کد خبر 473017
تاریخ انتشار: ۵ مهر ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۵

با توجه به همین نوشته کوتاه و دوجمله‌ای به‌نظر می‌رسد، افخمی از همان آغاز تکلیفش را روشن کرده‌است و دیگر از برنامه "هفت" خنثی و نیمه‌ جان و دست‌به‌عصا خبری نخواهد بود.

گروه فرهنگی مشرق - بالاخره چندروز پیش، بعد از فراد و فرودهای بسیار بهروز افخمی سکاندار " هفت" شد و قرار است کارش را به‌زودی شروع کند. در فیلم زیر که البته تصویر نامه آن چند روز پیش و به‌مناسبت مشخص شدن تکلیف برنامه "هفت" در فضای مجازی منتشر شد چند نکته مهم وجود دارد.



نکته اول تاکید افخمی بر جنگ است. او با بهانه قراردادن شروع برنامه با سالگرد آغاز جنگ تحمیلی، از همان اول تکلیف برنامه را روشن کرده است. براساس این تاکید "هفت" قرار است خنثی نباشد و از همان اول برود سراغ جنگ. جنگ برای چه چیزی؟ برای احیای سینمای نیمه جان ایران. یعنی افخمی نه‌تنها حال سینما را خوب نمی‌داند که آن را موجودی نیمه‌جان فرض کرده که در آستانه مردن است و باید برای زنده ماندنش جنگید. بعد هم پیش‌بینی می‌کند که برنامه‌اش طوری خواهد بود که خدا باید خودش ختم ‌به خیرش کند.

اما اینها را چه کسی می‌نویسد. بهروز افخمی پس از امضا کردن و نوشتن نامش ، این را هم می‌نویسد که ملقب است به دن کیشوت سینمای ایران.


دن کیشوت نام رمانی است درباره سرگذشت شخصی با همین نام. در این رمان نویسنده، زندگی فردی را به مخاطب نشان می‌دهد که دچار توهم است و وقت خود را با خواندن آثار ممنوعه می‌گذراند. دن کیشوت یکی از نخستین رمان‌هایی است که به زبان‌های نوین اروپایی نوشته شده و سروانتس بخش بیشتر آن را در زندان نوشته‌است. در زمان روایت داستان نوشتن و خواندن آثاری که به شوالیه‌ها می‌پرداخت ممنوع بود و شخصیت اصلی داستان خود را جای یکی از همین شوالیه‌ها می‌بیند و دشمنانی فرضی در برابر خود می‌بیند که اغلب کوه‌ها و درخت‌ها هستند. «دن کیشوت» پهلوانی خیالی و بی‌دست‌وپاست که خود را شکست‌ناپذیر می‌پندارد.



او به سفرهایی طولانی می‌رود و در میانه همین سفرهاست که اعمالی عجیب و غریب از وی سر می‌زند. وی که هدفی جز نجات مردم از ظلم و استبداد حاکمان ظالم ندارد نگاهی تخیلی به اطرافش دارد و همه چیز را در قالب ابزار جنگی می‌بیند.



حالا با این اوصاف به‌نظر می‌رسد، افخمی از همان آغاز تکلیفش را روشن کرده‌است و دیگر از برنامه "هفت" خنثی و نیمه‌ جان و دست‌به‌عصا خبری نخواهد بود. باید منتظر ماند و دید.