سورئالیسم مشخصا برآمده از دهشت تاریخی جنگ طلبی و ستیز ایدئولوژیک در غرب است و هیچ تقاربی با فرهنگ و تاریخ هنر ایران - اسلامی ندارد جز اینکه در تداوم غرب زدگی شبه مدرنیستی جریان روشنفکری باشد.ماگریت تصویر گر سقوط دائر مداری انسان و تخلخل آن در نسبت با اشیاء است.

گروه فرهنگی مشرق - امروه وقتی در خیابان های تهران قدم می گذاریم تابلو های معروفی از آثار مطرح تاریخ نقاشی جهان را می بینیم تنوع در انتخاب آثار و توجه به سبک های مختلف از ویژگی مهم این طرح زیباسازی شهری ست، اما عدم آشنایی عمومی با بسیاری از سبک های هنری غرب، موجب پیدایش ابهام در برخورد با برخی آثار می شود. یکی از این تابلوها نقاشی معروف "پسر انسان" از رنه ماگریت است که نگاهی به آن انداخته ایم.
رنه ماگریت در در سال 1898 در بلژیک به دنیا آمد. او آخرین فرزند خانواده خود بود و از وقایع تلخ زندگی اش می توان به خودکشی مادرش در ماه مارس 1912 اشاره نمود.در سال 1925 به عنوان نقاشی پیرو آثار جنبش سوررئالیست در بلژیک شناخته شد و در سال ها 1927 تا 1930 به پاریس رفت تا در کنار اعضای جنبش سورئالیسم همچون سالوادور دالی ،آندره برتون و لوئی آراگون قرار گیرد.


رنه ماگریت  1967-1898

جنبش هنری سورئالیسم surrealism که به فرا واقع گرایی ترجمه شده است متاثر از جنبشی بود که در سال های ابتدایی قرن بیستم با عنوان دادئیسم dadaism پدید آمد.مهمترین ویژگی جنبش سورئالیسم ماهیت وهم گونه و حضور ضمیر ناخودآگاه در آثار آن است. منبع الهام بسیاری از نقاشان سورئال کابوس و اوهام آنان بود، تهی گشتی از معنا و تصویر گری هراس و تلخ کامی های ناشی از جنگ اول جهانی مهمترین ویژگی نقاشان سورئالیست می باشد.



تابلو "پسر انسان" 1964

جنبش های هنری قرن بیستم مانند اکسپرسیونیسم در آلمان،دادائیسم و سورئالیسم در فرانسه مشخصا متاثر اروپا وحشت زده پس از جنگ اول جهانی و در آستانه جنگی دوم بود.امپرسیونیسم که نقاشی را در برخورد با شهرنشینی مدرن تنها متکی به فرم نمود و هر گونه معنایابی وجهت گیری سیاسی را از میان برد، تاثیر بسیاری در بحران معنایی سورئالیسم داشت.


تابلو not to be reproduce 1937

سورئالیسم مشخصا برآمده از دهشت تاریخی جنگ طلبی و ستیز ایدئولوژیک در غرب است و هیچ تقاربی با فرهنگ و تاریخ هنر ایران - اسلامی ندارد جز اینکه تداوم غرب زدگی شبه مدرنیستی جریان روشنفکری باشد.اگر تاریخ هنر غرب مدرن نگاهی بیاندازیم ظهور سرمایه داری با مشخصات شهری و بورژوایی موجب ایجاد جریان های انتقادی در هنر مدرن شد به تعبیر تئودور آدرنو هنر مدرن از ابتدا نسبتی انتقاد با عالم مدرن بر قرار نمود.جنبش های هنری چون رئالیسم و رومانتیسم در برقراری نسبت انتقادی با از خودبیگانگی جامعه مدرن بود و اکسپرسیونیسم نمایانگر روح نیست انگار از ساحت حق آن ، آثار ماگریت تصویر گر عمق این از خود بیگانگی و شئ وارگی انسانی در تابلوهایی همچون "پسر انسان" ، "عاشقان" است که با مایه هایی از پست مدرنیسم در جامعه ای پساصنعتی همراه می شود که مثال بارز آن را در تابلوی "این یک چپق نیست" می توان مشاهده نمود.ویژگی بارز فلسفی در آثار ماگریت انحطاط نسبت سوبژکتویستی و در عالمی اومانیستی است ماگریت تصویر گر سقوط دائر مداری انسان و تخلخل آن در نسبت با اشیاء است.


تابلو این یک چپق نیست 1929



تابلو وضعیت انسان  1933


مسعود قدیمی