دولت بهتر است با شفاف‌سازی برای مردم دلیل این برکناری را توضیح دهد یا با مظلوم‌نمایی کاری نکند تا آگاهان ماجرا بی هیچ تعارفی اصل ماجرا را برای مردم بازگو کنند و یکباره موردی از دولت اعتدال عیان شود که حتی نظر مردم را نسبت به کلمه اعتدال و اخلاق مخدوش سازد.

سرویس فرهنگ و هنر مشرقاز روزی که خبر برکناری یا استعفای جنتی برای اولین بار در مشرق  (اینجا) مطرح شد و در آن تاکید گردید که دلیل این برکناری یا استعفا کاملا غیر فرهنگی است و کمترین ارتباطی با مسائل حوزه فرهنگ ندارد، حدود یک هفته میگذرد. از فردای همان روز البته یکی دو رسانه رسمی با مبنا قراردادن گزارش مشرق سعی کردند دست کم ابهام موجود در این تغییر قریب الوقوع را نمایش دهند. اما بعد از این یک روز و بواسطه فرارسیدن زمان عزاداری و ایام سوگواری حسینی که رسانه های رسمی یا تعطیل و یا کم رمق بودند، رشته کار به دست رسانه‌های غیررسمی افتاد که عمدتا همسو با دولت هستند.
 
  
 
ناگهان کانالها و وبلاگ ها و گروه ها یکباره بصورتی کاملا منسجم سعی کردند دست از لجاجت در مورد خبر قطعی رفتن جنتی بردارند و درعوض تلاش کنند تا دلایل آن را به مسائل فرهنگی و هنری مثل ماجرای کنسرتها یا پذیرش استعفای مدیرکل ارشاد قم یا مخالفت علما با برگزاری کنسرت و.... ربط دهند. تقلایی که تاحدودی هم جواب داد و حالا عامه مردم گمان میکنند جنتی به واسطه تلاش برای لغو نشدن آن یک درصد از کنسرت‌های لغوشده و به دلایل فرهنگی و هنری ازسوی علما و متدینین مجبور به استعفا شده است.
 
نمی‌خواهیم وارد این موضوعات و حاشیه‌های اخیر یا کم و کاستی‌های وزارت ارشاد شویم که رفتن به بیراهه است و دور شدن از مقصود؛ چه اینکه اگر بخواهیم آن را سیاهه کنیم دیگر از حوصله خودمان هم خارج است؛ چه برسد به شما.

اگرچه رسانه های غیر رسمی و رسمی نزدیک به دولت بعد از ایام تعطیلات متاسفانه همین خط را دنبال کردند و تا امروز هم ادامه دارد. هرچند خبرهایی هم به گوش می‌رسد که اتاق فرمان با علم به حقیقت کنارگذاشته‌شدن جنتی، به رسانه‌های همسو فرمان سکوت داده است تا اوضاع از این که هست، برای وزیر و دولت پیچیده‌تر نشود.
 
این تلاش، هدفش مظلوم نمایی و ایجاد یک دوقطبی فرهنگی-ضدفرهنگی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری و در واقع، تبدیل کردن یک تهدید کاملا جدی به فرصتی دلپذیر است، اما یقینا اگر این رویه ادامه یابد و دولت و اتاق فکر رسانه‌ای آن ترجیح دهد بجای شفافیت و کار در اتاق شیشه‌ای برای خود بساط مظلوم نمایی فراهم سازد، در نهایت اطلاعات به شکلی بسیار ضربه زننده‌تر درز خواهد کرد و آن وقت هم صداقت رییس جمهور دوباره زیر سوال خواهد رفت و هم وزیر ارشاد ممکن است با روایتی اغراق آمیز و رنگ و لعاب شده از سوی مخالفانش مواجه گردد.

اما باور نکردن این ادعا که رفتن وزیر به خاطر کنسرت یا هر موضوع فرهنگی دیگری بوده است، چندان موضوع پیچیده ای نیست و یک چرتکه انداختن دم دستی هم نشان خواهد داد که جنتی پیش از این با طوفان‌های سهمگین هم از جایش تکان نخورده است؛ اما این‌بار گردبادی به راه افتاد که دیگر نه وزیر و نه دولت توان ایستادگی در برابر آن را نخواهند داشت.
 
چه بر سر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی آمده است؟
 
از عمر دولت یازدهم بیش از سه سال می‌گذرد. مقام معظم رهبری که نگاه دقیق و باحساسیتی نسبت به فرهنگ و هنر دارند از همان ماه‌های آغازین شروع به کار جدی دولت در حوزه فرهنگ و هنر نسبت به رویه و شکل حرکت در این بخش ابراز نگرانی کردند و در هر مجالی به این مشکل اساسی اشاره ای داشتند. اما پاسخ نگرانی‌های معظم له ازسوی دولت، سکوت بود و ازسوی وزیر ارشاد لبیک گفتن لسانی و ادامه همان رویه گذشته. تنها یکی از موارد زمانی بود که رهبر حکیم انقلاب حدود 3 ماه قبل در جمع نمایندگان مردم در مجلس دهم، درباره موارد زیر در حوزه فرهنگ هشدار دادند: «احساس وجود یک ولنگاری و بی اهتمامی در دستگاه های فرهنگی اعم از دولتی و غیردولتی؛ چه در تولید کالای فرهنگی مفید و چه در جلوگیری از تولید کالای فرهنگی مضرّ.»
 
