود

اصولا چه نوع اختلاف‌هایی بین زن و مرد سبب تفاوت حقوق می‌شود و آیا زن و مرد با یک‌دیگر تفاوتی اساسی دارند؟

{برای پاسخ به این سوال باید دید} قوام زن بودن زن به چه‏‌امری است؟

اختلاف مرد و زن در جهاز تناسلی گرچه یک امر ساده بنظر می‌رسد که نمی‏‌تواند منشأ اختلافی در وظایف و حقوق ایشان بشود ولی بادقت بیشتر روشن می‌گردد که ممکن است این اختلاف؛ تأثیر بسزائی در تفاوت موقعیت اجتماعی ایشان و حقوق و تکالیف مربوط بزناشوئی داشته باشد. بلکه اگر کسی ادعا کند که محور اختلافات دیگر زن و مرد از قبیل اختلافات جهاز عصبی و امتیازات روانی؛ همین اختلاف در جهاز تناسلی می‌باشد،سخنی بگزاف نگفته است.(زن یا نیمی از پیکره اجتماع ۹)

این اختلاف‌های جسمی و روحی، کم و بیش سبب آثار اجتماعی گوناگون می‌شود؛ از این رو قانونگذار در مقامِ وضع قانون، سه راه بیش‌تر ندارد: یا همه اختلاف‌ها را در نظر بگیرد یا از همه اختلاف‌ها صرف‌نظر کند یا پاره‌ای از اختلاف‌ها را ملاحظه کند و از پاره‌ای دیگر چشم بپوشد.

بطلان فرض اول و دوم با اندکی تامل روشن می‌شود، بنا برین قانونگذار لاجرم باید فرض سوم را مدّ نظر قرار دهد و بعضی از اختلاف‌ها را در نظر گیرد و از بقیه چشم بپوشد. در این صورت، جای این پرسش هست که چه نوع اختلاف‌هایی باید سبب اختلاف در قوانین شود و چه قسم اختلاف‌هایی نباید چنین باشد.

به نظر می‌رسد برای آن که اختلاف تکوینی، سبب پیدایش قوانین و مقرّرات گوناگون شود، باید سه ویژگی داشته باشد:

  1. دائمی باشد، ۲. غالبی یا عمومی باشد، ۳. در امور اجتماعی مؤثّر باشد.

به نظر ما، زن و مرد دارای یک سری اختلاف‌های تکوینی هستند که مقتضیِ حقوق و تکالیف متفاوت است. در هر جامعه‌ای و در طول تاریخ، زنان با مردان اختلاف‌هایی دارند که دارای سه ویژگی ذیل است:

اوّلا ثابت و دائمند؛ چرا که در طول تاریخ بشری به ندرت پیش آمده است که تغییر جنسیتی حاصل، و مردی زن یا زنی مرد شود و این اختلافات در طول زندگی افراد باقی می‌ماند.

ثانیاً عمومیّت دارند؛ زیرا هریک از دو قشر زن و مرد، به طور تقریبی نیمی از جامعه بشری را تشکیل می‌دهند.

ثالثاً منشأ آثار گوناگون در زندگی اجتماعی می‌شوند.

بنابر این لازم است قانون گذار درصدد وضع قوانین در این جهت برآمده و تکالیف و حقوق زنان را بر اساس تفاوت های تکوینی آنان وضع کند.

آیت‌الله مصباح یزدی

منبع:سایت فکرت

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 2
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 2
  • IR ۱۹:۵۹ - ۱۳۹۹/۱۱/۱۵
    11 2
    خداوند رحمتش کند مرحوم ایت الله مصباح یزدی
  • حمید IR ۱۲:۲۱ - ۱۳۹۹/۱۱/۱۶
    6 0
    بسیار عالی، خداوند آیت الله مصباح یزدی را رحمت کند.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس