اسکای سال‌ها در خاورمیانه و به خصوص عراق سابقه فعالیت دارد؛ تا جایی که او را با «گرترود بل» جاسوس سرشناس انگلیسی و یکی از معماران اصلی عراق امروزی مقایسه می‌کنند.

سرویس جهان مشرق - ویکی‌پدیا تاریخ یا محل دقیق تولدش را نمی‌داند؛ فقط می‌نویسد سال ۱۹۶۸ در انگلیس به دنیا آمده و همان‌جا هم بزرگ شده است[۱]. بزرگ‌ترین دایره‌المعارف جهان صرفاً او را «یک متخصص بریتانیایی در زمینه مناقشه، آشتی و ثبات» معرفی می‌کند که «عمدتاً در خاورمیانه فعالیت کرده است.» اگرچه ویکی‌پدیا به نقش او به عنوان «مشاور سیاسی» ژنرال «ری اودیرنو[۲]» و ژنرال «دیوید پترائوس» از فرماندهان نظامی آمریکایی در عراق هم اشاره می‌کند، اما هیچ‌کدام از این‌ها معرف واقعی «اِما اسکای» نیست؛ کسی که حدود یک دهه او را «بانفوذترین انگلیسی در عراق» می‌دانستند[۳]. کندوکاو در رسانه‌های آمریکایی و انگلیسی، تصویر واضح‌تری از خانم اسکای به دست می‌دهد. در گزارش پیش رو بیش‌تر با این انگلیسیِ تأثیرگذار روی تحولات خاورمیانه آشنا خواهید شد.

اما اسکای از سال‌ها قبل به نقاط مختلف خاورمیانه سفر کرده و با این منطقه به خوبی آشناست (+)

اِما اسکای

تحصیلات و تجربه فعالیت میدانی در خاورمیانه

اسکای که تنها فرزند خانواده‌اش است، تحصیلات اولیه‌اش را در مدارس «اشفولد» و «دین کلوز» سپری کرد و سپس در رشته مطالعات شرق‌شناسی از کالج «سامرویل[۴]» دانشگاه آکسفورد مدرک کارشناسی دریافت کرد؛ کالجی که از جمله فارغ‌التحصیلانش «مارگارت تاچر» نخست‌وزیر سابق انگلیس (بین سال‌های ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۰) و «ایندیرا گاندی» نخست‌وزیر سابق هند (بین سال‌های ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۷ و ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۴) بودند. همچنین دانشگاه‌های دیگری که اسکای در آن‌ها تحصیل‌کرده عبارتند از اسکندریه مصر، «دانشگاه عبری اورشلیم» در فلسطین اشغالی و دانشگاه لیورپول در انگلیس[۵].

خیلی طول نکشید تا اسکای منطقه موردعلاقه‌اش را در دنیا، و مأموریتی از طرف دولت انگلیس، پیدا کند. اسکای که خودش را یک «مددیار»، «مأمور سیاسی» و «مترجم فرهنگی» می‌داند[۶]، همزمان با تحصیل در دانشگاه آکسفورد، به شدت تحت تأثیر دو رویداد در خاورمیانه قرار گرفت: انتفاضه‌ی اول و جنگ خلیج[۷]. از مخالفان جنگ خلیج بود و سال ۱۹۹۱ حضور فعالی در اعتراضات ضدجنگ داشت. با این حال، در آن دوره، به قول خودش «زمانی که هنوز فکر می‌کردم می‌توانم دنیا را تغییر بدهم[۸]»، دغدغه‌ی اصلی‌اش حل مناقشه اسرائیل-فلسطین، برقراری «صلح» و «آشتی» میان دو طرف، و فراهم کردن شرایط برای هم‌زیستی فلسطینیان با ساکنان فلسطین اشغالی بود.

«اما اسکای» پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه آکسفورد از وزارت خارجه انگلیس مأموریت گرفت و به خاورمیانه رفت (+)

البته چه‌بسا این دغدغه، بیش از آن‌که شخصی باشد، به دستور دولت انگلیس بود. اسکای تقریباً بلافاصله پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه آکسفورد، به نیابت از سازمان دولتی «شورای بریتانیا[۹]»، وابسته به وزارت خارجه انگلیس، حدود ده سال برای زندگی و کار در زمینه‌های «توسعه» و «حل مناقشه» به فلسطین اشغالی، کرانه باختری و نوار غزه رفت[۱۰].

به طور خاص، در این مدت در سازمان‌های فلسطینی مشغول فعالیت بود و در جهت تقویت تشکیلات خودگردان و «روابط میان فلسطین و اسرائیل» تلاش می‌کرد. همچنین در تظاهرات ۴ نوامبر ۱۹۹۵ (۱۳ آبان‌ماه ۱۳۷۴) در تل‌آویو، زمانی که «اسحاق رابین» نخست‌وزیر وقت اسرائیل، ترور شد، حضور داشت[۱۱]. اسکای سال ۲۰۰۱، یعنی چند ماه پس از آغاز انتفاضه‌ی دوم، به انگلیس برگشت و به عنوان مشاور حکومت‌داری بین‌المللی، عدالت و امنیت به کار در شورای بریتانیا (یکی از نهادهایی که در برگزاری آزمون‌های «نظام بین‌المللی آزمون زبان انگلیسی» یا همان «آیلتس» - IELTS - نقش دارد) ادامه داد. در این دوره به کشورهای بنگلادش، برزیل، مصر، اردن، مراکش، نپال، نیجریه، پاکستان و امارات سفر کرد. اما مأموریت اصلی او با آغاز جنگ عراق شروع شد.

یک سرباز آمریکایی، سال ۲۰۰۷، با اسلحه‌اش عراقی‌هایی را که برای دریافت کمک‌های بشردوستانه در شهر «بعقوبه» در شمال بغداد عجله دارند، تهدید می‌کند؛ «اما اسکای» شهرت و جایگاه خود را تا حد زیادی مدیون جنگ عراق است که می‌گوید از ابتدا با آن مخالف بوده است (+)

عراق: از مشاجره تا مشاوره

اسکای همیشه گفته که یکی از مخالفان جنگ عراق بوده است و تا امروز هم مخالفت خود با این جنگ را از کسی پنهان نکرده، بلکه حمله آمریکا به عراق را عامل بسیاری از مشکلاتی دانسته که دنیا اکنون با آن‌ها مواجه است[۱۲]. با این وجود، پس از آغاز جنگ، داوطلب شد تا برای «بازسازی عراق» راهی این کشور شود و به «حکومت موقت ائتلاف[۱۳]» ملحق گردد. حکومت موقت ائتلاف در حقیقت دولتی انتقالی بود که پس از سرنگونی صدام، توسط ائتلاف بین‌المللی به رهبری آمریکا تشکیل شد و حکومت را به دست گرفت تا زمینه برای تشکیل یک دولت جدید فراهم شود.

توضیح «اما اسکای» درباره انگیزه‌اش از رفتن به عراق و اشتباه مرگ‌بار آمریکا در این کشور [دانلود]

اگرچه اسکای ظاهراً داوطلبانه به عراق رفته بود، اما کرسی‌هایی که در عراق به آن‌ها تکیه زد نشان می‌دهند عاملی فراتر از تجربه‌ی بالای وی درباره امور خاورمیانه موجب شده تا به عراق اعزام شود. خود اسکای در مصاحبه‌های با روزنامه انگلیسی گاردین ماجرای اعزامش به عراق را توصیف کرده است؛ گاردین برای این مصاحبه این عنوان را انتخاب کرده است: «اِما اسکای: وقتی به کرکوک رسیدم به من گفتند: تو مسئول این استان هستی[۱۴]». ماجرا از این قرار است که اسکای پس از اعزام به عراق به عنوان هماهنگ‌کننده‌ی حکومت موقت ائتلاف در استان‌داری کرکوک تعیین شد.

تجربه اسکای در اداره کرکوک فرازونشیب‌های خودش را هم داشت (فرازونشیب‌هایی که گاردین در دو گزارش[۱۵] مفصل[۱۶] آن‌ها را تشریح کرده است). به عنوان نمونه، همان هفته اولی که اسکای در شهر کرکوک مستقر شد، «شورشیان» عراقی با پنج خمپاره به خانه او حمله کردند؛ و یکی از خمپاره‌ها مستقیماً از دیوار اتاق خواب اسکای وارد شد[۱۷]. اگرچه اسکای از این سوءقصد جان سالم به در برد، اما به یک پایگاه نظامی منتقل شد تا از آن‌جا اداره امور را به دست بگیرد. از سوی دیگر، اسکای همان سال ۲۰۰۳ نشان «عضو امپراتوری بریتانیا» را دریافت کرد؛ نشانی که پنج سال بعد یک درجه بالاتر از آن یعنی «افسر امپراتوری بریتانیا» را نیز به خاطر فعالیت‌هایش در عراق دریافت نمود[۱۸]. مأموریت اول اسکای در عراق سال ۲۰۰۴ به پایان رسید، اما این آخرین باری نبود که اسکای به عراق اعزام می‌شد.

«اما اسکای» به خاطر فعالیت‌هایش در عراق نشان «افسر امپراتوری بریتانیا» را دریافت کرده است (+)

اسکای سال ۲۰۰۵ به بیت‌المقدس رفت تا به عنوان مشاور سیاسی به ژنرال «کیپ وارد» هماهنگ‌کننده امنیتی آمریکا در امور «فرآیند صلح خاورمیانه» خدمت کند. سال بعد، از آن‌جا به افغانستان رفت و به عنوان مشاور فرمانده «نیروی بین‌المللی کمک‌امنیتی[۱۹]» یا «آیساف» (به رهبری ناتو) در امور توسعه در کابل مستقر شد. سپس دوباره به عراق برگشت و نقش بسیاری پررنگی در این کشور ایفا کرد.

اسکای در دوره دوم مأموریتش در عراق به بغداد رفت و در نقش مشاور برای فرماندهان ارشد آمریکایی ظاهر شد. ابتدا سال ۲۰۰۷ به عنوان مشاور ویژه سپهبد «ری اودیرنو» فرمانده وقت «لشکر چندملیتی - عراق» (بخشی از ائتلاف بین‌المللی نظامی حمله‌کننده به عراق) منصوب شد؛ سپس اواسط سال ۲۰۰۶ مشاور ویژه ارتشبد «دیوید پترائوس» فرمانده وقت «نیروی چندملیتی - عراق» در امور آشتی (میان طرف‌های مختلف در عراق) شد؛ و نهایتاً بین سال‌های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰ مجدداً به عنوان مشاور اودیرنو انتخاب شد، اگرچه این‌بار اسکای «مشاور سیاسی» بود و اودیرنو به درجه ارتشبدی ترفیع پیدا کرده و فرمانده نیروهای آمریکایی در عراق شده بود. (اسکای بعداً وقتی اودیرنو رئیس ستاد ارتش آمریکا شد، در گزارشی در نشریه فارن‌پالسی به تحسین شخصیت اودیرنو پرداخت[۲۰].)

«اما اسکای» (دوم از چپ) در حال یادداشت‌برداری در میان جمعی از مردان نظامی، از جمله «ری اودیرنو» (چپ) فرمانده نیروهای آمریکایی در عراق (+)

زنی که او را با بنیانگذار عراق مقایسه می‌کنند

عمده‌ی شهرت اسکای و بیش‌ترین تأثیر او روی تحولات عراق به دوره دوم مأموریتش در این کشور، بین سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰، برمی‌گردد؛ دوره‌ای که اسکای به عنوان دست راست فرمانده‌های آمریکایی و به‌ویژه اودیرنو عمل می‌کرد. تا جایی که روزنامه آمریکایی نیویورک‌تایمز، اواخر سال ۲۰۰۹، یک گزارش کامل را به معرفی او اختصاص داد که بخش‌های قابل‌توجه آن از این قرارند:

فرمانده درشت‌هیکل نیروهای آمریکایی در عراق به‌ندرت با عراقی‌ها دیدار می‌کند یا به کنفرانس خبری می‌رود، بدون این‌که زنی لاغر با موهای تیره‌رنگ با اندکی فاصله یک طرفش ایستاده باشد؛ انگار که بخواهد کمی فضا به فرمانده بدهد، اما تقریباً همیشه در دیدرسش است، با فاصله‌ای که بتواند صدایش را بشوند. این زن، اِما اسکای است؛ شخصی نامتجانس در فضای عمدتاً محافظه‌کار [و مردانه‌ی] ارتش آمریکا. یک غیرنظامیِ ۴۱ ساله [در سال ۲۰۰۹] بریتانیایی که زمانی مخالف جنگ بود، اما با این وجود مشاور سیاسی و همچنین محرم راز ژنرال «ری اودیرنو»، فرمانده آمریکایی، در بسیاری از مسائل سیاستی است.

«اما اسکای» (چپ) در کنار «ری اودیرنو» (سوم از چپ) فرمانده نیروهای آمریکایی در عراق در حال پیاده‌روی در خیابان‌های این کشور (+)

اغلب او را با «گرترود بل[۲۱]» مقایسه می‌کنند؛ [جاسوس[۲۲]] ماجراجوی شناخته‌شده‌ی انگلیسی در اوایل قرن بیستم که یکی از معماران عراق معاصر بود[۲۳]. شاید این توصیف، اغراق‌آمیز باشد، اما خانم اسکای هم، مانند خانم بل، زنی است که باید برای قدرتش احترام قائل بود. خانم اسکای که به عربی و عبری [و فرانسوی] صحبت می‌کند، در مناطق درگیری از اسرائیل تا افغانستان کار کرده، بیش‌تر از اکثر سربازان [غربی] در عراق فعالیت میدانی داشته، و رهبران قبال این کشور از شهر شمالی کرکوک تا شهر غربی بصره را می‌شناسد. ابتدا به عنوان کارمند وزارت خارجه انگلیس تحت فرماندهی آمریکایی‌ها فعالیت می‌کرد، اما اخیراً [در سال ۲۰۰۹] به صورت پیمان‌کاری با آمریکا کار می‌کند.

تصویری از یک جلسه نظامی با حضور «ری اودیرنو» (نشسته، دوم از راست) فرمانده نیروهای آمریکایی در عراق، در حالی که «اما اسکای» در کنارش (پشت سر، راست) دیده می‌شود؛ همان‌طور که روزنامه نیویورک‌تایمز می‌نویسد، ظاهراً اسکای در زمان حضورش در عراق تقریباً همه‌جا در کنار اودیرنو بوده است (+)

دقیقاً همان‌طور که اسکای کمک کرد تا ارتش توجه بیش‌تری به دیدگاه‌های غیرنظامیان داشته باشد، فرماندهان نظامی هم به او کمک کرده‌اند درک تازه‌ای از جایگاه نیروی نظامی داشته باشد. کم‌کم به این نتیجه رسید که افزایش شمار نیروهای نظامی در سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ [موسوم به «خروش[۲۴]»، سیاستی که اودیرنو مسئول اجرای آن شده بود] بهترین راه برای برقراری امنیتی بود که شهروندان عراقی به شدت به آن نیاز داشتند. خانم اسکای سپس تلاش کرد راه‌هایی برای متقاعد کردن شورشی‌ها به کنار گذاشتن خشونت پیدا کند؛ با کمک به تلاش‌های فرماندهان متعدد نظامی برای دادن فرصت‌های شغلی به شورشیان سُنی و پیدا کردن راه‌هایی برای همکاری با شبه‌نظامیان شیعه‌ی مخالف آمریکا.

تصویر دیگری از «اما اسکای» (چپ) در کنار «ری اودیرنو» (وسط) فرمانده نیروهای آمریکایی در عراق در حال قدم‌زنی در خیابان‌های این کشور (+)

اصلی‌ترین دلیل تأثیرگذاری اسکای در عراق، رابطه‌ی نزدیک او با ژنرال اودیرنو بود. نیویورک‌تایمز ماجرای آشنایی اسکای با اودیرنو را این‌گونه تعریف می‌کند: «ژنرال اودیرنو آن زمان [که اسکای در کرکوک مستقر شد] فرمانده منطقه‌ای بود که شامل کرکوک نیز می‌شد. خانم اسکای می‌گوید بلافاصله از اودیرنو خوشش آمد، چون سؤالات تفحصی می‌پرسید. اودیرنو هم از اسکای خوشش آمد، چون درک میدانی‌ای از سیاست‌های پیچیده فرقه‌های عرب، کرد و ترکمن در آن استان داشت.»

«اما اسکای» (دوم از چپ) در حال قدم زدن در بازاری در بغداد در کنار ژنرال «ری اودیرنو» فرمانده نیروهای آمریکایی در عراق در سال ۲۰۰۷ (+)

«ری اودیرنو» فرمانده وقت «نیروی چندملیتی - عراق» (جلوی تصویر، وسط)، اواخر ماه ژانویه سال ۲۰۰۹، در حال پیاده‌روی در بازاری محلی در شهر «خالص» در عراق برای اطلاع از وضعیت امنیتی و اقتصادی منطقه، در حالی که «اما اسکای» (جلوی تصویر، دوم از چپ) نیز در کنار او قدم می‌زند (+)

خود اسکای نفوذش روی اودیرنو را (که موجب حسادت و نفرت بسیاری از سربازان و حتی مقامات ارشد نظامی نسبت به او شده بود[۲۵]) در مصاحبه با گاردین این‌گونه صراحتاً بیان می‌کند: «احساس می‌کرد می‌توانم با توجه به نقشی که دارم روی ژنرال [اودیرنو] تأثیر بگذارم. برای دیدگاه متفاوتی که داشتم ارزش قائل بود... به من می‌گفت کسی را می‌خواهد که وقتی اشتباه می‌کند به او بگوید. برای همین پیش خودم فکر کردم، «اووو» [دست‌هایش را به هم می‌مالد] چه شغل عالی‌ای![۲۶]»

«ری اودیرنو» (چپ) فرمانده سابق نیروهای آمریکایی در عراق، آلبومی از تصاویر خود و «اما اسکای» (راست) در دوره مسئولیت اسکای به عنوان مشاور سیاسی‌اش در سال ۲۰۰۷ را به او نشان می‌دهد (+)

اسکای در دایره مقامات سیاسی آمریکایی و عراقی

اسکای نه تنها به فرماندهان نظامی آمریکایی، بلکه به مقامات سیاسی آمریکایی و عراقی نیز دسترسی کامل داشت. به عنوان نمونه، وقتی باراک اوباما پس از ورود به کاخ سفید می‌خواست برای اولین بار به عراق سفر کند، چیزی نمانده بود این سفر به یک افتضاح کامل دیپلماتیک تبدیل شود. پرواز اوباما از آمریکا تا پایگاه نیروهای این کشور بیرون از بغداد، موسوم به «کمپ ویکتوری»، بدون مشکل انجام شد، اما تیم امنیت او به خاطر وضعیت نامناسب جوی اجازه نمی‌داد هلیکوپتر اوباما را از پایگاه تا منطقه سبز بغداد ببرد. از طرف دیگر، مقامات ارشد عراق همیشه از رفت‌وآمد به کمپ ویکتوری خودداری می‌کردند، چون افکار عمومی عراق این پایگاه را «کرسی اشغالگران» می‌دانستند.

راه‌حل این بحران قریب‌الوقوع دیپلماتیک چه بود؟ اِما اسکای به منطقه سبز اعزام شد تا نوری المالکی، نخست‌وزیر عراق، را متقاعد کند برای دیدار با رئیس‌جمهور جدید آمریکا راهی کمپ ویکتوری شود. وقتی اسکای برای طرح مسئله به مالکی مراجعه کرد، نخست‌وزیر عراق خواب بود. اسکای بقیه ماجرا را این‌گونه تعریف می‌کند:

رفتم نخست‌وزیر را ببینم؛ که داشت چُرت بعدازظهرش را می‌زد. مجبور شدم او را بیدار کنم. گفتم: «خیلی معذرت می‌خواهم، اما پرزیدنت اوباما به خاطر هوا نمی‌تواند به منطقه سبز بیاید، و من متنفرم، متنفرم از این‌که این را از شما بپرسم، اما آیا می‌شود شما به کمپ ویکتوری بیایید؟» اوباما تازه بود و همه درباره او هیجان‌زده بودند؛ مالکی هم قبول کرد. و وقتی مالکی پذیرفت، احتمالاً بقیه هم با او می‌آمدند[۲۷].

توضیحات «اما اسکای» درباره نحوه تأثیرگذاریش روی «نوری المالکی» نخست‌وزیر وقت عراق [دانلود]

«اما اسکای» (راست) در کنار دکتر «باسمه الجادری» (چپ) مشاور ارشد نظامی «نوری المالکی» نخست‌وزیر وقت عراق، و «صفا الشیخ» (وسط) معاون مشاور امنیت ملی وقت عراق (+)

همین دسترسی نزدیک هم باعث شد تا اسکای یکی از شاهدانی باشد که در «تحقیق عراق[۲۸]» موسوم به «گزارش چیلکات[۲۹]» (تحقیقات گسترده دولت انگلیس درباره جنگ عراق[۳۰]) شرکت کردند. وی در جریان این شهادت که متن آن بعداً از حالت طبقه‌بندی‌شده خارج و در ۷۰ صفحه منتشر شد، در توصیف مسئولیتش در عراق می‌گوید:

حکومت موقت ائتلاف به نوعی کشور [عراق] را متشکل از پانزده استان به علاوه کردستان می‌دانست. در هر کدام از این پانزده استان، یک غیرنظامیِ ارشد تحت عنوان «هماهنگ‌کننده استان‌دار» داشتند که در واقع همان نقشی را ایفا می‌کرد که یک استان‌دار دارد؛ یعنی اداره استان، رابطه و همکاری با ارتش (مثلاً من در استانی بودم که ارتش آمریکا آن‌جا مستقر بود)، همکاری با عراقی‌ها، پیدا کردن رهبران محلی، و پی بردن به این بود که کدام‌یک از آن‌ها می‌تواند کدام مسئولیت را داشته باشد، و تقویت ظرفیت‌های خود آن‌ها برای به دست گرفتن اداره استان[۳۱].

اسکای می‌گوید در عراق نه تنها به کرکوک و بغداد، بلکه به اربیل (پایتخت کردستان)، سلیمانیه (در کردستان)، موصل (در شمال عراق)، دیاله (در شرق عراق) و صلاح‌الدین (استان زادگاه صدام، در شمال بغداد) سفر کرده است. او که اکنون در آمریکا زندگی می‌کند، هنوز هم روابط نزدیکی با مقامات آمریکا، انگلیس و عراق، و همچنین بسیاری از رهبران قبایل در عراق دارد و همین مسئله نقش او را به عنوان یک «دیپلمات» پررنگ می‌کند. اسکای همچنان به عراق رفت‌وآمد دارد و با شمار زیادی از مقامات عراقی، حتی در سطح رئیس‌جمهور، وزیر و نماینده مجلس، ارتباط خود را حفظ کرده است. باید دید آیا در دولت جدید آمریکا، نقشی برای اسکای در رابطه با عراق در نظر گرفته می‌شود و جو بایدن، رئیس‌جمهور جدید آمریکا، که همزمان با اعزام اسکای به عراق، معاون اول آمریکا بود، از او به عنوان پلی به سوی عراق استفاده می‌کند یا خیر.

یک فروند هلیکوپتر «بلک‌هاوک» متعلق به ارتش آمریکا در حال گشت‌زنی همزمان با غروب آفتاب بر فراز بغداد در سال ۲۰۰۶؛ «اما اسکای» می‌گوید یک بار چیزی نمانده بوده که در مسیر اربیل تا کرکوک از یک هلیکوپتر بلک‌هاوک بیرون بیفتد، چون نتوانسته بندهای محافظش را ببندد؛ و در عین حال نمی‌فهمیده چرا درِ هلیکوپتر را باز گذاشته‌اند (+)

باراک اوباما (دوم از چپ) رئیس‌جمهور وقت آمریکا، از «اما اسکای» (راست) تقدیر می‌کند، در حالی که ژنرال «ری اودیرنو» فرمانده نیروهای آمریکایی در عراق (دوم از چپ) نیز حضور دارد (+)

فعالیت‌های اسکای پس از بازگشت از عراق

اسکای سال ۲۰۱۱ عضو «مدرسه حکومت‌داری کندی» در دانشگاه هاروارد شد. بین سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۲ استاد غیرمستقر «کالج کینگ» در لندن و عضو برنامه «تغییر ماهیت جنگ» در دانشگاه آکسفورد بود. از سال ۲۰۱۲ عضو ارشد «مؤسسه امور جهانی جکسون» در دانشگاه آمریکایی ییل (و استاد دروسی در زمینه عراق و سیاست‌های بین‌المللی در خاورمیانه[۳۲]) و از سال ۲۰۱۵ مدیر برنامه «توسعه رهبری بین‌المللی» در قالب برنامه «اعضای جهانی ییل» است[۳۳] (همان برنامه‌ای که آلکسی ناوالنی، معارض جنجالی این روزهای روسیه، در کلاس سال ۲۰۱۰ آن عضو بود - جزئیات بیش‌تر). اسکای علاوه بر این‌ها، مدیر «انجمن رهبری زنان سالمند آفریقایی» و همچنین عضو «شورای مشاوره» سازمان «ویلتون پارک[۳۴]» یکی از آژانس‌های اجرایی وزارت خارجه انگلیس نیز هست[۳۵].

در همین‌باره بخوانید:

›› «آلکسی ناوالنی» کیست؟/ قهرمان غربی‌ها که دعوت به قتل مسلمانان می‌کند

اسکای طی سال‌های اخیر بارها با اتکا به تجربه فعالیت‌های میدانی‌اش در عراق[۳۶] به انتقاد از حمله ائتلاف غربی به این کشور[۳۷] و حتی انتقاد از شخص باراک اوباما[۳۸] پرداخته است[۳۹]؛ همان جنگی که خودش سال‌ها در اداره آن نقش مستقیم داشت و تا اندازه زیادی به لطف آن به جایگاه کنونی‌اش رسید[۴۰]. وی نویسنده دو کتاب درباره عراق[۴۱] و خاورمیانه[۴۲] نیز هست: «فروپاشی: امیدهای دوخته و فرصت‌های سوخته در عراق[۴۳]» (۲۰۱۵) که یکی از ۱۰۰ کتاب برجسته منتخب روزنامه نیویورک‌تایمز در سال ۲۰۱۵ و نامزد[۴۴] دریافت[۴۵] چندین جایزه[۴۶] بود، و «در دوره‌ی هیولاها: سفر در خاورمیانه‌ای در طغیان[۴۷]» (۲۰۱۹).

دو جلد مختلف از کتاب «فروپاشی: امیدهای دوخته و فرصت‌های سوخته در عراق» نوشته «اِما اسکای» (+)

جلد کتاب «در دوره‌ی هیولاها: سفر در خاورمیانه‌ای در طغیان» نوشته «اِما اسکای» (+)

[۱] Emma Sky Link

[۲] Raymond T. Odierno Link

[۳] Emma Sky: When I arrived in Kirkuk, I was told: ‘You are in charge of the province’ Link

[۴] Somerville College, Oxford Link

[۵] Emma Sky - Director, World Fellows Program Link

[۶] In Iraq, a Blunt Civilian Is a Fixture by the General’s Side Link

[۷] Emma Sky Link

[۸] منبع شماره ۶

[۹] British Council Link

[۱۰] Activist, Advisor, Academic Link

[۱۱] منبع شماره ۷

[۱۲] Emma Sky interview: why the ۲۰۰۳ Iraq invasion changed the world for the worse Link

[۱۳] Coalition Provisional Authority Link

[۱۴] منبع شماره ۳

[۱۵] Inside Iraq: the British peacenik who became key to the US military Link

[۱۶] Inside Iraq: 'We had to deal with people who had blood on their hands' Link

[۱۷] منبع شماره ۶

[۱۸] Emma Sky Link

[۱۹] International Security Assistance Force Link

[۲۰] Thoughts as I watched my friend Ray Odierno become Army chief of staff Link

[۲۱] Gertrude Bell Link

[۲۲] Gertrude Bell, a Masterful Spy and Diplomat Link

[۲۳] The Woman Who Made Iraq Link

[۲۴] Iraq War troop surge of ۲۰۰۷ Link

[۲۵] ‘I hate you, so does everyone else’: British volunteer turned US military adviser on her epic Iraq odyssey Link

[۲۶] منبع شماره ۳

[۲۷] Briton who advised US in Iraq tells how tactics changed after bloody insurgency Link

[۲۸] Iraq Inquiry Link

[۲۹] گزارش چیلکات لینک

[۳۰] The Report Link

[۳۱] Friday, ۱۴th January ۲۰۱۱ - Emma Sky Link

[۳۲] The Jackson Institute for Global Affairs at Yale is pleased to announce the ۲۰۱۲-۲۰۱۳ Senior Fellows. Link

[۳۳] International activist Emma Sky to direct World Fellows Program Link

[۳۴] Wilton Park Link

[۳۵] Advisory Council Link

[۳۶] I governed in Iraq, and saw the lack of postwar planning first-hand Link

[۳۷] Iraq war will haunt west, says Briton who advised US military Link

[۳۸] How Obama Abandoned Iraq Link

[۳۹] Author Emma Sky on the fateful mistakes made after the Iraq invasion Link

[۴۰] Emma Sky’s remarkable rise in Iraq, in a virtually all-male sea of military men Link

[۴۱] The Unravelling by Emma Sky review – an insider’s view of the Iraq conflict Link

[۴۲] In a Time of Monsters: Travels Through a Middle East in Revolt by Emma Sky – review Link

[۴۳] The Unraveling: High Hopes and Missed Opportunities in Iraq Link

[۴۴] The ۲۰۱۵ Shortlist Link

[۴۵] Orwell prize shortlist dominated by books on Middle East Link

[۴۶] Niall Ferguson’s “Kissinger: ۱۹۲۳-۱۹۶۸: The Idealist” Wins ۲۰۱۶ CFR Arthur Ross Book Award Link

[۴۷] In a Time of Monsters: Travels Through a Middle East in Revolt Link