تولید نفت لیبی تقریباً متوقف شده و دوران کشتار جمعی و جنایت‌های مختلف در این کشور فرا رسیده است. لیبی به کانون مغناطیسی برای تروریست‌ها تبدیل شده و در شرایط کنونی دروازه‌ای برای حمله به اروپا به شمار می‌رود زیرا مسافت لیبی تا اروپا‌، تنها 300 مایل است.

گروه بین‌الملل مشرق - با گذشت سه سال از پیروزی انقلاب فوریه در لیبی، این کشور به ساحل امنیت نرسیده، بلکه بعد از سقوط دولت و ایجاد هرج‌ومرج و نابسامانی در کشور اوضاع بدتر نیز شده است، هیچ انقلابی در این کشور ایجاد نشد و نظام جدیدی روی کار نیامده و دولت قبلی نیز باقی نماند. دیگر لیبی یک دولت متحد شناخته نمی‌شود، کشوری که یکی از بزرگ‌ترین ذخایر نفت و بهترین و گران قیمت ترین نفت ها را در اختیار دارد.

تولید نفت لیبی تقریباً متوقف شده و زمان کشتار جمعی و جنایت‌های مختلف در این کشور فرا رسیده است، لیبی به کانون بزرگی برای تروریست‌ها تبدیل شده که عناصر افراط‌گرای تروریستی را از تمامی گوشه و کنار دنیا به خود می‌خواند و تهدیدی برای تونس و مصر و الجزایر و مغرب شده است، تمامی این تحولات در سایه ناتوانی بین‌المللی و عربی دنبال می‌شود.

تلاش‌های دیپلماتیک از طرف‌های مرتبط درگیری خواسته تا دولت وفاق ملی تشکیل داده و از حمایت‌های هیئت سازمان ملل متحد به ریاست برناردینو لیون حمایت کنند، این در حالی است که کشور همچنان به سمت چالش‌های روزافزون پیش می‌رود که از جمله آن‌ها ادامه مصیبت‌های ملت لیبی در نتیجه درگیری‌ها و ورود سازمان تروریستی القاعده به عنوان یک بازیگر اساسی در این کشور از منطقه بنغازی به عنوان مهد خیزش انقلاب لیبی است. در طرف مقابل همچنان خطر توسعه گروه تروریستی داعش و فروپاشی اقتصادی این کشور گسترده‌تر از قبل احساس می‌شود.

اخیرا مذاکرات موسوم به الصخیرات در نزدیکی رباط پایتخت مراکش با حضور سه گروه از طرف‌های سیاسی نقشه کنونی لیبی یعنی دولت و پارلمان شرعی در طبرق و احزاب و شورای شهرداری‌ها در مصراته و نمایندگانی از دولت پیشبرد امور در طرابلس برگزار شد.
دو طرف اول دیدگاه‌های نزدیک‌تری به یکدیگر داشتند و متن اولیه سند لیون را امضا کردند، اما دولت طرابلس از این اقدام صرف‌نظر کرد. 

نگرانی‌ها در مورد عدم جدیت کنگره‌ای که در ابعاد بین‌المللی برای پیشبرد روند سیاسی در این کشورتشکیل شده، وحشت از افق پیش روی لیبی را افزایش داده است. این نگرانی‌ها به ویژه بعد از استعفای رئیس هیئت مذاکرات سازش و عضو دیگری از این هیئت و همچنین اعلام برخی از عناصر کنگره ملی از تریبون نزدیک به افراط‌گرایان لیبی مبنی بر عدم مشارکت در جلسات گفتگوها،‌رنگ جدی‌تری به خود گرفته است.



تمامی این تحولات در حالی دنبال می‌شود که داعش پیشروی زیادی در لیبی داشت و وحشیگری های افراطی در این سرزمین انجام می‌دهد، تحولات به وقوع پیوسته در شهر سرت لیبی یکی از نمونه‌های این وحشیگری است، شهری که تقریباً به پایتخت گروه تروریستی داعش در تمام آفریقا تبدیل شده و به همین مناسبت عملیات نظامی ارتش ملی لیبی بر ضد آن افزایش پیدا کرده است. منابع نظامی از پیشروی نیروهای ارتش در چندین محور به سمت شرق بنغازی خبر می دهند، همزمان نیروی هوایی لیبی نیز مواضع داعش را در منطقه درنه واقع در شرق کشور را موشک باران می‌کند. مرکز شهر سرت نیز هدف موشک باران قرار گرفته است.
 
داعش که گروه خود را از اخوانی‌ها و جماعت القاعده بازسازی کرده، از تونس وارد لیبی شده که کانون اصلی ارسال تروریست‌های وابسته به داعش است. عناصر آن همچنین از دولت‌های آفریقایی جنوب صحرای آفریقا که مرزهای بیابانی طولانی با لیبی دارند، وارد این کشور شده است.

پایگاه خبری العهد نوشت: داعش از وضعیت سواحل گسترده لیبی در دریای مدیترانه استفاده می‌کند، این کشور ساحلی به طول 1700 کیلومتر دارد که هیچ قاعده و قانونی نداشته و هیچ ارتباطی بین بنادر آن وجود ندارد. این حضور گسترده در سواحل دریای مدیترانه به داعش کمک می‌کند تعداد نامحدودی از عناصر مسلح و سلاح‌های قاچاق شده را دریافت کند و خلافت وحشیانه خود را در لیبی بنا نماید، خلافتی که در حال حاضر امکانات گسترده‌ای دارد. این کشور در شرایط کنونی دروازه‌ای برای حمله به اروپا به شمار می‌رود، به ویژه اینکه مسافت موجود بین لیبی و جنوب سواحل اروپا تنها 300 مایل است و با استفاده از ابتدائی‌ترین قایق‌ها نیز امکان رسیدن به طرف مقابل وجود دارد.

داعش همچنین به دنبال افزایش نفوذ خود در کشورهای مجاور یعنی مصر و تونس و الجزایر است، چرا که در نتیجه سهل‌انگاری بین‌المللی و تردید کشورهای عربی حاشیه امنیت خوبی به دست آورده است.



اروپا نسبت به حضور داعش در نزدیکی مرزها و سواحل خود نگران است، اروپایی‌ها همچنین نگران این موضوع هستند که لیبی به گذرگاه و خطرناک‌ترین کانون مهاجرت نامشروع تبدیل شود،‌به همین علت نظارت بر مرزهای خود را افزایش داده است. دستیابی مهاجران دولت‌های جنوب صحرا از جمله مغرب عربی از طریق دریا به اروپا ساده است،‌هزینه مهاجرت از لیبی به اروپا بسیار کم است، به این معنا که یک فرد تنها مبلغی نزدیک به 600 تا 700 دلار برای مهاجرت به اروپا می‌پردازد.

منابع امنیتی در طرابلس معتقدند که روزانه نزدیک به 500 مهاجر غیرقانونی بدون در دست داشتن اسناد مسافرتی ازسواحل لیبی به سمت اروپا حرکت می‌کنند،‌ به گونه‌ای که لیبی به عنوان یک کشور تولید کننده نفت نقطه اصلی انتقال مهاجران فراری از فقر و درگیری و جنگ به اروپا شده است. کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان معتقد است که تعداد مهاجرانی که در سال جاری از دریای مدیترانه عبور کرده و به اروپا رفته اند، بالغ بر 300 هزار نفر است، این در حالی است که این آمار در سال 2014 میلادی 219 هزار نفر بود.

وحشت و ناامنی و بی‌ثباتی در لیبی باب سناریوهای بیشتری را در این کشور باز می‌کند، تجزیه اولین و محتمل‌ترین این سناریوها است، ‌طرحی که بر اساس آن ممکن است لیبی به دولت‌های کوچک و فدرال های تحت تسلط شبه نظامیان و گروه‌های متخاصم تبدیل شود،‌این اتفاقات با رویکرد شرکت‌های غربی تناسب دارد، چرا که به آنها اجازه می‌دهد بر روند غارت ثروت‌های نفتی لیبی تسلط داشته باشند. سناریوی دوم تشکیل گسترده افکار عمومی برای ایجاد جایگزین ملی و تشکیل دولت مرکزی با استناد به حجم خشم و ناراحتی مردمی در مناطق مختلف لیبی نسبت به تسلط گروه‌های مسلح و درگیری‌های آن‌ها است، چرا که این درگیری‌ها امنیت و ثبات را از مردم گرفته و شدت بحران‌های اجتماعی و اقتصادی آنها را افزایش داده است.

