به گزارش مشرق، رجانيوز نوشت: در کنار کيفيت فيلمبرداري و وضعيت مناسب لوکيشن هاي استفاده شده و از همه مهم‌تر بازي‌هاي خوب هنرمندان اين سريال تلويزيوني، ورود محتوايي اين سريال و نمايش فضاي غربت امام حسن مجتبي(ع) قابل توجه است.
شايد 10 سال پيش زماني که ميرباقري تصميم گرفت مختار نامه را کليد بزند، باورش نمي شد که اين اثر تا به اين اندازه با شرايط کنوني جامعه ايراني برابر خواهد بود.
آن چيز که مخاطب در سه قسمت اول اين سريال مي‌بيند، از يک سو غربت امامي است که حتي در بيت خود نيز غريب است و از سوي ديگر سبز نشينان اموي هستند که با هزاران حيله در سوداي دنياي خود به فکر سرنگوني حکومت امام حسن (ع) هستند.
به تصوير کشيدن دنيا پرستي مردمان و دين فروشي دنيا پرستان آن دوره که در لوايي از نيرنگ دين مابانه است، در کنار غربت ولي زمان و عدم درک صحيح خواص، همگي نمادهايي است که امروز هم کاملاً عبرت‌آموز و کاربردي است.
در اين ميان ميرباقري تلاش مي کند تا با استفاده از درام هاي متعدد عاشقانه نگاهي متفاوت از تاريخ سراسر درد و حسرت به نمايش بگذارد.
تقابل شمشير و عشق نشانه اي است که ميرباقري به خوبي توانسته است در سه قسمت اول مختار نامه آن را نشان دهد و بيننده تلويزيوني را علاوه بر آشنايي با تاريخ، درگير داستان عاشقانه نيز بکند.
قسمت اول سريال مختار نامه حديث پر مصيبتي از تاريخ اسلام و غربت امام حسن(ع) را طوري نشان داد که دل هر عاشق خاندان اهل بيت را به درد مي آورد. زخم برداشتن امام حسن(ع) و حرکت ايشان به سمت مدائن به جاي مدينه حکايت غريبي از تاريخ را نشان داد که شايد براي مخاطب ايراني تازگي خاصي داشت و در اين ميانه نشان دادن فضاي فتنه در آن دوران که در نهايت به منعقد شدن پيمان صلح ميان امام حسن(ع) و معاويه منجر مي شود، نمادي از وضعيت جامعه اسلامي در قرن اول هجري است.
در قرن اول هجري نيز فتنه هايي به پا مي شود و در اين ميان، امت اسلامي هر بار در برابر فتنه، آزموني ديگر را پس مي دهد فتنه سقيفه، جمل، نهروان و... تنها بخشي از صدها آزموني است که مسلمانان با آن مواجه مي شوند. هرچند نبايد فراموش کرد که هر کدام از اين آزمون ها مسلمانان را براي درک عميق تري از مفهوم ولايت راهنمايي مي کند و در نهايت تمام اتفاقات تلخ و شيرين به استمرار اسلام در طول تاريخ کمک مي کند.
با اين حال، در دوره امام حسن (ع) فتنه تا آنجا پيش مي رود که برخي حرکت امام و صلح ايشان را حرکتي منفعلانه مي دانند.
ميرباقري توانسته در همين سه قسمت ابتدايي، نمايي خوب از وضعيت فتنه به نمايش بگذارد؛ تصاويري که در آن وحدت بين مسلمانان وجود ندارد، دشمن در لباس نفاق خود را دوست نشان مي دهد، خواص به فکر دنيا افتاده اند و معدودي از محبين هم فهم درستي از حرکت ولي زمان خود ندارند.
اينها تصاويري است که مي‌توان گفت ميرباقري هنرمندانه به لباس هنر درآورده و هرچند کاري در ابتداي راه اين سريال هستيم اما نشانه هاي بلوغ هنري در اين سه قسمت اول کاملا آشکار است.