مشکل دیگر دولتی شدن اقتصاد است و بیش از 80 درصد اقتصاد دولتی است قیمت کالا و خدمات بالا میرود درآمدهای نفتی، اقتصاد یارانهای بیعدالتی را رقم زد چراکه اقتصاد متکی بر درآمد نفتی و تک محصولی شکل گرفت. مشکل دیگر عدم برخورد کارشناسانه با اقتصاد است. تصمیمگیران و تصمیمسازان به جای برخورد سیاسی باید برخورد کارشناسانه داشته باشند بنابراین مجموعه این عوامل باعث شده است ما هیچ وقت نتوانیم به صورت جدی و عمیق برای اصلاح اقتصاد اقدام کنیم.
پس از روی کار آمدن دولت نهم و دهم انتظار داشتیم که در اقتصاد کار کارشناسی و عمیقی انجام دهیم، خصوصاً وقتی احمدینژاد طرح تحول اقتصادی را مطرح کرد امید ما بیشتر شد اما متاسفانه این مسئله هم به موضوعی سیاسی تبدیل شد.
* اقتصاد تک بعدی چه آسیبهایی برای کشور دارد؟
طرح تحول اقتصادی بخشهای متفاوتی دارد و یک بخش آن هدفمندی یارانهها بود اصل طرح تحول اقتصادی در فضای کارشناسانه و عالمانهای صورقابل قبول است و هرچند دولت در اجرای هدفمندی یارانهها شجاعت و جسارت قابل تقدیری داشت. اجرای هدفمندی یارانهها جامعیت کارشناسانه و عالمانه نداشت و قانون به طور کامل اجرا نشد در حالی که اگر این مسائل رعایت میشد و در مرحله اول اجرای هدفمندی یارانهها رفتار عاقلانه استمرار پیدا میکرد ما وضع بهتری را شاهد بودیم هرچند این به معنای نادیده گرفتن زحمات دولت نیست.
ما برای اصلاح نظام اقتصادی خود، راهی جز عبور عالمانه و با برنامه از هدفمندی یارانهها نداریم؛ بخش دیگری از طرح تحول اقتصادی، اصلاح نظام مالیاتی، گمرکی و بانکی است لذا اگر این مجموعه را اصلاح کنیم به سمت و سویی میرویم که اقتصاد، تولیدمحور شود و درآمد نفتی به درآمد مالیاتی تبدیل شود لذا تا وقتی این مسیر طی نشود با چالش روبرو خواهیم بود.
وقتی اقتصاد دولتی، یارانهای و تکبعدی شود دیگر سالم نیست و از این رو دائما با افزایش قیمتها و کاهش ارزش پول ملی مواجه میشویم و در عین حال فشارهای بیرونی هم اثرگذار خواهد بود. برخی تحلیل میکنند که ما باید اقتصاد را رها کنیم تا بازار خودش قیمتها را کنترل کند این امر همان روش لیبرال سرمایه داری غربی است که ما آن را نمیپذیریم چرا که نظارت بر بازار به اعتقاد ما باید جامع و فراگیر باشد و اقدام موردی در این زمینه جواب نمیدهد.
جهتگیری جریان انحرافی را چطور ارزیابی میکنید؟
جریان انحرافی باند و گروهی است که از کانونهای قدرت و ثروت برای پیشبرد اهداف خود استفاده میکنند. سمت و سوی جریان انحرافی تاکنون بیشتر به سمت سوءاستفاده و فساد مالی بوده است و با تمام ظرفیت از نیروهای ناصالح حمایت می کند. نباید دست کسانی را که لیاقت ندارند در نظام باز گذاشت اما متاسفانه فرصت برای رانتخواری و سوءاستفاده جریان انحرافی فراهم شده و آنها زمینه فساد 3 هزار میلیاردی را فراهم کردند.
جریان انحرافی در حوزه اعتقاد و اندیشه اشکال دارد ؛ البته آنها در حوزه سیاسی، دیدگاههای راهبردی و نحوه تعامل با نظام سلطه نیز دچار برخی اشکالات هستند.
جریان فتنه و جریان انحراف دو روی یک سکه هستند؛ هرچند جریان انحرافی میکوشد خود را ضدفتنه نشان دهد اما شواهد و قرائنی وجود دارد که نشان میدهد آنها در حال نزدیک شدن به یکدیگر هستند. ماهیت جریانهای باطل به گونهای است که وقتی با جریان حق مقابله کنند به یکدیگر نزدیک خواهند شد. فتنه و انحراف دو لبه یک قیچی هستند و آنها با اهداف انقلاب نمیسازند هرچند مردم با ظرفیت بسیار بالای خود از آنها نیز عبور خواهند کرد.