کد خبر 805192
تاریخ انتشار: ۱۳ آذر ۱۳۹۶ - ۰۶:۱۱

جنجال‌آفرینی عربستان در لبنان فقط با هدف مخدوش کردن چهره سیاسی حزب‌الله لبنان نبود، بلکه از این طریق، در صدد بود که پای رژیم صهیونیستی را هم به عرصه باز کند.

به گزارش مشرق، روزنامه «حمایت» در یادداشتی از «حسین کنعانی مقدم» نوشت:

بعد از شکست‌های پی در پی سعودی‌ها در سیاست‌های منطقه‌ای از جمله تقویت گروه‌های تروریستی در سوریه و عراق، پیروزی مقاومت در برابر تکفیری‌های داعش و فروپاشی پایگاه‌های نظامی آنان، سناریوی جدید بحران‌سازی از سوی محور عربی، غربی، عبری، این‌بار بر لبنان متمرکز شد و آل‌سعود را به مداخله در امور سیاسی این کشور با هدف خلع سلاح حزب‌الله لبنان سوق داد. 

علت عمده این مداخله را باید در اثرگذاری حزب‌الله به عنوان یکی از عوامل موثر شکست راهبردهای مخرب ریاض جستجو کرد، چرا که داعش، رسما هدف بعدی خود را لبنان اعلام کرده بود و تنها گروهی که توانست ریشه آنها را در داخل بکند و حلقه امنیتی در بیرون از مرزها ایجاد کند، حزب‌الله لبنان بود. 

از این رو، سعودی‌ها یک فضاحت دیگر را با غلبه سلاح و ایمان رزمندگان مقاومت بر تکفیری‌ها در لبنان تجربه کردند و همین امر موجب شد که کاسه صبر عربستان لبریز شود؛ کما اینکه دیدیم اخیرا «عادل الجبیر» وزیر خارجه عربستان عجزآلود عنوان کرده است که: «لبنان روی آرامش نمی بیند مگر با خلع سلاح حزب الله»! 

آل سعود از یک سو برای لاپوشانی بحران‌هایی که در یمن با آن‌ها رو به روست و مناقشاتی که از سوی دیگر،  با برخی کشورهای عربی دارد، نیاز داشت که برای فرافکنی، لبنان را هدف سیاسی و سلطه خود قرار دهد؛ لذا با فشار بر «سعد حریری»، نخست وزیر لبنان و حزب المستقبل، یک بازی از پیش باخته را کلید زد و حریری را مجبور به استعفا کرد. پیش از این سناریوی مضحک، حزب‌الله در چارچوب توصیه سیدحسن نصرالله، با جریان 14 مارس، حزب المستقبل و شخص نخست وزیر، تعاملات سازنده‌ای را به منظور تقویت دولت لبنان، حفظ امنیت و یکپارچگی این کشور در دستور کار قرار داده بود. این روابط حسنه، افزون بر مواردی که ذکر شد، موجب گردید تا عربستان سعودی در یک اقدام کاملا انفعالی و زشت، دست به گروگانگیری و آدم‌ربایی بزند و یک شخصیت برجسته سیاسی را وادار کند تا بیانیه‌ای تفرقه‌افکنانه را در قالب استعفانامه قرائت نماید. 

علاوه بر این، اظهارات حریری که شباهت معناداری با موضع‌گیری‌های وزیر خارجه عربستان و مقامات رژیم کودک‌کش صهیونیستی علیه ایران و حزب‌الله داشت، باعث تعجب مردم لبنان و ناظران منطقه‌ای گردید، زیرا هر چند که جریان 14 مارس با جریان 8 مارس و حزب الله، همسو نیستند ولی با توجه به شناختی که از خانواده حریری وجود دارد، بر زبان راندن چنین سخنانی بعید بود.

لذا مقاومت اسلامی لبنان، با مواضع پدرانه دبیرکل خود و با شناخت دقیق نیات شوم صحنه‌گردانان این ماجرا، از همان ابتدا، این بحران را مدیریت کرد و وارد بازی عربستان برای ایجاد دو قطبی میان حزب‌الله و جریان‌های رقیب نشد. هماهنگونه که شاهد بودیم، این توطئه سعودی‌ها در همان گام اول با شکست مواجه شد، زیرا همه احزاب لبنانی با الهام گرفتن از شیوه مقاومت اسلامی لبنان، فارغ از اختلافاتی که داشته و دارند، به محض دخالت یک عامل بیگانه با یکدیگر متحد شده و این اتحاد که ضامن حفظ حاکمیت و استقلال لبنان است، به سطح جامعه نیز کشانده شد.

آل سعود در این خیال به سر می‌برد که با استعفای حریری می‌تواند با یک تیر دو نشان بزند؛ اول اینکه سلاح حزب‌الله را باعث و بانی استعفای نخست وزیر لبنان معرفی کرده و افکار عمومی و سیاسی این کشور را علیه مقاومت تحریک و تهییج کند؛ دوم، با مقدمه‌سازی‌هایی که در فضای لبنان ایجاد کرد، حزب‌الله و ایران را عامل تشنج و ناامنی جلوه داده و به زعم خود از این طریق، حزب الله را از میدان رقابت‌های سیاسی در انتخابات پارلمانی بهار سال آینده، خارج کند که هر دو تیر آنها بجای هدف به سنگ خورد!

عربستان نه تنها موفق نشد که وجهه مقاومت اسلامی لبنان را تخریب کند بلکه با تهدید رئیس جمهور این کشور مبنی بر شکایت به سازمان ملل در صورت عدم بازگشت نخست‌وزیر، برای مردم و سیاستمداران لبنانی روشن شد که این سعودی‌ها هستند که با به گروگان گرفتن حریری و خانواده‌اش، اوضاع را متشنج کرده‌اند، نه حزب الله لبنان که برای حفظ تمامیت ارضی، از خون و مال و آبروی خود هزینه می‌کند. 

در این توطئه قرار بود، با اعلام استعفای سعد حریری، هواداران او در لبنان به خیابانها بریزند و علیه به اصطلاح «دخالت ایران» و «سلاح حزب الله» شورش کنند؛ شبیه موجی که حدود سیزده سال پیش، بعد از ترور «رفیق حریری»، نخست وزیر اسبق لبنان علیه سوریه به راه افتاد و سوریه را تحت فشار قرار داد تا نیروهای نظامی خود را از لبنان خارج کند. اما نه تنها چنین موجی به راه نیفتاد، بلکه جریان المستقبل که سعد حریری در رأس آن قرار دارد، با جریانهای سیاسی مخالف عربستان سعودی همصدا و خواستار بازگشت نخست وزیر خود به لبنان شدند. با اینکه این جریان همواره به عنوان پایگاه سیاسی سعودی‌ها در لبنان شناخته می‌شود ولی به دلیل وضعیتی که برای حریری پیش آمد، در بدنه و بخش قابل توجهی از سران آن، نشانه های روشنی از دلسردی از عربستان را نشان داد و در مقابل، با حزب‌الله برای باز کردن این کلاف سر درگم به رایزنی پرداخت؛ چه رسد به آنکه برای محقق نمودن مطالبات نامشروع سعودی‌ها، دست به سازماندهی اعتراضات علیه ایران و حزب الله در لبنان بزند!‍

حرکت اشتباه عربستان از طرف دیگر، حتی سبب شد که فرانسه و مصر هم در راستای سیاست حزب‌الله در خصوص حفظ ثبات لبنان قدم بردارند. بازگشت سعد حریری، حتما با رضایت سعودی‌ها همراه نبود، چراکه افزون بر تهدید «میشل عون»، رئیس جمهور لبنان به طرح شکایت علیه عربستان در سازمان ملل، ریاض با فشارهای زیادی از طرف پاریس و قاهره رو به رو شد. بر اساس اطلاعات موجود، فرانسه، سعودی ها را تهدید کرده بود که اگر دست از دخالت در لبنان برندارند، مسئله یمن را در شورای امنیت سازمان ملل مطرح خواهد کرد؛ لذا باید گفت که به اعتبار این سخن حکیمانه که «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد»، عربستان، همراهی دوستان و شرکای غربی خود را در غائله آفرینی در بیروت از دست داد و در نتیجه، از این به بعد در شرایطی نیست که خواسته های خود را به لبنان تحمیل کند.

این نکته نیز نباید مغفول بماند که جنجال آفرینی عربستان در لبنان فقط با هدف مخدوش کردن چهره سیاسی حزب الله لبنان نبود، بلکه از این طریق، در صدد بود که پای رژیم صهیونیستی را هم به عرصه باز کند و در کنار تحریک مردم به آشوب‌های مدنی، اسرائیل را به حمله نظامی به مواضع حزب‌الله ترغیب نماید. در مورد به اصطلاح حذف حزب الله از عرصه سیاسی نیز نقشه سعودی‌ها نقش بر آب شد و جلسات و رایزنی‌های حزب‌الله با احزاب متحد سعد حریری، سایه اختلافات سیاسی را از سر این کشور دور کرد و موجب شد که همگرایی و هم افزایی بیشتری در میان چهره‌های تاثیرگذار این کشور شکل بگیرد. 

و بالاخره باید گفت همانگونه که حمایت عربستان از داعش در عراق و سوریه باعث وحدت گروه‌ها و اقوام در این دو کشور گردید، همین اتفاق هم در لبنان خواهد افتاد و شواهد و قرائن نشان می‌دهد که سال‌ها و ماه‌های پیش رو، موعد اتحاد و همدلی بیش از پیش لبنانی‌هاست و علیرغم خواست غرب و آل‌سعود، روزهای استقلال واقعی این کشور و رهایی از سیطره بیگانگان در پیش است.

برچسب‌ها