حجت‌الاسلام والمسلمین پناهیان گفت: از شخصیتی مثل آیت الله مهدوی‌کنی جز این رفتار هم انتظار نمی‌رفت که با تخریب‌ها بزرگوارانه برخورد کنند. منش سیاسی ایشان مانند سلوک اخلاقی‌شان همیشه با وقار و متانت همراه بوده است... ما نباید دایره اصولگرایی را تنگ کنیم.

به گزارش سرویس بهارستان نهم مشرق به نقل از پایگاه اطلاع رسانی جبهه متحد اصولگرایان، حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان، به شدت از تخریب ها در میان اصولگرایان ابراز ناراحتی می کند و تاکید دارد که نفوذی های جریان فتنه و انحراف در میان اصولگرایان، تخریب را دامن می زنند. در ذیل متن کامل گفتگوی وی با پایگاه اطلاع رسانی جبهه متحد اصولگرایان ارایه می گردد:

* چند وقتی است که تخریباتی علیه حضرت آیت الله مهدوی کنی مشاهده میشود. ایشان در مقابل تخریب ها دستور به سکوت دادند. این روش که ایشان می فرمایند چه تفاوتی باملاک های غربی ها در نوع تبلیغات و اینها دارد؟

مسلماً از شخصیتی مثل آیت الله مهدوی کنی جز این رفتار هم انتظار نمی‌رفت که با تخریب ها بزرگوارانه برخورد کنند. منش سیاسی ایشان مانند سلوک اخلاقیشان همیشه با وقار و متانت همراه بوده است و ما اساساً رقابت در فضای اصولگرایی را باید عاری از هرنوع تخریبی ببینیم و این الگوی جدید رقابتی در جمهوری اسلامی است که پیش روی داریم. و ما باید در آینده بیش از امروز به اینگونه رقابت‌های مؤدبانه و اخلاقی برسیم. ما اصولگرایان، هرکدام هر مقدار که به دیگران احترام بگذاریم به احترام خودمان هم افزودیم. از طرفی باید مراقب افرادی باشیم که در خارج از دایره اصولگرایی نشسته‌اند و به تخریب‌ها در بین اصولگرایان دامن می‌زنند. مراقبت کنیم که آنها آتش بیار معرکه نباشند.

 

* خارج از دایره اصولگرایی یعنی منظورتان فتنه و انحراف است که در این تخریب ها موثرند؟

بله، گاهی از اوقات عوامل آنها ممکن است بیایند و دو به هم زنی بکنند. اصولگرایان برای اینکه مواضع خودشان را برای مردم بیان کنند نیازی به تخریب یکدیگر ندارند و البته چیز دیگری هم هست و آن اینکه جریانات اصولگرایی باید از یکدیگر در معرفی نامزد اصلح سبقت بگیرند. این به نفع مردم ماست. به نفع مردمی که به خاطر اسلام قیام کرده و پای اسلام خون داده و هنوز دارد مقاومت می‌کند و می‌خواهد بر اساس اعتماد به نخبگان جامعه، نمایندگانی را برای ادارۀ کشور انتخاب کنند.

*آیت الله مهدوی کنی سلوکی در زندگی خود دارند که حقیقتا خودشان را وقف انقلاب کردند و در پیچ و خمهای اصلی انقلاب بر همان سلوک، پایداری حقیقی داشتند و نشان دادند اجازه هیچ سوءاستفاده ای را نخواهند داد. آیا با این وجود صحیح است که گفته شود جریانی را که ایشان هدایت می کنند، تحت تأثیر برخی افراد که سوابق خوبی ندارند قرار گرفته باشد؟

اولاً بر اساس شناخت طولانی‌مدتی که از آیت الله مهدوی هست همگان می‌دانند که ایشان فقط به دلیل احساس تکلیف و خلائی که در جبهۀ اصولگرایی احساس می‌کردند وارد میدان شدند، کما اینکه معتقدم آیت‌الله مصباح هم به دلیل احساس تکلیف به میدان آمده‌اند. چنین حضوری که بر اساس احساس تکلیف است و به دلیل اقبال نخبگان سیاسی به ایشان است، واقعاً فراتر از تحلیل‌های سطحی سیاسی است.

