مقدونیه

پروژه غرب از تجزیه مقدونیه و زدودن آن از نقشه جغرافیا شروع می‌شود. همانطور که تیموتی لس گفت «ما با تضعیف پروژه‌های چین و روسیه و رساندن جنگ چند دهه‌ای صرب‌ها به نقطه پایانی، به هدف بزرگمان خواهیم رسید

سرویس جهان مشرق- آمریکا نه تنها به قول خود در حل بحران مقدونیه عمل نکرد که موجب وخیم‌تر شدن اوضاع هم شد. وضعیت بحرانی امروز بالکان، حاصل  فتنه شیطنت آمریکا در این کشور است. برنامه‌ای که جزئی از طرح بزرگ تجزیه صربستان و بوسنی و تشکیل «آلبانی بزرگ‌تر» و «کرواسی بزرگ‌تر» است. پروژه‌ای که عملا بالکان را در اختیار غربی‌ها بر علیه روسیه و چین قرار می‌دهد؛ انجامی خطیر که سرانجامی دهشتناک در اثر تنش دو طرف خواهد داشت.

همین چند هفته پیش بود که «هُویت یی»-معاون امور اروپایی و اوراسیایی وزارت خارجه آمریکا- توانست با موفقیت «گیورگه ایوانف» -رییس جمهور مقدونیه- را متقاعد کند که حکم تشکیل دولت را برای «زُوران زائف» -رییس حزب سوسیال دموکرات مقدونیه- که به شدت تحت حمایت آمریکاست، صادر نماید. شاید بر روی برگه این امر مسجل و ساده می‌نمود اما به مجرد انتقال قدرت به زائف، مشکلات بر سر عدم گردن نهادن وی به مرامنامه «تیرانا»، باید شاهد تنش بین مقدونیه و بلغارستان و آلبانی باشیم.

«هویت یی» معاون امور اوراسیایی / اروپایی وزارت خارجه آمریکا

اوضاع آشفته اسکوپیه

در دسامبر ۲۰۱۶، انتخابات مجلس جهت مشخص کردن وضعیت فدرالیزه کردن کشور و تقسیم به دو منطقه حاکمیت مقدونیه و آلبانی برگزار شد. تمامی احزاب مخالف دولت ایوانف، نظر بر این داشتند که مرامنامه تیرانا مورد پذیرش واقع شد. در آن زمان، زوران زائف برای اینکه حمایت تمامی احزاب اپوزیسیون را با خود همراه کند، با مرامنامه مذکور توافق کرد. علاوه بر این، این فریبکاری او باعث شد که احزاب به حمایت از او در مقابل رقیب دیرینه‌اش «نیکلا گروئفسکی» -رهبر سازمان انقلابی مقدونیه و رهبر حزب دموکراتیک اتحاد ملی- (VMRO-DPMNE) قد علم کنند.

«زوران زائف» سیاستمدار دست‌نشانده آمریکا در مقدونیه

ظاهرا همه چیز به بن رسیده بود. رییس‌جمهور به هیچ وجه زیر بار صدور حکم تشکیل دولت برای زائف که آمریکا به شدت از او حمایت می‌کرد نمی‌رفت. اما حزب سوسیال دموکرات به رهبری زائف، در تصمیمی عجیب بصورت یکجانبه اقدام به انتصاب یک شبه‌نظامی آلبانیایی به نام «طلعت جعفری» به ریاست مجلس شورای ملی مقدونیه کرد. بلافاصله، خیلی عظیمی از میهن‌پرستان به ساختمان کنگره حمله‌ور شدند و مانع از انجام این عمل گردیدند. اما تلاش میهن‌پرستان پس از دیدار نماینده آمریکا و رییس جمهور، نقش بر آب شد و پس از اینکه «یی» تهدید کرد که در صورت عدم توافق وی، باید شاهد وقوع «جنگ هیبریدی» (ترکیبی) در مقدونیه باشد، ایوانف پس از ۲ سال و نیم کشمکش با اعلام اینکه دیگر نمی‌خواهد کشور در بحران باشد، با اکراه از انتصاب عامل زائف به سمت ریاست مجلس حمایت کرد و علاوه بر آن، آن دسته از وطن‌پرستانی که مانع اقدام خلاف حزب سوسیال دموکرات شده بودند را تحت پیگرد قرار داد. اقدام دولت وقت مقدونیه به رهبری ایوانف را هیچ چیزی به غیر از فروختن شهروندان حامی‌اش به ترس و واهمه از تهدیدات آمریکا نمی‌توان تعبیر کرد. بحران داخلی امروز مقدونیه، حاصل ترس دولت ایوانف از آمریکایی‌هاست.

