مارکی در پاسخ به این سؤال که عربستان سعودی در قبال کمک به پاکستان چه چیزی از این کشور می‌خواهد، توضیح می‌دهد که دو موضوع اساسی وجود دارد که ریاض روی آن زیاد حساب کرده است. اولین موضوع دستیابی به حمایت پاکستان در جنگ کنونی این کشور در سوریه و رد ابقای دولت بشار اسد در قدرت است.

گروه بین‌الملل مشرق - سیاست خارجی عربستان سعودی در دهه‌های اخیر اوضاع نابسامانی را به خود دیده و با چالش‌های عمده‌ای برخورد داشته است. مقامات ریاض، ایران را مهم‌ترین چالش این کشور می‌دانند و مدعی هستند تهران به دنبال تقویت نفوذ خود در منطقه به ضرر دیگر دولت‌های منطقه است.

ریاض علاوه بر تهران با چالش‌های دیگری نیز دست و پنجه نرم می‌کند، از جمله این چالش‌ها نحوه تعامل این کشور با انقلاب‌های مردمی در کشورهای عربی است. علاوه بر اینکه اختلافات اساسی در روابط آمریکا و عربستان به وجود آمده و باعث شده ریاض با مواضع آمریکا در قبال بحران سوریه یا برنامه هسته‌ای ایران مخالفت نماید.

این شاخص‌ها عربستان سعودی را تشویق کرده تا سیاست خارجی خود را در منطقه جنوب آسیا با عمق بیشتری دنبال کند، در همین راستا ریاض از سویی به دنبال استفاده از عمق دینی و ثروت‌های مادی و نفتی خود برای تقویت نفوذش در این منطقه است و از سویی دیگر می‌خواهد نقش ایران را در این منطقه کمرنگ کرده و به قول خودش از مناسبات خود با هند و پاکستان به عنوان اهرم فشاری بر تهران استفاده کند. مقامات آل سعود معتقدند این مواضع می‌تواند جایگاه عربستان در مورد مسائل اساسی منطقه از جمله جنگ کنونی در سوریه را تقویت کند.

دانیل مارکی تحلیلگر مسائل منطقه‌ای در مقاله‌ای با عنوان بازی استراتژیک جدید عربستان در جنوب آسیا از منظر چارچوب کلی سیاست‌های عربستان به بررسی این موضوع پرداخت و نوشت که ریاض اعتقاد دارد توسعه این روابط می‌تواند به منافع داخلی این کشور کمک کند.



تلاش ریاض برای رقابت با ایران بر سر هند

به نوشته این مقاله ایران از طریق قراردادهای خود با هند به دنبال تقویت نفوذ خود در مناطق بیشتر و کاهش شدت فشارهای تحریم‌های غربی بر خود است، این کشور همچنین برای دوستی با دولت‌های در حال توسعه به سمت هند گرایش پیدا کرده است.

در سال 2000 دو کشور توافقنامه‌ای را برای بهره‌برداری مشترک از خط لوله بندر چابهار تا آسیای میانه امضا کردند. در همین راستا أتال بيهاري واجبايي نخست‌وزیر وقت هند در سال 2001 به تهران سفر کرد و در سال 2003 نیز سید محمد خاتمی رئیس جمهور وقت ایران در سفر به هند در مراسم روز جمهوری این کشور شرکت کرد تا بلند پایه ترین مقام خارجی حاضر در این مراسم باشد.

در همان سال معاهدات دیگری نیز بین دو طرف برای تقویت همکاری‌ها در زمینه‌های تجاری و انرژی و دفاعی در چهارچوب شراکت استراتژیک بین دو کشور امضا شد.

این تحرکات نگرانی خاندان آل سعود در عربستان را برانگیخت و باعث شد آن‌ها به دنبال توسعه راهبرد عمیق‌تر خود در تعامل با دهلی شده تا شاید بتوانند از نفوذ رو به رشد ایران در منطقه کنند، بنابراین ریاض مبتنی بر برخی شاخص‌های اساسی به دنبال تقویت مناسبات خود با هند بر آمد. این شاخص‌ها عبارتند از:



اول: کشورهای جنوب آسیا معتقد بودند که عربستان می‌تواند ضمن همکاری در زمینه مبارزه با تروریسم نقش اساسی در ثبات منطقه ایفا کند، این موضوع یکی از دستاوردهای اساسی مناسبات هند و عربستان بود. در همین راستا در آغاز سال 2012 مقامات سعودی سيد زبيد الدين أنصاري ملقب به أبو جندل را که متهم به برنامه‌ریزی و اجرای حملات تروریستی بمبئی در سال 2008 بود، را بازداشت کرده و به هند تحویل دادند.

دوم: توسعه هرچه بیشتر هند، عربستان را به اتخاذ رویکرد جدید و هم گرایانه با دهلی تشویق کرد، چرا که این کشور از سویی زیرساخت‌های تأثیرگذاری بر عرصه بین‌المللی را دارا است و از سوی دیگر با رشد توان اقتصادی‌اش مصرف نفت در این کشور افزایش یافته است. این موضوع از دید ریاض که بزرگترین تولید کننده نفت است، حائز اهمیت است. در همین راستا مناسبات دیپلماتیک بین دو کشور با سفر ملک عبدالله پادشاه عربستان به هند در سال 2006 و سفر مانموهان سينگ نخست‌وزیر سابق هند به عربستان در سال 2010 سرعت بیشتری به خود گرفت، در سفر دوم مشارکت استراتژیک بین دو کشور اعلام شد.



همچنین در فوریه سال 2014 توافق‌نامه همکاری‌های دفاعی و تجاری بین دو کشور امضا شد که براساس آن عربستان یک‌پنجم واردات نفتی هند را تأمین می‌کند.

سوم: مارکی معتقد است فارغ از شاخص‌های هم‌گرایی بین ریاض و دهلی، هند همچنان نگرانی‌هایی نسبت به رویکردهای عربستان سعودی دارد، این نگرانی‌ها به ویژه در مورد حمایت از گروه‌های سلفی در منطقه است. همچنین ریاض مناسبات تاریخی با مؤسسات امنیتی پاکستان دارد و این موضوع منبع اصلی نگرانی هندی‌ها به شمار می‌رود.


انگیره‌های ریاض از نفوذ در اسلام آباد


مناسبات بین ریاض و اسلام‌آباد که از دهه 60 قرن گذشته میلادی آغاز شده، ابعاد مهمی را پشت سر گذاشته است. در آن زمان پاکستان تعدادی از مربیان نیروهای نظامی خود را به عربستان سعودی اعزام کرد. در دهه های 70 و 80 هزاران نظامی پاکستانی که بالغ بر 20 هزار نفر بودند، برای تقویت خطوط دفاعی داخلی و خارجی عربستان به این کشور رفتند و در مقابل عربستان کمک‌های سالانه‌ای بالغ بر یک میلیارد دلار را در طول سال‌های دهه 80 به پاکستان انجام داد.

مارکی می‌گوید که جنگ افغانستان فرصت مناسبی را برای تقویت اعتماد دوجانبه بین پاکستان و عربستان ایجاد کرد، در این مدت همکاری‌ها بین ریاض و واشنگتن نیز شکل گرفت تا میلیون‌ها دلار برای عناصر تروریستی القاعده در افغانستان از طریق دستگاه‌های اطلاعاتی پاکستان به آن‌ها داده شود.

همکاری‌های ریاض و اسلام‌آباد با خروج نیروهای شوروی از افغانستان و توقف حمایت‌های آمریکا از جریان‌های جهادی در این کشور به پایان نرسید، بلکه این دو به حمایت‌های مشترک از برخی گروه‌ها در داخل افغانستان از جمله جنبش طالبان در جریان جنگ داخلی در این کشور در دهه 90 قرن گذشته میلادی ادامه دادند. در موضوع آزمایش‌های هسته‌ای پاکستان در سال 1998 نیز حمایت‌های عربستان از این کشور متوقف نشد، بلکه برعکس ریاض مقادیر فراوانی نفت به پاکستان داد که این مقدار تا 50 هزار بشکه در روز می‌رسید . این اقدام سهم زیادی در کاهش فشارهای بین‌المللی تحمیل شده بر پاکستان داشت.

البته این روال به‌همین صورت باقی نماند و کمک‌های سخاوتمندانه عربستان به پاکستان در طول پنج سال اول حاکمیت مدنی در این کشور بعد از کنار گذاشتن پرویز مشرف در سال 2008  به ‌صورت ملموسی کاهش یافت، این اتفاق رکودی را در مناسبات دوجانبه ایجاد کرد که در نتیجه بی اعتمادی بین عربستان سعودی و آصف علی زرداری رئیس‌جمهور پاکستان بود. ریاض معتقد بود که زرداری کمترین علاقه را در مقایسه با رهبران نظامی سنتی این کشور به عربستان دارد، اما با کنار رفتن زرداری از قدرت در سال 2013 روند مناسبات بین دو کشور به حالت طبیعی خود برگشت. 



مارکی در پاسخ به این سؤال که عربستان سعودی در قبال کمک به پاکستان چه چیزی از این کشور می‌خواهد، توضیح می‌دهد که دو موضوع اساسی وجود دارد که ریاض روی آن زیاد حساب کرده است. اولین موضوع دستیابی به حمایت پاکستان در جنگ کنونی این کشور در سوریه و رد ابقای دولت بشار اسد در قدرت است.


شاخص‌های اولیه این حمایت پاکستان در پی سفر سلمان بن عبدالعزیز ولیعهد و وزیر دفاع عربستان سعودی در فوریه گذشته به اسلام‌آباد شکل گرفت. پاکستان بعد از این دیدار در بیانیه‌ای مشترک اهداف عربستان سعودی برای تشکیل حاکمیت انتقالی در سوریه را تأیید کرد و مدعی شد که باید تمام نیروهای خارجی [مدافع دولت سوریه] از این کشور بیرون بروند، این در حالی است که گزارش‌های رسیده نشان می‌دهد افسران پاکستانی در آموزش گروه‌های مسلح مخالف دولت دست دارند و عربستان نیز تسلیحات پاکستان را برای حمایت از تروریست‌های سوری خریداری می‌کند .

موضوع دوم در زمینه همکاری‌های هسته‌ای بین دو کشور است، عربستان سعی دارد برای مقابله با ایران در دستیابی به فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای از پاکستان استفاده کنند ، البته دو طرف هر نوع همکاری با یکدیگر در این زمینه را رد می‌کنند، اما ریاض برگه پاکستان را برای خود حفظ کرده تا این پیام را به غرب و ایران بدهد که می‌تواند خیلی زود از طریق پاکستان به بمب اتم دست پیدا کند.


البته مارکی معتقد است که ادامه این روند می‌تواند پاکستان و تصمیم‌سازان این کشور را در برابر چالش‌های قرار دهد، از جمله این چالش‌ها ایجاد رقابت‌های فرقه‌ای است که وحدت داخلی این کشور را تهدید می‌کند. به ویژه اینکه پاکستان هنوز از آثار حوادث فرقه‌ای که در سال 2013 بین شیعیان و اهل تسنن ایجاد شد و به کشته شدن 650 نفر و زخمی شدن بیش از 1100 نفر دیگر منجر شد، رنج می‌برد.

به اعتقاد مارکی، واشنگتن باید در مذاکرات آینده با مقامات عربستان موضوع جنوب آسیا را به ‌عنوان یک موضوع محوری در دستور کار قرار دهد، چرا که به نظر می‌رسد ریاض به تقویت حضور خود در این منطقه اصرار دارد، بنابراین واشنگتن نیز به دنبال آن است که از منظر پراگماتیک و تعیین اولویت‌های سود و زیان خود با این موضوع تعامل کند.

آمریکا البته باید امکان همکاری‌های اتمی بین عربستان و پاکستان را جدی بگیرد و برای جلوگیری از این سناریو آماده شود.