مشرق--- ورود به موضوع پيش روي، آسان نيست ولي عبور بي تفاوت از كنار آن نيز دشوار است و بيم آن مي رود كه يكي از گفتني هاي ضروري، ناگفته بماند. پيش از اين در يادداشتي با عنوان «تا چه قبول افتد و...» - كيهان 3/12/90- پيشاپيش «عذر مشابهي» آورده بوديم و از دو عزيز بزرگواري كه نامي از آنها به ميان آمده بود خواسته بوديم، آن وجيزه- و اكنون اين وجيزه- را مصداق «درازدستي» يك «كوته آستين» تلقي نفرمايند، چرا كه آنچه در اين نوشته مي آيد نه به جسارت كه برخاسته از ارادت است و مصداق «گاه باشد كه كودكي نادان به غلط بر هدف زند تيري» و...
1- جبهه گيري برخي از اعضاي دو جبهه متحد و پايداري كه در فاصله اي كوتاه بعد از اعلام موجوديت آنها صورت گرفت به وضوح حكايت از آن داشت كه اين رشته مي تواند سر دراز داشته باشد. هر دو سوي ماجرا در نوشته ها، مصاحبه ها و سخنراني هاي خود بر ضرورت وحدت تأكيد مي كردند و هنوز هم مي كنند! ولي دريغ از يك گام مؤثر و غير تبليغاتي كه در اين راستا برداشته شود. همان روزها كه نشانه هاي اين اختلاف پديدار شده و به رسانه ها كشيده شده بود طي چند يادداشت به پي آمدهاي ناگوار آن اشاره داشتيم و از فرمول ديكته شده «جان كين» خبر داديم كه در كارگاه آموزشي خود براي اصلاح طلبان - عوامل بعدي فتنه 88- از ايجاد اختلاف در ميان اصولگرايان و ماندگاري آن در هواداران با عنوان يكي از مؤثرترين حربه ها براي تضعيف جايگاه فراگير اصولگرايان ياد كرده و بر آن تأكيد ورزيده بود. ولي برخي دوستان اصولگرا ابرو در هم كشيدند و آن «هشدار» را كه كيهان فقط راوي آن بود برنتابيدند و آن «رشته» كه از ابتدا نيز معلوم بود «سر دراز» دارد تا انتخابات 12 اسفند ادامه يافت. مردم، اما به گواهي نتيجه انتخابات، نشان دادند كه هيچ يك از دو جبهه متحد و پايداري را -برخلاف اعضاي اين دو جبهه- دربست قبول ندارند و در گزينش نامزدهاي مورد قبول خود به فرمول «هم اين و هم آن» روي آوردند كه كيهان نيز با شناخت و برداشت از عرصه انتخابات و همصدا با مردم به اين رويكرد اشاره كرده بود.
2- هر يك از دو جبهه «متحد» و «پايداري» به ترتيب جبهه خود را تحت مديريت حضرت آيت الله مهدوي كني و حضرت آيت الله مصباح يزدي مي دانند و اين دو عزيز بزرگوار هم بر اين انتساب تاكيد ورزيده و جبهه تحت مديريت- يا تحت حمايت- خويش را شايسته تر از ديگري معرفي مي فرمايند كه روال و فرمول حمايت از يك جبهه سياسي نيز غير از اين نيست. و صد البته هر دو بزرگوار و فرهيخته از اختلافات منجر به تخريب دو جبهه ياد شده ابراز نگراني كرده و اعضا و دست اندركاران جبهه تحت مديريت خود را به رعايت تقوا در بيان و «رفاقت در رقابت» توصيه كرده و مي كنند و بارها به وضوح نشان داده اند كه اختلافات بيرون از چارچوب تعريف شده رقابت سالم را برنمي تابند.
3- نتيجه دور اول انتخابات مجلس نهم، نشان داد كه مردم - يعني آناني كه به فرموده حضرت امام(ره) ولي نعمت مسئولان هستند- هيچ يك از دو جبهه متحد و پايداري را دربست قبول ندارند و فهرست اعلام شده از سوي آنها را بي چون و چرا نمي پذيرند. آيا در اين واقعيت كمترين ترديدي هست؟ معلوم است كه نيست و مردم گزينه هاي خود را با تكيه بر بينش و بصيرت خود انتخاب كرده اند و البته، بيشترين گزينه ها - اكثريت نزديك به تمام آنها- از دو فهرست جبهه پايداري و جبهه متحد انتخاب شده اند و اين حاوي نكته درخور توجهي است و حكايت از آن دارد كه نامزدهاي اصولگرا را بدون مرزبندي دو ليست ياد شده از ميان هر دو ليست برگزيده اند.
