مربی دروازه بانان تیم ملی ایران در خصوص اینکه رحمتی سعی می کند هم در پوشیدن لباس‌ها و هم قیافه ظاهری‌اش شبیه بوفون باشد گفت:رحمتی وقتی بهترین است که خودش باشد؛ سیدمهدی رحمتی.

به گزارش مشرق، خبرآنلاین نوشت: دن گاسپار؛ او اگرچه در چارت تیم‌های ملی لقب مربی دروازه‌بانان را یدک می‌کشد اما همه آنهایی که رخدادهای تیم ملی را از نزدیک بررسی می‌کنند، می‌دانند او جایگاهی فراتر از این برای کی روش دارد. گاسپار تقریباً در 25 سال گذشته، همه‌جا با کی روش بوده غیر از دو مقطعی که سرمربی تیم ملی هدایت تیم‌های رئال و منچستر را بر‌عهده داشته است. مردی که حرف‌های جالبی درباره تیم ملی،کی‌روش، مردم ایران و صعود به جام‌جهانی دارد تا برای‌مان بگوید، حرف‌هایی که بی‌شک خواندن‌شان می‌تواند در ملموس‌تر شدن خواسته‌های مربیان تیم‌ملی از رسانه‌ها و مردم برای کمک به این تیم، مفید باشد:

*از اینجا شروع کنیم که تقریباً همه‌جای دنیا مربیگری کردید، از ژاپن گرفته تا آمریکا، ایران و گابن. چه تفاوتی میان همه تجربه‌های قبلی‌تان با ایران است‌؟
بله، من در گابن کار کردم، در ژاپن بودم، در پرتغال. من در 4قاره مختلف دنیا مربیگری کردم، با کشورهایی که بهترین‌ها در فوتبال هستند گرفته تا کشورهایی که خیلی قوی نیستند. در بهترین تیم‌های دنیا مربی بودم و با بزرگ‌ترین ستاره‌های فوتبال جهان هم همکاری داشتم. من در باشگاهی بودم که در یوفا بودند، در لیگ قهرمانان اروپا، جام‌جهانی و یورو... ولی باید بگویم اینجا از تجربیاتی که با شاگردانم در تیم ملی شما دارم، راضی هستم. آنها پاسخ مثبت می‌دهند به روش‌های کاری من. خب اینجا فرق می‌کند. وقتی در ایران کار می‌کنی با وقتی که قرار است در ژاپن کار کنی، فرق می‌کند. وقتی در ژاپن هستی، همه‌چیز روی برنامه است و با دیسیپلین کامل. وقتی در ژاپن داری به تیم تمرین می‌دهی، اگر تمرین را قرار است 10 بار تکرار کنی و این 10 بار بشود 9 بار همه دیوانه می‌شوند. این ویژگی مخصوص ژاپنی‌هاست و در کشورهای دیگر هم به این شدت نبود ولی در ایران رابطه مربی و بازیکن مثل یک نوع شراکت است. اینجا توی زمین و بیرون از زمین از هم جدا نیست. رابطه مربی و بازیکن خیلی فراتر از یک رابطه کاری است. رابطه مثل زندگی است برایشان. در آفریقای‌جنوبی ما دروازه‌بانانی را در تیم ملی داشتیم که ورزشکارانی عالی بودند ولی مشکل اصلی‌مان این بود که نمی‌توانستند در بازی روی کارشان تمرکز کنند و تصمیمی که می‌گیرند، بهترین باشد.
