گروه سیاسی مشرق؛ در روزهای پس از انتخابات 12 اسفند 90 مجلس شورای اسلامی گروه های سیاسی مشغول بازبینی فعالیت ها، ضعف ها و نقاط قوت خود شده و البته گاهی گوشه هایی از تحلیل های جریانات سیاسی به بیرون از جلسات پشت درهای بسته راه پیدا می کند.
عدم راه یابی چهره های شاخص مجلس هشتم از گروه های سیاسی مختلف همچون اصولگرایان، اصلاح طلبان و چهره های حامی دولت به مجلس شورای اسلامی، تقریبا به تیتر یک بیشتر رسانه های خبری کشور تبدیل شد و هر کدام از این رسانه ها متناسب با جهت گیری خود، این مساله را تحلیل کردند.
اما در این میان اتفاقی که برای اصلاح طلبان مجلس هشتم افتاد داستان عجیبی دارد. " کواکبیان، شیخ قدرت علیخانی، خباز و ... اسم هایی بودند که دیگر در مجلس نهم سخنرانی از تریبون مجلس را تجربه نخواهند کرد و در روزهای پایانی خرداد 91 باید وسایلشان را از صندلی سبز بهارستان جمع کرده و به شهرشان بازگردند.
شاید در 5 ماه گذشته تمامی رسانه های داخلی و حتی برخی از رسانه های خارجی می خواستند موضع جریان اصلاح طلب را درباره شرکت و یا عدم شرکت در انتخابات بدانند، به همین دلیل در هر محلی که احتمال حضور اصلاح طلبان می رفت خبرنگاران نیز در آنجا حاضر شده و از چهره های شاخص و غیر شاخص این گروه سیاسی سوال مشترکی می پرسیدند؛ " آیا در انتخابات شرکت می کنید؟ "
در این میان اما پاسخ چهره های اصلاح طلب متفاوت بود؛ برخی از این پاسخ ها بوی تحریم انتخابات می داد و برخی دیگر خبر از حضوری بدون سازوکار قوی و سرد! و البته برخی نیز ترجیح می دادند ماننده موسوی خوئینی ها سکوت کرده یا ماننده مرعشی برادر همسر آیت الله هاشمی بگویند : " منتظر نظر احمدی نژاد برای شرکت در انتخابات مجلس هستم. "
در این میان نیز بیشتر تحلیل ها به سمت چگونگی حضور اصلاح طلبان در انتخابات رفته بود. در این مرحله عده ای حضور " چراغ خاموش" ولی گسترده اصلاحات در انتخابات را نوید می دادند و تعدادی نیز تحریم انتخابات توسط این گروه و حضور حداقلی را مطرح می کردند.
ولی شاید به جرات بتوان گفت تنها تعداد کمی از کارشناسان به میزان رای آوری و میزان سبد رای این گروه سیاسی اشاره کردند ولی هم اکنون به دلیل عدم راهیابی امثال خباز، علیخانی، کواکبیان و احتمالا داریوش قنبری ( وی به دور دوم راه یافته) به مجلس، حرف های تازه ای از اردوگاه اصلاحات به گوش می رسد.
" فقط قلیان چاق کردن بلدی" ، " اگر عرضه مدیریت جلسه داشتی... " ، " کاری کردید که در روستاها هم به ما اعتماد نکردند" این ها تنها گوشه ای از اظهارنظرهایی است که برخی اصلاح طلبان راه نیافته به مجلس نهم خطاب به گرداننده جلسات انتخاباتی اصلاح طلبان بیان داشته اند.
این افراد عدم توانایی و چیدمان نادرست برای رای آوری در انتخابات مجلس نهم را به گردن گرداننده جلسات یعنی " موسوی لاری" انداخته و مدیریت وی در طول 5 ماه اخیر به عنوان مسوول برگزاری جلسات انتخاباتی را زیر سوال برده اند.
خواندن یکی از این اظهارنظرها موضوعات را کمی روشن تر خواهد کرد. آنجایی که یکی از چهره های اصلاح طلب می گوید: " اگر این جلسات درست مدیریت می شد و به نتیجه می رسید حال و روز اصلاح طلبان بهتر از این بود و دیگر شاهد ناکامی چهره های مطرح فراکسیون اقلیت در انتخابات نبودیم."
" ما چوب عملکرد اصلاح طلبان در سال 88 را خوردیم. حتی در روستاها که به رای آنان امید بسته بودیم نتوانستیم از عملکرد خود دفاع کنیم" این جمله و مطالب نهفته در آن نیز تحلیل دیگری است که از سوی اصلاح طلبان برای عدم رای آوری در انتخابات مجلس نهم مطرح شده است.
حال باید همه این تحلیل ها را در کنار رای دادن سید محمد خاتمی در روز 12 اسفند و برخورد های مختف اصلاح طلبان داخلی و خارجی نسبت به این اقدام گذاشت تا فهمید درون جلسات انتخاباتی اصلاح طلبان چه می گذشت و نتیجه آن چه شد؟
البته در میان اصلاح طلبان و برخی چهره های مطرح سیاسی کسانی نیز وجود داشتند که حرف های دیگری جز "سکوت" و " انتظار برای اظهار نظر احمدی نژاد برای شرکت در انتخابات" داشتند. کسانی امثال صادق خرازی پیش از انتخابات معتقد بودند؛ " اگر اصلاحطلبان در انتخابات شركت نكنند يك اشتباه تاريخي انجام دادهاند و با اين كار خود را از صحنه سياست داخلي حذف ميكنند و در صحنه سياست خارجي نيز خدمتي به منافع ملي نكردهاند."
به نظر می رسد روزهای آینده تا خرداد ماه سال 92 روزهایی سرنوشت ساز برای اصلاح طلبان باشد، روزهایی که شاید دیگر هیچ اصلاح طلب معتدلی به تحریم انتخابات و یا عدم شرکت فعال در آن فکر نکند و استراتژی کسانی که در دقیقه نود تصمیم می گیرند و همه توافق های انجام شده در جلسات محفلی را بهم می زنند، به عنوان نقشه راه اصلاحات انتخاب شود.