طوفان دوباره در نعلبكي اپوزيسيون
نشست محفلي 20 تن از عناصر متواري در واشنگتن براي هماهنگي محافل اپوزيسيون با مجادلات تازه اي همراه بود.
در اين نشست كه در جرج تاون واشنگتن برگزار شد افرادي از گروه هاي سلطنت طلب، تجزيه طلب، تروريست (كومله)، ماركسيست و اصلاح طلب حضور داشتند، از جمله: شهريار آهي، خالد عزيزي، فاطمه حقيقت جو و همسرش (محمد تهوري)، حسن شريعتمداري، كاظم علمداري، محسن سازگارا، اسماعيل نوري علاء، احمد باطبي، مهران براتي، علي ميرسپاسي، علي افشاري، اميرحسين گنج بخش، آرش غفوري، شهره عاصمي، آرام حسامي ...
اين نشست در ادامه نشست مخفيانه استكهلم سوئد كه با افتضاحات بيشماري همراه بود، اما متأثر از شكست پروژه تحريم انتخابات مجلس در ايران و آشكارتر شدن بن بست فتنه سبز برگزار شد. به همين دليل هم تاييد بر اعلام تداوم حركت هاي براندازانه علني نظير جنبش سبز يا بازگشت به شعار اصلاح طلبي و مرزبندي با جنبش سبز باعث مجادلاتي ميان حضار شده است.
گزارش بالاترين دراين زمينه حاكي است تأكيد نماينده كومله (خالد عزيزي) بر فدراليسم و حقوق مليت ها در ايران با اعتراض برخي حاضران مواجه شد. همچنين اظهارات آرش غفوري نيز كه معتقد بود براي ادامه حركت بايد به اصل جمهوري اسلامي و قانون اساسي احترام گذاشت، باعث اعتراضاتي شد.
وي گفته است: هدف جنبش سبز ايجاد موازنه ميان جمهوري اسلامي و نيروهاي منتقد، و نهايتاً بازگشت اصلاح طلبان به حاكميت بوده است.
او همكاري سبزها و اصلاح طلبان با گروه هاي برانداز را منتفي و زيانبار اعلام كرد كه همين سخن نيز مورد اعتراض برخي حضار از جمله شهريار آهي و نوري علاء قرار گرفت.
وي همچنين گفته است اصلاح طلبان مخالف ايده هايي نظير رفراندوم براي تغيير نظام هستند.
گزارش بالاترين حاكي است تأكيد برخي برگزاركنندگان نشست براي حذف كلمه براندازي از طرح هاي علني قابل ارائه به جلسه، مجادلاتي را ميان حضار برانگيخته است.
يادآور مي شود برخي رسانه هاي ضد انقلاب درباره نشست مخفيانه و پشت درهاي بسته «استكهلم» تصريح كرده بودند كه موساد اسرائيل مشغول مزدورگيري است.
مشاركت چشمگير ملت ايران در انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي و شكست سنگين خط تحريم، بسياري از معادلات اپوزيسيون را به هم ريخت و باعث شد تا طيفي از اصلاح طلبان - حتي كساني نظير عبدي- بر شماتت اپوزيسيون خارج نشين و تندروهاي آنها بپردازند.
وقتي همه ورشكسته ايم بايد ائتلاف كنيم
عضو متواري گروهك ملي-مذهبي گفت «شكستن مرز بين خودي و غيرخودي كه با جنبش سبز شروع شده بود ادامه پيدا نكرد». تقي رحماني مي گويد در راستاي شكستن همين مرزبندي ها، عزت سحابي حاضر شد به هاشمي رفسنجاني رأي بدهد اما اصلاح طلبان مجدداً به فاصله گذاري روي آورده اند.