*برسیم به رابطه شما و کارلوس کروش. تقریباً غیر از سال‌های حضور او در رئال و منچستر، شما همه‌جا کنارش بودید. این رفاقت و همکاری از کجا شکل گرفت؟
این رابطه من و کی روش دو رو دارد؛ روی حرفه‌ای و روی دیگرش در حقیقت زندگی ماست. 25 سال است که همه‌جا با هم بودیم. در پیروزی‌ها با هم جشن گرفتیم و سهم‌مان با هم در زمان باخت‌ها، گریه بوده است. من در این سال‌ها بیشتر از اینکه کنار خانواده‌ام باشم، با کارلوس کی روش در جاهای مختلفی از جهان زندگی کردم ولی ما هیچ‌وقت روابط‌مان را با هم قاطی نمی‌کنیم. در زمان کار، خیلی حرفه‌ای هستیم و خارج از زمان کار، دو برادر هستیم برای همدیگر. من خیلی خوشحالم کی روش این اجازه و فرصت را دراختیارم گذاشت تا بتوانم در بزرگ‌ترین تیم‌های دنیا مربیگری کنم و تجربه داشته باشم. رئیس کروش، معلم و استاد من است. خیلی از تجربیاتم را به خاطر او به‌دست آوردم. او به من اعتماد به‌نفس در کارم داده و از این بابت خیلی خوشحالم. من همیشه می‌توانم روی او حساب کنم و فکر می‌کنم او هم این حس را نسبت به من دارد. خاطرات شیرینی از او دارم که هیچ‌وقت از ذهنم پاک نمی‌شود. او از من تقاضا دارد که همیشه همه آنچه را می‌خواهد برایش انجام بدهم. برای همین در 24 ساعت شبانه‌روز و در هر 7 روز هفته، هر زمانی که کی روش با من تماس بگیرد، آماده‌ام تا کنارش باشم.
*اما قطعاً خیلی فرق بوده بین روزی که کی روش برای کار در آمریکا، ژاپن یا آفریقای‌جنوبی با شما تماس گرفته و روزی که شما را دعوت کرد برای کار در ایران. چقدر این دو حس با هم تفاوت داشته؟
قطعاً تمام این پیشنهاد‌ها با هم فرق می‌کرد. تجربه پیشنهاد کار در ژاپن با کار در آمریکا یا آفریقای‌جنوبی. هر جایی از دنیا یک تجربه واحد و متفاوت است از جاهای دیگر دنیا که باید تجربه‌اش کنی. فرهنگ مردم‌، روحیات‌شان و... من یک شهروند جهانی هستم و عاشق این بودم که تقریباً همه جای دنیا را ببینم. این برای من یک فرصت است که بروم و در گوشه و کنار دنیا زندگی کنم. این فقط یک تجربه و هیجان فوتبالی نیست بلکه هیجانی است برای زندگی. بی‌نظیر است. وقتی کی روش با من تماس گرفت و برنامه‌اش رفتن به ایران است، تلفنم را برداشتم و شروع کردم به حرف زدن با دوستان ایرانی‌ام. من دوستان ایرانی زیادی را در کشورهای مختلف، به‌خصوص در آمریکا دارم که نه حرفه‌شان فوتبال است و نه خیلی به آن علاقه دارند. با آنها تماس گرفتم، پرسیدم زندگی در ایران چطور است؟ وقتی با آنها که دور از ایران بودم، اسم ایران را آوردم، حسی داشتند که برایم هیجان‌انگیز بود. اینکه چقدر به ایرانی بودن‌شان افتخار می‌کنند. چقدر کشورشان را دوست دارند و چطور عاشق فوتبال هستند. آنها به من گفتند با مردمی روبه‌رو می‌شوی که خیلی خونگرم هستند و دوستت دارند. خیلی مهمان‌نوازند. این‌قدر غذاهای خوشمزه می‌خوری که همیشه در ذهنت باشد. روزهایی در سال را خواهی داشت که در یک روز، 4 فصل سال را یکجا می‌بینی و تقریباً همه حرف‌هایشان همینی بود که ما در این یک‌سال دیده‌ایم.
