کد خبر 532844
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۵:۳۰

3 طیف شامل دولت، اصلاح‌طلبان و جریان فتنه - به دلایل متفاوت - در زمینه ایجاد خوش‌بینی نسبت به خارج در 30 ماه گذشته فعال بوده‌اند.

به گزارش مشرق، «کیهان» در سرمقاله شماره امروز خود نوشت: تمایز میان «بود» و «نمود» (Noumenon-Phenomenon) از مباحث دیرپای فکری و معرفتی است. اینکه هر چیزی واقعاً چیست و چگونه پدیدار می‌شود؟ ظاهر مسائل چه می‌گوید و باطن آنها کدام است؟ کدام ذهنیت‌ها با عینیت‌ها سازگار است و کدام نیست؟ گاه تصویرها و تصورها از مسائل راه به توهم محض و فاقد ما‌به‌ازاء یا حتی راه به ضد واقعیت برده است. ماده مخدر در نگاه اول آرامش بخش است اما در باطن، جسم و جان را زایل می‌کند. برخی مارها در نگاه اول خوش خط و خال و دلفریب هستند اما در حقیقت معدن انباشته سم کشنده‌اند. آدمی به اعتبار همین پیچیدگی‌ها گاه دچار اشتباه و بدفهمی و کج فهمی و سوء تفاهم نسبت به مسائل می‌شود و بد و خوب و خیر و شر را جابه‌جا می‌بیند. البته  فراتر از این اشتباه، کسانی هم پیدا می‌شوند که اصرار بر جابه‌جا نشان دادن واقعیت‌ها دارند و به تصویرسازی وارونه از رویدادها و پدیده‌های سیاسی و اجتماعی دست می‌زنند. درست به همین دلیل پیامبر اعظم(ص) دعا می‌کردند «اللهم ارنی الاشیاء کما هی. خداوندا! اشیاء را همان گونه که هستند- نه آن گونه که می‌نمایند- به من نشان بده». و امام سجاد(ع) عرضه می‌داشت «اللهم ارنی الاشیاء کما هی ثم ارنی الحق حقاً و ارزقنی اتبّاعه و ارنی الباطل با‌طلا و ارزقنی اجتنابه».

استکبار یک واقعیت است که جز ذهن‌های لجوج یا مأموریت‌دار نمی‌توانند به انکار آن بپردازند. در اینکه مستکبران،‌ راهزن ثبات و آرامش و پیشرفت ملت‌ها‌ از جمله ملت ما بوده‌اند، نمی‌توان تردید کرد. واکنش ملت ایران علیه روند یکصد ساله استکباری و استعماری در قالب انقلاب اسلامی، واقعیت برآمده از متن پویشی تاریخی است. ملت ما به درستی استکبار - و استبداد نماینده آن- را مزاحم و معارض امنیت و آرامش و پیشرفت خود یافت که پا به میدان سخت انقلاب گذاشت. آن استکبار با همه مزاحمت‌ها و دشمنی‌هایش باقی است، بنابراین مفهوم نیست که کسانی تلقین کنند انقلاب در سال 1357 با پیروزی بر رژیم پهلوی پایان یافت. نگرش‌ها و رویکرد‌های معطوف به «پایان انقلاب» که در طول 37 سال گذشته از برخی سیاسیون داخل یا خارج حاکمیت شنیده یا دیده شده، نه تنها «ضد انقلاب» بلکه «ضد ایران» است فارغ از اینکه گوینده و مجری واقف بوده باشد یا خیر.


مدل نوسازی و ترقی و تجددی که از اواخر قاجاریه (نهضت مشروطه) و به ویژه رژیم 54 ساله پهلوی در کشور ما به اجرا درآمد، هر چند ادعای پیشرفت داشت اما کشور را در ابعاد فرهنگ و سیاست و اقتصاد و تمدن به قهقرا و انحطاط برد و عقب‌ماندگی حقیقی بود. بنا شد از نوک پا تا فرق سر فرنگی باشیم تا مترقی شویم. قرار گذاشتند کشور را با تحقیر ملت، و تعظیم و تکبیر و تکریم غرب، به تمدن و پیشرفت ملحق کنند. نفت، ماده بد بویی شد که باید کارگری‌اش را متخصصان غربی بکنند. از ملت ما تصویر بی‌عرضه‌هایی ساخته شد که قادر به ساختن لولهنگ و آفتابه و اداره صنعت نفت نیستند. شبیه همین منطق پس از انقلاب از سوی برخی مدعیان ملی‌گرایی و تکنوکراسی در جامعه تلقین شد؛ فشارهای دشمن در فراز و فرود حوادث، معمولاً زبان این جماعت را برای طعنه و تمسخر و تحقیر خودی و «تکبیر و تعظیم دشمن» درازتر کرد. امروز این جریان را می‌توان به عنوان نفاق قدیم شناسایی کرد؛ جریانی که بنا به توصیف قرآن از منافقین در آیه 67 سوره توبه «امر به منکر» و «نهی از معروف» می‌کنند! دل در گرو انقلاب نداشتن و استکبار را دشمن نپنداشتن دو ویژگی مهم این طیف (از لیبرال‌های نهضت آزادی تا گروهک‌های چپ مانند سازمان منافقین و حزب توده و...) است. هر جریان داخل نظام هم که به هر دلیل معتقد به تداوم انقلاب نباشد یا باور نداشته باشد که استکبار، دشمن قسم خورده است و لاجرم باید مقابل او سینه سپر کرد، به اراده خود از مدار جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی خارج می‌شود. مانند اینکه در جبهه جنگ و دفاع سرزمینی و در شرایطی که دشمن آتش سنگین می‌ریزد، سرباز یا افسری بگوید کدام دشمن؟ چرا باید بجنگیم؟ دست‌هایمان را بالا ببریم و صلح کنیم! چنین افرادی نه فقط به مسئولیت دفاع عمل نمی‌کنند بلکه شیرازه خط دفاعی را به هم می‌ریزند.

«پیشرفت ملی- اسلامی» یا «پیشرفت طفیلی و صدقه‌ای با نگاه به دست غرب» هر چند چالش میان دو گفتمان بومی- وارداتی در طول یکصد سال اخیر است اما به ویژه در طول 2 دهه اخیر تبدیل به یک موضوع مهم شده است. مهم از این جهت که در یک جامعه انقلابی برآمده از متن فراز و نشیب‌های تاریخی، خط تبلیغی دشمن همواره با دو محور برجسته «تحریف» و «تحقیر» - و با فشار «تحریم» برای دوپینگ طیف‌های غربگرای داخلی- فعال بوده است. مشخصاً 4 سال پیش این تک تهاجمی وارد فاز تازه‌ای شد. به موازات تشدید فشارهای تحریمی دشمن که نام آن را «فلج کننده» گذاشته بود- به شهادت لس‌آنجلس تایمز، گرای تحریم‌های فلج کننده را مهر 88 نمایندگان سران جنبش سبز به مقامات آمریکایی و اروپایی دادند - خط تحریف و تحقیر در داخل هم وارد فاز جدیدی شد. بزک شیطان بزرگ به عنوان شریک و دوست در کنار تردیدافکنی و سیاه‌نمایی نسبت به نظام و جبهه داخلی دانسته و ندانسته اعمال شد. کسانی برای پیروزی انتخاباتی و جماعتی به جبران ورشکستگی به تقصیر در فتنه 88، این تلقی‌ را به افکار عمومی تلقین کردند که گشایش اقتصادی در نگاه به خارج به ویژه آمریکا و کوتاه آمدن از اصل استکبارستیزی است.

4 سال پس از این پویش تبلیغاتی پرحجم و در حالی که کشور و ملت و نظام هزینه‌های سنگینی را پرداخته‌اند، هیچ مابه‌ازای واقعی در زمینه دستاوردها و منافع خوش‌بینی به غرب به چشم نمی‌خورد. سایه تحریم‌ها به شهادت شرکت‌ها و سرمایه‌گذاران غربی همچنان برقرار است و جز برخی صحنه‌سازی‌ها و آمد و شدهای تبلیغاتی، هیچ اثری از سرمایه‌گذاری واقعی خارجی یا امکان گردش ده‌ها میلیارد دلار دارایی بلوک شده ایران در چرخه اقتصاد جهانی دیده نمی‌شود. اگر یکی دو سال پیش مذاکرات و توافق‌ها  را «محرمانه» می‌شمردند و مجلس را ذی‌صلاح برای بررسی مذاکرات و توافق نمی‌دانستند - و با فرمایش رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه ما چیز محرمانه نداریم مواجه شدند  - اکنون قراردادهای نفتی و قرارداد پژو و آمارهای اقتصادی از جمله نرخ رشد فصلی و سالیانه، و نرخ ارز صرافی‌ها هم به فهرست رو به تزاید «محرمانه» و «غیرقابل انتشار» اضافه شده است. (لابد اگر توانش را  داشتند از  حکومت نظامی هم مضایقه نمی‌کردند!)

