کد خبر 904541
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۳۹۷ - ۰۸:۲۵

‌زمان جنگ ایران و عراق، حزب بعث همسرش رو به زندان می ندازه و تهدید می کنه که دوتا پسرش در جنگ شرکت کنن! برای همین نعیمه رو به اسم دختر بزرگش صداش می کردن.

به گزارش مشرق، سحر طوسی که در مسیر پیاده روی اربعین در حال تهیه گزارش و عکس است در مطلبی نوشت:
اتفاقی دیدمش...
از یه خونه توی یه کوچه باریک با سینی هندونه اومد بیرون و رفت وسط راه زائرین که هندونه پخش کنه!

اجازه گرفتم که ازش عکس بگیرم.
‌عکس رو که بهش نشون دادم، گفت:
پیر شدم. زشت شدم. دنیا پیرم کرد.
و داستانش رو تعریف کرد:
‌اسم خودش نعیمه بود، ولی صداش میکردن « ام نور»
مادرهای عراقی رو معمولا به اسم فرزند بزرگ صدا می کنن. برای همین پرسیدم پسر نداری؟


ساکت شد و بعدش گفت:
‌زمان جنگ ایران و عراق، حزب بعث همسرش رو به زندان می ندازه و تهدید می کنه که دوتا پسرش در جنگ شرکت کنن!

دوتا پسر هم فرار می کنن و میرن ایران و در مقابل عراق می جنگن و هردو شهید میشن.

حزب بعث هم به جبران این کار، هر دوتا پای همسرش رو قطع می کنه و برش می گردونه خونه!

برای همین نعیمه رو به اسم دختر بزرگش صداش میکردن.

از اون زمان به بعد، کار می کرد و خرج زندگی درمی آورد. لباس می خرید و میاورد خونه و به همسایه‌ها می فروخت!

حرفی نداشتم بزنم، ازش که خدافظی کردم گفت: تلّ زینبیه که وایسادی از طرفم بگو «زینب سلام، زندگی خودم و بچه‌هام فدای صبرت...»