شخصیت آقای مهدوی همیشه یک شخصیت مستقل بوده و هست و اینگونه برچسپ ها که ایشان تحت نفوذ و لابی دیگرانی وارد صحنه شده باشد، به ایشان نمی‌چسبد و سابقۀ سیاسی ایشان نشان می‌دهد که ایشان از این چنین اتهاماتی مبرا هستند. این استقلال رأی و سلامت سیاسی ایشان است که ایشان را تبدیل به یک نقطۀ قابل اتکا برای نیروهای اصولگرا کرده است. اینگونه اتهامات که ایشان را تحت‌تأثیر هر جریان منحرفی بنامند، نه تنها واقعیت ندارد بلکه فضای سیاسی کشور را تخریب می‌کند و اینها دقیقاً از ناحیه کسانی است که دوست دارند فضای انتخاب از رقابت برادرانه و مؤدبانه به یک فضای تخریبی تبدیل شود تا خودشان بتوانند سوء استفاده کنند. جریان‌های ناصالح فقط با تخریب کار خودشان را پیش می‌برند.

* چه اتفاقی افتاده که این دفعه آیت الله مهدوی اعلام خطر کردند و نسبت به دفعات پیش بیشتر وارد فضای انتخابات شدند؟

به دلیل اینکه رشد سیاسی جامعه ما اقتضا کرده که بزرگانی همچون آقای مهدوی بیش از گذشته وارد صحنه بشوند و این را باید به فال نیک گرفت و قدردانی کرد. حضور بزرگانی مثل ایشان در حد هدایت نخبگان سیاسی جامعه فرصتی است برای پالایش فضای سیاسی جامعه، از هرگونه سیاسی‌بازی‌های غیر اصولی.

* رهبری در دیدار با نمایندگان در ۲۱ دی ۸۸ برای بحث نیروهای انقلاب فرمودند «وحدت ولو با اغماض» و حتی در آخرین بیانات خویش در سالروز میلاد نبی اکرم(ص) به «اغماض و تراحم در جامعه مسلمین» تاکید ورزیدند. که کشور ما با شرایطی همچون بیداری اسلامی، مباحث جریان فتنه و انحراف مواجه است. در این شرایط شما فکر می‌کنید الگویی که رهبر انقلاب می فرماید «وحدت با اغماض»، این الگو چه شاخص هایی دارد؟

وحدت در مبانی و اصول، در هر رقابت سیاسی در کشور ما باید باشد والا وضع متشنجی خواهیم داشت؛ مانند آنچه در فضای سیاسی قبلی داشته‌ایم که همیشه یک طرف به دشمنان چراغ سبز نشان می‌داد. ولی به هر حال وحدت امری مطلوب است و هر زمان بیش از این نیاز به وحدت باشد، باید اصول‌گرایان با اغماض نسبت به مسائل فرعی‌تر آن را محقق سازند. وحدت موجود در میان اصولگرایان هم از نوع وحدت توأم با اغماض است، و درمیان جریان اصولگرا، طیفی از افراد مختلف بر سر اشترکات خود به وحدت رسیده‌اند. طبیعتا وحدت همیشه یک امر مطلوب است، ولی گاهی شرایط به گونه‌ای است که اقتضا می‌کند به انواع و مراتب خاصی از وحدت روی آورده شود. مثل اقتضاء رقابت در انتخابات. مانند همین وضعیتی که هم اکنون با آن مواجهیم. یعنی اصولگرایان از وحدت در اصولگرایی و مبانی اساسی برخوردار هستند و اختلاف نظر در مسائل فرعی‌تر دارند.

* الگوی«وحدت با اغماض»، که رهبر انقلاب مطرح کردند در شرایط موجود چگونه قابل تطبیق است؟

با توجه به آنکه اصلاح‌طلب‌هایی که ضدیت خودشان را با اصول انقلاب اسلامی نشان دادند از صحنه خارج هستند، در چنین شرایطی طبیعتاً بایستی انتخاباتی رقابتی بین کسانی که به اصول و مبانی انقلاب معتقدند برگزار شود. مردم هم خسته شدند از این که رقابت را بین دو گروه ببینند؛ از یک طرف کسانی که ژست اپوزسیون می‌گیرند و از طرفی کسانی که تعهد به انقلاب دارند. این همان فضایی است که اصلاح طلب¬ها در دوره‌های پیشین پدید آورده بودند. فضای غلطی بود. رقابت انتخاباتی را تا مرز انقلابی و ضدانقلابی می‌کشاندند. ما بالاخره انتخابات توأم با رقابت می خواهیم و رقابت هم طبیعتاً رشد دهندۀ جامعه است؛ و برای جامعۀ در حال رشد، رقابت سازنده است. اما همۀ اینها به شرطی است که » جریان‌های ضدانقلاب نتوانند به صورت پیدا یا پنهان از فرصت سوء استفاده بکنند و یا جریانهای انحرافی نتوانند عوام‌فریبی کنند، و الا باید همۀ انقلابیون اختلاف‌ها را کنار بگذارند و با اغماض به وحدت روی بیاورند.