به این سیاهه، اصرار بر دور زدن مجلس و تأخیر در ارائه لایحه برنامه ششم توسعه به مجلس را هم اضافه کنید که عملا موجب می‌شود سیاستگذاری و بودجه‌ریزی سال آینده بدون برنامه رسمی و به شکل دلبخواهی و تنخواهی انجام شود. مطبوعات حامی در همین چند هفته اخیر به شکل هماهنگ و دستوری، کرکره هشدارها درباره رکود عمیق اقتصادی و اخبار منفی را پایین کشیده‌اند. گاه از لابلای همین روزنامه‌ها چند خط خبر درز می‌کند که صرافی‌ها از انتشار قیمت ارز ممنوع شده‌اند و از آن سو دلارهایی به بازار تزریق می‌شود تا ضمن صحنه‌سازی و صحنه‌آرایی کاهش قیمت ارز، در شب انتخابات به کار آید. اینکه با بزرگ‌‌نمایی و اظهارات عجیب و غریب ادعا شود برجام «فتح‌الفتوح»، «توافق بزرگ قرن»، «بزرگ‌تر از فتح خرمشهر» و... بود و باید جشن گرفت اما حتی در یکی از کوچه‌های شمال شهر نیز 10 نفر جشن و پایکوبی نکنند و خاطره بُرد استرالیا یا باخت مقابل آرژانتین تداعی نشود، پیام واقعی مهمی با خود دارد. مردم یعنی همان‌ها که 3 روز دیگر بزرگ‌ترین و مردمی‌ترین جشن پیروزی یک انقلاب را در جهان باشور و شوق و نشاط تمام برگزار خواهند کرد، غایبان بزرگ برجام کذایی بوده‌اند. وقتی مردم با اشتیاق و سرزندگی تمام سی و هشتمین سالگرد پیروزی انقلاب را در راهپیمایی 22 بهمن جشن بگیرند و 7 اسفند به جشن مردم‌سالاری دینی رونق ببخشند، آنگاه همین غیاب و حضور معنادار به فاصله یک ماه سوال‌برانگیز خواهد شد؛ درست مانند میزان‌الحراره‌ای که نبض واقعی جامعه انقلابی و «روح‌ ایرانی» را نشان دهد.

3 طیف شامل دولت، اصلاح‌طلبان و جریان فتنه - به دلایل متفاوت - در زمینه ایجاد خوش‌بینی نسبت به خارج در 30 ماه گذشته فعال بوده‌اند. دولت البته دارای نگاه یکدستی نیست و برخی وزرا تردید و نگرانی جدی نسبت به چیدن همه تخم‌مرغ‌ها در ظرف «برجام» و در حاشیه ماندن لوازم اقتصاد مقاومتی و نگرش انقلابی و ضداستکباری دارند. اصلاح‌طلبان در این میان ضمن اینکه مدعی‌اند «اعتدال» صرفا روشی در ذیل گفتمان اصلاحات است و روحانی از خود رأیی ندارد و رأی او متعلق  به پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان است، در تلاش برای فاصله‌گذاری هستند و به احتمال قوی بلافاصله پس از انتخابات، خود را از مسئولیت ناکارآمدی‌های اقتصادی دولت بیشتر کنار خواهند کشید. در این میان جریان حامی فتنه که داغ همکاری با آمریکا به پیشانی‌اش خورده، دنبال آلوده کردن دولت به خیانت خود بوده است. سخنان دیروز روحانی مبنی بر اینکه اعتدال گفتمان است نه روش (در کنار سخنان قبلی و اظهار تلویحی اینکه اصلاح‌طلبان 7-8 میلیون رأی دارند)، پاسخ 3 سال تحقیر اصلاح‌طلبان است. می‌توان گفت اظهارات برخی اصلاح‌طلبان مبنی بر لزوم بلند کردن تابلوی عدالت و معیشت به جای اقتصاد آزاد (روزنامه شرق) و تخطئه سخنان رادیکال و تنش‌برانگیز چند روز پیش روحانی که موجب حساسیت و بدگمانی دوباره نظام می‌شود، در کنار اعتراض‌های کم‌سابقه این جریان به اظهارات تند هاشمی و آرامش به هم زن خواندن این سخنان، حاکی از پدید آمدن سربالایی‌های سختی است که در مسیر طیف‌های سهل‌اندیش و تجدیدنظرطلب پدیدار شده است.

اکنون در حالی که مدعیان خروج از حاکمیت در سال 81  و سپس خروج علیه حاکمیت در سال 88 و قائل به تحریم انتخابات مجلس هفتم و هشتم و نهم، با درس‌آموزی از تاریخ درصدد سفیدسازی سابقه فتنه‌گری و آشوب‌افکنی هستند، دست‌هایی در کارند تا نقش مشابه ساختارشکنی و هرج و مرج‌طلبی (قانون‌شکنی) را به روحانی یا هاشمی واگذار کنند. سیدحسن خمینی  به واسطه احراز صلاحیت و خویشتنداری، از قربانی شدن پیش پای جریان معارض انقلاب مصون ماند اما این جریان معارض همچنان دنبال قربانی و پیشمرگ می‌گردد؛  از نوعی که در سال 88 به واسطه کسانی چون موسوی و کروبی نگون‌بخت دست و پا کرد. هدف، فراتر از انتخابات است. انتخابات به شهادت فتنه 88، مسئله این جریان نیست. دل‌مشغولی مهم این طیف آن است که مردم فراموش کنند منطق و مدل فریبنده نگاه به دست بیگانگان و دشمنان عقیم از آب درآمده و برای عزت، رونق اقتصادی و پیشرفت باید به منطق انقلاب اسلامی وفادار بود.