دیداری که در آن، «هویت یی» عملا رییس جمهور مقدونیه را تهدید به ایجاد جنگ هیبریدی (ترکیبی) از سوی آمریکا در داخل این کشور کرد

تمامی احزاب و مردمان میهن‌پرست پس از اقدام نابجا و نامردانه دولت ایوانف کنار رفتند و عملا او را در کارزار مقابله با زائف به حال خود رها کردند. با اینکه احزاب وطن‌پرست از چرخه سیاسی حذف شدند اما در ماه گذشته هزاران هزار تن از حامیان آینده مقدونیه به خیابان‌ها آمده و خواستار اتحاد ملی شدند. حتی پای روزنامه‌نگاران و هنرمندان نیز به میدان باز شد. در نهایت، زائف که اخیرا حکم تشکیل دولت جدید را دریافت کرده چالش بزرگی با میهن‌پرستان مقدونیه‌ای خواهد داشت. او به گونه‌ای رفتار کرده که مرامنامه «تیرانا» برایش اهمیتی ندارد . این رویکرد، به منزله این است که باید منتظر بروز بحران در مقدونیه باشیم. اگر زائف در مسیر احزاب اپوزیسیون آلبانیایی که اجازه تشکیل ائتلاف را به او دادند حرکت نکند، قطعا در اداره دولت جدید خود به مشکل برخواهد خورد. مرامنامه تیرانا می‌تواند تاثیر بسزایی در تسریع تحقق دولت فدرال آینده بگذارد. در غیر اینصورت، باید شاهد تقسیم مقدونیه به دو بخش باشیم. درست همانند جنگ جهانی دوم، یک بخش آن در دست آلبانیایی‌ها و بخش دیگر در دست بلغاری‌ها می‌افتد.

زوران زائف در کنار یارانش

انگیزه‌های جنگ سرد نیابتی جدید

قطعا برنامه آمریکا در مقدونیه این است که پروژه نفوذ را کامل کند و به روسیه و چین و پروژه‌های عظیم آنها در منطقه بالکان ضربه بزند. آمریکایی‌ها قویا به دنبال توقف پروژه‌هایی چون «خط لوله گاز بالکان» و ریل آهن سریع‌السیر «جاده ابریشم بالکان» در مقدونیه هستند. منطق قضیه و پیشینه تاریخی نشان می‌دهد که روسیه و چین به هیچ عنوان اجازه چنین عملی را به آمریکایی‌ها نخواهند داد و اگر احساس کنند که مقدونیه در حال تجزیه است، حتما وارد عمل خواهند شد و آن وقت ابعاد تنش وحشتناک خواهد بود.

اگر چین نخواهد که به تنش دامان بزند، می‌تواند مسیر خط راه آهن ابریشم را از طریق کریدور مجارستان-اسلوونی به شرق و مرکز اروپا برساند و هم زیان‌های ناشی از بحران آتی مقدونیه شامل حالش نشود و هم دروازه‌های چین را به روی ایتالیا و آلمان بگشاید. روسیه هم می‌تواند برای اینکه خود را درگیر بازی تنش آمریکا نکند، به سراغ بلغاری‌ها برود و در مورد مسیر خط لوله جنوبی پیشنهاد ویژه‌ای به دولت صوفیه بدهد. 

اگر در «جعبه پاندورای» مقدونیه باز شود، فلاکت نافرجام تجزیه این کشور گریبانگیر منطقه بالکان خواهد شد. آنگاه نه تنها هیچوقت دولت فدرال و اتحاد ملی به وقوع نخواهد پیوست که ژئوپلتیک منطقه بالکان به هم خواهد ریخت. آنگاه است که آتش فتنه آمریکا دامان خودش، اروپا، و روسیه را خواهد گرفت. خطر زمانی بیشتر احساس می‌شود که «تیموتی لس» دیپلمات انگلیسی و نماینده «دولت عمیق» با صدای بلند فریاد می‌زند که غرب خواهان تعریف دوباره‌ای برای مرزهای بالکان و خلاص شدن از شر جمهوری مقدونیه است. غرب اگر بخواهد استراتژی اوکراین را در مقدونیه پیاده کند، دوستان دوباره به شکل دیگری با روسیه تکرار خواهد شد.

اندیشه فاشیستی روزافزون «آلبانی بزرگ‌تر» از نسل همان اندیشه‌های خطرناکی است که موجب تجزیه یوگسلاوی شد و خواهان کوزوو و بخش‌های دیگری از صربستان است. از سویی، ترکیه قویا بر روی تاثیرگذاری در مسلمانان ساکن بوسنی و آلبانی کار می‌کند؛ از سوی دیگر روسیه بشدت متمرکز بر تاثیرگذاری بر ارتدوکس‌های این منطقه شده است؛ و از جهت سوم هم آمریکا با اتکا بر قدرت نظامی‌ خود از طریق پایگاه‌اش موسوم به «باندستیل» در کوزوو قصد تاثیرگذاری عمیق در منطقه مذکور را دارد.

آلبانی و کرواسی بزرگ‌تر؛ هیولاهای بالکانی آمریکا

آمریکا خوب جایی را نشانه گرفته است. تحرکات و تحریکات آمریکا در مقدونیه، به پنتاگون این بهانه را می‌دهد که با ایجاد بی‌ثباتی در منطقه بالکان، جنگ را به صربستان بکشاند. تفکر «آلبانی بزرگ‌تر» نه تنها تهدیدی برای سه شهر مهم بوسنی شامل کوزوو، پرزوو، و راسکا محسوب می‌شود که منجر به سومین پاکسازی قومی بوسنیایی‌ها پس از پایان جنگ سرد خواهد شد. هیچکس فراموش نمی‌کند که عملیات‌های ناتو به حمایت از کرواسی موسوم به «تششع» و «توفان» در سال ۱۹۹۵ چطور بیش از ۲۵۰ هزار شهروند صرب را آواره کرد. اکنون ملی‌گرایان کرواسی در زاگرب نشسته‌اند و مترصد دومین فرصت تاریخی جهت تصرف خاک بوسنی تا مرز داعیه «دولت مستقل کرواسی» در جنگ جهانی دوم هستند.

ایالات متحده آلبانی / خوابی که آمریکا برای وسعت‌بخشیدن به این کشور و تغییر مرزهای بالکان دیده است

آمریکایی‌ها به خوبی می‌دانند که استان خودمختار «ووی‌وودینا» در صربستان پتانسیل تجزیه بوسنی را دارد حالا چه با جنگ ترکیبی چه از طریق جنگ متعارف. در این میان، مونته‌نگرو هم بشدت در خطر است. آمریکا به خوبی تخم نفاق را در میان صرب‌های مونته‌نگرو کاشته است و به موقع در انتظار برداشت محصول است. تمامی تمرکز اکنون بر ایجاد شکاف و تقسیم منطقه‌ای در ووی‌وودینا و مونته‌نگرو از طریق تعریف و جاانداختن مفهوم «فدرالیسم هویتی» است.

ایده پست‌مدرن جنگ ترکیبی، به دنبال تبدیل هویت‌های فراگیر به شبه‌هویت‌های کور و مبهم است و در مسیری که آمریکا در بالکان در پیش گرفته، منجر به تجزیه بوسنی و خرد شدن آن به دولت فدرالی تحت نظارت آمریکا خواهد شد. به این می‌گویند مرحله نهایی جنگ علیه صرب‌ها که جزو لاینفک جنگ بزرگ با روسیه است. در این مسیر زنجیره‌وار، چه گزینه‌ای بهتر از این ملت «اسلاویک» جنوب که از زمان پایان جنگ سرد، تحت آماج حملات جنگ ترکیبی آمریکا بوده است.

از پاکسازی قومی در دولت صرب کراینا در دهه ۱۹۹۰ کرواسی گرفته تا شهروندی درجه دو در بوسنی، از تغییر هویت نیمی از جمعیت صرب‌ها به مونته‌نگرویی در شکل یک دولت تازه مستقل کرانه آب‌ها گرفته تا تسخیر ظالمانه کوزوو توسط ناتو، و از پاکسازی قومی به نام «آلبانی بزرگ‌تر» در کوزوو گرفته تا فلاکتی که اندیشه نئولیبرال در مابقی استان‌های صربستان به وجود آورده، همه و همه حرکت و سیاست آمریکا به سمت سناریونویسی «فدرالیسم هویت» در منطقه بالکان و بالاخص صربستان را توجیه می‌کند. تمامی این برنامه‌ها، از تجزیه مقدونیه و زدودن آن از نقشه جغرافیا شروع می‌شود. لذا، قطعا آمریکا به سمت حل بحران در مقدونیه نخواهد رفت. درست همانطور که یک بار «تیموتی لس» گفت: «ما با تضعیف ابرپروژه‌های چین و روسیه و رساندن کشاکش چند دهه‌ای صرب‌ها به نقطه پایانی، به هدف بزرگمان خواهیم رسید».


منابع:

https://sputniknews.com/columnists/۲۰۱۷۰۵۲۱۱۰۵۳۸۳۷۰۹۰-macedonian-crisis-is-not-over/
https://europeanwesternbalkans.com/۲۰۱۷/۰۵/۱۷/ivanov-hands-over-mandate-to-zaev/
https://sputniknews.com/politics/۲۰۱۷۰۳۲۳۱۰۵۱۸۷۶۳۰۰-lavrov-macedonia-west/

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 11
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • IR ۲۱:۲۵ - ۱۳۹۶/۰۳/۱۱
    23 5
    وقتی اعتقاد به حکومت پادشاه یا یک ایدئولوژی فراگیر از بین برود و تنها زبان و قومیت عامل تعریف ملیت شود البته که مرزها پاره خواهد شد و مردم آواره می شوند و نسل کشی و پاکسازی های قومی وسیع رخ می دهد. در حالی که اگر یک شاه به عنوان صاحب کشور اعم از هر نوع زبان و نژاد عامل وحدت باشد و یا یک ایدئولوژی مانند اعتقاد به مارکسیسیم - ورای از نوع قومیت و نزاد- در شوروی و یوگسلاوی از بین برود و ناسیونالیسم حاکم شود شاهد فجایعی مانند جنگ بالکان یا جنگ قره باغ و نظایر آن ها خواهیم بود. اما وقت آن است که به ایران نگاه کنیم. ایران کشوری با تنوع فراوان قومی و زبانی و مذهبی است. اما حالا با رویکرد روز افزودن سکولاریسم و تضعیف هدفمند اعتقاد حاکمیت اسلام البته نقش قومیت گرایی رو زبه روز در حال پر رنگ تر شدن است. دموکراسی در کشورهای با تنوع قومیتی معنایی جز تجزیه کشور ندارد چرا که یک قوم اقلیت وقتی هدفش را ببینید نمی تواند بر اکثریت تحمیل کند فورا یاد ساز جدایی می افتد. و این است دلیل اصرار اصلاح طلبان بر جامعه مدنی به جای جامعه مکتبی چرا که آنها هدفی جز نابودی و تجزیه ایران ندارند. برای همین فراکسیونهای قومیتی در مجلس ایجاد کردند. اگر الان از سرنوشت پوگسلاوی عبرت نگیرید خودتان عبرت تاریخ خواهید شد.
  • مجید IR ۲۲:۳۶ - ۱۳۹۶/۰۳/۱۱
    8 16
    ما که نفهمیدیم چی گفتید.بد ترجمه کرده بودید خودتون هم نفهمیدید. خخخ اگه می خوایید تفهیم بشه با نقشه بذارید نقشه الان و نقشه ای آمریکا می خواد.
  • IR ۲۲:۴۲ - ۱۳۹۶/۰۳/۱۱
    8 14
    تحلیل چرت مابانه بود، البته در قسمت مربوط به چین!!! آخه چین چکار به بالکان داره? یه دونه خط ابریشم هست که اونم نه معلومه سرش کجاست تهش کجا? فوقش از جای دیگه رد میشه.نه اینکه بیاد تو بالکان شلنگ تخته بندازه
  • IR ۰۲:۲۴ - ۱۳۹۶/۰۳/۱۲
    6 3
    مقاله جدید و جالبی بود
  • IR ۱۱:۳۱ - ۱۳۹۶/۰۳/۱۲
    2 6
    خوب صربستان را نیز صدام صربستان میلوشویچ به این روز انداخت آن موقع که 8000 مسلمانان بوسنی را در یک شهر گراژده و موستار زنده زنده تو یک گور دسته جمعی دفن کرد
  • IR ۱۱:۳۲ - ۱۳۹۶/۰۳/۱۲
    3 3
    روسها اگر در زمان جنگ صربستان و نسل کشی مسلمانان طرف حق را گرفته بود و نه طرف صدام صربستانی را امروز هم منافع روسیه و هم منافع مسلمانان بوسنی تامین بود
  • IR ۱۱:۳۴ - ۱۳۹۶/۰۳/۱۲
    1 3
    تنها راه حل نزدیک نمودن دولتهای بوسنی و صربستان به همدیگر است باید دولت صربستان و مسلمانان بوسنی اختلافات را کنار بگذارند و در کنار دشمن قوی تر مثل قطر کاری که قطر با ایران کرده باهم و درکنار یکدیگر باشند
  • IR ۱۱:۳۵ - ۱۳۹۶/۰۳/۱۲
    2 4
    باید ایران ترکیه را متقاعد نماید آمریکا مثل سوریه قصد فریب ترکیه را دارد و با همراه کردن ترکیه مانع از رسیدن آمریکایی ها به قصد شومشان شود
  • IR ۱۲:۵۵ - ۱۳۹۶/۰۳/۱۲
    3 0
    مترجم بی سواد بوده است زیرا نوشته کوزوو از شهرهای بوسنی است خیلی خندیدیم به این مترجم توانا
  • IR ۱۳:۳۹ - ۱۳۹۶/۰۳/۱۲
    12 3
    مواظب پانترکسیم در تبریز و ارومیه باشید
  • IR ۱۲:۱۴ - ۱۳۹۶/۰۳/۱۳
    2 1
    پروژه های تفرقه و استثمار از مرکز سیا اجرا می شود لکن مرحله به مرحله اینها دنیا را آرام نمی گذارند مردم دنیا هم که به راحتی فریب می خورند جز دیداران و مومنین واقعی دشمن شناس باقی مردم در تیر رس شیطانند و شیطان اجازه زندگی راحت و سعادتمند به بنی آدم نخواهد داد

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس