کد خبر 143784
تاریخ انتشار: ۱۶ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۵:۴۷

چرا سال به سال وضع فیلمها بدتر میشه؟ این سوالی است که هر بیننده تلوزیون درباره سریال های مناسبتی ماه رمضان از خود و دیگران می پرسد. درواقع گویی امسال صدا و سیما از آن سوی پشت بام افتاده و با پخش سریالهایی کاملا بی ارتباط با فضای ماه مبارک، صرفا به دنبال پر کردن وقت مردم بوده؛ بی آنکه هیچ نگاهی به اقتضائات این ایام داشته باشد.

به گزارش مشرق، نزدیک به دو دهه از شروع ساخت سریال‌های مناسبتی می‌گذرد و می‌توان گفت که سریال‌های مناسبتی هر سال از نظر کیفی نسبت به سال‌های قبل افت داشته‌اند و این افت به‌ویژه در سریال‌های ‌ماه رمضان بیشتر دیده می‌شود. این در حالی است که در سالهای گذشته شاهد بودیم برخی از سریالها تماشاگران را پای تلویزیون میخکوب میکردند و در طول ماه مبارک رمضان در همه جا صحبت از آن سریالها بود.

آنچه در ايام ماه رمضان امسال با این سريالها به چشم آمد، افت كاملا محسوس تلويزيون در عرصه سريال سازي است. تا جايي كه حتي بيننده هاي عادي تلويزيون و آنهايي كه با امور فني و تكنيكي برنامه سازي بصورت تخصصي آشنايي ندارند بر اين مسأله تاكيد داشتند تا همان نقل قول مشهور "هر سال بدتر از پارسال" را در ذهن مخاطب تداعی می کند.

ظاهرا صداوسیما و سیاستگذارانش، علاقه ی وافری در وارد کردن استرس و افزودن به بار غم مردم دارند، آنهم در شرایطی که «غم نان» و ناراحتی های متنوع، روان شهروندان ایرانی را آزار می دهد. هم اکنون سه سریال با مضامین اجتماعی در حال پخش هستند که مملو از ناامیدی است و کوله باری از استرس و اضراب، نثار مردم می کند.

این در حالی است که کشورهای اسلامی در ایام ماه مبارک رمضان، بهترین و حرفه ای ترین آثار جدید خود را در معرض دید مخاطب قرار می دهند ، اما ظاهراً این روند در ایران ، معکوس به نظر می رسد به طوریکه کارگردان هایی درجه چند با فیلمنامه هایی سخیف و نامرتبط و بی توجه به دغدغه های مردم، وجهه صداوسیمای ایران را بیش از پیش در نگاه مردم ایران در آستانه خطری جدی قرار داده است.

در شرایطی که جمع آوری ماهواره به عنوان یکی از دغدغه های اصلی نیروی انتظامی در جریان است، صداوسیما از این فرصت به بهترین شکل استفاده کرده و با تولید آثار حرفه ای، واقعی و در خورتوجه، بتواند تئوری «بازگشت به تلویزیون» برای مردم ایران را به حقیقت بدل کند.در حالی که اکنون به جرات می توان گفت؛ بهترین محرک برای ماهواره خریدن ملت برنامه های صدا و سیماست.

دلایل این انتخاب‌ها از هر زاویه که نگاه کنیم و یا مسئولان هرتوجیهی برای آن بتراشند نمی‌تواند خارج از نگاه سلیقه‌ای ضعیف مسئولان باشد. در این نگاه سلیقه‌ای علاوه بر بی‌اعتنایی به نظر و سلیقه مخاطبان به نوعی بی‌احترامی به زحمات دیگر برنامه‌سازانی که آثار مقبول‌تری تدارک دیده‌اند لحاظ شده است. مدیران تلوزیون باید بدانند؛ قاب كوچك تلویزیون بویژه در ایام خاص، جای خودنمایی سیاه مشق های سریال سازان آماتور نیست.

ارائه پیام اخلاقی،یکی از ارکان اصلی سریالهای مناسبتی در ماه رمضان است،اما چگونگی انتقال این مفهوم و مظروفی که برای آن انتخاب می شود،می تواند کار را یا در حد اثری سطحی تنزل دهد و یا به اثری قابل تامل برای مخاطب تبدیل نماید. سریال های مناسبتی باید حس همذات پنداری تماشاگر را برانگیزند و اگر این اتفاق رخ ندهد،هیچ گاه در ذهن تماشاگرماندگار نخواهد شد.

آیا واقعا مسئولان صدا وسیما نمی دانند موضع پرداخته شده در سریال شبکه سه موضوعی عام نبوده و بیننده انبوه بعد از افطار به دنبال موضوعی به روز و عمومی تر می گردد. کاش تصمیم گیران قبل از سرمایه گذاری ها چند صد میلیونی برای تولید این نوع برنامه ها آماری می گرفتند که چند درصد از زوج های این مملکت بچه دار نمی شوند، و در عین حال از بین آنها چند درصد شوهرانشان سوءسابقه دارند که نمی توانند از پرورشگاه بچه برای خورد بیاورند. آیا این سریال با توجه به داستان بسیار ضعیبف خود می تواند زوج متاهلی که چندین فرزند دارند یا افراد مجرد را به سوی خود جذب کند؟

نیازوعلاقه مخاطب از جمله مباحثی است که باید در روند سریال‌سازی به آن توجه شود‌، چراکه این مهم گروه بسیار زیادی را درخود گنجانده، بنابراین ضروری است تا با دقت و نگاهی تازه‌ به آن پرداخته شود.

سریال خداحافظی از دنیای بچه گی است چرا که بهترین آموزشهای سرقت و دروغ در آن تدریس میشود. مردمی که بعد از 17 ساعت روزه داری در شرایط سخت تابستان و مواجه های روزانه شان با گرانی و مشکلات یا باید دزدی یاد بگیرند و شریک مصائب نابارورها باشند. آیا با این نمایش انواع بزهکاری ها از مخاطب انتظار درستکاری داریم؟
موضوع وقتی جالب تر می شود که حتي نويسنده آن نيز نمي‌داند كه پايان سريال چگونه خواهد بود!
سریال های دیگر شبکه ها هم حال و روزی بهتر از این ندارند؛ شبکه2 با سریال از رده خارج شده‌ای وارد گود رقابت شده است که نه ساختار درستی دارد و نه محتوای اصولی دارد (چمدانی نا مفهوم که تمام مردم شهر به دنبال آن هستند) و شبکه 1 با داستان آدمی که همه چیزش را فراموش کرده ولی مشخص نیست چطور همچنان کار سابقش را انجام میده؟

شاید بتوان از عمده ترين دلائل ضعف تلويزيون در توليد سريال در این چند سال اخیر را در انحصاري نمودن آن براي افرادي خاص و مشخص دانست كه اين آدم هاي چند منظوره همانند فست فود غذا به خورد مشتري مي دهند و كاري به اين ندارند كه بعد از خوردن غذا چه اتفاقي براي مشتري مي افتد و اگر كارش به بيمارستان هم بكشد برايشان مهم نيست. اگر اين انحصار در امر سريال سازيهای مناسبتی بشكند، مسلماً با رقابت مطلوبي كه ميان سازندگان و توليدكنندگان برنامه ها به وجود مي آيد شاهد ارتقاء سطح كيفي فيلم ها و سريال هاي تلويزيوني خواهيم بود.

سريال‌هاي موفق دهه‌هاي گذشته عموماً حاصل دست كارگردانان خوش قريحه‌اي بودند كه هم اكنون نام آنها جزو اسامي شناخته شده و صاحب سبك سينما و تلويزيون ايران است که نبود آنها را باید در نگاه محدود مسئولان سازمان صداوسیما جست‌وجو کرد.

اگر به لیست کارگردان‌هایی که تا به امروز در تلویزیون به کارگردانی سریال‌های مناسبتی ‌ماه مبارک رمضان پرداخته‌اند توجه کنیم، به کارگردان‌هایی برمی‌خوریم که از افراد حرفه‌ای بوده‌اند؛ افرادی همچون رضا عطاران که سریال‌های پرمخاطب و طنز «بزنگاه»، «خانه به‌دوش» و «متهم گریخت» را ساخته که در بازپخش نیز این سریال‌ها هنوز مخاطب را جذب می‌کنند یا «صاحبدلان» ساخته جذاب محمد‌حسین لطیفی، که هنوز بعد از گذشت شش‌سال دیدنی و پرمخاطب است و یا دو اثر موفق حسن فتحی«میوه ممنوعه» و «در مسیر زاینده‌ رود» که جزو سریال‌های خوش‌ساخت محسوب می‌شوند؛ کارگردان‌هایی که امروز دیگر در تلویزیون کار نمی‌کنند.

به گزارش الف، با وجود چنین شرایطی در کشور آیا رواست که بودجه های هنگفت صرف ساخت چنین برنامه های بی فایده ای شود که هیچ کارکردی جز تنزل ذائقه مخاطب و تلف کردن وقت مردم ندارند؟ آیا باید به هر قیمت بودجه سازمان مصرف شود ولو به قیمت ساخت برنامه هایی این چنین بی محتوا؟ آیا نمی توان با نظارتی مؤثرتر بر رسانه ملی از هدر رفتن بودجه و امکانات مملکت در این اوضاع سرنوشت ساز اقتصادی جلو گیری نمود، و با هدایت این منابع سرشار، رسانه را در ایفای نقش تاریخی خود در این مقطع حساس از زمان و در عرصه دشوار جنگ نرم یاری رساند.

در جهان امروز رسانه ها و نهادهاي فرهنگي آن چنان متعدد و متنوع هستند كه دامنه اختيار و انتخاب مخاطبان بسيار گسترده شده است. بنابراين، به طور طبيعي بايد دغدغه رسانه ها در مورد جذب و حفظ مخاطب افزايش يابد. زيرا اگر رسانه اي نتواند مخاطب را «ترغيب، ارضاء و متقاعد» سازد، مخاطب به جستجوي رسانه هاي رقيب خواهد رفت.به هر تقدير اميدواريم مسؤولان و برنامه ريزان تلويزيون در تهيه و توليد سريال ها و فيلم ها بويژه در توليدات مناسبتي بجاي بحث كمي پر نمودن تايم آنتن و افتتاح شبکه های مختلف ، به كيفيت فني و محتوايي برنامه ها نيز بينديشند تا روز به روز مخاطبين فهيم خودشان را بيشتر از پيش از دست ندهند هر چند كه همه واقفيم تهيه و توليد فيلم و سريال هاي تلويزيوني امري سخت و دشوار است تا رضايت خاطر مخاطبين فراهم آيد.