* برخی به تنگ کردن فضای اصولگرایی و برخی به گسترش این فضا باور دارند. جنابعالی کدام نظر را می پسندید؟

مسلماً ما نباید دایره اصولگرایی را تنگ کنیم و گاهی از اوقات به گونه‌ای قضاوت کنیم که برخی از افراد مورد قبول هم خارج از این دایره بمانند. منتها گاهی در مواقع تشخیص مصداق، دیدگاه‌ها متفاوت می‌شود. ممکن است من بگویم فردی داخل این دایره اصولگرایی است و دیگری بگوید من او را در این دایره اصولگرایی نمی‌بینم. این اختلاف‌نظری است که هست. یا ممکن است از جهات دیگری اختلاف‌نظر پدید آید. مثلاً گفته شود با اینکه فردی در داخل دایرۀ اصولگرایی نیست اما مصلحت هم نیست که خارج از آن تلقی شود. بنابراین ممکن است به خاطر اینکه او را نگه دارند، داخل دایره به حساب بیاورند و نیز ممکن است کسی بگوید مصلحتی مورد نیاز نیست و بدون رعایت این مصلحت‌ها هم می‌شود کار را پیش برد. مهم این است که افراد معتقد به اصولگرایی به مبانی معتقد باشند و تعامل آنها با یکدیگر در جریان رقابت، جدال حسن باشد. گروهی از اصول‌گرایان معتقدند باید با سعه صدر بیشتری وارد رقابت‌های انتخابات شد، و ضمن ایستادگی بر اصول تا آنجا که جا دارد دایره اصول‌گرایی را گسترده‌تر کرد که این نگاه را می‌توان بیشتر در جبهه متحد دید. البته گروه دیگر زمانه را نیازمند این مقدار از تحمل و بردباری در برابر برخی از عناصر که دچار خطا و اشتباه شده‌اند نمی‌بینند و معتقدند جامعه کشش برخوردهای غیر مصلحت‌اندیشانه و انقلابی، در حذف هر کسی که به هر مقدار به اصول مقید نبوده است را دارد.

انصافاً هیچگاه نمی‌توان در میدان سیاست بدون رعایت مصالح قدم برداشت و سعه صدر لازمۀ سازوکار اداره جامعه است. خصوصاً اگر افراد انقلابی و دلسوز بخواهند چنین جریانی را رهبری کنند، قابل اعتماد خواهد بود.

* آقای قنبری سخنگوی اصلاح طلبان دیروز مصاحبه کردند و گفتند با توجه به تشتتی که بین اصولگرایان است احساس می‌کنیم که پیروزی بیشتری در این انتخابات نصیب ما خواهد شد و لیست آنها(اصلاح طلبان) هم تا به امروز به ۱۵ نفر رسیده و دارند ادامه میدهند(در حال تکمیل لیست خود هستند) .به نظرشما جریاناتی همچون فتنه، انحراف و اصلاحات چه شکاف هایی در جریان اصولگرایان می‌بینند که بر آن سوار می‌شوند و احتمال پیروزی می‌بینند.

اگر اصولگرایان به تبیین صریح مواضع خودشان و تفهیم و افزایش بصیرت در این فرصت کوتاه باقیمانده به خوبی اقدام کنند، مطمئناً کسانی که می‌خواهند از رقابت بین اصولگرایان سوءاستفاده کنند، توفیق پیدا نخواهند کرد. من فکر می‌کنم اصولگرایان به جای اینکه به تخریب و تضعیف همدیگر بپردازند باید به تبیین مبانی و مواضع خودشان برای مردم اقدام بکنند. در این صورت مردم با اعتمادی که به علماءِ برجسته دارند، طبیعتاً به فهرست‌های اصولگرایان اقبال خواهند کرد. به دلیل اینکه به پشتیبانی علمی و معنوی مستحکم و سوابق انقلابی و سالم آنها اعتماد می‌کنند.

در فضایی که اصولگرایان در تبیین و تبلیغ مواضع، کار خودشان را به خوبی انجام داده باشند، دیگران ناچار می‌شوند به عوام فریبی روی بیاورند. اصلاح طلب ها می‌خواهند چه چیزی به مردم بگویند؟ بگویند ما پیرو جریاناتی هستیم که هشت سال در این کشور بر طبل جامعه مدنی کوبیدند و می‌خواستند ما را از انقلابی‌گری به حالت غرب زدگی متمایل کنند؟! اصلاح طلب‌هایی که هنوز از مواضع رئیس جمهور پیشین و دولتمردان و کارگزارانشان عذرخواهی نکرده‌اند، چه حرفی برای مردم دارند؟ آنانی که آن زمان مردم و جامعه را به سمت دموکراسی غربی سوق می‌دادند و می‌خواستند مردم را از آرمان‌های انقلاب تهی کنند، امروز که امواج انقلاب اسلامی منطقه را فرا گرفته و در جهان نیز دموکراسی به پایان راه خود رسیده است، چه حرفی برای گفتن دارند؟ فکر می‌کنم کار منطقی‌تر این است که به جای اینکه کاندیداهایی را به مردم معرف کنند، بهتر است از نظر اندیشۀ سیاسی، بی‌هویتی خود را برطرف کنند و صادقانه از گذشته خود برگردند و به تئوریزه کردن مواضع جدید خودشان بعد از اصلاح طرز تفکر پیشین اقدام بکنند؛ همان کاری که سران اصلاحات بین خودشان پشت پرده گفته‌اند که ما خلاء تئوریک داریم و باید به تدوین دانش پشتیبانی‌کننده از دیدگاه‌های سیاسی خود اقدام کنیم. خب آنها که ولایت‌مداری را هم زیاد بر نمی‌تابند، پس چه الگویی دارند؟ چه تفکری دارد از مواضع‌شان پشتیبانی می‌کند؟ من فکر می‌کنم اگر اصولگرایان به قدر کافی روشنگری کنند و حرمت یکدیگر را هم حفظ کنند، مردم با آرامش بهتری انتخاب می‌کنند.

* یک بحثی هم رهبر انقلاب در خطبه های عربی خودشان داشتند که با عنوان «اسلام اصولگرای معتدل و عقلانی» مطرح شد. این عنوان چه معنایی را به جهان اسلام و عرصه داخلی ارایه می کند؟

خطاب رهبر معظم انقلاب در مورد «اسلام اصولگرای معتدل» به امت عربی و امت جهانی اسلام، معنایش این است که آن اسلام افراطی که مربوط می‌شود به وهابیون و گروه های تند رو و تکفیری، نباید ملاک عمل قرار بگیرد. نباید روشی که آنان پیش گرفته‌اند ملاک مسلمانان انقلابی باشد. نباید اینگونه برداشت شود که میانه‌روی میان حق و باطل، اعتدال است. این اعتدال نیست، این عین ضلالت و گمراهی است. برخی بودند که در جریان فتنه، اعتدال میان حق و باطل را انتخاب کرده بودند، خب مردم طبیعتاً به چنین کسانی نمی‌توانند اطمینان کنند که آیا در ضرورتگاه دیگری اینها خوب به میدان خواهند آمد یا نه؟

* افراطی ها در این میان چه نسبتی با ولایت خواهند داشت؟

معلوم است که تندروی و کندروی همیشه ضد اعتدال است و باید با ولایت‌مداری به اعتدال رسید. برخی به اشارات رهبری و رهنمودهای آقا کاری ندارند. منتظرند همیشه آقا با حکم ولایی به میدان بیاید تا تبعیت کنند. اینها کسانی هستند که از اعتدال خارج هستند. اینها را نباید افراد معتدلی به حساب بیاوریم. کما اینکه بعضی‌ها ممکن است مصلحت‌اندیشی‌های رهبری را برنتابند و کاسه‌ی داغ تر از آش بشوند، خب آنها هم از اعتدال خارجند. اگر رهبری به مصلحتی امر می‌کنند باید تبعیت کرد، کما اینکه اشاره‌های رهبری را به خاطرش باید سر داد و این معنای اعتدال خواهد بود.

* برخی ها تاکید دارند روی آرمان گرایی صرف و به واقع گرایی توجهی ندارند و برخی بر عکس صرفا واقع گرا هستند. کدام به حقیقت نزدیکتر است؟

خب طبیعتا راه تحقق آرمان ها از میان واقعیت ها است و نحوه برخورد با واقعیت هاست که تعیین می‌کند چه برنامه‌ای برای تحقق آرمان ها داشته باشیم. اگر نخواهیم واقعیت ها را ببینیم آرمان‌گرایی‌مان به ضد آرمان‌گرایی تبدل خواهد شد. هرچند ممکن است تحلیل دربارۀ واقعیت‌ها بین افراد یکسان نباشد ولی به هر حال همه باید واقعیت‌ها را در نظر بگیرند. البته به مرور زمان هرکسی تحلیلش از واقعیت‌ها صحیح نباشد، معلوم خواهد شد.

* چندی قبل فهرست جبهه متحد اصولگرایان منتشر شد که جنابعالی تشکر کرده بودید که ساکتین، در این لیست نیستند. چه ویژگی های دیگری در لیست جبهه متحد مشاهده میکنید؟

البته من نمی‌خواهم به جزئیات بپردازم. اما، باید از عملکرد جبهه متحد در حذف برخی اسامی که عدم درک خود را از ولایتمداری به اثبات رسانده‌اند تقدیر کرد. طبیعتا چهره‌های شاخصی که اصولگرایی آنها به انحاء مختلف به اثبات رسیده هم در این لیست فراوان است. و طبیعتاً همه افراد در یک لیست، هم‌سطح نیستند، ولی یک فهرست، بر اساس جمع بندی‌هایی تنظیم می‌شود که نمی‌توان از کنار آن ساده عبور کرد. امیدوارم لایق‌ترین افراد در این انتخابات رأی بیاورند.

* به نظر شما دشمن چه برنامه ای برای انتخابات آینده دارد؟

نظام سلطه می‌خواهد مشارکت را کاهش دهد. این خواست جدی دشمنان ماست و مهمترین نتیجه‌ای که می‌خواهند از این وضعیت بگیرند ایجاد بی‌ثباتی و ناامنی برای کشور است. هرکسی تلاش دارد مشارکت کاهش یابد، باید برای همیشه از صحنه سیاسی کشور حذف شود و همکار دشمنان این ملت تلقی شود. دشمنان ما مایلند مرد‌م‌سالاری دینی ما هم مانند دمکراسی آنها پوسیده و بی‌رونق باشد، تا الگو برای سایر ملت‌ها قرار نگیریم. امروزه دشمنان ما نابودی خود را در گرو الگو قرار گرفتن ما می‌دانند و بیش از آنکه دنبال نابودی ما باشند که امری محال است و آنها هم این را دریافته‌اند، به دنبال نابود نشدن خودشان هستند.

این خواست دشمنان ماست که فرصت‌طلایی انتخابات را که همیشه موجب جلا یافتن انقلاب و حیات مجدد ارزش‌های انقلاب بوده است را به تهدید تبدیل کنند و به بهانه‌‌‌های مختلف نظیر آنچه در انتخابات ۸۸ روی داد فضای جامعه را دستخوش ناامنی نمایند. دشمنان ما نمی‌خواهند ما بیش از این برای سایر ملتهای اسلامی الگو باشیم آنها مایلند موج اسلام‌گرایی در منطقه را به یأس مبدل کنند و راهش را این می‌دانند که لااقل چند نفر به خیابان‌ها بیایند و چند تا سطل آتش بزنند و شعارهای مطلوب آنان را سر دهند. تا آنها آن را در رسانه‌های عمومی چند برابر نشان دهند و موجب ناامیدی ملت‌ها بشوند.

امیدوارم که ملت سربلند ما عصارۀ فضایل خود را به مجلس بفرستند و با مشارکت بالا به حل مشکلات خود اقدام نمایند. که ریشه حل تمام مشکلات معیشتی و فرهنگی در گرو روی کار آمدن افراد متدین کارآمد و انقلابی است که بتوانند با شجاعت در مقابل دشمنان بایستند و با تلاش و مجاهدت فراوان به این مردم خدمت کنند.

* یکسری کلماتی هستند که دوست داریم نظر شما را درخصوص آنها در حد چند کلمه بدانیم:

قرارگاه عمار: هم اندیشی

آیت الله مهدوی کنی: نمونۀ بزرگواری و ثبات قدم

جریان انحرافی: حضور نا به جا در عرصه‌ی سیمرغ

حدادعادل: اعتدال

مجلسی در تراز انقلاب: آرزوی دست یافتنی

وحدت: یک فرصت طلایی

نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه هنر: فرصتی برای آشتی انقلاب و هنر

بولتن سازان تخریب گر: زحمت نا به جا

خود عمارپنداران: دعا برای عاقبت به خیری

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس