«کاسبان زلزله» در حالیکه برخی از مردم هنوز زیر آوارهای زلزله غرب کشور بودند؛ به سوء استفاده از زلزله و حمله و کنایه به نظام جمهوری اسلامی پرداختند.

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

*** 

«کاسبان زلزله به دنبال عکس‌های ایتالیا و مصر»؛ امدادگران هنوز مشغول امداد هستند

روز دوشنبه گذشته و پس از آغاز انتشار گسترده اخبار مربوط به زلزله غرب کشورمان، برخی افراد خاص اقدام به انتشار صحبت‌ها و عکسهای عجیب و غریبی در فضای مجازی و در رسانه‌های اجتماعی کردند.

صحبت‌ها و عکس‌هایی که بیش از آنکه رایحه همدردی با مردم و کمک به زلزله‌زدگان از آن استشمام شود؛ بوی تند «کاسبی از زلزله» و معارضه با نظام اسلامی به بهانه یک حادثه طبیعی از آن به مشام رسید.

رسانه‌های کشور هنوز مشغول احصاء آمار دقیق تلفات انسانی زلزله و سگ‌های زنده‌یاب حتی مشغول فعالیت برای نجات مردم در زیر آوار مانده بودند اما این افراد پای مقولاتی مثل احمدی‌نژاد، مسکن مهر و چیزی به نام بدبختی همیشگی ایران! را به میان کشیدند و البته دروغ را هم چاشنی کار خود کردند...

*آنچه که روز گذشته در فعالیت «کاسبان زلزله» دیده شد؛ ذبح واقعیت‌ها و تلاش برای سیاه‌نمایی به هر قیمتی بود... قیمتی که البته تا رسوایی این افراد بالا رفت.

یکی از این افراد با اشاره به وقوع حادثه زلزله اینطور نوشت که «بدبختی تو کشور ما تمومی نداره»!

شخصی دیگر با انتشار عکسی از نمای فروریخته یک بیمارستان از این نوشت که در ایران وقتی زلزله رخ می‌دهد باید زخمی‌ها را از بیمارستان به جای دیگر منتقل کنند.

خبرنگار یک روزنامه دولتی نیز در صفحه شخصی خود از این گفت که با دیدن تلفات زلزله به یاد آمار تلفات در کشور ژاپن افتاده است که همیشه شاید «یک نفر» بیشتر نیست و تا کِی باید در ایران شاهد تلفات زلزله باشیم؟

یک خبرنگار اصلاح‌طلب نیز با انتشار تصویری مردی که بر ویرانه‌های یک خانه فروریخته نشسته بود، از «فساد و حرام‌خواران و بودجه‌های هدر رفته برای نوسازی بافت روستایی» نوشت اما دست آخر معلوم شد که عکس او مربوط به زلزله چند سال قبل در کشور ایتالیاست.

«یاشار سلطانی» که در ماجرای دروغ «املاک نجومی» دستگیر شد و هیچگاه نتوانست ادعایش را ثابت کند نیز در رسانه خود عکسی از یک ساختمان فروریخته را منتشر و در ذیل آن اینطور نوشت که مسکن مهر تخریب شده است!

اما کاربران منصف شبکه‌های اجتماعی دقایقی بعد گزارش دادند که این عکس متعلق به یک ساختمان ریزش کرده (آنهم نه به دلیل زلزله) در کشور مصر است.

این اظهارات عجیب و غریب ولی در حالی بود که میزان وقوع حوادث طبیعی در کشورهایی مثل آمریکا و چین و... بسیار تا بسیار بیشتر از ایران اسلامی است اما کسی در آن کشورها حاضر نیست به این وسطه به کشور خودش قید «بدبخت» را اطلاق کند.

ماجرای «تخریب بیمارستان‌ها» نیز در حالی بود که هیچکس در بیمارستان‌های شرق کشور بر اثر تخریب بیمارستان به دلیل زلزله کشته نشد.

و فی‌الواقع لااقل تا این لحظه هیچ خبر و یا تصویری از ریزش کامل سقف هیچ ساختمان درمانی در غرب کشور گزارش نشد و مسئولان صرفاً به دلیل خطر پس‌لرزه‌ها بود که ترجیح داده بودند بعضی بیمارستان‌ها را تخلیه کنند.

جالب آنکه در بعضی عکس‌های مدعی بی‌خاصیتی و تخریب بیمارستان‌ها! حتی چراغ بیمارستان‌ها نیز روشن است و کاسبان زلزله حاضر نشدند به مردم بگویند که فرق است میان تخریب جزئی با تخریب کامل و فرو ریختن سقف.

ماجرای دیگر نیز دروغ ژاپنی یک خبرنگار دولتی بود. او در حالی مدعی شد که در ژاپن یک نفر هم به دلیل زلزله کشته نمی‌شود که در زلزله سال 2011 در کشور ژاپن بیش از 15 هزار نفر کشته شدند. در زلزله سال 2008 کشور چین نیز بیش از 50 هزار نفر درگذشتند.

آماری که می‌توان تعداد کشته‌ها، مفقودین و بی‌خانمان‌های همیشگی طوفان‌ها و سیل‌های وقوع یافته در کشور آمریکا را نیز به آن افزود و از خود پرسید که یک ژورنالیست دولتی چطور حاضر شده چنین قیاس غلطی را انجام دهد؟!

تصویری که یک خبرنگار اصلاح‌طلب از ایتالیا و به اسم زلزله غرب کشور منتشر کرد

ماجرای انتشار تصاویری از زلزله و تخریب در کشورهای ایتالیا و مصر و ناسزای گویی به نظام اسلامی و مثل مسکن مهر به بهانه آن عکسها نیز رسوایی بیشتر «کاسبان زلزله» را پدید آورد.

جالب آنکه عمده مساکن مهر غرب کشور نیز بر اثر زلزله دچار تخریب سازه و فروریزش سقف نشده‌اند و به همین دلیل آمار تلفات به نسبت زلزله‌های بم و زرند کمتر است.

ضمن اینکه اگر بنا به ربط دادن سیاست‌های یک دولت در زمینه ساخت و ساز به میزان تلفات یک زلزله باشد؛ سؤالات بیشتر اتفاقا متوجه دولت اصلاحات است که پس از 6 سال ساخت و ساز در شهر بم؛ دست آخر با 34 هزار کشته بر اثر زلزله بم مواجه شد.

***

چه کسی گفته اصلاح‌طلبان با روحانی ارتباط داشتند؟!

«مرتضی مبلغ»، معاون سیاسی وزیر کشور دولت اصلاحات و فعال سیاسی اصلاح طلب  در مصاحبه با شماره دوشنبه گذشته روزنامه اعتماد، به تعداد 3 مرتبه و مؤکداً منکر هرگونه ارتباط میان اصلاح‌طلبان و رئیس‌جمهور روحانی شده است!

او در جمله نخست اظهارات خود می‌گوید:

«از همان ابتدا هم هیچ رابطه سازمانی یا منسجم تشکیلاتی بین اصلاح‌طلبان و آقای روحانی وجود نداشت. اصلاح طلبان بر اساس کسب سهم از دولت از آقای روحانی حمایت نکرده بودند بلکه متناسب با شرایطی که در سال ٩٢ حاکم بود و بحران های حاصل از سیاست های نادرست در دولت پیشین، اصلاح طلبان در بین نامزدها و راه های موجود تحلیل و بررسی انجام دادند. آنها مناسب ترین نامزد را آقای روحانی تشخیص دادند و برای برون رفت از چالش ها و بحران ها از او تمام قد حمایت و پشتیبانی کردند.»

او در بخش دیگری از صحبت‌های خود نیز می‌گوید: هیچ نسبت سازمانی و تشکیلاتی بین آقای روحانی و اصلاح طلبان نبوده است.

مبلّغ همچنین مجدداً و در بخش دیگری از صحبت‌های خود تأکید می‌کند: نسبت سازمان یافته و تشکیلاتی بین آقای روحانی و اصلاح طلبان نبوده است. بنابراین سازوکار این ارتباط تاکنون سازمان یافته نبوده است.[1]

*صحبت‌های مبلّغ در راستای عزم اصلاح‌طلبان برای «عبور از روحانی» و طلاق سیاسی از رئیس‌جمهور است.

پروژه‌ای که طی یکسال گذشته بارها در وبلاگ مشرق به آن اشاره و تأکید شد که حمایت‌های اصلاح‌طلبان از رئیس‌جمهور روحانی اگرچه عین «بردگی جریانی» است اما یک روز تمام می‌شود و چپ‌ها به هیچ وجه نمی‌خواهند با رئیس‌جمهور روحانی وارد انتخابات‌های 98 و 1400 شوند.

می‌توان گفت نخستین چراغ را در اجرایی شدن عبور از روحانی، «بهزاد نبوی» بود که روشن کرد.

او چند هفته قبل طی یک گفت‌وگو و یک سخنرانی که در دو رسانه اصلاح‌طلب و بصورت پیاپی منتشر شدند؛ صراحتا از این گفت که هیچ ائتلاف و توافقی بین آقای روحانی و اصلاح‌طلبان نبوده است![2]

این اظهارات عجیب اصلاح‌طلبان که دچار هم‌سرنوشتی و درهم‌تنیدگی با رئیس‌جمهور روحانی هستند اما با سؤالات بزرگی مواجه است:

یکم: سؤال نخستی که در این زمینه به ذهن می‌رسد تناقضات مختلفی است که منکرین ارتباط با روحانی دارند. آنها منکر ائتلاف، توافق و رابطه تشکیلاتی با آقای روحانی شده‌اند اما پاسخ نمی‌دهند که رابطه صد در صدی آنها با یکدیگر طی 5 سال گذشته چه معنا یا عنوانی داشته است؟!

دوم: چهره‌های ستادی اصلاح‌طلب و پدرخوانده‌های این جریان با این سؤال مواجه‌اند که اگر با روحانی ارتباطی نداشتید و یا احتمالش را می‌دادید که روزی از او جدا شوید پس چرا جملاتی مثل «ما فدائیان دولتیم»، «باید دست روحانی و ظریف را بوسید»، «روحانی و اصلاح‌طلبان یکی هستند» و «روحانی از ما بهتر عمل کرده است» را طی 5 سال گذشته دائما به کار می‌بردید؟!

آیا نمی‌توان نتیجه گرفت که این سخنان ناشی از هم‌سرنوشتی یقینی اصلاح‌طلبان و روحانی بوده است و بازگشت از آنها هم مگر به قیمت «عذرخواهی رسمی از مردم» ممکن نیست؟!

و سوم: در تمام نظامات سیاسی در دنیا یک قاعده اصیل و مبنایی وجود دارد و آن پاسخگو بودن حامیان نسبت به عملکرد برگزیده است.

اما گویا جریان سیاسی خاص قصد دارد در قبال رئیس‌جمهور روحانی یک اصل جدید و البته غیر منطقی را وارد تعاریف سیاسی مرسوم در جهان سیاست کند و آن اینکه یک جریان سیاسی می‌تواند تندترین طرفداری‌ها از یک نامزد انتخاباتی را به عمل بیاورد، نسبت به او ابراز فدائی بودن کند و حتی وعده‌هایی پررنگ‌تر از او به مردم بدهد؛ اما دست آخر منکر همه چیز شود و هر گونه ارتباطی میان خود و آن کاندیدای برگزیده را انکار کند.

ایا معمّرین اصلاح‌طلب و چهره‌های جریان چپ معتقدند می‌توانند با طرح این فرمول، سرنوشت غیر قابل انفکاک خود از رئیس‌جمهور روحانی را دچار تغییر کنند؟!

پاسخ این سؤالات در آینده مشخص می‌شود...

***

1_ http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3661176

2_ mshrgh.ir/790499

برچسب‌ها