به گزارش خبرنگار اجتماعي مشرق، ديگر در هيچ کجاي دنيا به بازي و به خصوص بازي رايانه اي به چشم يک سرگرمي براي وقت گذراني و پر کردن اوقات فراغت نگاه نمي شود.امروز بازيهاي رايانه اي حکم يک رسانه قوي را پيدا کرده است رسانه اي که مخاطبش را به شدت با خود همراه مي کند و از آنجايي که مخاطب بازي رايانه اي يک مخاطب منفعل نيست پس مي توان از ظرفيت اين رسانه قوي به صورت تمام عيار و در راستاي مقاصد مثبت و يا منفي استفاده کرد.
کاري که از سالها پيش در غرب آغاز شده و کمپاني هاي صهيونيستي غرب با توليد بازيهاي رايانه اي جهت دار وارد يک بازي سياسي شده اند.يک بازي سياسي که افکار و باورهاي کشورهاي جهان سوم را از کودک و نوجوان تا جوانان را به بازي گرفته است.به طور يقين طراحي اين بازي برد –برد نيست و اگر باز هم بيدار نشويم در اين بازي يک سويه بازنده ايم.

جنگ نرم در بازي هاي رايانه ا ي
جنگ نرم واژه اي قديمي است که در دهه هاي اخير به شکلي جدي تر با مفهوم آن آشنا شده ايم . واژه اي که بيانگر يک تهاجم است تهاجمي بي صدا و آرام به فرهنگ ، اعتقادات و خود باوري مان.
بي ترديد يکي از کارا ترين ابزار هاي اين نبرد بيصدا رسانه هاست و به همين خاطر بود که امپراطوري رسانه در دنيا توسط صهيونيستها تاسيس شد و اين امپراطوري همواره در خدمت اهداف کوتاه مدت و بلند مدت آنها در تکاپوست .
مهدي مسائلي طراح بازي انرژي هسته اي درباره ارتباط طراحي بازيهاي رايانه اي با جنگ نرم به خبرنگار مشرق مي گويد: در جنگ نرم ازابزارهاي ديداري و نوشتاري استفاده مي شود تا به صورت غير مستقيم و به صورت آرام در فکر و انديشه يک نسل رسوخ کرده ودر يک دوره زماني تمامي يا بخشي از ارزشهاي آن جامعه را تبديل به ضد ارزش نمايند.
به باور اين کارشناس بازي هاي رايانه اي در کنار ابزاري مانند ماهواره , اينترنت , مجلات و روزنامه ها , بازي هاي رايانه اي جايگاه ويژه اي دارند چون يک بازي تا وقتي بازي کننده مشغول بازي است او را به هر سمت و سوي که بخواهد مي برد و ساعتها و بلکه روزها اورا مشغول و مبهوت خود مي کند به نحوي که بعد از پايان يک مرحله و گذر از آن احساس شادي و شعف مي کند و حريصانه به ادامه آن مي پردازد و حتي تا حد اعتياد به آن هم پيش مي رود .

بازي يا سينما کداميک موثر ترند؟
اگرچه رسانه اي مانند سينما بسيار تاثير گذار است و سينماي هاليوود در بسياري از مواقع در جهت تغيير معادلات جهاني موفق عمل کرده است اما به باور کارشناسان و روان شناسان ماهيت بازي هاي رايانه اي به گونه اي طراحي شده که در آنها مخاطب همانند سينما يک مخاطب منفعل نيست بلکه به شکلي کاملا فعال در جريان بازي دخالت ميکند و اگرچه مسير بازي از قبل طراحي شده اما بازيگر با قرار گرفتن در اين مسير حس مي کند که خود نقش پيش برنده را دارد و تاثيرات روحي عميقي را بر ذهن او مي گذارد . مهدي مسائلي کارشناس بازيهاي رايانه اي هريک از مقوله هاي سينما و بازيهاي رايانه اي را داراي تاثير گذاري خاصي مي داند ولي معتقد است امتياز بازيها بر فيلمها در طولاني تر بودن تاثيرات آنهاست . يک فيلم سينمايي نهايتا 90 تا 180 دقيقه مي تواند يک شخص را مجذوب خود کند و اين درحالي است که بازي ها حداقل بسته به نوع و ژانر آنها از يک ساعت تا چند ماه مي تواند يک نفر را با خود همراه و مشغول کند .
تفاوت ديگر اينکه تسلط ما بر فيلم در حد جلو و عقب بردن فيلم است ولي در بازي ها شما از شخصيتها گرفته تا سلاح و لوکيشن بازي را هم مي توانيد انتخاب نماييد و خود در جاي شخصيت اصلي قرار دهيد .

