مشرق- روزگار هم بازي هاي عجيبي دارد. واقعاً نميدانم بازي روزگار است كه عجيب است يا اينكه ما انسان ها هستيم كه اين بازي را عجيب ميكنيم.
قبلا اشاره کرده بودم که بسياري از دعواهاي ورزش را نبايد باور كرد و وارد آن شد چرا كه سرانجام طرفين كه امروز شمشير روي يكديگر ميكشند، فردا از در آشتي برآمده و تمام كاسه و كوزهها را برسرديگران ميشكنند. امروز بناي آن ندارم كه دوباره اين بحث را مطرح كنم؛ بلكه ميخواهم پرده ديگري از اين بازي روزگار را شرح دهم كه به نظر ميرسد در نوع خود جالب است.
ميدانيد انتخابات فدراسيون فوتبال نزديك است و هر كسي به نوعي در اين خصوص اظهار نظر ميكند. اما عمده مباحث سر اين است كه كانديداي دولتي چه كسي است و آيا بايد فرد مورد نظر دستگاه ورزش رأي بياورد يا نه؟ از نظر صاحب اين قلم اصولاً به دليل آنكه عادت به طرح ريشهاي مسائل نداريم، هيچگاه هم راجع به آن صحبت نميكنيم. فقط به اين اكتفا ميكنيم كه مثلاً فلان فرد بايد باشد يا نه؟ حتي گاهي كار به جايي ميكشد كه طرف مقابل را از حقوق خود هم محروم ميكنيم. همين حقوقي كه قانون به آنها داده است. داستان روشن است، اساسنامهاي وجود دارد كه برطبق آن بايد انتخابات انجام شود. در اين راه هر كس از حدود اختياراتي كه دارد براي رأي بيشتر استفاده ميكند. تأكيد ميكنم كه در محدوده اساسنامه. مثلاً در اساسنامه انتخابات اين قانون وجود دارد كه رئيس فدراسيون وقت حق رأي دارد؛ اما ساير رقبا چنين حقي ندارند. چون همه اساسنامه را قبول دارند كسي به اين اصل اعتراض نميكند.
در اين ميان تشكيلات ورزش كشور هم كه قرار است بخش عمده هزينه فدراسيون را تأمين كند و از ديگر سو بايد نسبت به بسياري از مسائل فدراسيون ها هم جوابگو باشد، اين حق را دارد كه تلاش كند تا فرد مورد نظر او راي بياورد. پس اين حق هم براي تشكيلات ورزش وجود دارد كه براي كانديداهاي مورد نظر خود رايزني كند. صد البته گاه اين رايزنيها جواب ميدهد و در معدود دفعاتي هم چنين نميشود و گزينه وزارت ورزش رأي نميآورد. البته اين مورد بسيار كم است و در اكثر موارد فرد مورد نظر سازمان سابق و وزارت فعلي راي ميآورد خوب پس كسي نميتواند اين حق را از تشكيلات ورزش بگيرد؛ اما چرا بعضي دوستان بجاي آنكه بگويند اعضاي مجمع بايد بر سر تصميم خود بايستند، ميگويند نبايد تشكيلات ورزش توصيه كند؟ چرا هيچگاه نميگويند كه چرا اعضاي مجمع توصيه پذيرند؟ آيا با اعضاي سفارشپذير ميتوان فدراسيوني مستقل داشت؟ پس با اين افراد چه جاي دم زدن از فدراسيون مستقل و مديران استقلال طلب. همين ميشود كه گاه كار به صورت عجيبي خود را نشان ميدهد چنين ميشود كه مدير دولتي مانند كفاشيان كه همه ميدانند در دوره قبل چگونه با حمايت دولت رقبا را از ميدان بيرون كرد و در انتخاباتي يك نفره رأي آورد، ناگهان تبديل به مديري ميشود كه ميخواهد مقابل كانديداي دولتي بايستد. هيچ كس هم در اين ميان نميپرسد اگر دخالت دولت بد است، چگونه در دوره قبل هنگام حذف آنگونه آجرلو صداي آقايان در نيامد؟
از قديم درست گفتهاند كه گويا مرگ خوب است؛ اما براي همسايه. حالا هم دخالت دولت بد است اگر عليه ما باشد و خوب است اگر به نفع ما وارد شود. و چنين است كه چندی خواندم برخي دوستان با اصرار از آقاي كفاشيان خواستند كه انصراف ندهد و تا پايان بماند. طنز روزگار را ميبينيد؛ آنكه به زور دولت بر سر كار آمده، حالا شده نماد چهره مخالف دولت و همان كاري را كه تا ديروز انجام ميداد، حالا محكوم ميكند چون عليه خودش است.
* رئیس کمیته فرهنگی کمیته ملی المپیک و سردبیر هفته نامه دنیای ورزش
کد خبر 103521
تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۹۰ - ۲۱:۴۳
- ۲ نظر
- چاپ
غلامحسین شعبانی *