تقي رحماني كه در پاريس اقامت دارد، درباره اين پرسش كه «آيا بعد از سال 88، ملي مذهبي ها براي اصلاح طلبان خودي محسوب مي شوند» به جرس گفت: متاسفانه اين خودي و غيرخودي هنوز برداشته نشده است و اين قسمت دردناك ماست. و يك مقدار هم براي من قابل فهم بود. به عبارت ديگر هزينه فايده كردن سياسيون در قدرت مانع مي شد كه بحث خودي و غيرخودي كمر نگ تر شود. بحث خودي و غيرخودي يك مثنوي هفتاد من مي خواهد. ولي در شكستن اين مرزها كه ملي مذهبي ها داشتند همچنان بايد باشد. اين ويژگي بايد همواره تبليغ شود. حاكميت برخي نگاه هاي منفي را حتي در خط قرمز اصلاح طلبان در برخورد با ملي مذهبي ها، جبهه ملي و نهضت آزادي و نهادهاي ديگر معين مي كند.
وي افزود: من از يكي از بزرگان اصلاح طلب كه پارسال با او در زندان بودم شنيدم كه مي گفت وقتي شما در قدرت هستيد بالطبع حاضر نمي شويد با يك گروه ضعيف، قدرت خودتان را تقسيم كنيد و برايش هزينه بدهيد ولي يكي ديگر از بزرگان آنها مي گفت ما بايد قدمي به جلو برداريم. يعني به عبارتي، بايد جريان هايي پيشقدم شوند و اين مرزها را بشكنند. من در دوره اصلاحات، اين رفتار را بسيار از مهندس سحابي ديدم. حتي وقتي كه حاضر شد به هاشمي رفسجاني رأي بدهد؛ هاشمي رفسنجاني كه در دوره خود، سحابي را به خاطر نقد سياست هاي تعديل بازداشت كرده بود.
رحماني همچنين درباره اوضاع و چشم انداز اپوزيسيون در سال جديد گفته است: به نظر من نيروهاي سياسي را بايد تدارك گفتماني كرد. صرف اعلام نظرهاي هيجاني با فراخوان هايي كه جواب درستي به آنها داده نمي شود، روحيه ها را حتي ضعيف هم مي كند. ما بايد الان چشم انداز خودمان را كمي ميان مدت كنيم تا كوتاه مدت. يك موقع شما در فضاي آذر 88 نفس مي كشيدي ولي الان در فضاي سال 91 قرار داري. ما بايد برنامه داشته باشيم براي زماني كه دوباره شرايط ملتهب مي شود يا استفاده از بسترهايي كه بتواند جامعه را ملتهب كند(!)
ديديد كه بقيه برده ها هم مثل من هستند!
سردبير بركنار شده راديو زمانه با دلخوري گفت هلندي ها در زمان من مي گفتند پول ماليات دهندگان هلندي هدر مي رود ولي الان كه راديو زمانه افت كرده، كسي چيزي نمي گويد.
در حالي كه راديو زمانه به حالت نيمه تعطيل درآمده، مهدي جامي در مصاحبه با يكي از رسانه هاي اپوزيسيون گفت: در ماجراي راديو زمانه روزنامه فولكس كرانت به تشويق يك سري بچه هاي ايراني تبليغات وسيع عليه من كرد و زمانه را راديو جمهوري اسلامي معرفي كرد، ادعا كرد كه داريد پول ماليات دهندگان هلندي را هدر مي دهيد و من را هم طوري جلوه داد كه لابد عامل ايران هستم. ولي از وقتي من از زمانه رفتم ديگر نه آن روزنامه يادش مانده كه از پول ماليات دهندگان صحبت كند، نه راديو زمانه مزاحمي دارد.
وي با تاكيد بر اينكه راديو زمانه ديگر رسانه فعالي نيست، گفت: برخي اظهارنظرها نهايتا فضايي را درست كرد كه اسپانسرهاي «زمانه» فكر كنند كه اين رسانه موجب سر و صدا در هلند و ايران مي شود. در واقع آنها دوست نداشتند حرف تازه بشنوند و مي خواستند اين كركره را پايين بكشند.
اين اظهارات در حالي است كه مديران هلندي راديوزمانه به هنگام اخراج مهدي جامي و اعتراض وي، به جامي و همكارانش تفهيم كرده بودند «شما برده هاي ما هستيد و ما هر زمان كه بخواهيم مي توانيم عذر شما را بخواهيم و از كار اخراج كنيم». در اثبات همين بردگي هم بود كه مهدي جامي طي چند سال گذشته هرگز جرئت پيدا نكرد واقعيت هاي اين اخراج و به ويژه مفهوم برچسب «بردگي» را تبيين كند.
آتلانتيك: آمريكا با حمايت از تروريست ها خسارت بزرگي مي پردازد
يك نشريه آمريكايي حمايت سياستمداران واشنگتن از سازمان تروريستي منافقين را باعث نفرت بيشتر مردم ايران از كاخ سفيد توصيف كرد.
«آتلانتيك» با اشتباه خواندن دفاع از اين سازمان تروريستي نوشت: آمريكا در دهه 1980 از ديكتاتور عراق، صدام حسين، دفاع مي كرد چون او بزرگترين دشمن ايران بود. صدام اكنون نابود شده است زيرا آمريكا كشور او را در سال 2003 اشغال كرد؛ جنگي كه به بهانه حمايت او از القاعده صورت گرفت در حالي كه صدام از القاعده حمايت نمي كرد. ولي صدام از گروه تروريست ديگري، يعني مجاهدين خلق حمايت مي كرد. در حال حاضر برخي مقامات آمريكايي خواهان حمايت از همين سازمان هستند زيرا آنها دشمن ايران هستند. بر اساس گزارش جديدي در نيويوركر، دولت بوش به مجاهدين خلق اسلحه و پول مي داده و امكانات آموزشي در نوادا در سال .2005
اين نشريه مي افزايد: امروزه جهان پيچيده تر از آن است كه فرض «دشمن دشمن من، دوست من است» درست از كار درآيد. ناديده گرفتن اين فرض و ناديده گرفتن منافع درازمدت با «حل و فصل» مسائل كوتاه مدت عملا به مشكلات بزرگتري در درازمدت مي انجامد. نمونه هاي آن عبارتند از حمايت از ديكتاتورهاي عربي براي سركوب احزاب اسلامگرا كه اكنون به قدرت رسيده اند و حمايت از دست راستي هاي آمريكاي لاتين كه به ديكتاتورهاي جنايتكار بدل شدند و همچنين حمايت از ستيزه جويان ضد شوروي كه بعدا عليه ما موضع گرفتند.
آتلانتيك نوشت: بگذاريد حتي فرض كنيم كه مجاهدين خلق، افكار ماركسيستي را كنار گذاشته اند. با اين وجود حمايت از اين گروه بيشتر از آنكه منفعت داشته باشد زيان دارد. اين سياست، حتي در مواردي كه كارساز است، باعث مي شود تروريست هاي مورد حمايت آمريكا احساسات ضدآمريكايي را تشويق كنند و مناقشات طولاني مدت و غيرقابل كنترلي را ايجاد نمايند.
آتلانتيك با تاكيد بر اينكه «اغلب ايراني ها باور ندارند كه مشي تروريستي سازمان عوض شده»، تاكيد مي كند: حمايت از چنين گروه هايي بيش از آن كه به سود ما باشد به منافع ما آسيب مي زند و حتي نيروهايي كه در ايران پيگير مذاكره با آمريكا باشند، بدين واسطه با چالش و تهديد در ايران مواجه خواهند شد. آمريكا چگونه مي تواند پاسخ كساني را بدهد كه مي پرسند حمايت از يك سازمان تروريستي چه نسبتي با حمايت از حقوق بشر و ملت ايران دارد؟
اين نشريه در پايان نوشت: انتشار اخباري نظير حمايت دولت آمريكا از سازمان هاي تروريستي ضد ايراني مي تواند باعث احساسات ضد آمريكايي بيشتر و نزديكي مضاعف مردم ايران به حاكميت شود و رفع مشكلات مهم آمريكا با ايران را دشوارتر سازد.
آمريكا براي مردم ايران مثل ضحاك منفور است
يك نشريه فرانسوي تاكيد كرد: آمريكا به گونه اي رفتار كرده كه مردم ايران آن را به عنوان ضحاك زمانه منفور مي شمارند.
كوريه اينترناسيونال در تحليلي نوشت: مردم ايران به اعتبار پشتوانه تاريخي، با هر نوع مداخله خارجي مخالفند. تاريخ كهن ايران به ويژه دهه هاي اخير، نشان دهنده دشمني هاي آشكار با مردم ايران است. 60 سال پيش مردم ايران در نهضت ملي كردن نفت از دولت مصدق حمايت كردند كه با كودتاي انگليس و آمريكا سرنگون شد. كمتر از 30 سال بعد، شاه ايران توسط انقلابيون متهم به نوكري غرب و سرنگون شد. امروز شعارهاي مردم ايران رنگ و بوي ضد آمريكايي و ضد صهيونيستي دارد.
اين نشريه تصريح كرد: چاره بهبود وجهه غرب در ايران حمايت از گروه هاي تروريستي نيست. اين كار باعث اتحاد بيشتر مردم ايران مي شود. يك جوان ايراني در يكي از كافه ترياهاي تهران به خبرنگار ما گفت «آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند». آمريكا نبايد چهره ضحاك مدرن از خود بسازد. همچنين بايد توجه كرد كه زمان به زيان غرب پيش مي رود.
بيگاري مشترك منافقين و سلفي ها براي استخبارات سعودي
سازمان تروريستي منافقين ارتباط گسترده اي با استخبارات رژيم عربستان و تروريست هاي سلفي وابسته به اين رژيم برقرار كرده اند.
پايگاه اينترنتي ايران اينترلينك كه توسط شماري از جداشدگان گروهك منافقين اداره مي شود، ضمن درج خبر فوق نوشت: سلفي ها با وجود تعداد كم به واسطه كمك مالي عربستان، در فرانسه فعاليت مي كنند همچنان كه سازمان مجاهدين با وجود 3 بار اخراج از فرانسه، هم اكنون در اين كشور مشغول فعاليت است. تروريست هاي سلفي به همراه القاعده دست به ترورهاي فجيع در كشورهاي مختلف مي زنند. از شريكان تروريست هاي سلفي كه در پاكستان، تركيه، عراق، ايران، سوريه، اردن و اروپا فعاليت مي كنند، مي توان از سازمان مجاهدين خلق، پژاك و جندالله نام برد. گروه هايي كه در ليست تروريستي آمريكا بوده و همكاري يا حمايت از آنان جرم محسوب مي گردد. اما اين گروه ها از فضاي اروپا به خصوص آلمان، انگلستان و فرانسه براي فعاليت استفاده مي كنند.
اين گزارش مي افزايد: «سازمان» كه از حمايت مالي و تداركاتي عربستان سعودي برخوردار است، به كارنامه انفجارها، ترورها و حمله از عراق به شهرهاي ايران افتخار مي نمايد. آنها در 25 سال گذشته 3 بار از فرانسه اخراج شده اند. اما هر بار به دلايل نامعلومي به فرانسه بازگشته و فعاليت هاي سازمان يافته خود را از سر گرفته اند. آنها با ارائه رشوه هاي كلان به برخي شخصيت هاي فرانسوي و آمريكايي درصدد فريب افكار عمومي هستند.
خاطرنشان مي شود استخبارات رژيم سعودي غير از همكاري با تروريست هاي سلفي و سازمان منافقين، ارتباطاتي نيز با برخي عناصر سلطنت طلب و شبه اصلاح طلب نظير نوري زاده و مهاجراني برقرار كرده و ولخرجي هاي گسترده اي در اين زمينه انجام مي دهد. اخيراً اكبر گنجي تصريح كرد كه با مزدوري رژيم سعودي نمي توان ادعاي مبارزه براي دموكراسي داشت.
نشست محفلي 20 تن از عناصر متواري در واشنگتن براي هماهنگي محافل اپوزيسيون با مجادلات تازه اي همراه بود.
در اين نشست كه در جرج تاون واشنگتن برگزار شد افرادي از گروه هاي سلطنت طلب، تجزيه طلب، تروريست (كومله)، ماركسيست و اصلاح طلب حضور داشتند، از جمله: شهريار آهي، خالد عزيزي، فاطمه حقيقت جو و همسرش (محمد تهوري)، حسن شريعتمداري، كاظم علمداري، محسن سازگارا، اسماعيل نوري علاء، احمد باطبي، مهران براتي، علي ميرسپاسي، علي افشاري، اميرحسين گنج بخش، آرش غفوري، شهره عاصمي، آرام حسامي ...
اين نشست در ادامه نشست مخفيانه استكهلم سوئد كه با افتضاحات بيشماري همراه بود، اما متأثر از شكست پروژه تحريم انتخابات مجلس در ايران و آشكارتر شدن بن بست فتنه سبز برگزار شد. به همين دليل هم تاييد بر اعلام تداوم حركت هاي براندازانه علني نظير جنبش سبز يا بازگشت به شعار اصلاح طلبي و مرزبندي با جنبش سبز باعث مجادلاتي ميان حضار شده است.
گزارش بالاترين دراين زمينه حاكي است تأكيد نماينده كومله (خالد عزيزي) بر فدراليسم و حقوق مليت ها در ايران با اعتراض برخي حاضران مواجه شد. همچنين اظهارات آرش غفوري نيز كه معتقد بود براي ادامه حركت بايد به اصل جمهوري اسلامي و قانون اساسي احترام گذاشت، باعث اعتراضاتي شد.
وي گفته است: هدف جنبش سبز ايجاد موازنه ميان جمهوري اسلامي و نيروهاي منتقد، و نهايتاً بازگشت اصلاح طلبان به حاكميت بوده است.
او همكاري سبزها و اصلاح طلبان با گروه هاي برانداز را منتفي و زيانبار اعلام كرد كه همين سخن نيز مورد اعتراض برخي حضار از جمله شهريار آهي و نوري علاء قرار گرفت.
وي همچنين گفته است اصلاح طلبان مخالف ايده هايي نظير رفراندوم براي تغيير نظام هستند.
گزارش بالاترين حاكي است تأكيد برخي برگزاركنندگان نشست براي حذف كلمه براندازي از طرح هاي علني قابل ارائه به جلسه، مجادلاتي را ميان حضار برانگيخته است.
يادآور مي شود برخي رسانه هاي ضد انقلاب درباره نشست مخفيانه و پشت درهاي بسته «استكهلم» تصريح كرده بودند كه موساد اسرائيل مشغول مزدورگيري است.
مشاركت چشمگير ملت ايران در انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي و شكست سنگين خط تحريم، بسياري از معادلات اپوزيسيون را به هم ريخت و باعث شد تا طيفي از اصلاح طلبان - حتي كساني نظير عبدي- بر شماتت اپوزيسيون خارج نشين و تندروهاي آنها بپردازند.
وقتي همه ورشكسته ايم بايد ائتلاف كنيم
عضو متواري گروهك ملي-مذهبي گفت «شكستن مرز بين خودي و غيرخودي كه با جنبش سبز شروع شده بود ادامه پيدا نكرد». تقي رحماني مي گويد در راستاي شكستن همين مرزبندي ها، عزت سحابي حاضر شد به هاشمي رفسنجاني رأي بدهد اما اصلاح طلبان مجدداً به فاصله گذاري روي آورده اند.
تقي رحماني كه در پاريس اقامت دارد، درباره اين پرسش كه «آيا بعد از سال 88، ملي مذهبي ها براي اصلاح طلبان خودي محسوب مي شوند» به جرس گفت: متاسفانه اين خودي و غيرخودي هنوز برداشته نشده است و اين قسمت دردناك ماست. و يك مقدار هم براي من قابل فهم بود. به عبارت ديگر هزينه فايده كردن سياسيون در قدرت مانع مي شد كه بحث خودي و غيرخودي كمر نگ تر شود. بحث خودي و غيرخودي يك مثنوي هفتاد من مي خواهد. ولي در شكستن اين مرزها كه ملي مذهبي ها داشتند همچنان بايد باشد. اين ويژگي بايد همواره تبليغ شود. حاكميت برخي نگاه هاي منفي را حتي در خط قرمز اصلاح طلبان در برخورد با ملي مذهبي ها، جبهه ملي و نهضت آزادي و نهادهاي ديگر معين مي كند.
وي افزود: من از يكي از بزرگان اصلاح طلب كه پارسال با او در زندان بودم شنيدم كه مي گفت وقتي شما در قدرت هستيد بالطبع حاضر نمي شويد با يك گروه ضعيف، قدرت خودتان را تقسيم كنيد و برايش هزينه بدهيد ولي يكي ديگر از بزرگان آنها مي گفت ما بايد قدمي به جلو برداريم. يعني به عبارتي، بايد جريان هايي پيشقدم شوند و اين مرزها را بشكنند. من در دوره اصلاحات، اين رفتار را بسيار از مهندس سحابي ديدم. حتي وقتي كه حاضر شد به هاشمي رفسجاني رأي بدهد؛ هاشمي رفسنجاني كه در دوره خود، سحابي را به خاطر نقد سياست هاي تعديل بازداشت كرده بود.
رحماني همچنين درباره اوضاع و چشم انداز اپوزيسيون در سال جديد گفته است: به نظر من نيروهاي سياسي را بايد تدارك گفتماني كرد. صرف اعلام نظرهاي هيجاني با فراخوان هايي كه جواب درستي به آنها داده نمي شود، روحيه ها را حتي ضعيف هم مي كند. ما بايد الان چشم انداز خودمان را كمي ميان مدت كنيم تا كوتاه مدت. يك موقع شما در فضاي آذر 88 نفس مي كشيدي ولي الان در فضاي سال 91 قرار داري. ما بايد برنامه داشته باشيم براي زماني كه دوباره شرايط ملتهب مي شود يا استفاده از بسترهايي كه بتواند جامعه را ملتهب كند(!)
ديديد كه بقيه برده ها هم مثل من هستند!
سردبير بركنار شده راديو زمانه با دلخوري گفت هلندي ها در زمان من مي گفتند پول ماليات دهندگان هلندي هدر مي رود ولي الان كه راديو زمانه افت كرده، كسي چيزي نمي گويد.
در حالي كه راديو زمانه به حالت نيمه تعطيل درآمده، مهدي جامي در مصاحبه با يكي از رسانه هاي اپوزيسيون گفت: در ماجراي راديو زمانه روزنامه فولكس كرانت به تشويق يك سري بچه هاي ايراني تبليغات وسيع عليه من كرد و زمانه را راديو جمهوري اسلامي معرفي كرد، ادعا كرد كه داريد پول ماليات دهندگان هلندي را هدر مي دهيد و من را هم طوري جلوه داد كه لابد عامل ايران هستم. ولي از وقتي من از زمانه رفتم ديگر نه آن روزنامه يادش مانده كه از پول ماليات دهندگان صحبت كند، نه راديو زمانه مزاحمي دارد.
وي با تاكيد بر اينكه راديو زمانه ديگر رسانه فعالي نيست، گفت: برخي اظهارنظرها نهايتا فضايي را درست كرد كه اسپانسرهاي «زمانه» فكر كنند كه اين رسانه موجب سر و صدا در هلند و ايران مي شود. در واقع آنها دوست نداشتند حرف تازه بشنوند و مي خواستند اين كركره را پايين بكشند.
اين اظهارات در حالي است كه مديران هلندي راديوزمانه به هنگام اخراج مهدي جامي و اعتراض وي، به جامي و همكارانش تفهيم كرده بودند «شما برده هاي ما هستيد و ما هر زمان كه بخواهيم مي توانيم عذر شما را بخواهيم و از كار اخراج كنيم». در اثبات همين بردگي هم بود كه مهدي جامي طي چند سال گذشته هرگز جرئت پيدا نكرد واقعيت هاي اين اخراج و به ويژه مفهوم برچسب «بردگي» را تبيين كند.
آتلانتيك: آمريكا با حمايت از تروريست ها خسارت بزرگي مي پردازد
يك نشريه آمريكايي حمايت سياستمداران واشنگتن از سازمان تروريستي منافقين را باعث نفرت بيشتر مردم ايران از كاخ سفيد توصيف كرد.
«آتلانتيك» با اشتباه خواندن دفاع از اين سازمان تروريستي نوشت: آمريكا در دهه 1980 از ديكتاتور عراق، صدام حسين، دفاع مي كرد چون او بزرگترين دشمن ايران بود. صدام اكنون نابود شده است زيرا آمريكا كشور او را در سال 2003 اشغال كرد؛ جنگي كه به بهانه حمايت او از القاعده صورت گرفت در حالي كه صدام از القاعده حمايت نمي كرد. ولي صدام از گروه تروريست ديگري، يعني مجاهدين خلق حمايت مي كرد. در حال حاضر برخي مقامات آمريكايي خواهان حمايت از همين سازمان هستند زيرا آنها دشمن ايران هستند. بر اساس گزارش جديدي در نيويوركر، دولت بوش به مجاهدين خلق اسلحه و پول مي داده و امكانات آموزشي در نوادا در سال .2005
اين نشريه مي افزايد: امروزه جهان پيچيده تر از آن است كه فرض «دشمن دشمن من، دوست من است» درست از كار درآيد. ناديده گرفتن اين فرض و ناديده گرفتن منافع درازمدت با «حل و فصل» مسائل كوتاه مدت عملا به مشكلات بزرگتري در درازمدت مي انجامد. نمونه هاي آن عبارتند از حمايت از ديكتاتورهاي عربي براي سركوب احزاب اسلامگرا كه اكنون به قدرت رسيده اند و حمايت از دست راستي هاي آمريكاي لاتين كه به ديكتاتورهاي جنايتكار بدل شدند و همچنين حمايت از ستيزه جويان ضد شوروي كه بعدا عليه ما موضع گرفتند.
آتلانتيك نوشت: بگذاريد حتي فرض كنيم كه مجاهدين خلق، افكار ماركسيستي را كنار گذاشته اند. با اين وجود حمايت از اين گروه بيشتر از آنكه منفعت داشته باشد زيان دارد. اين سياست، حتي در مواردي كه كارساز است، باعث مي شود تروريست هاي مورد حمايت آمريكا احساسات ضدآمريكايي را تشويق كنند و مناقشات طولاني مدت و غيرقابل كنترلي را ايجاد نمايند.
آتلانتيك با تاكيد بر اينكه «اغلب ايراني ها باور ندارند كه مشي تروريستي سازمان عوض شده»، تاكيد مي كند: حمايت از چنين گروه هايي بيش از آن كه به سود ما باشد به منافع ما آسيب مي زند و حتي نيروهايي كه در ايران پيگير مذاكره با آمريكا باشند، بدين واسطه با چالش و تهديد در ايران مواجه خواهند شد. آمريكا چگونه مي تواند پاسخ كساني را بدهد كه مي پرسند حمايت از يك سازمان تروريستي چه نسبتي با حمايت از حقوق بشر و ملت ايران دارد؟
اين نشريه در پايان نوشت: انتشار اخباري نظير حمايت دولت آمريكا از سازمان هاي تروريستي ضد ايراني مي تواند باعث احساسات ضد آمريكايي بيشتر و نزديكي مضاعف مردم ايران به حاكميت شود و رفع مشكلات مهم آمريكا با ايران را دشوارتر سازد.
آمريكا براي مردم ايران مثل ضحاك منفور است
يك نشريه فرانسوي تاكيد كرد: آمريكا به گونه اي رفتار كرده كه مردم ايران آن را به عنوان ضحاك زمانه منفور مي شمارند.
كوريه اينترناسيونال در تحليلي نوشت: مردم ايران به اعتبار پشتوانه تاريخي، با هر نوع مداخله خارجي مخالفند. تاريخ كهن ايران به ويژه دهه هاي اخير، نشان دهنده دشمني هاي آشكار با مردم ايران است. 60 سال پيش مردم ايران در نهضت ملي كردن نفت از دولت مصدق حمايت كردند كه با كودتاي انگليس و آمريكا سرنگون شد. كمتر از 30 سال بعد، شاه ايران توسط انقلابيون متهم به نوكري غرب و سرنگون شد. امروز شعارهاي مردم ايران رنگ و بوي ضد آمريكايي و ضد صهيونيستي دارد.
اين نشريه تصريح كرد: چاره بهبود وجهه غرب در ايران حمايت از گروه هاي تروريستي نيست. اين كار باعث اتحاد بيشتر مردم ايران مي شود. يك جوان ايراني در يكي از كافه ترياهاي تهران به خبرنگار ما گفت «آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند». آمريكا نبايد چهره ضحاك مدرن از خود بسازد. همچنين بايد توجه كرد كه زمان به زيان غرب پيش مي رود.
بيگاري مشترك منافقين و سلفي ها براي استخبارات سعودي
سازمان تروريستي منافقين ارتباط گسترده اي با استخبارات رژيم عربستان و تروريست هاي سلفي وابسته به اين رژيم برقرار كرده اند.
پايگاه اينترنتي ايران اينترلينك كه توسط شماري از جداشدگان گروهك منافقين اداره مي شود، ضمن درج خبر فوق نوشت: سلفي ها با وجود تعداد كم به واسطه كمك مالي عربستان، در فرانسه فعاليت مي كنند همچنان كه سازمان مجاهدين با وجود 3 بار اخراج از فرانسه، هم اكنون در اين كشور مشغول فعاليت است. تروريست هاي سلفي به همراه القاعده دست به ترورهاي فجيع در كشورهاي مختلف مي زنند. از شريكان تروريست هاي سلفي كه در پاكستان، تركيه، عراق، ايران، سوريه، اردن و اروپا فعاليت مي كنند، مي توان از سازمان مجاهدين خلق، پژاك و جندالله نام برد. گروه هايي كه در ليست تروريستي آمريكا بوده و همكاري يا حمايت از آنان جرم محسوب مي گردد. اما اين گروه ها از فضاي اروپا به خصوص آلمان، انگلستان و فرانسه براي فعاليت استفاده مي كنند.
اين گزارش مي افزايد: «سازمان» كه از حمايت مالي و تداركاتي عربستان سعودي برخوردار است، به كارنامه انفجارها، ترورها و حمله از عراق به شهرهاي ايران افتخار مي نمايد. آنها در 25 سال گذشته 3 بار از فرانسه اخراج شده اند. اما هر بار به دلايل نامعلومي به فرانسه بازگشته و فعاليت هاي سازمان يافته خود را از سر گرفته اند. آنها با ارائه رشوه هاي كلان به برخي شخصيت هاي فرانسوي و آمريكايي درصدد فريب افكار عمومي هستند.
خاطرنشان مي شود استخبارات رژيم سعودي غير از همكاري با تروريست هاي سلفي و سازمان منافقين، ارتباطاتي نيز با برخي عناصر سلطنت طلب و شبه اصلاح طلب نظير نوري زاده و مهاجراني برقرار كرده و ولخرجي هاي گسترده اي در اين زمينه انجام مي دهد. اخيراً اكبر گنجي تصريح كرد كه با مزدوري رژيم سعودي نمي توان ادعاي مبارزه براي دموكراسي داشت.