دو روي سکه بازي رايانه اي
شايد به دليل همين تاثير گذاري باشد که از بازي هاي رايانه اي براي اهداف آموزشي مانند آموزشهاي رانندگي و يا حتي خلباني استفاده شده و با شبيه سازي موقعيت ها آمادگي افراد براي رويارويي با شرايط واقعي را فراهم مي آورد.اما اين روي سکه استفاده مثبت از بازيهاست و روي ديگر آن سوء استفاده از بازي هاي رايانه اي در راستاي مقاصد سياسي – فرهنگي و اجتماعي است که نمونه هاي آنرا در انواع و اقسام بازي هاي وارداتي موجود در بازار مي بينيم . بازي هايي که با بهره گيري از نماد شناسي به شکل غير مستقيم و حتي مستقيم افکار و مکاتب انحرافي را ترويج مي کند.
مهدي مسائلي طراح بازي انرژي هسته اي در رابطه با ورود بازيهاي رايانه اي به بحث گسترش و ترويج وعادي ساز ي عرفانهاي کاذب و نماد هاي شيطان پرستي معتقداست : از آنجايي که بازي ها در تمامي مقولات فرهنگي وارد شده اند ،ابزاري مناسب براي القاي ايدها هستند . بحث شيطان و عرفان هاي کلذب مقوله اي بسيار جذاب براي ساخت بازيهاي رايانه اي است . از نظر تجاري هم بهترين وسيله براي جذب مخاطب استفاده افراطي از دوجاذبه خشنونت و شهوت است که اين دو مقوله درمباحث شيطان پرستي به راحتي يافت مي شود . از همين رو براي مقاصد تجاري هم که شده اين بازيهاي توليد مي شوند .

نمادهاي شيطان پرستي در بازيهاي توليد غرب
زير بناي تفکرات شيطان پرستي را بايد در عرفان يهود يا همان کابالا جستجو کنيم . محمد حسين فرج نژاد نويسنده کتاب اسطوره هاي صهيونيستي در سينما درباره شيطان و شر در مکتب انحرافي کابالا ميگويد:تقابل خير وشر نيز در آثار کابالايي با شدت بيشتري قابل ديدن است به گونه اي که آنها شر را وجودي و وجه تاريک جهان را واجد قدرت مي دانند. درحالي که در فلسفه اسلامي ، شر به عدم وجود خير وبدون وجود عيني تعبير مي شود و اين نکته اي بسيار مهم و پيچيده است که اگر با تامل فلسفي و عميق سينماي وحشت و ترس و خشن غرب را ببينيد، ديوها و اجنه وشياطين و شروراني که قدرتشان نعوذ بالله حتي بعضا از خدا هم بالاتر است را مي بينيد. اين مطلب به شدت متاثر از نفوذ کابالا در غرب مدرن است.همين مسائل را در بسياري از بازيهاي کامپيوتري شاهد هستيم.به طور مثال يکي از بازيهاي مروج شيطان پرستي بازي Constantine ( کنستانتين )است. در اين بازي جهان داراي دو قدرت بزرگ خير و شر بوده وشخصيت اصلي بازي ، يک جادوگر و جن گير بزرگ ومعروف است .
کنستانتين با استفاده از قدرت جادوگري خود و با خواندن اوراد و کلمات عبري و با توسل به خشونت، در آخر مي‌تواند مامِن را به جهنم فرستاده و گابريل را بسوزاند و جهان را نجات دهد. البته تفاوت فاحشي که اين بازي به نسبت فيلمش دارد، عدم حضور لوسيفر در پايان کار است که در فيلم آن، نظم نوين جهاني را لوسيفر با قدرت خودش رقم مي‌زند و منجي بشر مي‌شود.در اين بازي شيطان و شر داراي قدرت زيادي نشان داده ميشود.
بازي«Luxor 4» نيز يکي از بازي هاي اعتيادآور به شمار مي رود.اما بايد گفت اين بازي، با همه هيجاني که به مخاطب خود مي دهد و در عين جذابيت بالاي آن، به صراحت در پي اهداف صهيونيستي فراماسونري و شيطانپرستي سازندگان اين بازي است که هم از لحاظ محتواي جريان بازي و هم در قالب نمادهاي شيطان پرستي و فراماسونري، در راستاي تحقق اهداف شوم صهيونيستي مي باشد. تمامي مراحل اين بازي از منو تا مرحله پاياني همه داراي نمادهاي فراماسوني و شيطان پرستي از از نماد "چشم همه بين" "All Seen Eye" گرفته، تا بُز بافومت "GOAT" و نماد آنخ و ديگر نمادهاي فراماسون و شيطان پرستي است.

منافع مشترک بازي ها و فرق انحرافي
اگر شما هم از طرفداران پر و پا قرص بازيهاي رايانه اي باشيد در مراحل مختلف بازي جنگ و جنايت و خونريزي را در فضاي مجازي تجربه کرده ايد .در اين بازيها شما در در نقش يک تروريست ماهر آچنان افراد و شخصيتهايي را که بازي به شما القا ميکند کشته ايد و از اين کشتار مجازي غرق در لذت و شادي شده ايد که شايد کمتر فرصت پيش بيايد تا دقت کنيد اين تروريست ها چه لباسي به تن دارند و در چه مکانهايي با چه نمادهايي حضور مي يابند.
در بسياري از بازيهاي رايانه اي آخر الزمان صهيونيستي به تصوير کشيده مي شود . مسلمانها تروريست معرفي مي شوند و در نهايت مفاهيم فراماسونري و شيطان پرستي و بسياري ديگر از مفاهيم عرفان يهودي يعني کابالا به شما القا مي شود و شما آنقدر از پيروزي در مراحل مختلف بازي ها مسرور مي شويد که بي آنکه خود بخواهيد بازيگر نقش هايي شده ايد ،که دشمنان ما بر ضد ما طراحي کرده اند.
مهدي مسائلي طراح بازي انرژي هسته اي درباره هدفمند بودن بازيهاي رايانه اي مي گويد:
اگر با نگاه کارشناسانه به بازيها نگاه شود و تيمهاي ساخت و افراد تهيه کننده آن را بررسي نماييم به خوبي اين نکته را در مي يابيم که افکار خاصي در پشت ساخت بازيها وجود دارد . مثلا در ساخت بازيهاي جنگي که اغلب در کشورهاي اشغالي اتفاق مي افتد اين سربازان اشغالگر هستند که پيروز مي شوند و مردم آنجا را از دست افراد شروري که خود با عث به وجود آمدن آنها شده اند نجات مي دهند و نتيجه اين است که کشورهاي مثل آمريکا منجي بشريت هستند و اگر اتفاقي براي جهان بيفتد – مثل ژانر بازيهاي علمي تخيلي – يک آمريکايي شجاع و از جان گذشته جهان را نجات خواهد داد .
و اين دست ازبازيها منافع مشترکي براي تمامي فرق انحرافي دارد.

