در فیلم «مزار شریف» فیلمساز اگرچه تلاش کرده تا یادگاری ماندگار از حماسه دیپلمات‌های کشورمان در افغانستان تهیه کند اما به نظر می‌رسد به دلیل برخی محدودیت‌های سیاسی، او نیز تلاش کرده تا به جای جستجوی حقیقت، صرفا به جنایات انجام شده توسط تروریست‌های طالبان توجه نشان دهد.

گروه فرهنگی مشرق-  ۱۷ سال زمانی بسیاری برای رسیدگی به یک پرونده دیپلماتیک است؛ پرونده‌ای که از ۱۷ مرداد ۱۳۷۷ در کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در مزار شریف باز شد اما هنوز به دلایل نامعلوم، قصدی برای مختومه شدن آن و بیان علل صریح روی دادن این کشتار تاریخی و معرفی مقصرین وجود ندارد.





فاجعه مزار شریف موضوعی است که همیشه در مردادماه توسط رسانه‌ها به آن پرداخته می‌شود و این روز‌ها نیز به دلیل اکران فیلم «مزار شریف» مجددا به بحث روز تبدیل شده اما هنوز کسی به پاسخ روشن و مناسبی دست نیافته است؛ حادثه‌ای که تبدیل به یک معادله دو مجهولی شده است: اولا چرا کنسولگری به موقع تخلیه نشد؟ ثانیا چه کسانی به کنسولگری حمله کردند؟

ابهام‌هایی که از روز اول حول شهادت دیپلمات‌های ایرانی سر باز کرد سبب شد تا هر از گاهی بازماندگان این فاجعه نسبت به توضیحات برخی افراد واکنش نشان دهند. فرزند شهید حیدریان، یکی از دیپلمات‌های حاضر در کنسولگری ایران در مزار شریف جزو افرادی است که بیشترین واکنش‌ها را نشان داده و ظاهرا پاسخی هم دریافت نکرده است.





او چندی قبل در قالب نامه‌ای که به سرعت در شبکه‌های اجتماعی بازنشر یافت، گلایه‌مندی خود از مسئولان را بازتاب داده و نوشته بود: «وابستگان سیاسی ایران در سر کنسولگری مزار شریف، عمری را در خدمت به انقلاب اسلامی و عرصه‌های مختلف دفاع مقدس سپری کرده بودند و حضور در افغانستان آزمونی دیگر بر مردانگی و اخلاص آنان بود. اما سوالی که پس از گذشت ۱۷ سال از شهادت این عزیزان هنوز بی‌پاسخ مانده و هیچ مرجع رسمی و غیر رسمی در کشور برای آن پاسخی نداشته این است که چرا با وجود جنگ داخلی در افغانستان و سقوط کابل به دست طالبان و قطعی بودن حمله طالبان بر اساس شواهد موجود و تماس‌های قبل از شهادت این عزیزان با مسئولان دیپلماسی کشور مبنی بر حمله طالبان به مزار شریف، مسئولان مربوطه که در قالب تیم ویژه‌ای متشکل از وزرا و معاونان وزارتخانه‌های مرتبط، مدیریت امور افغانستان را به عهده داشتند، در آن وضعیت اضطراری همچنان بر حضور این عزیزان در کنسولگری مزار شریف اصرار داشتند؟ چرا با وجود آنکه سفیر وقت ایران در افغانستان چند روز قبل از این اتفاق خاک این کشور را به دلیل خطرات احتمالی ترک می‌نماید و حتی با رسانه ملی مصاحبه کرده و دلایل خروج خود از خاک افغانستان را اعلام می‌دارد، مسئولان وقت نه تنها هیچ اقدامی برای خروج این عزیزان از خاک افغانستان ننمودند، بلکه به آنان تکلیف کردند که در آن شرایط در کنسولگری باقی بمانند. آیا تضمین سرویس امنیتی پاکستان آن هم به شکل شفاهی مبنی بر عدم ورود طالبان به کنسولگری ایران در مزار شریف برای مسئولان وقت ایرانی کافی بود تا بر ماندن این عزیزان در کنسولگری پافشاری واصرار کنند؟»





فرزند شهید حیدریان همچنین در نامه خود تاکید کرده بود: «این‌ها سوالاتی است که پس از گذشت ۱۷ سال از فاجعه مزار شریف هیچ یک از مسئولین وقت به آن پاسخی نداده و هنوز هم در هر مصاحبه یا پرسشی که از آنان می‌شود، تقصیر را به گردن دیگری می‌اندازند. گذشته از این بی‌تفاوتی و عدم پاسخگویی، تاکنون هیچ اقدام قانونی برای شناسایی عاملین این فاجعه صورت نگرفته است. در صورتی که دستگاه دیپلماسی کشور بر اساس حقوق بین‌الملل باید از مسببین این فاجعه تقاضای غرامت نماید که متاسفانه در خصوص دریافت غرامت نیز هیچ اقدامی صورت نپذیرفته است.»

اما در پاسخ به این نامه، چندی پیش کاردار سابق ایران در افغانستان در گفتگویی در واکاوی علت حادثه خونبار مزارشریف، ضعف‌ اطلاعاتی را مهم‌ترین عامل حادثه دانسته بود. محمدرضا فرقانی در حالی از ضعف اطلاعاتی به عنوان یکی از دلائل اصلی فاجعه مزارشریف یاد می‌کند که به نظر می‌رسد خروج سفیر ایران از افغانستان بر این تحلیل خط بطلان می‌کشد؛ چرا که وقتی دیپلمات ارشد حاضر در مزارشریف آنقدر خطر را جدی تشخیص داده که بدون توجه به دستور وزارت خارجه، محل ماموریت را ترک می‌کند، دیگر توجیهی برای ماندن کارکنان دیگر باقی نمی‌ماند.





فرقانی البته در بخش دیگری از گفتگویش به صراحت اذعان می‌کند که زمانی که حمله طالبان به مزارشریف شروع شد، در مشهد با کنسولگری ارتباط برقرار کردیم و اطلاعات لازم را می‌گرفتیم و لحظه به لحظه و دقیقه به دقیقه از اوضاع مزارشریف به ما اطلاع می‌دادند.

کاردار سابق ایران در افغانستان در این مصاحبه تاکید می‌کند که سفیر خودش مزار شریف را ترک کرد و می‌توانست قبل از ترک مزار شریف هشدارهای لازم را بدهد و از خودش سلب مسئولیت کند که این کار را نکرد. البته این پیش‌بینی هم می‌شد که طالبان با توجه به شکست سنگینی که در دور اول متحمل شده بودند، این بار بخواهند انتقام بگیرند. البته او بر روی این مسئله هم پافشاری می‌کند که «مقصر را در مرکز و تهران متصور نیستم.»





متاسفانه این عدم شفافیت و تلاش برای پنهان کردن مسئولیت کسانی که در وزارت امور خارجه دولت هفتم با سهل‌انگاری زمینه‌ساز وقوع این جنایت شدند، در فیلم «مزار شریف» که این روزها در سینماهای کشور در حال اکران هست نیز دیده می‌شود؛ یعنی فیلمساز اگرچه تلاش کرده تا یادگاری ماندگار از حماسه دیپلمات‌های کشورمان در افغانستان تهیه کند و در این زمینه تا حد زیادی نیز موفق شده است اما به نظر می‌رسد به دلیل برخی محدودیت‌های سیاسی، او نیز تلاش کرده تا به جای جستجوی حقیقت، صرفا به جنایات انجام شده توسط تروریست‌های طالبان توجه نشان دهد و انگشت اتهامش را در داخل کشور به سمت فرد خاص یا نهاد دولتی مشخصی نشانه نرود.

به نظر می‌رسد فیلم مزار شریف می‌تواند سرآغاز دور جدید از بررسی دقیق و جدی این پرونده باشد تا با مشخص شدن کسانی که در این زمینه کوتاهی کرده‌اند، زمینه برای تامین آرامش خانواده‌های داغدار این دیپلمات‌ها فراهم شود.