اما به نظر می‌رسد حجم مصیبت‌های لیبی بسیار بزرگ است،‌این موضوع در اظهارات محمد الدایری وزیر خارجه دولت طبرق مشاهده می‌شود که در جلسه اخیر اتحادیه عرب خواستار مداخله نظامی سریع عربی برای مقابله با کانون تروریسم در این کشور شد،‌ وی تاکید کرد که به سرعت باید با انجام حملات هوایی موازنه هایی متفاوت از اوضاع کنونی در این کشور ایجاد شود. اما اتحادیه عرب طبق عادت خود و مانند دیگر مسائل مربوط به کشورهای عربی موضعی خفت‌بار در پیش گرفته و تنها مذاکرات انجام شده برای تشکیل دولت وحدت ملی در لیبی را تأیید کرده و خواستار تجهیز ارتش این کشور و ترتیب برگه‌های قدرت مشترک عربی در آن شده است.

اوضاع لیبی در شرایط کنونی بسیار دردآور است، مذاکرات ژنو با طرح وعده هایی برای حل بحران سیاسی این کشور به پایان رسیده است، اما حتی اگر بحران سیاسی با توافق بین گروه‌های سیاسی این کشور به پایان برسد، تا زمانی که داعش و القاعده و انصار الشریعة و دیگر گروه‌های تأثیرگذار مسلح بدون هیچ عامل بازدارنده واقعی به فعالیت خود ادامه می‌دهند، عملیات اجرایی آن در عرصه میدانی ‌تقریباً غیرممکن به نظر می‌رسد. این روند باعث تخریب و کشتار و هرج‌ومرج بیشتر در لیبی و انتقال این اوضاع به کشورهای همسایه می‌شود و حتی ثبات دولت‌های اروپایی را نیز به هم می‌زند، چرا که آنها از توقف روند حملات تروریستی گاه و بیگاه در اراضی خود ناتوان هستند.  



فهمی هویدی تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه نیز در مقاله‌ای که در روزنامه السفیر لبنان منتشر شد، تأکید کرد که اوضاع لیبی در رسانه‌های عربی متفاوت از اوضاع واقعی آن است، وی در این رابطه به بیان چند نکته اشاره می‌کند:

اول:
لیبی در رسانه‌ها عرصه ای است که تروریسم و وحشیگری در آن تا حدی رواج دارد که نگرانی همسایگان و تهدید امنیت ملی مصر را موجب شده است، ارتش ملی این کشور تلاش گسترده‌ای برای جلوگیری از این توسعه و به شکست کشاندن توطئه‌های آن از خود نشان می‌دهد، اما با این وجود تلاش‌های ارتش ناکام می‌ماند، چرا که برای انجام مسئولیت‌های خود نیازمند سلاح است و در نتیجه ممنوعیت‌های بین‌المللی قدرت دستیابی به سلاح را ندارد.

مواضع رسانه‌های عربی برخلاف مواضع دولت‌های شریک در درگیری‌های میدانی لیبی است. بر کسی پوشیده نیست که مصر و امارات از جریان الکرامة در شرق لیبی حمایت می‌کنند، در طرف مقابل قطر و ترکیه از گروه های فجر لیبی در غرب حمایت می‌کنند. همان طور که گفته می‌شود جماعت الکرامه مستقر در منطقه طبرق واقع در نزدیکی مرزهای مصر رقبای خود در طرابلس را تروریسم می‌خواند. جماعت فجر لیبی نیز الکرامه را نماد ضد انقلاب دانسته و معتقد است آنها به دنبال از بین بردن انقلاب فوریه هستند که معمر القذافی رئیس‌جمهور سابق این کشور را ساقط کرد. هر کدام از آنها مشروعیت طرف مقابل را نمی‌پذیرد و خود را نماینده ملت لیبی می‌داند، این اطلاعات درست و در عین حال ناقص است.



در این راستا می‌توان به برخی اطلاعات و جزئیات اشاره کرد که عبارتند از:  
گروهک داعش در حال حاضر خطری برای لیبی به شمار نمی‌رود و به طریق اولی برخلاف ادعاهای هشام الشلوی نمی‌تواند خطری برای تهدید امنیت مصر باشد، داعش تنها می‌تواند یک مشکل در لیبی باشد و به سختی می‌توان آن را یک خطر تصور کرد. داعش در درنه حضور داشت که از مقر پارلمان طبرق حدود 175 کیلومتر فاصله دارد،‌اما عناصر مقاومت مردمی تنها طی چند ساعت آنها را از این منطقه اخراج کردند. داعش در منطقه محدودی در فاصله 40 کیلومتری این منطقه نیز حضور دارد،‌ آنها کانون دیگری در شهر بنغازی دارند و برخی عناصر جماعت انصار الشریعه نیز به آنها ملحق شده اند. این منطقه حدود 1200 کیلومتر از منطقه حاکمیت طرابلس فاصله دارد. این گروه تروریستی کانون دیگری در شهر سرت دارد که اخیراً در آن نفوذ کرده‌اند. این نفوذ بعد از  درگیری‌های انجام شد که بزرگ‌نمایی زیادی در مورد آنها در رسانه‌ها صورت گرفت، در این درگیری‌ها تنها 30 نفر کشته شدند.

این شهر که به کانون اعتراضات بر ضد قذافی تبدیل شده بود، حدود 400 کیلومتر از طرابلس فاصله دارد، به این ترتیب می‌توان گفت که حضور داعش در لیبی از مرز چند صد نفر تجاوز نمی‌کند و نمی‌تواند تهدیدی بر ضد حاکمیت این کشور به شمار برود.


-    داعش به تنهایی مبارزه نمی‌کند، بلکه از سوی عناصر رژیم سابق قذافی و افراد قبیله وی حمایت می‌شود، در این رابطه نباید اظهارات احمد قذاف الدم هماهنگ‌ کننده مناسبات خارجی لیبی در دوره معمر القذافی را فراموش کرد که در گفتگویی با یکی از شبکه‌های خصوصی مصر در 17 ژانویه گذشته به تمجید از داعش پرداخت. همچنین سخنانی از وی در روزنامه فرامنطقه‌ای القدس العربی در شماره روز 18 ژانویه منتشر شد مبنی بر اینکه وی گفته است:‌من با داعش هستم،‌آنها جوانان پاکی هستند.

-    چیزی که در مورد ارتش ملی لیبی گفته می‌شود،بیش از آنکه واقعیت میدانی داشته باشد، در رسانه‌ها مطرح شده است. قذافی ارتش را لغو کرده و تنها گردان‌هایی را در اطراف خود جذب کرده بود که وابسته به فرزندان وی بودند. چیزی که الان با عنوان ارتش ملی لیبی یاد می‌شود، ‌مجموعه ای از نظامیانی هستند که بنا به رویکردهای قبیله ای یا مناسبات و منافع ویژه خود وابسته به ژنرال خلیفه حفتر هستند. همچنین برخی شبه نظامیان بومی نیز در ارتش حضور دارند که منافع مشروع و نامشروع خود را می‌طلبند. آنها در طول 18 ماه گذشته هیچ دستاورد نظامی قابل توجهی نه در شهر بنغازی در شرق لیبی و نه در منطقه غربی آن محقق نکرده‌اند. اگر حمایت‌های خارجی و پشتوانه تبلیغاتی بین گروه‌های حامی ارتش نبود،‌این گروه تنها طی چند ماه از بین می‌رفت.

 

دوم: مهم‌ترین مسئله ‌در لیبی این است که نقشه سیاسی لیبی به مرور زمان دستخوش برخی تغییرات شده است، درگیری‌های میدانی در این کشور دیگر منحصر به جبهه شرق لیبی نیست که بین نیروهای هوادار ژنرال حفتر و تیم گروه های وابسته به الکرامة و مجلس نمایندگان و دولت عبدالله الثنی باشد،‌ بلکه در غرب این کشور نیز که تحت تسلط و نفوذ فجر لیبی و کنگره ملی و حکومت خلیفه الغویل قرار دارد، درگیری‌هایی وجود دارد. همچنین گفتگوهایی که در ماه‌های اخیر انجام شده به ویژه مذاکرات صورت گرفته در منطقه الصخیرات در مراکش اوضاع جدیدی را به لیبی تحمیل کرده که وجهه کشمکش‌های موجود در آن را تغییر داده است.

به تعبیر یکی از عناصر نزدیک به عرصه سیاسی لیبی تناقض و شکاف موجود در زمینه راه‌حل‌ سیاسی یا حل و فصل نظامی، همه گروه‌ها را شامل شده است، به گونه‌ای که هیچ ساختار سیاسی و شهری و اجتماعی در شرق و غرب لیبی نیست که اعضای آن دچار اختلاف نشده و به دو گروه حامیان توافق سیاسی و هواداران حل و فصل نظامی تقسیم نشوند. گروه اول خواستار توافق سیاسی و وفاق ملی شده و آن را تنها راه برون رفت از بحران می‌دانند و گروه دوم راه حل نظامی برای ریشه‌کن کردن تروریسم و انقلاب در این روند را تنها راه حل بحران لیبی بر می شمارند.

اسماعیل القریتلی پژوهشگر اهل لیبی در این زمینه معتقد است که در منطقه غرب لیبی تأثیر گفتگوهای الصخیرات بر طرح نقشه ائتلاف‌های آشکار و سیاسی ملموس است، در این راستا جریانی از شخصیت‌های مطرح و بازرگانان و رهبران سیاسی مصراته تشکیل شده است که در ابتدای انقلاب مردمی بر ضد نظام سابق به شمار می‌آمدند، اما در رویکردهای حمایت از آن شرکت کردند، به گونه‌ای که در تشکیلات نظامی گسترده در این شهر تأثیرگذار بودند. این گروه موفق شدند مناسبات مصراته را با دیگر مناطقی که گروه فجر لیبی در آن ها مبارزه می کنند، برقرار کنند.

نمایندگان این گروه آشتی‌ها و دیدارهایی را در شهرهای ورشفانه و الزنتان و مناطق دیگر در بخش باطن الجبل برگزار کردند. آنها از تلاش برای صلح بین رشفانه و الزوالیه و مناطق دیگر در جنوب غربی لیبی حمایت کردند. این گروه همچنین مخالف امضای راه حلی هستند که برناردینو لیون ارائه کرده است، این در حالی است که جریان مقابل در کنگره ملی این موضوع را تأیید کرده است.

اردوگاه مقابل یعنی الکرامه نیز تفاوت زیادی با این اوضاع ندارد و شکاف آشکاری در مجلس نمایندگان طبرق دیده می‌شود. برای اطلاع از دیدگاه‌های برخی اعضای این مجلس می‌توان گفت که آنها بازبینی‌هایی در ائتلاف‌های خود انجام داده‌اند. در داخل فراکسیون‌های هوادار ائتلاف نیروهای ملی نیز شکاف وجود دارد. همچنین اختلاف آشکاری بین هیئت گفت‌وگو کننده (حاضر در گفت‌وگوهای الصخیرات) و کمیسیون مشاوران به وجود آمد که باعث شد این کمیسیون از سوی رئیس مجلس نمایندگان منحل اعلام شود، چرا که وی نیز ایده امضای پروژه فرستاده سازمان ملل را تأیید می‌کرد.