مقابله، مصالحه يا بي خبري
چه بخواهيم و چه نخواهيم سيل خروشان و ويرانگر بازيهاي رايانه اي وارد کشورمان شده است . شايد نشود يا نتوانيم بازيهاي رايانه اي را حذف کينم و اصلا شايد اين کار هيچ منطقي نداشته باشد .اما راهکار مواجه شدن با اين بازيها چيست؟
مسائلي در پاسخ به اين سوال مي گويد:
ما نبايد به صورت انفعالي بااين مقوله برخورد کرده و راه را براي جولان غرض ورزي هاي اين افراد باز کنيم . به عبارتي با دست خودمان فرقه هاي زاله را ترويج کنيم.
اما در صورتي که ما بخواهيم با اين گونه مشکلات فرهنگي در جامعه مبارزه کنيم و افراد نا آگاه را متوجه انحرافات موجود در اين بازيها کنيم يکي از بهترين ابزارها ساخت بازيهاي رايانه اي است . آن هم به دو صورت يکي به صورت بازيهاي ضد اين تفکرها و يکي هم پر کردن جاي خالي بازيهاي با کيفيت که با ساخت بازيهاي رايانه اي قوي که با فرهنگ و دين ما سازگاري داشته باشد و از نظر کيفي و کمي با بازيهاي مشابه خارجي قابل رقابت با شد مي توان تا حدودي با اين ضد ارزشها مقابله کرد.

بازهم خلا سرمايه گذاري فرهنگي
عدم سرمايه گذاري مناسب در حوزه هاي فرهنگي –اجتماعي ،دغدغه هميشگي مديران و دلسوزان اين عرصه بوده است .يکي از دلايل بي رغبتي کودکان ونوجوانان وحتي جوانان ما به بازيهاي توليد داخل بي کيفيتي و عدم جذابيت آنهاست واز سوي ديگر نيز به دليل عدم اختصاص بودجه لازم توليد کنندگان داخلي تمايل چنداني به توليد بازيهاي با کيفيت نشان نمي دهند مهدي مسائلي با اظهار تاسف از حضور افراد نا آشنا به اين حوزه ها در مسئوليتهاي کليدي خاطر نشان مي کند: افرادي که در اين حوزه هاي کاري مسئوليت دارند اغلب افرادي ناآشنا به اين ابزار بسيار مهم هستند و بيشتر مشغول اجرائيات و برگزاري جلساتي هستند که پايان ندارد .
وي تاکيد مي کند: من خود به شخصه با مسئولين زيادي درباره اهميت ساخت و توليد بازيهاي با بازخود ديني , مذهبي و فرهنگي اجتماعي صحبت کرده ام ولي جواب اکثر آنها نداشتن بودجه براي اين کار است و اصطلاحا رديفي براي اين کارها ندارند . در صورتي که هزينه هاي زيادي صرف برگزاري يک همايش يا اردويي مي شود که معلوم نيست نتيجه اي هم در برداشته باشد .وي بنياد ملي بازيهاي رايانه اي را هم چندان موثروموفق نمي داند ومعتقداست با وجودي که اين بنياد متولي مسقيم اين حوزه است کار چندان مهمي در اين خصوص انجام نداده است و بعضي از شرکت هايي هم که وارد توليد شده اند مجبور هستند براي بازگشت سرماي اوليه خود رو به توليد بازيهاي قديمي و تاريخ گذشته اي بکنند .

خواب غفلتمان آشفته شود
آشکارا و با سر و صدا نمي آيند تا متوجه حضورشان بشويم . آنقدر نرم و آهسته مي آيند تا مبادا خواب غفلتمان آشفته شود.
از کودکانمان آغاز مي کنند زيرا هر چه در کودکي بي آموزي در درونت نهادينه مي شود . به جوانان مان مي انديشند چون روح آنها مانند زميني آماده پذيرش بذر هاست و اگر ما بذر نيکي در آن نکاريم آنها نمي گذارند اين زمين باير رها شود . بيدار شويم و چشم و گوشمان را پيش از آنکه خيلي دير شود باز کنيم.دشمنان برنامه ريزي شان را براي نابودي ما از کودکان مان شروع کرده اند.