کد خبر 423387
تاریخ انتشار: ۱۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۱:۲۷

ایالات متحده به منطق ساز و کارهایی که خود بدان باور دارد پایبند نیست (ساز و کار رقابت و بازار) و نکته ی دوم این که این کشور ابزار اعمال چنین فشاری را دست کم در حال حاضر در اختیار دارد و آن نیروی نظامی برترش است.

به گزارش مشرق، ایالات متحده ی آمریکا در دوران جدیدی قرار گرفته است. دورانی که مشخصه ی آن نزول و افول قدرت وی و سربرآوردن قطب های جدید جهانی است. این را دیگر هر کارشناس و صاحب نظر درجه ی دوم هم این روزها تکرار می کند. استدلال اصلی پشت سر چنین افول قدرتی نیز بارها در چنین دست تحلیل هایی افول قدرت اقتصادی ایالات متحده عنوان شده است. همه ی این ها در جای خود درست به نظر می رسد و تداوم شرایط اقتصادی پس از بحران بزرگ سال 2008 آمریکا با وجود گذشت نزدیک به یک دهه از آن نشان گر درستی نسبی چنین برداشت ها و نظراتی است. اما یک نکته را نباید از نظر دور داشت و آن قدرت تهاجمی این ابرقدرت جهانی است که همین حالا هم در نقاط مختلف دنیا در حال فاجعه آفرینی است و این کار را نیز دقیقا بر این پایه و مبنا انجام می دهد که قدرت کنونی خود را حفظ و ابعاد آن را گسترش دهد. تمام جنگ هایی که در دهه ی گذشته و اکنون در نقاط مختلفی از خاورمیانه و باقی جهان به واسطه ی امپریالیسم افروخته شده است چنین حساب و کتابی را پشت سر خود دارد. در همین رابطه به تحرکات نظامی اخیر آمریکا در مرزهای هوایی چین می پردازیم.

برنامه پشت برنامه برای مهار قدرت جدید

یکی از کانون های بحران در قرن جدید برای ایالات متحده ی آمریکا جنوب شرقی آسیاست که قدرت نوظهوری مانند چین در آنجا سربرآورده است. اهمیت مهار چین برای دولت آمریکا در حدی است که برنامه ای مخصوص برای مقابله با آن توسط واشنگتن تدارک دیده شده است و نام «محور آسیایی» به خود گرفته است. محور آسیایی در واقع همان اسم رمز مهار چین است که بدان وسیله واشنگتن تلاش داشته تا قدرت های بزرگ و کوچک اطراف چین را علیه وی برانگیزد.

از کشورهای مهمی چون هند و ژاپن گرفته تا قدرت های درجه دویی همچون استرالیا و نیوزلند و کشورهای ضعیف تری همچون فیلیپین و برونئی، ویتنام و غیره. در کنار محور آسیایی که به وسیله و از طریق آن برنامه ی دیپلماتیک-نظامی ایالات متحده به پیش می رود، برنامه هایی برای مهار اقتصادی چین نیز وجود دارد که پیمان مشارکت ترانس پاسیفیک از مهم ترین آن هاست. ممانعت از شرکت کشورهای جهان در بانک جدید چین معروف به «بانک آسیایی توسعه ی زیرساخت ها (AIIB)» نیز در ادامه ی همین طرح اخیر است

«آزادی کشتی رانی»؛ بهانه جدید آمریکا

البته تا آن جا که به رقابت اقتصادی بر می گردد و حتی تا آن جا که در زمینه ی چنین رقابتی کار به گروه بندی و تشکیل بلوک می کشد مسئله هنوز به جاهای باریک کشیده نشده است. در این جا هنوز منطق بازار حاکم است و همین منطق می تواند بسیاری از اوقات کفه ی ترازو را به سود چینی ها سنگین تر کند. بهترین مثال در این رابطه، سرپیچی انگلستان از فرمان کاخ سفید مبنی بر ممنوعیت مشارکت در «بانک جدید چین (AIIB)» است. پس از این که انگلیسی ها دست رد به سینه ی ایالات متحده گذاشتند، دیگر کشورهای اروپایی و غیر اروپایی نیز بر ترس خود غلبه کرده و شتابان راهی چین شدند. اما مشکل اینجاست که مسئله به همین جا ختم نمی شود و برخلاف ادعای واشنگتن، حتی محور آسیایی نیز طرحی نیست که صرفا آمال دیپلماتیک داشته باشد؛ امری که مداخله ی اخیر واشنگتن در مرزهای کشور چین آن را به خوبی نشان می دهد.

در روزهای اخیر، یک هواپیمای جاسوسی ایالات متحده بر فراز جزایر مورد مناقشه ی چین و همسایگانش در دریای جنوبی چین به پرواز درآمده که موجب شکایت چین از آمریکا شده است. پیشتر از این ها، آن چیزی که دعوا و مشاجره ی آمریکایی با چین بر سر همین مسئله به نظر می رسید، خود را در قالب جنگ رسانه ای و مانور دیپلماتیک نشان می داد اما امروز با پرواز هواپیمای جاسوسی آمریکا مسئله ابعاد جدی نظامی هم به خود گرفته است و بهانه ی آن «آزادی کشتیرانی» است.

«حقیقت» ابزار تقابل با آمریکا است

همان طور که سخنگوی وزارت خارجه ی چین گفته است، در همین رابطه یک اشتباه محاسباتی کوچک می توانست شعله های یک جنگ خانمان سوز را برافروزد. در چنین تخطی هایی کافی است یک تیراندازی کوچک صورت گیرد تا جنگی بزرگ آغاز شود و این درست همان نکته ای است که بایستی بر آن تاکید گذاشت. البته در سطح تبیین کلان تر نیز نمی توان از میل آمریکا به جنگ صرف نظر کرد. مثلا یک نشریه ی دولتی چین در این زمینه نوشته است که اگر کف مطالبات آمریکا ترک مناقشه بر سر این جزایر است، درگرفتن جنگ بین طرفین اجتناب ناپذیر است. این نشریه می افزاید: تحریک و تحقیر پاسخی غیر از عمل متقابل نخواهد داشت. آن چه در پایان شایسته ی یادآوری است این نکته است که ایالات متحده به منطق سازوکارهایی که خود بدان باور دارد پایبند نیست (ساز و کار رقابت و بازار) و نکته ی دوم این که این کشور ابزار اعمال چنین فشاری را دست کم در حال حاضر در اختیار دارد و آن نیروی نظامی برترش است. آن چیزی که مانع حقیقی در برابر تجاوزگری آمریکاست نه در تملک داشتن ابزاری مشابه ابزارهای آن بلکه نفس حقانیت و مشروعیت افشای نیات ضدبشری آن است.

منبع: دیدبان آمریکا