*چیزی درباره اینکه هر روز چند بار از اتفاقات مختلف شوکه می‌شوی، گفته بودند؟
دوستانم در آمریکا فوتبالی نبودند، فقط فوتبال را دوست داشتند و وقتی با هم حرف می‌زدیم، می‌گفتند اگر در ایران مربیگری کنید و موفق باشید، حتماً می‌توانید در کره ماه هم مربیگری کنید (همگی می‌خندیم و بعد گاسپار می‌گوید امیدوارم از این حرفم برداشت منفی نکنید چون منظورشان این بود که اینجا همه عاشق فوتبالند اما کار کردن دشواری‌هایی غیرمترقبه را به همراه دارد...).
*این اتفاقات برای شما غیرطبیعی است و برای ما عادی هستند. بیشتر ترس ما این است که این حوادث غیرمترقبه، شما را شوکه کند وگرنه این چیزها برای ما خاطره هستند!
البته دوستانم می‌گفتند مراقب خبرنگارها باشید! (می‌خندد.) به هر حال هر تجربه‌ای چالش‌های خودش را دارد و کار مربیگری دشواری هم دارد. بله شاید ما در جاهایی کار کردیم که همه چیز برای کار کردن فراهم بوده و مشکلی از این بابت نداشتیم ولی هیچ کدام از آن کشورها مردمش این طور عاشق فوتبال نبودند. فرهنگ مردم ایران طوری است که با فوتبال‌شان زندگی می‌کنند. برای طرفداران فوتبال در ایران فوتبال، زندگی است. در ایران فوتبال فراتر از یک مسابقه است. اینجا فوتبال فرصتی است برای جلوه داده شدن، برای اینکه بتوانند آواز بخوانند، بخندند یا فریاد بزنند. این یک مجال بزرگ است برای‌شان. این است که سبب می‌شود تا ما از خیلی اتفاقاتی که شوکه‌مان می‌کند، ناراحت نشویم.
*و صعود به جام‌جهانی برای این مردم، یک رؤیاست. این اتفاق برای فوتبال‌مان می‌افتد؟
اگر ما باور نداشتیم که تیم ملی ایران به جام‌جهانی صعود می‌کند، این همه راه تا اینجا نمی‌آمدیم. کارلوس کی روش و کادرفنی او باور داشت که می‌تواند این خواسته را انجام دهد که این پیشنهاد را پذیرفت. ما اعتقاد داریم با یک برنامه‌ریزی درست ایران را به جام‌جهانی برسانیم. با صعود تیم ملی به جام‌جهانی، 75 میلیون ایرانی را خوشحال کنیم تا به فوتبال کشورشان افتخار کنند. تمام اعضای کادرفنی و بازیکنان این مسئولیت سنگین را روی شانه‌های‌شان حس می‌کنند چون باور دارند در طول مسیر رسیدن به جام‌جهانی، در هر بازی، در هر دقیقه، در هر ثانیه‌اش، در هر شوت، تکل یا پاسش، نگاه مردم و دعای‌شان همراه ماست.
*بعضی وقت‌ها حس می‌کنیم این‌قدری که کی روش و کادرفنی تیم ملی به صعود ایمان دارند، خود ما این حس و انگیزه را نداریم. از مسئولان‌مان گرفته تا روزنامه‌نگاران‌مان.
نمی‌توانم در این باره چیزی بگویم. می‌توانم بگویم مردم و مسئولان هم همان قدر که ما می‌خواهیم علاقه دارند تیم برود به جام‌جهانی ولی مسئولیت صعود با ماست. ما همه کار می‌کنیم که این اتفاق بیفتد. کارلوس کی روش برای رسیدن به این خواسته برنامه‌هایی دارد که باید برای موفقیت، انجام شوند. فلسفه «مربی کروش» این است که انگار قرار است جام در جام‌جهانی را ببریم. او می‌گوید برای صعود نیاز به بهترین تدارکات داریم. اگر این اتفاق را ببریم انگار جام‌جهانی را بردیم.
*کارلوس کی روش در حرف‌هایش طوری سخن می‌گوید که می‌خواهد یکی از 16 تیم برتر جام باشد اما رؤیای ما این است که فقط صعود کنیم.
اگر کی روش به این نکته باور دارد، من هم همین حس را دارم. وقتی او چیزی می‌گوید براساس باورها و تجربیاتش می‌گوید. مربی کی روش حرفی را می‌زند که می‌داند اتفاق می‌افتد. اگر می‌خواهیم این اتفاق عملی شود باید در همه لحظه‌های‌مان به جام‌جهانی فکر کنیم. بازیکنان ما باید مدام تحت‌فشار باشند. جام‌جهانی کی هست؟ جام‌جهانی برای کشوری مثل ما سال 2014 نیست، برای ما جام‌جهانی هر لحظه‌ای است که روز آغاز می‌شود. هر لحظه‌ای که مربیان تیم ملی می‌روند سر کار. آن وقتی است که بازیکن ما می‌آید تا تمرین کند، نمی‌توانیم بگوییم اول به جام‌جهانی صعود می‌کنیم بعد برایش تمرین خواهیم کرد. ما باید برای رسیدن به جام‌جهانی زحمت بکشیم. حتی 99/99درصد آمادگی برای ما کافی نیست و باید حتماً صددرصد باشیم تا بتوانیم موفق شویم. هر روز باید با این باور کار کنیم که قرار است برنده باشیم. هیچ چیزی نباید کم گذاشته باشیم. ما همه کار می‌کنیم، 24 ساعته باید کار کنیم و کار می‌کنیم چون می‌خواهیم به این پروژه برسیم. ما قلب، پوست، روح و بدن‌مان را گذاشتیم که پروژه صعود به جام جهانی موفق باشد.
*برسیم به بحث دروازه‌بان‌ها. به‌نظر می‌رسد که هم بچه‌های شما خسته هستند و هم در باشگاه‌های‌شان خیلی اشتباه دارند.
همیشه چالشی بوده بین مربیان ملی و باشگاه‌ها که بتوانند به یک مرز تعادل برسند. برای استفاده از بازیکنان ملی‌‌پوش به‌طوری که به هیچ یک لطمه نخورد. البته همه چیز اتفاق می‌افتد و امکان‌پذیر است اگر همه ما یعنی مربیان ملی و باشگاه‌ها کنار هم کار کنیم تا به هدف برسیم.
*الان مهدی رحمتی تعداد اشتباهاتش زیاد شده، گردان در تیمش فیکس نیست و حقیقی هم یکی از 18 نفر اصلی تیمش نیست. این یعنی خطر؟
این مسائل مرا نگران نمی‌کند چون 3 گلر نهایی ما با کیفیتی خیلی عالی از دروازه ایران دفاع می‌کنند. منتها ما باید بهترین‌ها را برای سفر به برزیل انتخاب کنیم. حالا با شرایط امروز کاری ندارم اما 3 دروازه‌بان نهایی در سخت‌ترین بازی‌ها، در حساس‌ترین لحظات، بهترین واکنش‌ها را نشان می‌دهند.
*ولی امسال گلرهای‌مان کابوس‌وار بودند در لیگ. واقعاً سال بدی داشتیم برای دروازه‌بانان‌مان.
من در هر جای دنیا که کار کردم، مطمئن بودم که دروازه‌بان یک نقش کلیدی در تیمش دارد و باید در بهترین شرایط باشد. می‌خواهم این پیغام را از طریق شما به دروازه‌بانانم بدهم که کسانی با ما به سفر برزیل می‌آیند که بهترین آمادگی را دارند هم از نظر فیزیکی، هم تکنیکی و تاکتیکی. من می‌دانم که ما در این کار موفق می‌شویم چون این حس خواستن را در شاگردانم می‌بینم. موفقیت یعنی رسیدن به بهترین کارایی از همه داشته‌های فوتبال‌مان.
* موفق‌ترین دوران طلایی فوتبال ما زمان‌هایی بوده که یک ابرستاره در دروازه داشتیم. دوران حجازی یا عابدزاده، سال‌های خوب تیم ما بودند. آیا برای موفقیت دوباره نیاز به یک دروازه‌بان ابرستاره داریم؟
من از شما سؤالی دارم. اهمیت یک دروازه‌بان برای موفقیت چقدر است؟ یک تیم خیلی خوب با دروازه‌بانی ضعیف، آن دروازه‌بان ضعیف، تیم را خراب می‌کند اما یک تیم معمولی با یک دروازه‌بان عالی، به موفقیت می‌رسد. این را حتماً به چشم در جاهای مختلف دیدید. برای اینکه موفق شویم باید یک گلر خیلی خوب داشته باشیم و من ایمان دارم 3 دروازه‌بان نهایی ما این شرایط را خواهند داشت ولی دروازه‌بان‌ها باید بدانند چیزی بیشتر از یک بازیکن نیستند. تافته جدابافته نیستند. فقط یکی از سربازان تیم هستند. در نتیجه، پیام این است ستاره‌ها در یک بازی می‌توانند برنده باشند اما تیم خوب همه بازی‌ها را می‌برد. فاکتور اصلی این است که یک گلر فوق‌ستاره در یک بازی عامل برد می‌شود اما تیم خوب در همه بازی‌ها برنده می‌شود.
*اما خیلی فرق است بین منچستری که دروازه‌بانش پیتر اشمایکل باشد یا تیم هاوارد.
بله با شما موافقم. من با تیم هاوارد کار کردم و می‌دانم که چه می‌گویید. دروازه‌بان است که در زمین دل مربی و مربیان را قرص می‌کند. فرقی ندارد رحمتی، حقیقی باشد، گردان، فروزان یا محمد‌باقر صادقی. بازیکنان من، هر کدام‌شان که در دروازه قرار بگیرند، همه تیم دلی قرص خواهند داشت چون می‌بینند در تمرینات بهترین آمادگی را دارند و در بازی هم در دقایق حساس به داد تیم می‌رسند. من یک رازی را برای‌تان می‌گویم که دوست ندارم نوشته شود «...»
*شما با خیلی از بزرگ‌ترین گلرهای دنیا مثل ویتور بایا کار کردید، چه فرقی است بین گلرهایی در این رده با گلرهای ایرانی؟
تفاوت اصلی لیگ‌هایی است که این بازیکنان در آنها بازی می‌کنند. استعدادهای‌شان در یک سطح است اما وقتی در ایران ستاره می‌شوی، دیگر اینجا فیکسی، نیازی به تلاش مضاعف نداری ولی در لالیگا، سری A یا لیگ برتر انگلیس، همه بهترین هستند و کسی در ترکیب قرار می‌گیرد که بیش از بقیه تلاش کند. باید آنجا یک سوپراستار باشی تا جایت شاید فیکس باشد. همان‌طور که گفتم موقعیت جغرافیایی بازی بازیکنان است که این تفاوت‌ها را ایجاد می‌کند. اگر دروازه‌بان‌های شما هم در آن لیگ‌ها بازی می‌کردند، همان شرایط را داشتند. وقتی در ایران بازی می‌کنی، مشهور نمی‌شوی. لیگ شما را فقط مردم ایران می‌بینند. گلرهای من در سطح گلرهای جهانی هستند اما آیا این صحنه دراختیارشان هست که دیده شوند؟ تفاوت‌ها اینجا پیش می‌آید.
*رحمتی خیلی سعی می‌کند شبیه بوفون باشد. هم در پوشیدن لباس‌ها و هم قیافه ظاهری‌اش. این دو چقدر به هم نزدیک هستند؟
رحمتی وقتی بهترین است که خودش باشد؛ سیدمهدی رحمتی.
*دوست دارید یک سؤال  هم درباره تیم ملی پرتغال خودتان بپرسم؟ شما تیم خوبی داشتید که زیبا بازی می‌کرد. ستاره‌های زیادی داشتید اما تیم نشدید، چرا؟
فوتبال ورزشی است که ما پرتغالی‌ها هم دوستش داریم و هم از آن متنفر هستیم. در فوتبال هیچ‌وقت عدالت وجود ندارد. هیچ‌وقت تضمینی ندارد که تیم بهتر برنده بازی باشد. ما در گروه مرگ بودیم در جام‌جهانی آفریقای‌جنوبی. من اعتقاد دارم کاری که ما در این بازی‌ها داشتیم، افتخار‌آمیز بود. ما ساحل‌عاج را بردیم. با برزیل که یکی از بهترین‌های دنیاست، مساوی کردیم. کره‌شمالی را با 7 گل شکست دادیم که یکی از بهترین‌های جام را انجام دادیم. جلوی اسپانیا، قهرمان جهان با گلی باختیم که آفساید بود. ما به عنوان کادرفنی پرتغال به کاری که کردیم افتخار می‌کنیم. اما بگذار به جای پرتغال درباره همکارانم در کادرفنی حرف بزنم. از میک مک درموت شروع کنم. او بهترین است در کار آماده‌سازی تیم. آنتونیو سیموئز، کمتر کسی را در فوتبال دنیا داریم که هم ستاره بزرگی در فوتبال بودند، هم یک مدیر موفق بودند و هم مربی بزرگ. امید نمازی که خیلی خوب ایران را می‌شناسد و به ما کمک می‌کند. مارکار و منصوریان که از بازیکنان موفق فوتبال ایران بودند و یکی از بهترین مدیا آفیسرهای دنیا. این را گفتم چون والی‌زاده مرا برای ناهار دعوت کرده!
*ولی ما هنوز سؤال‌های‌مان تمام نشده. می‌خواستیم درباره پرتغال در یورو بپرسیم.
من نمی‌توانم درباره بنتو چیزی بگویم. ما امیدواریم او موفق باشد. تیم خوبی دارد اما در گروه مرگ است. ما آرزوی‌مان موفقیت تیم ملی کشورمان است.
*و سؤال آخر. گفتید شما دو نوع رابطه با کی روش دارید؛ کاری و شخصی، کدامش را ترجیح می‌دهید؟
ترکیب هر دو آن را. هم دوست دارم دوستش باشم و هم با او کار کنم. انتظارات و استاندارد‌هایی که او از من می‌خواهد، خیلی بالاست. تمام زندگی کروش، فوتبال است. نمی‌توانی با او دوست باشی اما به فوتبال فکر نکنی. مطئنم اگر او فکر می‌کرد من اینجا به دردش نمی‌خورم هیچ‌وقت مرا با خودش به ایران نمی‌آورد چون هیچ‌وقت رابطه دوستی‌اش را به کار ترجیح نمی‌دهد. بگذار در آخر، چیزی را بگویم که خیلی مهم است، شما و مردم ایران این را بدانید؛ اگر کی روش و گروهش اینجا هستند، اگر خانواده‌های‌شان را تنها گذاشتند و به اینجا آمدند برای این است که می‌خواهند به جام‌جهانی صعود کنند. ما اینجاییم تا با همه سختی‌هایی که داریم، تیم ملی را به جام‌جهانی برسانیم و تنها امیدمان به حمایت‌های مردم ایران است. مطمئن باشید که تیم ملی در آینده‌ای نزدیک، روزهایی خیلی سخت را درپیش دارد، در پیروزی‌ها خیلی مهم نیست که همه از تیم حمایت کنند. تمام امید ما این است که در روزهای سخت تنهای‌مان نگذارند و با حمایت آنهاست که موفقیت به‌دست می‌آید.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس