کد خبر 1114917
تاریخ انتشار: ۱۶ شهریور ۱۳۹۹ - ۰۱:۳۲

برخی تحلیلگران بدون شناخت هدف مقاومت از استراتژی جدیدش می‌گویند چرا آمریکایی‌ها کشته نمی‌شوند؟! یا می‌پرسند مگر می‌شود با کاتیوشا ارتش آمریکا را شکست داد؟!

به گزارش مشرق، امیر عاصف طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت:

بعد از شهادت حاج‌قاسم سلیمانی و حمله موشکی به عین‌الاسد، انتقام سخت وارد فاز تازه‌ای شد و آن هم اخراج نظامیان اشغالگر آمریکا از منطقه بود که این هدف یکی از اهداف مهم فرمانده شهید حاج‌قاسم سلیمانی هم به شمار می‌رفت اما این انتقام چگونه قرار است رخ بدهد؟! با کاتیوشا یا با حمله‌های قوی؟!

«اصابت 2 راکت به منطقه سبز بغداد»، «نیروهای مقاومت عراق چند کاتیوشا به پایگاه نظامیان آمریکا در التاجی شلیک کردند»، «چند بمب کنار جاده‌ای حین عبور کاروان نظامی آمریکا در عراق منفجر شد»؛ اینها خبرهای پرتکراری است که در چند ماه اخیر زیاد شنیده‌ایم. در دنیای موشک‌ها و هواپیماهای جنگنده، احتمالا این راکت‌ها و بمب‌های کوچک چندان به چشم‌مان نمی‌آید یا بعد از خواندن تیتر هر کدام از این خبرها، دنبال تعداد تلفات می‌گردیم تا درباره فایده ‌داشتن یا نداشتن اصابت راکت‌ها قضاوت کنیم. اما آیا معادلات این عملیات‌های کوچک و پیوسته بر این اساس پیش می‌رود؟ در این یادداشت به این سوال دقیق‌تر پاسخ می‌دهم.

بگذارید کمی به عقب بازگردیم، در روزهای پایانی سال ۱۳۸۱ ارتش آمریکا با 248000، بریتانیا 45000، استرالیا 2000 و لهستان با 194 سرباز نیروهای اصلی حمله‌کننده به عراق بودند ولی ۲۹ کشور دیگر از جمله ژاپن، کره‌جنوبی، ایتالیا، اسپانیا و... با فرستادن بخشی از نیروهای نظامی و لجستیکی خود به همراهی با نیروهای ائتلاف، در اشغال عراق نقش داشتند، پس‌از سقوط صدام اما ماجرا به‌گونه‌ای دیگر رقم خورد و به گفته برخی تحلیلگران آمریکایی، عراقی که قرار بود برای همیشه در اشغال آمریکا بماند به عمق استراتژیک جمهوری اسلامی و به باتلاقی برای نیروهای اشغالگر تبدیل شد.

پس از چند ماه از اشغال عراق در سال ۲۰۰۳، هسته‌های مقاومت شیعه در عراق تشکیل شد؛ جیش‌المهدی یکی از نمونه‌های بارز آن بود که بعدها از دل آن گروه‌هایی نظیر عصائب اهل‌الحق، حرکت نجبا و فضیلت بیرون آمدند و تا سال ۲۰۱۱، بالغ بر ۴۵۰۰ نفر از سربازان و فرماندهان آمریکایی در عراق به هلاکت رسیدند. 

پشت‌پرده این حوادث گاه‌وبی‌گاه را می‌توان در سخنرانی فرمانده شهید حاج‌احمد کاظمی جست‌وجو کرد؛ احمد کاظمی در سخنرانی‌ای که پس از تهدید آمریکا علیه ایران ایراد شده بود، گفت: 

«ما امروز دریایی از تجربه هستیم، با خودتون نگید آمریکا میاد بمب میزنه! آمریکا غلط کرد! آمریکا امروز در عراق چگونه شکست خورده؟! کی بوده عراق؟! چه به سرش اومده در عراق؟! آمریکا در مقابل شما خار و شکست‌خورده است!»

قصدم مرور روزگار سیاه و بلایایی که در ‌این چند سال بر سر نیروهای اشغالگر آمد، نیست و صرفا این مرور کوتاه مقدمه‌ای بود برای پرداختن به سال ۲۰۲۰ و روزگار بعد از شهادت حاج‌قاسم سلیمانی در عراق. «بمب‌های کنار جاده‌ای» واژه‌ای دردناک است که آمریکا آن را در سال‌های گذشته بخوبی در عراق درک کرده است و این واژه آنقدر برای آنها سنگین است که ترامپ پس از شهادت حاج‌قاسم سلیمانی در توئیتی نوشت: سلیمانی پدر بمب‌های کنار جاده‌ای بود! 

البته از این ماجرا بگذریم که ترامپ برای توجیه عمل تروریستی‌اش و اینکه جامعه آمریکایی او را شماتت نکند، این جملات را نوشت اما نشان از این دارد که مردم آمریکا هم معجزه بمب‌های کنار جاده‌ای را بخوبی به یاد دارند.

بمب‌هایی که در سال‌های اشغالگری آمریکا در عراق هر روز آنها را هدف قرار می‌داد و همین تجربه باعث شد در اشغالگری مجددشان بعد از حمله داعش، وظیفه نقل و انتقال تجهیزات‌شان را به پیمانکاران غیرآمریکایی در عراق واگذار کنند تا تلفات را به حداقل برسانند.

حال بعد از مرور راهبرد مقاومت مقابل نیروهای اشغالگر در سال‌های گذشته، می‌توانیم دوباره این سوال را بپرسیم: «آیا کاتیوشا توانایی اخراج نظامیان آمریکایی در عراق را دارد؟!»

راهبرد جدید مقاومت برای اخراج نظامیان تروریست آمریکایی در عراق با گذشته کمی متفاوت شده است که دلایل مختلفی نیز بر این موضوع اثر گذاشته است: از نوع حاکمیت جدید عراق تا تغییر رفتار نظامی آمریکا در اشغال؛ سال ۲۰۰۳ آمریکایی‌ها با هدف هجوم به مناطق دیگر عمل می‌کردند که بالطبع این پراکندگی نیرو کمک شایانی به انهدام آنها در جنگ‌های نامنظم بود اما آنها در این چند ماه رفتار خود را از گسترش نفوذ به تمرکز نیرو برای حفاظت از سفارت و پایگاه‌های نظامی خود معطوف کرده‌اند به همین دلیل مقاومت هم رفتار خود را عوض کرده است. از مهم‌ترین رفتارهای نظامی مجاهدان اسلام در این چند ماه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

الف) ایجاد هسته‌های جدید مقاومت برای عملیات‌های پنهان بدون اینکه گروهی شناخته‌شده مسؤولیت حملات را برعهده بگیرد، مانند تشکیل اصحاب‌الکهف و دیگر گروه‌های مقاومت

ب) حملات مداوم با موشک‌های دست‌ساز علیه اهداف آمریکایی به قصد حاکم شدن وحشت بر سربازان اشغالگر

پ) جلوگیری از انتقال ادوات نظامی و لجستیکی برای تنگ‌تر کردن محاصره به وسیله بمب‌های کنار جاده‌ای! در ابتدای یادداشت به سخنان شهید احمد کاظمی درباره اتفاقات گذشته عراق پرداختم، جا دارد نظر این شهید عزیز را در نحوه جنگیدن آمریکایی‌ها را هم مرور کنیم. احمد کاظمی می‌گوید: «تمام بالندگی آمریکا به تجهیزات‌شونه، این تجهیزات تا زمانی می‌تواند رو به جلو برود اما در ‌مقابل اراده کسانی که برای خدا کار می‌کنند، شکست خواهد خورد».

برخی تحلیلگران بدون شناخت هدف مقاومت از استراتژی جدیدش می‌گویند چرا آمریکایی‌ها کشته نمی‌شوند؟! یا می‌پرسند مگر می‌شود با کاتیوشا ارتش آمریکا را شکست داد؟!

به نظر من در این چند ماه تقریبا آمریکا در عراق فلج شده است، پایگاه‌هایش را یکی پس از دیگری تعطیل می‌کند، قسمتی از نیروهایش را از عراق خارج کرده است؛ آن چیز که شکست و پیروزی را نشان می‌دهد، اهداف اولیه است. 

هدف مقاومت در مرحله اول (مرحله‌ای که در آن قرار داریم) حاکم کردن وحشت بر نظامیان آمریکایی و متمرکز کردن آمریکایی‌ها در عراق است، موضوعی که کاملا قابل لمس است؛ به خاطر بیاورید فرار فرمانده ارشد آمریکایی در عراق را پس ‌از شلیک یک کاتیوشا به اطراف سفارت آمریکا در یک برنامه تلویزیونی... و مرور کنید متمرکز شدن نظامی آمریکا از چندین پایگاه به تنها 2 پایگاه برای در امان ماندن از حملات مقاومت که حتی این موضوع هم با شکست‌هایی ‌برای آمریکا مواجه شده است، زیرا به دلیل بمب‌های کنار جاده‌ای نمی‌تواند تجهیزاتش را منتقل کند و روزانه میلیون‌ها دلار متحمل ضرر می‌شود؛ وقتی نظامیان آمریکایی به صورت کامل در عین‌الاسد و سفارت‌شان مستقر شدند مرحله دوم عملیات‌ها آغاز خواهد شد.

در ‌پایان این نکته هم قابل تأمل است که در مرحله قبل از مرحله دوم بانک اهداف مقاومت گسترده‌تر شده است؛ مرور اتفاق 3 شب گذشته علیه یک شرکت امنیتی انگلیسی که به هلاکت 2 انگلیسی منجر شد، نشان از همین موضوع دارد که آمریکا و متحدانش در عراق با زمین باتلاقی مواجه هستند که هر حرکتی غیر از خروج کامل به ضررشان خواهد شد.