آنچه که می‌توانست گره گشای قوای مهاجم روسی برای شکستن خطوط دفاعی اوکراین باشد حضور موثر نیروی هوایی بود؛ حضوری که هرگز دیده نشد.

سرویس جهان مشرق _ حدود ۶ ماه از جنگ اوکراین گذشته است؛ در طول این مدت حوادث و تحولات عجیبی را در عرصه میدانی جنگ شاهد بودیم اما شاید بزرگترین غافلگیری در همان روز نخست درگیری رخ داد.

در دوران جنگ های مدرن، هنگامی که کشوری چند برابر قوی تر قصد حمله به سرزمین اصلی و اشغال خاک دشمن خود را دارد، معمولا ابتدا دست به حملات گسترده با تسلیحات دورایستا نظیر موشک‌های کروز و بالستیک یا پهپادهای انتحاری و رزمی به زیرساخت های حیاتی دفاعی، فرماندهی و مراکز ارتباطی رقیب می‌زند تا قبل از اعزام قوای زمینی یا آغاز بمباران هوایی جنگنده‌های نیروی هوایی، دست کم بخش بزرگی از دفاع هوایی، سیستم های ارتباطی و مراکز فرماندهی دشمن از میان رفته باشد تا موج اول پیشروی قوای زمینی با آتش پشتیبانی هوایی و توپخانه خودی با کمترین میزان ممکن از مقاومت قوای دفاعی رقیب همراه باشد.

یکی از معدود حملات موفق ارتش روسیه به ایستگاه‌های راداری اوکراین در روز نخست جنگ

عمده کارشناسان در زمان شروع جنگ اوکراین در ۲۴ فوریه سال جاری میلادی، انتظار داشتند تا ارتش روسیه با استفاده از ذخایر انبوه نیروی موشکی راهبردی خود دست کم به مدت ۲۴ تا ۷۲ ساعت اقدام به شلیک پرتعداد تسلیحات دورایستا به منظور سرکوب دفاع هوایی و مراکز حساس نظامی اوکراین کرده و سپس حمله قوای زمینی به سمت پایتخت و سایر شهرهای مهم اوکراین آغاز شود؛ در عمل اما فرماندهان ارتش روسیه تمامی پیش بینی های منطقی پیش از جنگ را نقض کرده و تقریبا پس از یک موج حملات موشکی ۳ یا ۴ ساعته و بدون اینکه برآوردی دقیق از خسارات وارد شده به رقیب در اختیار آنها باشد فرمان حمله زمینی تمام عیار به خاک اوکراین را صادر کردند.

لشکرهای نخبه هوابرد روسی قربانی یک تصمیم اشتباه شدند!

هنوز روز نخست جنگ به نیمه نرسیده بود که تصاویری عجیب از یک عملیات هوابرد توسط لشکرهای مخصوص روسی موسوم به VDV با پشتیبانی دست کم ۸۰ فروند بالگرد رزمی برای تصرف پایگاه هوایی گوستومل در فاصله کمتر از ۳۰ کیلومتری شهر کی‌یف منتشر شد!


این در حالی بود که هنوز قوای اصلی ارتش روسیه حرکت خود را از مرز بلاروس و منطقه چرنوبیل به سمت پایتخت اوکراین آغاز نکرده بودند و لشکرهای هوابرد روسی وظیفه داشتند در عمق سرزمین اوکراین در شرایط محاصره کامل به هر نحوی که شده کنترل فرودگاه را حفظ کرده و تا زمان رسیدن قوای اصلی زمینی روسیه در برابر ده‌ها ضد حمله گسترده ارتش اوکراین مقاومت کنند؛ در حین عملیات هلی برن نیروها نیز به علت آنکه ارتش روسیه اقدامی برای سرکوب پدافند هوایی اوکراین نکرده بود چندین فروند بالگرد رزمی سرنگون شدند.

لشکرهای هوابرد VDV روسی در زیر آتش توپخانه سنگین و حملات نیروی هوایی و قوای زمینی ویژه ارتش اوکراین، عملکردی خارق العاده از خود به نمایش گذاشتند تا حدودا ۴۸ ساعت بعد قوای زمینی ارتش روسیه که از خاک بلاروس مشغول پیشروی بودند به فرودگاه گوستومل رسیده و بدین ترتیب محاصره این پایگاه به اتمام رسیده و موقعیت مذکور تثبیت شد؛ موفقیتی که بهای سنگینی برای یکی از بهترین واحدهای رزمی ارتش روسیه به همراه داشت.

در طول چند دهه جنگ سرد و تقابل اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای بلوک شرق با سازمان ناتو، همواره نام لشکرهای هوابرد VDV لرزه بر اندام دشمنان مسکو می‌انداخت؛ مشهور است که هنگامی که رهبران رژیم صهیونیستی در روزهای پایانی جنگ یوم کیپور در سال ۱۹۷۳ حاضر به قبول آتش بس پیشنهادی امریکا و شوروی نمی‌شدند، ژنرال های ارشد شوروی مستقیما تل آویو را به ارسال چندین هزار نیروی هوابرد عضو VDV به خاک سوریه و مصر برای نبرد مستقیم علیه ارتش اسرائیل تهدید می‌کنند؛ تنها چند روز پس از این هشدار مقامات شوروی، رژیم صهیونیستی با قبول آتش بس پیشنهادی غرب و شرق، از غرب کانال سوئز و حومه جنوبی دمشق عقب نشینی کرده و به مرزهای پیش از جنگ بازگشت.

اگرچه طراحی عملیات هوابرد تصرف فرودگاه گوستومل در شرایطی که نیروی هوایی و پدافند موشکی اوکراین کاملا فعال بودند، یک "خودکشی میدانی" محسوب می‌شد، اما عملکرد بی نظیر نیروهای هوابرد روسی موجب شد تا تصرف و تثبیت این موقعیت راهبردی در شمال غرب کی‌یف عملی شود، اما در ادامه تکرار اشتباهات گذشته فرماندهان ارتش روسیه در راه تصرف شهر کی‌یف و سرنگونی دولت زلنسکی موجب شد تا بر اساس اعتراف منابع روسی، حدود ۹۰ درصد از استعداد قوای VDV روسی در جنگ اوکراین از بین برود.

شاید کی‌یف تصرف می‌شد، اگر پشتیبانی هوایی در کار بود!

در آخرین هفته‌های پیش از آغاز نبرد، فرماندهان اوکراینی به خوبی می‌دانستند که قادر به حفظ تمام خاک خود و استراتژی دفاع مرزی و شهر به شهر و نقطه به نقطه در برابر ارتش روسیه که دومین قدرت نظامی دنیا محسوب می‌شود نخواهند بود؛ طرح ارتش اوکراین بر مبنای دفاع متخلخل در عمق سرزمین بود که ابداع کننده آن را ارتش بریتانیا در نبرد با آلمان نازی در سال ۱۹۴۰ می‌دانند؛ احتمالا طراحی دفاع سرزمینی ارتش اوکراین در نبرد شمال کی‌یف را نیز فرماندهان انگلیسی به ویژه از قوای ویژه SAS به عهده داشتند.

پس از موفقیت لشکرهای هوابرد روسی در تصرف فرودگاه گوستومل، قوای زرهی و پیاده ارتش روسیه نیز تحت پشتیبانی توپخانه اقدام به پیشروی از دو جناح شرقی و غربی به سمت کی‌یف کردند تا اینکه به سد دفاعی مستحکم ارتش اوکراین در جنوب گوستومل و شهرهایی نظیر بوچا، ایرپین و ایوانکیف رسیدند؛ از مناطق نامبرد تا نخستین محله‌های شهر کی‌یف تنها ۱۰ کیلومتر فاصله باقی مانده بود، اما در متر به متر این فاصله ده ها هزار نیروی اوکراینی تجمع کرده و مشغول دفاع سرسختانه‌ای در برابر ارتش روسیه بودند.

همزمان پرنده های بدون سرنشین، هواپیماهای آواکس و ماهواره‌های جاسوسی امریکا و کشورهای عضو ناتو، مشغول رصد و ارسال اطلاعات ثانیه به ثانیه از تحرکات ارتش روسیه برای فرماندهی ارتش اوکراین بودند که موجب می‌شد تا قوای پرتعداد و متراکم ارتش روسیه که پشت خطوط دفاعی اوکراین متوقف شده بودند به اهدافی ساده برای توپخانه و دسته های ضد زره اوکراین تبدیل شوند.

در اینجا آنچه که می‌توانست گره گشای قوای مهاجم روسی برای شکستن خطوط دفاعی اوکراین باشد حضور موثر نیروی هوایی بود. قوای زمینی حداکثر توان خود را در پیشروی حدود ۹۰ کیلومتری از مرز بلاروس تا حومه کی‌یف به نمایش گذاشته بودند و لشکرهای هوابرد و تجهیزات زرهی فراوانی نیز در این راه فدا شده بودند تا هدف بزرگ مسکو برای تصرف پایتخت اوکراین محقق شود؛ حضور پرتعداد جنگنده های رزمی نیروی هوایی روسیه و بمباران سنگین خطوط دفاعی اوکراین در بافت فشرده ساختمانی شمال کی‌یف میتوانست راه را برای ادامه پیشروی قوای زمینی و ورود به پایتخت اوکراین باز کند؛ حضوری که به دلایلی که ذکر خواهد شد هرگز مشاهده نشد.

امید واهی به نوسازی نیروی هوایی در سالهای گذشته

برای یک دوره طولانی پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ عمده رسته های ارتش روسیه از جمله نیروی هوایی شاهد دوران افول و عدم توجه به تجهیزات مدرن بوده و تنها از پرنده های عملیاتی باقی مانده از شوروی سابق برای ادامه فعالیت خود استفاده می‌کردند، اما پس از مشاهده نتایج جنگ ۲۰۰۸ گرجستان و اثبات ضعف و عقب ماندگی تجهیزاتی ارتش روسیه، با توجه ویژه شخص ولادیمیر پوتین، برنامه گسترده و چند ده میلیارد دلاری نوسازی بدنه ارتش روسیه آغاز شد. در این دوران شاهد تزریق بودجه های ویژه برای زنده کردن بسیاری از طرح‌های نیمه تمام باقی مانده از دوران شوروی سابق یا سالهای ابتدایی تشکیل فدراسیون روسیه در عرصه ساخت تجهیزات نظامی بودیم.

در نیروی هوایی، به تدریج بالگردهای رزمی مدرن کاموف۵۲، میل ۳۵ و میل۲۸ جایگزین تجهیزات قدیمی تر شدند؛ جنگنده‌های مدرن نسل۴+ نظیر سوخو۳۰ اس ام، سوخو۳۵، سوخو۳۴ و مدل های ارتقا یافته میگ۲۹ و میگ۳۱ با توان استفاده از تسلیحات مدرن امروزی جایگزین ناوگان قدیمی سوخو۲۷ و میگ۲۹ شدند که ستون فقرات نیروی هوایی شوروی در دهه ۸۰ و دو دهه ابتدایی نیروی هوایی روسیه را تشکیل می‌دادند.

همچنین برخلاف گذشته که معمولا از تسلیحات هواپرتاب غیر هدایت شونده نظیر بمب‌های سقوط آزاد سری FAB در نیروی هوایی استفاده می‌شد، در نمایشگاه های تسلیحاتی که در خاک روسیه برگزار می‌شد انواع مهمات جدید هدایت تلویزیونی یا ماهواره‌ای سری KAB و موشک‌های هدایت شونده جدید نظیر مدل ضد رادار KH-۳۱P و KH-۵۹ MK رونمایی شده و پیش بینی می‌شد که جنگنده های روسی نیز مشابه با هم ترازان غربی خود در جنگ های مدرن به دنبال بمباران های دقیق باشند؛ برخی کشورهای اروپایی نظیر فرانسه نیز در زمینه صادرات یا انتقال تکنولوژی نمایشگرهای چندکاره الکترونیک مخصوص کاکپیت جنگنده یا غلاف های ویژه هدف گیری نظیر "داموکلس" با صنایع دفاعی روسیه همکاری می‌کردند.

در سپتامبر سال ۲۰۱۵، نیروی هوایی روسیه به منظور مقابله با تروریسم و همکاری با ارتش سوریه، وارد این کشور شد؛ این می‌توانست نخستین آزمون واقعی برای مشاهده تغییرات واقعی ارتش روسیه در عصر مدرن باشد، اما علی رغم پشتیبانی هوایی گسترده روسها و موفقیت ارتش و نیروهای مردمی سوریه در بازپس گیری بخش بزرگی از خاک اشغال شده، باز هم جنگنده های نیروی هوایی روسیه عمدتا با تسلیحات غیر هدایتی با تکنولوژی دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی دیده شدند! به شکل محسوس نه خبری از بمب‌های هدایت شونده لیزری و تلویزیونی بود، نه غلاف های ویژه هدف گیری و نه استفاده از پلتفرم های ویژه نبرد شبکه محور برای رصد لحظه ای میدان نبرد و هدف گیری دقیق اهداف؛ در نهایت حجم آتش بسیار سنگین هوایی همزمان با پیشروی زمینی ارتش سوریه و نیروهای مقاومت، منجر به کسب پیروزی برای دمشق شد اما موقعیت ویژه نبرد سوریه نتوانست به تجربه رزمی مناسبی برای نیروی هوایی روسیه تبدیل شود تا چند سال بعد در یک میدان نبرد متفاوت با دشمنی متفاوت استفاده از تجارب گذشته گره گشای آنها شود.

جنگ در اوکراین آغاز شد و از همان روز نخست همگان صحنه‌های تکراری گذشته را مشاهده می‌کردند؛ جنگنده های با ارزش و مدرنی نظیر سوخو۳۰ و سوخو۳۴ با لود بمب های سقوط آزاد بر فراز آسمان شهرهای اوکراین ظاهر می‌شدند و به راحتی توسط سامانه های پدافندی ساخت دهه ۸۰ شوروی سابق نظیر S۳۰۰-P و Buk-M۱ سرنگون می‌شدند؛ در ادامه جنگنده های روسی ناچار به پرواز ارتفاع پایین برای کشف نشدن در رادارهای اوکراینی شدند و این بار هدف موشک‌های دوش پرتاب اوکراینی قرار می‌گرفتند اما چرا؟ زیرا جنگنده های ویژه سرکوب دفاع هوایی نظیر سوخو۳۵، در کشف و انهدام سیستم های پدافندی اوکراینی ناتوان بودند؛ پدافند هوایی اوکراین به مدد حضور رادارهای پیش اخطار زمینی یا هواپیماهای آواکس و الینت ناتو، نیازی به روشن کردن رادارهای خود نداشتند و تنها زمانی اقدام به این کار می‌کردند که اطلاعات دقیق از حضور پرنده روسی در محدوده آتش پدافند خودی وجود داشت و با استفاده از تکنیک Shoot & Scoot اقدام به روشن کردن رادار، شلیک موشک و بلافاصله خاموش کردن رادار و خروج از منطقه مورد نظر می‌کردند.

در سوی مقابل علی رغم انتظارات پیش از جنگ، نه پرنده های مخصوص جمع آوری اطلاعات راداری در نیروی هوایی روسیه حضور داشتند و نه رادارهای هوابرد A۵۰ فعالیت خاص و موثری برای رصد مراکز حیاتی ارتش اوکراین بر روی زمین یا پرنده های در آسمان داشتند؛ پهپادهای رزمی ارتش اوکراین نظیر "بیرقدار" علی رغم سرنگونی تعداد قابل توجهی از ناوگان آنها، به راحتی اقدام به نابودی مدرنترین سیستم های پدافندی روسی نظیر Tor-M۲ و Buk-M۲ در ماه نخست نبرد کردند.

موشک های بالستیک قدیمی نظیر توچکا که امروزه نباید چالش خاصی برای سامانه‌های پدافندی مدرن محسوب شوند به راحتی از سد سیستم های ضد بالستیک روسی نظیر اس۳۰۰ و اس۴۰۰ عبور کرده و به حساس ترین پایگاه های نظامی ارتش روسیه اصابت می‌کردند.

نابودی سامانه پدافندی Tor روسی توسط پهپاد رزمی بیرقدار

پدافند هوایی که فاقد سیستم تشخیص دوست از دشمن است

در موردی عجیب تر، ارتش روسیه حتی اقدام به طراحی یک سیستم جامع "تشخیص دوست از دشمن" یا به اختصار IFF نکرده بود؛ این موضوع در سرنگونی ۲ فروند جنگنده فوق العاده ارزشمند سوخو۳۵ خودی بر فراز آسمان استان خرسون توسط پدافند هوایی دوربرد روسیه اثبات شد، در حالی که بسیار بعید است فناوری نظامی مسکو مشکل خاصی برای طراحی چنین سیستمی داشته باشد اما همان غفلت های همیشگی و تکیه صرف بر توان انبوه آتش و نیرو در ساختار ارتش های شرقی موجب شد تا هنگامی که در برابر یک رقیب قدر به پشتیبانی سازمان ناتو قرار گرفتند، ضعف ها و تکیه اشتباه بر استراتژی‌های گذشته مانع از دستیابی کامل به اهداف مد نظر کرملین در جنگ اوکراین شود.


نابودی جنگنده سوخو 35 روسی بر اثر شلیک اشتباه پدافند خودی

هنگامی که در روز بیست و یکم جنگ، پایگاه بالگردی چورنوبیوکا در استان خرسون و محل استقرار ده‌ها فروند بالگرد روسی هدف حمله توپخانه ای ارتش اوکراین قرار گرفت، بسیاری معتقد بودند که این حمله نتیجه اشتباه محاسباتی و استقرار عجیب ناوگان بالگردی در محدوده آتش توپخانه اوکراین بوده است و با توجه به اینکه در سازمان رزم ارتش روسیه پدافند ضد توپخانه وجود ندارد، نمی توان ایرادی را بر سیستم پدافندی ارتش روسیه وارد کرد.

اما تنها چند روز قبل بود که پایگاه هوایی "ساکی" در شبه جزیره کریمه و فاصله بیش از ۲۰۰ کیلومتری تا نخستین مناطق تحت کنترل اوکراین هدف حمله ای سنگین قرار گرفته و دست کم ۱۱ فروند جنگنده هوادریای ارتش روسیه شامل ۷ فروند سوخو۲۴ و ۴ فروند سوخو۳۰ در این پایگاه نابود شدند.

هنوز به شکل دقیق مشخص نیست که ارتش اوکراین برای حمله به این پایگاه از چه تسلیحاتی استفاده کرده است؛ اما سوال بزرگ این است که در حضور انبوه سامانه های پدافندی مدرن روسی در منطقه کریمه نظیر بوک، تور، پنتسیر و اس۴۰۰، چگونه ممکن است پدافند روسی حتی قادر به دفاع از مهمترین پایگاه هوایی خود در جبهه جنوبی در برابر اصابت چند موشک یا پهپاد اوکراینی نباشد؟

به طور کلی ضعف عملکردی پدافند و نیروی هوایی در دفاع از یکدیگر و همچنین فراهم کردن پشتیبانی هوایی لازم برای قوای زمینی ارتش روسیه احتمالا از اصلی ترین دلایل شکست کمپین شمالی مسکو برای تصرف کی‌یف و سرنگونی دولت زلنسکی و یا حجم بالای خسارات و تلفات تجهیزاتی و انسانی برای اهداف محقق شده در شرق و جنوب این کشور محسوب می‌شود.

برچسب‌ها