کد خبر 446382
تاریخ انتشار: ۷ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۶

يكى از حوادث مهمى كه پس از پيروزى مشروطه خواهان به وقوع پيوست، ترور سيدعبداللّه‏ بهبهانى بود كه على رغم واكنش سريع و اعتراضات همه جانبه و گسترده مردم، مسئله ضاربين سيد و دست‌هاى پنهانى كه در پس اين واقعه بود، در هاله‌‏اى از ابهام فرو رفت.

به گزارش گروه تاریخ مشرق؛ روز 5 مرداد 1389 سيدحسن تقي‌زاده از سوي علماي نجف به خاطر توطئه‌چيني براي قتل آيت‌الله بهبهاني تكفير شد و مجلس شوراي ملي به او سه ماه مرخصي اجباري داد.

يكى از حوادث مهمى كه پس از پيروزى مشروطه خواهان به وقوع پيوست، ترور مرحوم سيدعبداللّه‏ بهبهانى بود كه على رغم واكنش سريع و اعتراضات همه جانبه و گسترده مردم در برابر اين واقعه دور از باور، مسئله ضاربين سيد و دست‌هاى پنهانى كه در پس اين واقعه بود، در هاله‌‏اى از ابهام فرو رفت و هر چند در آن روزگار و پس از آن، افرادى به عنوان عاملان اين جنايت، متهم شدند، ولى هيچ گروهى مسئوليت اين ترور را نپذيرفت و هيچ كس بدين جرم مجازات نشد. كسروى پس از ذكر اختلافات و دو دستگي‌ها و رقابت اعتداليون و انقلابيون مى‏‌نويسد:

«در اين ميان ملايان نيز يك دسته‌‏اى پديد آورده و اينان نيز با انقلابيان دشمنى مى‏‌نمودند و چنين مى‌‏گفتند: علماى نجف فتوى به بى‏‌دينى تقى‏‌زاده داده‏‌اند و بايد او را از مجلس بيرون كرد و گويا چنين نهاده شده بود كه آقاى بهبهانى به نمايندگى از علماى نجف به مجلس بيايد و در اينجا نيز با انقلابيون از در دشمنى در آمده به جلوگيرى كوشيده شود و پيداست كه چنين كارى بر تقى‏‌زاده و دسته او زيان‌ها داشت و شايد در ميان توده جنبشى به بدخواهى ايشان پديد مى‏‌آورد. در اين گرماگرم شب شنبه بيست و چهارم تيرماه (نهم رجب) چهار تن مجاهد به خانه سيدعبداللّه‏ ريخته در برابر چشم كسانش او را كشتند. اگر چه كشندگان به نام شناخته نشدند، ولى بي‌گمان از دسته حيدر عمو اوغلى بودند و اين خونريزى را با دستور تقى‏‌زاده كردند.»

كسروى در ذيل اين مطلب توضيح مى‏دهد كه: «چنانكه سپس دانسته شد يكى از ايشان رجب نام سرابى بود كه از قفقاز آمده و در تبريز در شمار مجاهدين قفقازى در جنگها دست داشت و سپس به تهران آمده به عمواوغلى پيوست و به دستور او به آن كار برخاست».

مجله يادگار در اين باره مى‌‏نويسد: «پس از آنكه در تاريخ [شب]نهم رجب 1328 مرحوم سيدعبداللّه‏ بهبهانى در تهران به قتل رسيد، يك عده از هنگامه جويان و رؤساى حزب اعتدال كه بادمكرات‌ها دشمنى داشتند، اين قتل را به تحريك دمكراتها و آقاى تقى‏‌زاده كه ليدر ايشان بود دانستند و اين  بيت در آن ايام بسيار مشهور شده بود كه:

 تقى‌‏زاده گفت و شقى زاده كشت
 كسى را كه اسلام را بود پشت

بر اثر تحريكاتِ اين جماعتِ مخالف، بازارهاى تهران بسته شد و جماعتى از ايشان تكفير و تبعيد آقاى تقى‌‏زاده را خواستند و آقاى تقى‌‏زاده گرفتار اين مشكل بود تا حزب دمكرات به توسط مرحوم سيدمحمدرضا شيرازى مدير روزنامه مساوات موفق شد كه از حوزه علميه نجف تبرئه آقاى تقى‌‏زاده را تحصيل نمايد. با اين حال تقى‏‌زاده صلاح خود و صلاح حزب دمكرات را در ترك ايران ديد و مرحوم سليمان ميرزا را به جاى خود به ليدرى حزب دمكرات معين كرد و عازم اسلامبول گرديد.»

آقاى اسماعيل رائين در كتاب حقوق بگيران انگليس در ايران، پس از انتقاد از عملكرد تندروان و در رأس آنها، انجمن آذربايجان كه رهبران و رؤساى آن سيدحسن تقى‌‏زاده و حيدرعمواوغلى بودند و اشاره به اينكه عمليات آن‏ها موجب به انحراف كشيده شدن مشروطيت و بمباران مجلس توسط محمدعلى شاه شد، اشاره مى‏‌كند كه پس از عزل محمدعلى شاه و تشكيل مجلس دوم، اختلاف بين اعتداليون و افراطيون بالا گرفت. در نتيجه عناصر افراطى در صدد از بين بردن آن دسته از مؤثرين مشروطه خواه كه در دوران قبل از صدور فرمان (مشروطيت)، فعاليت بزرگى داشتند و اكنون جزء اعتداليون بودند، برآمدند. اولين قرعه به نام آيت ‏اللّه‏ بهبهانى، اصابت كرد و او كه تنها مرد مبارز با دسته افراطى به شمار مى‌‏رفت، در روز 8 رجب 1328 ترور گرديد.



پس از ترور مرحوم آيت‏ اللّه‏ بهبهانى، جامعه مسلمان ايران وهمه روحانيون  عليه مشروطيت و آزاديخواهان به پا خاستند. سيدمحمدكاظم يزدى كه از بزرگترين مراجع تقليد و مقيم نجف بود، پس از شنيدن خبر اعدام «شيخ فضل ‏اللّه‏ نورى» و ترور آيت ‏اللّه‏ بهبهانى، از جناياتى كه در ايران عليه پيشوايان مذهبى مى‏‌شد، آنقدر متأثر گرديد كه همواره مى‏‌گفت «ايرانيها دين ندارند». ولى آنان كه از كنه اين جنايات آگاهى داشتند، مى‌‏دانستند كه ترور و آدم كشى‏‌هاى اواخر مشروطيت به دستور «كميته دهشت» كه يكى از شعب «انجمن آذربايجان» در تهران بود صورت مى‏‌گرفت. در رأس اين انجمن سيدحسن تقى‏‌زاده و در رأس «كميته دهشت» حيدر عمواوغلى قرار داشت. پس از ترور مرحوم بهبهانى، آخوند ملامحمد كاظم خراسانى كه خود از مشروطه خواهان بود و كتابى نيز درباره مشروطيت نوشته است، به اتفاق آيت‏ اللّه‏ عبداللّه‏ مازندرانى، حكم تكفير تقى‏ زاده را صادر و به مجلس ابلاغ كردند. متن اين تلگراف چنين است:

«مقام منيع نيابت سلطنت، حضرات حجج اسلام دامه‏ بركاتهم، مجلس محترم ملى، كابينه وزارت، سرداران اعظم، چون ضديت مسلك سيدحسن تقى‏ زاده كه جدا تعقيب نموده است با اسلاميت مملكت و قوانين شريعت مقدسه برخود داعيان ثابت و از مكنونات فاسده‏ اش علنا پرده برداشته شده است. لذا از عضويت مجلس مقدس ملى و قابليت امانت نوعيه لازمه اين مقام منيع بالكليه خارج و قانونا و شرعا منعزل است، منعش از دخول در مجلس ملى و مداخله در امور مملكت بر ملت و بر عموم آقايان علماء اعلام و اولياء امور و امناء دارالشوراى كبرى و قاطبه امرا و سرداران عظام و آحاد عساكر معظمه مليه و طبقات ملت ايران ايدهم‏اللّه‏ بنصرة العزيز واجب و تبعيدش از مملكت ايران فورا  لازم و اندك مسامحه و تهاون، حرام و دشمنى با صاحب شريعت عليه السلام. به جاى او امين دين پرست و وطن پرورِ ملت خواه صحيح المسلك، انتخاب فرموده و او را مفسد و فاسد مملكت شناسانده به ملت غيور آذربايجان و ساير انجمن‏هاى ايالتى و ولايتى هم اين حكم الهى عز اسمه را اخطار فرمايند و هر كس از او همراهى كند در عين حكم است.
ولاحول و لاقوه‏الا باللّه‏ العلى العظيم و بجميع مارقم قد صدر الحكم من الاحقر، عبداللّه‏ مازندرانى. قد صدرالحكم من الاحقر الجانى محمدكاظم خراسانى بذلك.»



پس از وصول حكم فوق به تهران، سيدحسن تقى‏ زاده، مجبور به عزيمت از تهران شد. منتهى مجلسيان براى اينكه به او كمك نقدى كرده باشند، مرخصى سه ماهه به او داده و با پرداخت مقررى مذكور از تهران به تبريز و از آنجا به استانبول رفت. 

ملاحظه مى ‏شود در اينجا دو نظر در باب تكفير تقى ‏زاده مطرح شده است. بنابر آنچه از قول كسروى گفته شد، حكم تكفير تقى‏ زاده، پيش از ترور مرحوم بهبهانى صادر شده بود. ولى بنابر آنچه در مجله يادگار آمده است صدور حكم تكفير به خاطر درخواست مردم، پس از ترور مرحوم بهبهانى و به جهت دست داشتن تقى‏ زاده در اين امر، صادر شده است. اسماعيل رائين نيز بر اين باور است كه حكم تكفير به علت متهم بودن تقى‏ زاده در ترور مذكور صادر شده است.

سيد على علوى ، زندگى و زمانه سيد حسن تقى‏زاده ، مؤسسه مطالعات و پژوهش‏هاى سياسى ، بهار 1385 ، ص 178 تا 182