کد خبر 287352
تاریخ انتشار: ۲ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۵:۴۱

وظیفه اصلی ما در قبال توطئه اوکراینیزه کردن ایران و وعده زندگی بهتر که در شرایط جهانی سازی شده پشتیبانی می شود؛ بیان واقعیت ها برای مردم است.

به گزارش سرویس وبلاگستان مشرق، نویسنده وبلاگ عبور در آخرین پست وبلاگ خود نوشت: به نام خداوند متعال و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

_ مذاکرات هسته ای ایران و غرب وارد پروسه ای به نام "نهایی" شده است.

فازی که بر اساس اظهارات رئیس جمهور، وزیر خارجه و عددی دیگر از دیپلماتها، قرار است طی آن سوالات غرب از فعالیتهای هسته ای صلح آمیز جمهوری اسلامی ایران پاسخ داده شده! و در انتها نیز تمامی تحریمها! لغو شوند.

اجازه بدهید با اشاره به تحلیلها و تأکیدات قبلی ام پیرامون توافق ژنو و ماجرای مذاکرات هسته ای وارد فرایند تحلیلی بشویم.

آنجا که 5 ماه قبل در تحلیلی عرض کردم که آمریکا در قبال دولت جدید ایران، نرمش ها و رامشگری هایی را به خرج خواهد داد و برخی از تحریم ها را نیز لغو می کند تا اینکه بحث "موانع" بروز خواهد کرد و عده ای در داخل و خارج، اینگونه شروع به پروپاگاندا می کنند که کسانی نمی گذارند تحریم ها لغو شود و موانعی در این راه هست.

و همچنین در یادداشتهای دیگری تصریح کردم که این موانع، مقولاتی مثل حمایت ایران از حزب الله، توانمندی های علمی و دفاعی ما و مسائلی از این دست هستند و بر این نکته هم الحاح ورزیدم که اساساً تحریم ها در صورت کلی خود هیچگاه لغو نخواهند شد. +

 

*بروز مسئله ای به نام "موانع" در فرایند مذاکرات/کارکرد "موانع" چیست؟

اکنون چند هفته از توافق بی دستاورد ژنو میان ایران و کشورهای 1+5 می گذرد.

بحث موانعی که نمی گذارند توافقات اصلی و نهایی حاصل شوند! در بیان و حتی در لفظ! صحبتهای مقامات آمریکایی و البته عددی از وابستگان به دولت ایران بروز کرده است (موانعی مثل حمایت ایران از حزب الله، بحث موشک های بالستیک ایران و حضور ایران در سوریه) و تحریم ها در صورت کلی خود نه تنها لغو نشدند بلکه تشدید هم شدند.

ضمن اینکه علیرغم تأکید فراوان دولتی ها و طرفدارانشان؛ نه تنها هیچ اتفاقی پس از توافق ژنو در وضعیت معیشت مردم رخ نداد بلکه پیام هایی هم در زمینه وخیم بودن وضعیت معیشت مردم به خارج از کشور فرستاده شد. پیام هایی که لابد در صحبت های خانم وندی شرمن در کنگره آمریکا پیرامون صفهای توزیع سبد کالا، متوجه آنها شده اید! +

فرایندی که به صورت کلی و تا اینجا مورد اشاره قرار دادم؛ هم اکنون وارد دور به اصطلاح "نهایی" شده است که به نظر من ادامه همان فرایند مذاکرات ژنو یک، دو و سه است.

مرحله ای که طرف غربی مذاکره اصرار شدیدی بر طرح کردن "موانعی"! مثل توانمندی های موشکی ایران، چرایی حمایت ایران از سوریه و حزب الله و مقولاتی از این دست دارد و طرف ایرانی هم با علم به این مسئله؛ همچنان در پای میز مذاکره حضور دارد!

و لذا بحث موانع بسیار تا بسیار بیشتر و زودتر از آنچه که تصور می کنیم، گُر خواهد گرفت و از اینجاست که مایلم تحلیلم راجع به وقایع آینده و کارکرد "موانع" را به نحو مبسوط تری شرح بدهم.

 

*حال خط قرمزها بهتر است!/هدفگیری "ناآرام سازی اقتصادی"

عزیزان من، در حال حاضر و به نظر من، درباره خط قرمزهای ایران یا همان "موانع" اتفاقات خوبتری نسبت به فضای قبل از توافق قبلی ژنو رخ داده است.

منظورم صحبت های دکتر لاریجانی در سپاه محمد رسول الله(ص) است که گفت: "ما جانمان را هم برای حزب الله می دهیم" و ایضاً صحبت های دکتر محسن رضایی که اخیراً تأکید کرد: "موضوع موشکی خط قرمز ماست".

دقت کنید که قبل از توافق قبلی ژنو، کسانی مثل آقای احمد توکلی پیدا شدند که متأسفانه در اظهار نظرهایی مطبوعاتی و کم دقت؛ اینطور بیان داشتند که غنی سازی 20 درصدی ایران قابل چانه زنی است!

و چنانکه افتد و دانید؛ شد آنچه که نباید می شد...

با این حال اما در حال حاضر و بخصوص با ملموس تر شدن خطوط مخاصمه ما و غرب (که البته از چند ماه قبل هم مشخص بود) و همچنین با موضعگیری خواصی که اشاره کردم؛ میتوان امید بیشتری به آینده داشت.

البته ذکر این نکته را هم ضروری می دانم که به نظر من میزان پرداختن به خط قرمزهای جمهوری اسلامی ایران در عرصه های مختلفِ مرتبط با افکار عمومی به هیچ وجه کافی نیست.

در واقع به صرف اظهار نظر دو تن از خواص کشور نمیتوان نتیجه گرفت که حتماً شاهد رخدادهای مطلوبی خواهیم بود!

برای تقریب ذهنی اجازه بدهید مثال "انتخابات" را مطرح کنیم.

فکر میکنم نیازی به توضیح بیشتر نباشد که انتظار دارم اتمسفر مرتبط با افکار عمومی کشور در شعوب مختلف خود باید به مسئله خط قرمزهای جمهوری اسلامی ایران (اعم از پشتیبانی از ولایت فقیه، حق غنی سازی، نصب سانتریفیوژهای جدید، تولید و توسعه فناوری موشکی، حمایت از حزب الله، حضور همه جانبه در سوریه و ...) پرداختی داشته باشد مانند مسئله انتخابات در ایام منتهی به آن.

آنگاه است که میتوان گفت تا حدی به تکلیف واجب پیرامون خط قرمزها عمل شده است به نظر من.

این پرداخت ضروری و گسترده همچنین از وجه دیگری هم ضروری تر می نماید و آن اینکه به نظر من و همانطور که لابد در تحلیل های قبلی ام خوانده اید، نقطه تمرکز دشمن مدتهاست که بر مسئله "ناآرام سازی اقتصادی" قرار گرفته است.

آنها تلاش دارند تا با بزرگنمایی مسئله تحریم ها و گره زدن مذاکرات بی دستاورد ژنو به بحث معیشت مردم که با کلیدواژه "موانع" رنگ خواهد گرفت؛ شرایطی شبیه وقایع این روزهای کشور اوکراین را در ایران اسلامی ایجاد کنند.

لذا فکر می کنم نهادینه سازی بیشتر و تنقیح بهتر خط قرمزهای همیشگی جمهوری اسلامی ایران، بتواند در روزگار احتمالی فتنه آینده، سبب فرو کاستن از غبارهای برخاسته و کم شدن جمعیت اغتشاشگران احتمالی! باشد. (یادداشت اخیر آقای شریعتمداری در روزنامه کیهان می تواند مثالی باشد برای نهادینه سازی بیشتر و تنقیح بهتر خط قرمزهای ما)

 

* از فرجام "توافق نهایی" و مختصات رخدادهای آینده

تحلیلم درباره اتمسفر رخدادهای آینده و فرایندهای پیرامونی مذاکرات ژنو، توافقات هسته ای و تئاتر تحریمها شامل ابعادی است که در اینجا آنها را بیان می کنم.

همانطور که در تحلیلهای قبلی هم عرض کردم، تیم دیپلماتیک کشورمان به سرپرستی آقای ظریف و با مدیریت دکتر روحانی، هرگز نه در ژنو و در هیچ کجای دیگری، به "توافق نهایی" نخواهند رسید.

یعنی حتی چیزی مثل "بیانیه اقدام مشترک" ژنو در دور قبل هم بروز نمی یابد و هیچ نسخه ای بعنوان توافق نهایی هیچگاه از بطن این مذاکرات خارج نخواهد شد.(البته احتمال دارد تعمداً نسخه ای بعنوان متن پیشنهادی توافق نهایی! به ساحت رسانه ها و افکار عمومی درز پیدا کند که تأکید می کنم فقط کاربردهایی در جنگ روانی دارد و بجز با زیر پا گذاشتن خط قرمزهای ما قابل حصول نیست.)

دلایلی برای این مسئله هست که البته یکی از ساده ترین آنها را اجازه بدهید اینطور عرض کنم که تقابل هژمونیک ما و آمریکا هیچگاه به چیزی موسوم به توافق نهایی نمی رسد مگر اینکه در ایران شاه آریامهر! بر سر کار بیاید یا دولت آمریکا برای همیشه از بین برود.

با تحلیل من، مذاکرات فعلی بدون هیچ دستاورد خاصی وارد دور باطل می شود و طرفین تبدیل به یک کاروان دیپلماتیک می شوند که از این شهر به آن شهر می روند بدون اینکه بتوانند چیزی حتی شبیه به "بیانیه اقدام مشترک ژنو" را بعنوان "توافق نهایی" متولد کنند و البته در ادامه، تنها دستاویزی که پس از این "ناکامی" ظاهری برای اصلاح طلبان و کُرنشگران داخلی وجود خواهد داشت، مسئله "موانع" است.

عزیزان من، آنها با طرح این موضوع که "موانع، باعث عدم انعقاد توافق نهایی هستند و نبود توافق نهایی نیز سبب افزایش تحریم ها و کاهش سطح معیشت شما مردم شده است"؛ هجوم به سمت "موانع" را آغاز می کنند و همزمان بر مطالبات و مشکلات اقتصادی حق و ناحق دامن می زنند.

اجازه بدهید بگویم با تحلیل من، تأکید چند ماه اخیر اصلاح طلبان بر اینکه باید به قشرهای پایین جامعه هم توجه کرد و مطالبات کارگران هم مهم است و "و ما ادراک ما التحریم"! در معنای اصلی خود، این رویکرد را دارد که بر مقولات گفته شده دامن بزند نه اینکه درمانی برای آنها ارائه کند.

ضمن اینکه در این راه از کمک آمریکا و رسانه های خارجی نیز بهره مند خواهند بود و زودا که شاهد باشیم رسانه های خارجی که تا همین الآن به تغییر سبک زندگی ایرانیان علاقه نشان می دهند؛ در تغییر رویکردی آشکار؛ به وضعیت معیشت و اقتصاد خانواده های ایرانی و تصاویر آن علاقه مند شوند.(دقت کنید که با تحلیل من این رخدادها پس از ظاهر شدن بی نتیجگی دور نهایی مذاکرات آغاز خواهد شد که البته نشانه های آن نیز از هم اکنون هویدا شده است)


اشاره این کرنشگران و پذیرندگان هژمونی آمریکا، در لفظ "موانع" مستقیماً به سمت داخل خواهد بود.

به سمت مقولات، نهادها و آدم هایی که از نگاه این نرمشگران ذلیل و صاحبان تحلیل غلط از ماهیت هژمونیک آمریکا، سد راه راضی شدن آمریکا از ما هستند.

مجدداً تأکید میکنم که این افراد و رسانه ها پافشاری و تلاش وافری را در راه بزرگنمایی مسئله "مشکلات اقتصادی مردم" و پیوند زدن آن به هر نوع ناکامی (از جمله ناکامی در توافق نهایی!) به خرج خواهند داد.

همانند تجربه ای که در دولت احمدی نژاد و هنگام انتقادات او و نزدیکانش، به تصمیمات مجلس پیرامون طرح یارانه ها داریم.

حتماً به خاطر دارید که چگونه در صحبت ها و نوشته های رسانه ای؛ تصمیمات مجلس را مانع ارتقای سطح معیشت مردم بیان می کردند؟!

البته توان حلقه انحراف برای ایجاد اغتشاش اقتصادی در ایران فقط به اندازه یک نصفه روز و در خیابان فردوسی تهران بود و بیشتر نبود!

معتقدم که نظیر همین اتفاق و فضا؛ در حین مذاکرات هسته ای و نیز پس از به توافق نرسیدن دیپلمات ها و ورود پروژه به فرآیند "دور باطل" نیز آغاز و ایجاد خواهد شد و همان ها که بلافاصله پس از توافق 6 ماهه ژنو مطرح کرده بودند: "سطح معیشت مردم با این توافق ارتقا خواهد یافت"! (که اینطور نشد) بحث "موانع" را پیش می کشند و مدعی خواهند شد که "موانع" نمی گذارند سطح معیشت مردم بالا برود.

عزیزان من، منظور مشخص من این است که آنها به تمام این بهانه ها قصد خرابکاری، براندازی و سابوتاژ به بهانه اقتصاد را دارند.

اینکه دقیقاً قصد دارند سربازان مسخ شده خود را به چه بهانه ای به خیابان ها بکشانند تا قضایای سال 88 تکرار بشود را فعلاً نمی شود، فهمید. اما حرف اصلی تر اینجاست که اتکای آنها گزینه ای به نام "مطالبات تلمبار اقتصادی و معیشتی" و هدف آنها "براندازی از طریق اغتشاش خیابانی" است.

دوستان خوبم، من اصراری ندارم کسی حرف های من وبلاگنویس در انزوا قرار گرفته را باور کند. ضمن اینکه اینجا، این صفحه اختصاصی در فضای مجازی... جایی نیست که بشود بعنوان میز تحلیل به آن نگاه کرد تا یک تحلیلگر بخواهد سانتیمتر به سانتیمتر از دلایل حرفهایش را روی میز بگذارد و توضیح بدهد که اِماره هایش را از کجا آورده است.

من حرفهایم را اینجا می زنم شاید فقط برای آنهایی که می شناسندم و سابقه حرفها و نظراتم را دارند. و شاید برای اینکه از میان مخاطبها کسی به قدر یک ذره حتی، تحلیلش اصلاح شود و یا اینکه بتواند کمکی به کم رمق تر شدن فتنه آینده و یا اساساً وقوع نیافتن آن بکند.

عزیزان من، ماجرای تئاتر تحریم ها که از دو سال قبل بصورت ویژه ای وارد فرایند پروپاگاندا شده؛ قطعاً به یک هدف شوم می اندیشد.

حقیقت این است که ما (منظورم خواص و رسانه هاست) فعلاً در مقابل این فرایند پروپاگاندا و درشت نمایی مغلوب شده ایم و اگر هنوز هم نجنبیم، شک دارم که در گیر و دار وقوع آن "هدف شوم" که به نظر من چیزی غیر از اغتشاش خیابانی به بهانه معیشت و اقتصاد نیست؛ بتوانیم به صورت کانالیزه و صددرصد مطلوب، عمل کنیم.

کما اینکه در سال 88 هم خوب عمل نکردیم و (به حرفهای کسانی که از یکسال قبل فتنه سیاسی را رصد کرده بودند بی اعتنایی کردیم) به اذعان همه به بلایی گرفتار آمدیم که از هشت سال دفاع مقدس هم سخت تر بود.

دقت شود که من وظیفه دارم در اینجا بعنوان یک تحلیلگر صرف صحبت کنم. و گرنه من هم دست الهی پشتیبان این نظام مقدس و مدیریت خردمندانه مقام معظم رهبری را می بینم.

اما نیک می پذیرید که وجود آن دست پشتیبان الهی و آن مدیریت خردمندانه موید به اهلبیت(س)، هرگز رافع وظایف هریک از ما در قبال رخدادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی پیرامون کشورمان نیست.

ضمن اینکه من رأس خونین ولی زمانه را در سال 61 هجری و بر بالای نیزه فتنه گران دیده ام و هرگز نمی خواهم این حادثه به بهانه موید بودن نظامم به توجهات الهی تکرار شود.

بگذریم...

درباره فتنه آینده و ناآرام سازی اقتصادی نکته ای را که باید موکداً! گوشزد کرد این است که از این روزها به بعد هرکس در داخل و خارج کشور و در رسانه ها و محافل، درباره بزرگ و واقعی بودن تحریمها، وجود فقر گسترده ی بی درمان میان مردم و انتقاد از "موانعی" که نمی گذارند روابط ما و آمریکا عادی سازی شود، صحبت کرد؛ دوست باشد یا دشمن، بدانید که دارد در راستای پروژه ناآرام سازی اقتصادی و به خیابان کشاندن مردم به بهانه معیشت تلاش می کند. (و این هم اهمیتی ندارد که خواسته مشغول این کار است یا ناخواسته!)

در میانه این فرایند البته باید نیم نگاهی هم به برخی محافل دانشجویی و کارگری داشت.

 
*برخی محافل دانشجویی و کارگری در حالت "خیز"! قرار گرفته اند

احساس می کنم برخی از این محافل به نوعی در حالت تهاجمی "خیز" قرار گرفته اند و سکوت این روزهای آنها آزارم می دهد.

البته من قائل به نقش آفرینی گسترده این محافل مورد اشاره در هیچ فتنه ای (لااقل در ایران) نیستم ولی از آنجا که در بحث ناآرام سازی اقتصادی، فرمول های غربی در حال پیاده سازی هستند؛ نباید از این نکته هم غافل شد که یقیناً در لایه هایی از این دو سازمان اجتماعی نیز در روزهای آینده شاهد تحرکاتی به نفع ناآرام سازی اقتصادی و با رویه دفاع از معیشت مردم! خواهیم بود.

 
*درباره پروژه شوم "ترسیم زندگی در فضای پسا تحریم"

در باب بحث فرجام مذاکرات هسته ای ما که ظاهراً قرار است به لغو تمام تحریمها! بیانجامد همچنین مایلم این تفرّس تحلیلی را هم بیان کنم که به نظر من، از روزهای آینده جریانی در عرصه رسانه ای داخلی و خارجی به راه خواهد افتاد که تأکید فراوانی دارد بر ترسیم دورنمای زندگی ما ایرانی ها در فضای بدون تحریم!

در واقع، به نظر من کرنشگران ذلیل داخلی و دشمن جرّار خارجی راهی ندارند جز اینکه در چارچوب پروژه ای که ابعادی از آن را در نوشته های بالا برایتان ترسیم کردم؛ به مقوله "ترسیم" نیز بپردازند و صد البته این ترسیم مفهومی خواهد داشت شبیه "سراب" تا بتواند تراکم انرژی شورشگری را در بحث ناآرام سازی اقتصادی افزایش دهد.

(تشریح پروژه شوم ترسیم و اینکه آنرا چگونه رصد کرده ام، محتاج مطالب و صحبتهای جداگانه ای است)

 
*لباس فاخر پادشاهی که برهنه بود و وعده بهشت معیشتی به مردم!

در کنار این مسئله همچنین نباید از ماجرای قدیمی "لباس فاخر پادشاه برهنه" نیز غافل ماند.

عزیزان من، ما بصورت مدلل معتقدیم که از حرارت مذاکرات هسته ای و سازش با آمریکا، آبی برای معیشت مردم گرم نخواهد شد.

کما اینکه علیرغم ادعاهای موجود، توافق بی دستاورد ژنو هم این نکته را ثابت کرد و همه آنرا دیدند.

دقت کنید که وقتی از افزایش سطح معیشت مردم سخن گفته می شود یعنی امکاناتی در زندگی معیشتی ایجاد شود که تا قبل از این نبوده و خانوارهای کم درآمد در فراخی وسیعتری از امکانات قرار بگیرند.

نه اینکه مثلاً اشاره شود که با توافق ژنو قیمت فلان خودرو از 40 میلیون تومان به 30 میلیون تومان تنزّل یافته و این در حالی است که قشر کم درآمد جامعه نه می توانست آن خودروی 40 میلیونی را بخرد، نه این خودروی 30 میلیونی را و نه حتی خواهد توانست خودروی 10 میلیونی و حتی یک میلیونی را بخرد. (و از این هم بگذریم که پس از توافق بی دستاورد ژنو، هیچ قلمی در لیست کالاهای مورد نیاز معیشت مردم ارزان نشده است)

فکر می کنم بصورت کاملاً ملموسی توضیح دادم که معنا و منظور از افزایش سطح معیشت مردم چه باید باشد؟!

اینکه تأکید دارم در ماجرای مذاکرات هسته ای و تئاتر تحریم ها باید از ماجرای "لباس فاخر پادشاه برهنه" نگران بود به این دلیل است که با تحلیل من، عده ای از هواداران روند مذاکره، در روزهای آتی تلاش خواهند کرد تا با آمارسازی و بیان حرفهای غیر واقعی اینطور بیان کنند که سطح معیشت مردم با بیانیه اقدام مشترک ژنو افزایش یافته و در صورت برداشته شدن موانع! و توافق نهایی با آمریکا و غرب؛ این سطح معیشت، وارد یک بهشت بزرگتر! خواهد شد.

دقت کنید که ما تجربه این مسئله را در دولت قبل داریم.

آنجا که احمدی نژاد بیان می کرد هیچ محتاج نان شبی در ایران وجود ندارد! و یا در مضمون اشاره داشت که مشکلات اقتصادی کشور در صورت لغو تحریمها، مرتفع خواهد شد.

من از بابت ترسیم یک فضای غیر واقعی و غیر ملموس پیرامون معاش و اقتصاد، برای افکار عمومی کشورم نگرانم و معتقدم جریان کرنشگر در مقابل غرب و پذیرندگان هژمونی آمریکا، این راهبرد را بعنوان یکی از اصلی ترین قسمتهای نقشه شوم خود برای ناآرام سازی اقتصادی کشور ایران و اوکراینیزه کردن آن در نظر گرفته اند.

 
*نبرد واقعیت ها و دروغ ها

در این فضای اشاره شده، به نظر من باید از خواص، رسانه ها و جنبش دانشجویی این مطالبه را داشت که بصورتی جدی و اصولی به صحنه بیایند و در پیشگاه مردم، سِره را از ناسِره متمایز کنند.

وظیفه اصلی ما در قبال توطئه اوکراینیزه کردن ایران که با کانالهای تغذیه کننده ای مثل وعده لغو تمام تحریمها، وعده افزایش سطح معیشت پس از توافق با آمریکا، ادعای وجود بهبودی در زندگی مردم ایران (که غیر ملموس هستند!) و وعده زندگی بهتر در شرایط جهانی سازی شده پشتیبانی می شود؛ بیان واقعیت ها برای مردم، ارائه تحلیل صحیح از شرایط و مانایی بر سر اصول و ارزش ها و خط قرمزهای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است.