رهبر انقلاب در دیدارهای خصوصی با هیئت دولت نیز به شخص وزیر ارشاد نیز مستقیما تذکر دادند که «ما در حوزه فرهنگ حرف بسیار داریم» [نقل به مضمون]... یا عدم بازدید ایشان از نمایشگاه‌های کتاب سال‌های اخیر خود گویای وضعیت تأسف‌بار این حوزه است...اما مسأله برکناری علی جنتی، [تکرار می‌کنیم، «برکناری»] هرگز این مسائل نیست... نه هیاهوی کنسرت در مشهد و قم آنقدر بر دولت و وزیر و وزارتش گران آمده است که بخواهند او را برکنار کنند و نه اینکه فکر کنیم رئیس جمهور ناگهان بر اوضاع اسف‌بار فرهنگی اشراف پیدا کرده است که می‌خواهد کابینه را ترمیم کند؛ که اگر ترمیمی در کار بود، حداقل سه وزیر با فاصله پیش هستند؛ علی جنتی به گرد پای ژنرال تکنوکرات دخیل در پرونده کرسنت نیز نخواهد رسید...
 
علی جنتی کسی نبود که در برابر توصیه‌ها و حتی تذکرات رهبر انقلاب خم به ابرو آورد و تن به تغییر مسیر بدهد؛ در برابر علما و مراجع نیز البته چنین بود؛ و افکار عمومی و منتقدان که به جای خود. یک تنه تا همین امروز نیز سیاست‌های فرهنگی همانند سه سال گذشته ادامه پیدا کرده است. و البته دولت نیز آنقدر درگیر سیاست خارجیِ پیوندزده‌شده با آب و نان مردم است که فرهنگ جایی در اولویت‌های آن برای خود پیدا نمی‌کند که حالا بخواهد در ماه‌های پایانی و کوران تلاش‌های انتخاباتی کار را به تغییر وزیر و پروسه رأی اعتماد در مجلس و ... رسانده و وقت خود را صرف آن کند.
 
 
 
پس چه شد که جنتی بی حرف و حدیث، بدون تکذیب و تشویش، در حالی که همه از رفتن او سخن می‌گویند، خود را وزیر برکنارشده‌ای می‌داند که تا اعلام آن تنها به اندازه فراهم شدن مقدمات جایگزینی‌اش فاصله دارد و تنها اعلام می‌کند که «تا چند روز آینده همه چیز مشخص می‌شود»؟
 
چه بر سر وزیر فرهنگ و ارشاد دولت یازدهم آمد؟ در دولت تکنوکراتی که فرهنگ در رده‌های میانی جدول اولویت‌های آن نیست، کار علی جنتی به کجا رسیده است که دوره‌اش پیش از چهارسال به سر آمده است؟
 
علی جنتی در کجای کار کدام قافیه را واگذار کرده است که حالا بی حرفِ پس و پیش باید کلید اتاق بهارستان را تحویل بدهد؟...بگذریم... از سر دیگر این کلاف سر در گم وارد ماجرا می‌شویم؛ در و پنجره اتاق معاونان وزیر هم چندان چفت و بست محکمی نداشت. برخی حشرات از ریزترین روزنه‌ها هم نفوذ می‌کنند، چه رسد به پنجره!
                                                                                                                   
سفرهای مشکوک بعضی معاونان وزیر و ارتباط‌های آنها با افرادی که وجهه مناسبی در خارج از کشور نداشتند ازجمله مواردی بود که مدام محل انتقاد و بحث بود و هیچگاه کمترین وقعی به آن گذاشته نشد. ازجمله این سفرها می‌شود به سفر مخفیانه «علی مرادخانی»، معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به همراه تیمی از مسئولان این معاونت به آمریکا اشاره کرد. سفری هم که نهایتا دلیل اصلیش مشخص نشد و اینکه چه دستاوردی داشته است؟ یا دلایل پنهان‌کاری و مخفی نگه داشتن این خبر از چشم رسانه‌ها چه بود؟ البته که نفوذ همیشه شاخ و دم ندارد؛ گاهی بسیار هم زیبا و دلنشین است.
 
 

اما رسانه‌های اصلاح‌طلب و همسو با دولت سعی کردند آدرس‌هایی بدهند که خودشان هم می‌دانند کوچه بن بست است و ما نیز عادت به پرسه زدن در کوچه های بن بست را نداریم. موضوع برکناری وزیر ارشاد [آنگونه که دولت محترم و مشاوران و اتاق فکر و باقی دست اندرکارانش نیک می‌دانند] چیزی نیست که بخواهند با چند تیتر و تحلیل و گمانه زنی آن را وارونه جلوه دهند. آنچه نباید می‌شد، شد و حال باید به سلامت از این مرحله عبور کرد. بی انصافی است که با نجابت و خویشتن داری‌هایی که تا کنون در این مورد شده، با ناسپاسی، بازی سیاسی شود.
 
 
 
دلیل برکناری جنتی هرچه باشد (که بیش از این بنای ورود به آن را نداریم) بی‌شک موضوعی فرهنگی یا هنری نیست؛ حتی فرسنگ‌ها با حوزه فرهنگ و هنر فاصله دارد. با این اوصاف بهتر است دولت اعتدال در عوض اینکه تلاش کند از این نمد برای خود کلاه مظلوم‌نمایی بسازد و با یک شهید قربانی فرهنگ بخواهد رای جمع کند، بهتر است یا با شفاف‌سازی برای مردم دلیل این برکناری را توضیح دهد یا اگر نمی‌کند، دست‌کم با مظلوم‌نمایی کاری نکند تا آگاهانِ ماجرا بی هیچ تعارفی اصل ماجرا را برای مردم بازگو کنند و یکباره موردی از دولت اعتدال عیان شود که حتی نظر مردم را نسبت به کلمه اعتدال و اخلاق مخدوش سازد. آن وقت اوضاع دولت از این که هست بدتر خواهد شد.
 
**حسن سلیمانی