در طرف دیگر فدرال خواه های مجلس نمایندگان قرار دارند (که به دنبال ایالت خودمختار در منطقه برقه هستند) آنها نیز سازماندهی مجدد در صفوف خود انجام داده و تلاش دارند دیدگاهی را مطرح کنند که تنش‌های موجود در آن تا حد تشکیل دولتی برای اقلیم برقه پیش برود و سازماندهی منابع طبیعی این منطقه و نیروهای امنیتی و نظامی آن مورد بازبینی و تجدید نظر قرار گیرد.

سوم:
خطرناک‌ترین و مؤثرترین تناقض‌ها و اختلافات موجود در مواضع طرف های خارجی نسبت به این گروه‌ها است. دولت‌های منطقه نیز به نوبه خود به دو گروه تبدیل شده‌اند، گروه اول خواستار راه حل سیاسی هستند که تمامی طرف‌های داخلی آن زیر نظر قطر و ترکیه و الجزایر و مغرب و سودان فعالیت می‌کنند، دولت‌های دیگر به دنبال حل و فصل نظامی بحران لیبی هستند، آن ها حاکم اردوگاه الکرامه به رهبری ژنرال گروه حفتر هستند و شامل مصر و امارات هستند. هر کدام از طرف‌های بین‌المللی از برگه‌های فشار دیپلماتیک و غیردیپلماتیک برای تقویت مواضع خود استفاده می‌کند. گروه اول وفاق ملی عادلانه و برابر را راه حل بحران می‌دانند و گروه دوم تأکید دارند که مبارزه با تروریسم باید در رأس اولویت‌های آن‌ها باشد.  

کارشناسان اوضاع لیبی ملاحظات زیر را در این زمینه مطرح می‌کنند:
-    حالت فروپاشی و شکاف موجود در کشور نه تنها باعث می‌شود داعش پیشروی روزافزونی در عرصه میدانی داشته باشد، بلکه این فرصت را به حامیان رژیم سابق لیبی می‌دهد تا مواضع خود در مناطق متعددی نظیر طبرق و بنغازی را تقویت کنند، آنها خواستار آزادی سیف الاسلام قذافی فرزند قذافی و رسیدن وی به قدرت در لیبی هستند. آنها همچنین خواستار آزادی شخصیت‌های اصلی رژیم قذافی هستند که در غرب لیبی محاکمه می‌شوند. آنها این افراد را شخصیت‌های ملی توصیف می‌کنند، بدون اینکه کسی در برابر این اظهارات اعتراض کند.

-    درگیری‌های سیاسی، توجه به خشونت‌های نژادی حاصل در منطقه الکفرة یا اختلافات موجود بین شیوخ قبایل منطقه شرقی در مورد مناطق نفوذ آنها یا دشمنی موجود بین شرق و غرب را تحت تأثیر قرار داده است. 



-    پروژه ژنرال خلیفه حفتر مبتنی بر بعید دانستن راه حل سیاسی و راکد کردن کنگره ملی است. با وجود اینکه گروه الکرامه در 16 می 2014 اعلام کرد که کودتا نکرده و ارتش در امور سیاسی دخالت نمی‌کند، اما وی به همراه حامیانش به دنبال تشکیل شورای نظامی به ریاست خود است تا کنترل قدرت در لیبی را در اختیار بگیرد.

-    ترکیب قبیله‌ای و نژادی لیبی خصوصیت‌های خاصی به این کشور داده است که با اوضاع کشورهای همسایه متفاوت است، همه باید به مشکل بودن نسخه‌برداری الگوی مصر برای لیبی توجه داشته باشند، الگویی که برخی به دنبال اقتباس از آن و انتقال روش‌ها و درگیری‌های آن در عرصه لیبی هستند.

-    نکته پایانی اینکه این کارشناسان تأکید دارند که انقلاب لیبی که از فوریه سال 2011 آغاز شد، یکی از نمونه‌های "بهار عربی" است و تلاش‌ها برای مهار کردن یا از بین بردن آن از رویکرد کلی و بین المللی پروژه بهار عربی و از بین بردن‌ آثار آن جدا نیست، تلاش‌هایی که موفقیت‌های ملموسی را در دیگر دولت‌های عربی محقق کرده است.