کد خبر 988766
تاریخ انتشار: ۱۰ شهریور ۱۳۹۸ - ۰۷:۳۰

یک سایت حامی دولت می‌گوید ظریف سعی می‌کند پروژه روحانی را شکست دهد اما او نمی‌تواند بار دیگر ژنرال‌های ناکارآمد دولت را به دوش بکشد.

به گزارش مشرق، روزنامه «کیهان» در ویژه‌های خود نوشت:

نامه نیوز نوشت: زمان رفته رفته برای حسن روحانی رو به پایان است. او دیگر کمتر از دو سال وقت دارد تا از کارنامه خود دفاع کند. هرچند این تنها کارنامه او نیست، بلکه کارنامه اصولگرایان معتدل و اصلاح‌طلبان نیز هست که با دولت او گره خورده است.

دولت روحانی یادگار سردار سازندگی یعنی‌ هاشمی ‌رفسنجانی بود. خود ‌هاشمی ‌البته روحانی را شاگرد و حاصل عمر سیاسی خویش می‌دانست، اما منطق کارکردی او همانی بود که اکنون در دولت روحانی وجود دارد.  دال گفتمانی «سیاست خارجی» روحانی با محوریت بحث «ارتباط با جهان» و «سازش» به‌عنوان «کلید» حل مشکلات کشور بود.

نگاه روحانی به مسائل کشور چنان خطی بود که نسبت حل مشکلات با عملکرد دولت را علنا نسبت «کلید» و «قفل» معرفی کرد. این گفتمان خطی نشان می‌داد که همه‌چیز روی پاشنه سیاست خارجی می‌چرخد. اما چه چیز باعث این تقلیل شد؟ واقعیت این است که روحانی و مغز متفکرهای اطراف او کارشناسان حوزه امنیت بودند. چیزی که در نظریه سیاسی روحانی ریشه همه چیزی بود، «امنیت» تلقی می‌شد.

بیشتر بخوانید:

دیدار روحانی با ترامپ، چک سفید امضای ایران به آمریکاست

تجربه ناموفق را نباید تکرار کرد

نتیجه نهایی نظرسنجی من‌وتو در مورد مذاکره با آمریکا


کابینه روحانی پس از روی کار آمدن چندین ژنرال داشت که رو به افول گذاشتند. ژنرال‌های کابینه روحانی کسانی بودند که به‌جز «ظریف» در ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی نیز نقش فعالی داشتند. از «آخوندی» و «زنگنه» تا «ربیعی». این ژنرال‌ها هرکدام با طرح و برنامه‌ای پرسروصدا آمده بودند. آخوندی با خرید و تجهیز ناوگان حمل‌ونقل کشور، زنگنه با تسهیل فروش نفت، ربیعی با طرح مسکن اجتماعی و تعدیل ساختاری صندوق تأمین اجتماعی و قاضی‌زاده در بهداشت با طرح پرسر و صدای «سلامت». اما این ژنرال‌ها در عرصه عملی یکی یکی از عرصه خارج شدند یا مانند زنگنه گوشه‌نشینی و اکتفا به حداقل‌ها را پی گرفتند. تنها ژنرال باقی‌مانده «روحانی» که همه امید وی به او بسته‌ است، همچنان «ظریف» است؛ ظریفی که مهم‌ترین طرح دستاورد دولت روحانی (برجام) را برای او به ارمغان آورده بود.


با خروج ترامپ از برجام، روح دولت روحانی، گویی از کالبد آن فاصله گرفت. سیاست خارجی که دال گفتمانی و عمود خیمه بود، پس از افول آرام آرام ژنرال‌های دیگر در حال شکستن بود. با این خروج غیرمنتظره بود که ظریف و روحانی با آن همه وعده درباره غیرممکن بودن شکستن عهد، یک‌ باره مجبور شدند مواضعی درباره ضرورت مقاومت و عدم مذاکره بگیرند. ظریف و روحانی سعی کردند تا با تعویض کارکرد ذاتی خود از «نیروی سازش» به «نیروی مقاومت» در انظار عمومی، از محتضر بودن دولت جلوگیری کنند، اما این بازی در انظار عمومی نمی‌توانست ادامه پیدا کند و هر لحظه که می‌گذشت، ماهیت دولت و دال گفتمانی آن از زیر فرش بیرون می‌زد.

تبدیل دولت روحانی از «دولت سازش» به «دولت مقاومت» حکم یک «تغییر جنسیت» ناموفق بود. دولت روحانی اتفاقا از جنبه هویتی و گفتمانی از گفتمان مقاومت به‌شدت دور بود و نمی‌توانست خود را با این تغییر جنسیت وفق دهد. در نتیجه‌ آنچه این روزها از ظریف و روحانی در رابطه با مذاکره می‌شنویم و دلیلی که باعث تحول دوباره در ادبیات آنها در ایام کنونی پس از جلسه جی- ۷ شاهد بودیم، تلاشی است برای احیا و حفظ اصلی‌ترین «پروژه» روحانی. پروژه‌ای که بدون آن دولت روحانی معنایی نخواهد داشت و از درون تهی خواهد بود.

اما اینکه آیا ظریف می‌تواند با احیای برجام نقش ژنرالی خود را برای روحانی به خوبی ایفا کند، به هزار و یک عامل داخلی و خارجی بستگی دارد، ولی آنچه مسلم است، این واقعیت تلخ یا شیرین برای تیم روحانی است که مرگ و زندگی آنها در گروی آخرین بازی «ظریف» است و نوسان در ادبیات آنها نیز ناشی از استرس حساس‌بودن انتهای بازی است!