29 سال از شهادت فرمانده پشتیبانی جنگ جهاد تهران گذشت و امروز بعد از سال ها، نیروهای تحت امر شهید ملاآقایی در نهادی که روزهایی جهادی و انقلابی بود در زیر دست کارگزارانی که نه بویی از جهاد برده اند و نه بوی از انقلاب روزگار می گذرانند.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - امروز مصادف با 29 مین سالگرد فرمانده مهندسی رزمی جهاد استان تهران شهید حجت ملا آقایی است.
 
شهید حجت در حین هدایت دستگاه های مهندسی برای تقویت جانپناه رزمندگان در کنار دژ شهید باقری در منطقه عملیات رمضان و در دومین روز از آذرماه 1366 با ترکش گلوله ها دشمن که برای انهدام لودر و بلدوزرها از زمین و آسمان میریخت به درجه شهادت رسید.
 
به بهانه شهادت این عزیز چند جمله از غربت یارانش می نویسم...
یارانی که امام عزیز(ره) اونها رو سنگر ساز بی سنگر نامید.
 
 
جنس رزمنده هایی که در کنار شهید ملاآقایی و در مجموعه های پشتیبانی جنگ جهاد سازندگی تهران بودند با بقیه رزمنده ها فرق می کرد.
 
اونها اسلحه به دست نبودند و در مصاف با دشمن تا بن دندان مسلح به لحاظ ظاهری بی پناه ترین رزمنده ها بودند و وقتی هم پشت فرمان ارابه های مرگ یعنی دستگاههای مهندسی و لودر بلدوزرها حین عملیات قرار می گرفتند سیبل متحرک بودند و با هر حرکتشون لوله های تانک ها رو هم حرکت می دادند و خیلی هاشون هم با گلوله مستقیم تانک های دشمن با بدن های متلاشی شده به مهمانی آسمانیان رفتند.
 
اونهایی که این رزمنده های بی باک و آماده شهادت رو تر و خشک می کردند مردان جا افتاده ای بودند که با همه هست و نیستشون به جبهه اومده بودند. خیلی هاشون توی تهرون سری توی سرها داشتند. پیمانکارهای قابل و صاحب گریدی در کارهای عمرانی بودند و برای خودشون دفتر و دستکی داشتند و بعضی هاشون صاحب گاراژ بودند و جماعتی رو نون می دادند.
 
خیلی هاشون توی تهرون و شهرستان های اطرافش صاحب مغازه بودند و زندگی خوبی هم داشتند و همه رو رها کردند و به فرمان امام قدم در جهاد گذاشتند و خدایی تا آخر کار زار موندند و مردانه جهاد کردند و بی جیره و مواجب از کیسه بیت المال، حتی با دارایی های خود خرج جنگ رو هم دادند و جنگ تمام شد و به خونه هاشون برگشتند و در پیچ و خم و روزمره زندگی گرفتار شدند.
 
حالا دیگر نه دفتر و دستکی مانده و نه مغازه و سرمایه ای برای گذران زندگی و متاسفانه بی مهری های اهل دنیا که بعد از سال های جنگ و نبود امام عزیز بر مصادر و سرنوشت این کشور سوار شدند هم حسابی استخوانشان را خرد کرد. بعضی از فرماندهانشون هم که به آلاف علوفی رسیدند شدند کارگزار مملکت که علی رغم توقعی که بود به همرزمانشون پشت کردند.
 
29 سال از شهادت فرمانده پشتیبانی جنگ جهاد تهران گذشت و امروز بعد از سال ها، نیروهای تحت امر شهید ملاآقایی در نهادی که روزهایی جهادی و انقلابی بود در زیر دست کارگزارانی که نه بویی از جهاد برده اند و نه بوی از انقلاب روزگار می گذرانند. مردان مردی که روزگاری برای خود مال و منالی و احترام و اعتباری داشتند و به دیگران نان و آبی می رساندند امروز در این نهاد انقلابی سابق، خانواده شان برای گذران زندگی توصیه به گدایی می شوند!
 
وقتی که حجت ملاآقایی قدم در مسیر شهادت گذاشت نگران این بود که بعد از من با همرزمانم مهربانی نمی کنند. امروز جای نیروهای انقلابی و خدوم در راس جهاد تهران را کسانی گرفته اند که برای پرونده قاچاق میلیاردی میوه در زمان مدیریتشان در خارج از استان تهران به دادگاه فراخوانده شده اند و طبیعی است که این افراد مدیرانی را به کار می گمارند که به همسر ایثارگر برای رفع مشکلاتش راه کار گدایی نشان می دهد.
 
29 سال گذشت و ما در این 29 سال چه کردیم. هستند هنوز مدعیان همنشینی و همسنگری با شهید ملاآقایی که به چرب و شیرین دنیا آلوده شدند و چشمهاشون بی سو و گوشهاشان کر شده و نمی بیند جفای به ایثارگران و خانواده شان در جهاد را و نمی شنوند فریاد مظلومیت آنها را.
 
قطعا ما باید جوابگوی اعمالمان و آنها جوابگوی اعمالشان باشند و چقدر مواجهه با شهدا و امام شهدا در قیامت سخت خواهد بود.
* جعفر طهماسبی