اكنون به موضوع اصلي اين وجيزه نزديك شده ايم و يافتن پاسخ براي يك پرسش تعيين كننده را دنبال مي كنيم. بخوانيد؛
4- آن سؤال اين است؛ آيا كساني كه ليست اعلام شده از سوي جبهه متحد را دربست نپذيرفته و به تمامي نامزدهاي معرفي شده در آن رأي نداده اند، نسبت به حضرت آيت الله مهدوي كني كم ارادت بوده اند؟! و يا درباره كساني كه نامزدهاي مورد نظر خود را به طور كامل از ليست جبهه پايداري انتخاب نكرده اند، اين قضاوت قابل قبول است كه آنان را نسبت به حضرت آيت الله مصباح يزدي كم ارادت تلقي كنيم؟! پاسخ اين سؤال به يقين، منفي است، پس علت چيست؟ مگر هر دو بزرگوار تاكيد نكرده بودند كه فهرست ارائه شده از سوي جبهه تحت حمايت آنان، شامل «بهترين ها» است؟ بنابراين، چرا همه «بهترين»هاي مورد تاكيد اين دو بزرگوار از نگاه مردم «بهترين» نبوده اند؟! اين «گزاره» نيز پذيرفتني نيست كه مردم «بهترين»ها را وانهاده و به سراغ «خوب»ها رفته اند! اگر چنين نيست كه نيست پس ماجرا چيست؟!
5- اين سخن نه خلاف است و نه گزاف بلكه همه شواهد بر درستي آن گواهي مي دهند كه حضرات آيات مهدوي كني و مصباح يزدي به عنوان دو تن از عالمان ديني برجسته، فداكار و انقلابي با سوابق درخشان در مردم دوستي مورد وثوق و اعتماد ملت هستند و اگر مردم در انتخابات 12 اسفند فهرست مورد حمايت هيچيك از اين دو بزرگوار را به طور دربست و كامل نپذيرفته اند، نشانه كم ارادتي آنان به عزيزان ياد شده نيست بلكه در يك نگاه كلي و برداشت اجمالي، همه نامزدهاي معرفي شده در هر دو فهرست را به دليل حمايت آن دو عالم بزرگوار، افرادي «خوب» و «قابل قبول» تشخيص داده اند- و البته در هر دو ليست استثناهايي نيز ديده اند!- ولي در «بهترين» بودن همه نامزدهاي يكي از دو فهرست در مقايسه با فهرست ديگر ترديد داشته اند. اين نكته كه نفي كردني نيست و اگر چنين نبود به يكي از دو ليست به طور دربست رأي مي دادند كه ندادند. البته گفتني است كه كساني هم به تمامي نامزدهاي يكي از دو فهرست رأي داده اند ولي به گواهي نتيجه انتخابات 12اسفند، تعداد آنها بسيار اندك بوده است.
درباره علت اين رويكرد مردم مي توان به دو عامل زير اشاره كرد؛
الف: وقتي مردم حمايت دو عالم برجسته و بزرگوار از دو ليست متفاوت را مي بينند و هر دو عالم عزيز و با تقوا را نيز مورد وثوق مي دانند، به طور طبيعي و منطقي به اين نتيجه مي رسند كه اطلاعات يكي از آن دو بزرگوار و يا هر دو بزرگوار- به طور جداگانه- در گزينش نامزدهاي تحت حمايت خويش و يا گزينش برخي از نامزدها كافي نبوده است. چرا كه وقتي معيارها و ملاك ها يكسان باشد- كه هست- تفاوت گزينش ها نمي تواند در حد و اندازه دو ليست 30 نفره باشد. اگر اين برداشت مردم از دو ليست جداگانه را منطقي بدانيم كه منطقي است بايد به آنها حق داد كه در انتخاب نامزدهاي مورد نظر خود، تنها به معرفي و حمايت حضرت آيت الله مصباح يا حضرت آيت الله مهدوي كني بسنده نكنند و علاوه بر نظر آن بزرگواران به اطلاعات ديگري درباره نامزدهاي معرفي شده مراجعه كنند.
ب: فرض بر اين است و اينگونه نيز هست كه نامزدهاي معرفي شده در هر دو فهرست جبهه متحد و جبهه پايداري از يكسو با تاكيد بر اعتقاد راسخ آنها به مباني نظام اسلامي و از سوي ديگر مرزبندي شناخته شده آنان با جريانات زاويه دار نسبت به اين مباني و به طور مشخص تقابل تعريف شده آنها با فتنه 88 و حلقه انحرافي، انتخاب شده اند. اين معيارها از سوي هر دو جبهه مورد تاكيد بوده و به صراحت اعلام شده است. در مرحله اول يعني درباره معيارها و موازين تعريف شده اسلامي، نظر عالمان بزرگواري مثل آيت الله مصباح يزدي و آيت الله مهدوي كني از سوي همگان پذيرفتني است، اما- با عرض پوزش- در مرحله دوم، يعني انطباق نامزدها با اين معيارها بايد به اخبار و اطلاعات مراجعه كرد و در اين زمينه بعيد نيست كه نظر حضرات آيات بزرگوار با واقعيات فاصله داشته باشد. دقيقا، مانند اين فتوا كه نوشيدن هر مايع مست كننده اي حرام است، ولي در اين كه فلان مايع مست كننده و سكرآور است يا نه، نظر فلان بيولوژيست يا شيميست مؤمن و متعهد نيز تعيين كننده است.
با توجه به دو نكته ياد شده- الف و ب- مردم به نظر و نگاه آيات بزرگوار مهدوي و مصباح اعتماد و ايمان راسخ دارند ولي به خود حق مي دهند- و حق نيز دارند- كه در انطباق خصوصيات نامزدهاي معرفي شده با معيارهاي ارائه شده كه در آن «اطلاعات» و «سوابق نامزدها» حرف اول را مي زند به برداشت برخاسته از اخبار و اطلاعات خود نيز مراجعه كنند. گفتني است سخن درباره ميزان انطباق نامزدهاي هر دو ليست با معيارهاي اعلام شده به مبحث جداگانه اي نياز دارد و در اينجا به همين اندازه بسنده مي كنيم كه در هر دو ليست نام افرادي ديده مي شود كه نه فقط با فتنه 88 و يا حلقه انحرافي مرزبندي مشخصي نداشته اند بلكه در مواردي با آنان همراهي نيز كرده اند... كه بگذريم.
6- به اين فراز از رهنمود حضرت امام(ره) كه در آستانه انتخابات سومين دوره مجلس شوراي اسلامي خطاب به مردم توصيه شده است توجه كنيد؛
«همان طور كه بارها گفته ام، مردم در انتخابات آزادند و احتياج به قيم ندارند، و هيچ فرد و يا گروه و دسته اي حق تحميل فرد و يا افرادي را به مردم ندارند. جامعه اسلامي ايران، كه با درايت و رشد سياسي خود جمهوري اسلامي و ارزش هاي والاي آن و حاكميت قوانين خدا را پذيرفته اند و به اين بيعت و پيمان بزرگ وفادار مانده اند، مسلم قدرت تشخيص و انتخاب كانديداي اصلح را دارند. البته مشورت در كارها از دستورات اسلامي است. و مردم با متعهدين و معتمدين خويش مشورت مي نمايند. و افراد و گروه ها و روحانيون در حد تذكرات قبلي در حوزه خود مي توانند كانديدا معرفي نمايند؛ ولي هيچ كس نبايد توقع داشته باشد كه ديگران اظهارنظر و اظهار وجود نكنند.» (صحيفه نور جلد 21 ص 10).
7- و بالاخره سخني با برادران و خواهران دست اندركار هر دو جبهه متحد و پايداري نيز در ميان است و آن، اين كه در رقابت هاي انتخاباتي خود - كه انشاءالله با انگيزه الهي صورت مي پذيرد- از عالمان بزرگواري كه سرمايه گرانقدر اسلام و نظام هستند هزينه نكنند و مثلا طوري وانمود نفرمايند كه هركس به ليست جبهه آنها رأي ندهد به نظر عزيز بزرگواري كه از آن جبهه حمايت كرده است- خداي نخواسته- بي اعتناء بوده است. و صد البته، اگر حضرات آيات مهدوي كني و مصباح يزدي عالمان برجسته و كم نظيري نبودند، اين وجيزه ضرورتي نداشت.
حسين شريعتمداري
کد خبر 115109
تاریخ انتشار: ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۰۰:۴۰
- ۱ نظر
- چاپ
وقتي مردم حمايت دو عالم برجسته و بزرگوار از دو ليست متفاوت را مي بينند و هر دو عالم عزيز و با تقوا را نيز مورد وثوق مي دانند، به طور طبيعي و منطقي به اين نتيجه مي رسند كه اطلاعات يكي از آن دو بزرگوار و يا هر دو بزرگوار- به طور جداگانه- در گزينش نامزدهاي تحت حمايت خويش و يا گزينش برخي از نامزدها كافي نبوده است.