کد خبر 730010
تاریخ انتشار: ۷ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۰:۵۵
حسین قدیانی

همانکه داعیه‌دارانش گفتند: «تقلب، واقعیت نداشت، بلکه اسم رمز آشوب بود!»

به گزارش مشرق، حسین قدیانی در یادداشت روزنامه وطن امروز نوشت:

۲۳ خرداد ۸۸ و ۳۰ اردیبهشت ۹۶ هر دو روز «شنبه» بودند اما این شنبه کجا و آن شنبه کجا؟! پس «شنبه» فقط «نخستین روز هفته» نیست، بلکه نخستین و مهم‌ترین محل افتراق ۲ جریان سیاسی است؛ نامزد جریان اول با ۱۳ میلیون رای، نه فقط عصر جمعه ۲۲ خرداد ۸۸ که هنوز چند ساعت تا پایان رای‌گیری باقی‌مانده، اعلام پیروزی می‌کند، که تا چند ماه بر آتش فتنه هم می‌دمد و چنان از کسب و کار مردم، سلب امنیت می‌کند و چنان به حیثیت این مردم و آبروی این جمهوری، لطمه می‌زند که دشمن قسم‌خورده بیرونی، برای آنچه از آن تعبیر به «تحریم فلج‌کننده» می‌کند، بهترین فرصت را مهیا می‌بیند!

این از شنبه جریان اول! اما جریان دوم، با نمایش باشکوه اخلاق باخت و در حالی که حداقل ۱۶ میلیون رای یعنی ۳ میلیون بیشتر از نامزد جریان اول داشته، در مقام عمل ثابت می‌کند می‌شود نتیجه انتخابات را واگذار کرد اما قانونگرایی و مدنیت و حقوق شهروندی و امنیت و ایمان را نه! این جریان، البته مستند به شواهد فراوان، اعتراضی هم اگر داشته باشد، آن را از مجاری قانونی و به شکل مدنی پیگیری می‌کند، نه بلوا و آشوب!

طرفه حکایت اینجاست که در روزهای اخیر شاهد بودیم عناصری از همان جریان اول، سخنانی به قصد تحریک رقیب و احیانا اگر شد، به خیابان آوردن او بر زبان جاری کردند، نظیر آنچه حسن روحانی، روز شنبه بیان داشت و پیروزی خود در انتخابات را «پیروزی صلح بر جنگ» دانست و حداقل ۱۶ میلیون ایرانی را «خشونت‌طلب» خواند، لیکن با وجود همه اینها، جریان دوم هرگز از همان راه نرفت که بازندگان نتیجه ۲۲ خرداد ۸۸ و البته بازندگان اخلاق ۲۳ خرداد ۸۸ رفتند! شگفتا!

هم گزارش تخلفات زیاد بود و هم تحرکات و تحریکات رقیب و هم حتی حداقل ۳ میلیون رای بیشتر اما فرق بسیار است میان جماعتی که انتخابات را فقط به شرط برد خود می‌خواهد، با جماعتی که به کلیت انتخابات، به نتیجه انتخابات، به رای اکثریت و به قانون و مدنیت، التزام عملی دارد! و باز هم شگفتا! در انتخابات ۲۹ اردیبهشت ۹۶، در قیاس با دور دوم ریاست‌جمهوری همه ادوار گذشته انتخابات، هم نفر اول، نصاب کمترین رای را داشت و هم نفر دوم، نصاب بیشترین رای را!

منتهای مراتب، تو وقتی «اخلاق باخت» داشته باشی و رای مردم واقعا برایت محترم باشد و اصل و اساس انقلاب حقیقتا برایت حرمت داشته باشد، هرگز عمل بر مدار متوحشین عاری از عقل شنبه ۲۳ خرداد ۸۸ نمی‌کنی! آری! آن روز هم شنبه بود! و آن روز هم فردای انتخابات! لیکن آن روز، همانقدر مایه سرشکستگی جریان اول شد که شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۶ باعث سربلندی و افتخار جریان دوم!

و نیک اگر بنگری، همینجاست که «رعایت اخلاق باخت» می‌تواند، از «بازنده»، «برنده» بسازد! و این مهم را برای همیشه در تاریخ ایران عزیز، «ثبت و ضبط» کند! این «رعایت اخلاق باخت» البته در حالی است که جریان دوم، موارد متعددی از تخلف را به مراجع ذی‌صلاح، گزارش داد و این کار را هم، کاملا قانونی و مدنی انجام داد! دقت شود!

گاهی بازنده، بدون آنکه اندک اعتراضی به نتیجه داشته باشد، اخلاق باخت را مراعات می‌کند ولی «رعایت اخلاق باخت» و امتناع از هرگونه فتنه‌آفرینی، آنجا زیباتر و آنجا ماندگارتر است که اولا مستند به مدارک فراوان، اعتراضاتی در بستر قانون و مدنیت هم وجود داشته باشد، ثانیا در بحث حد نصاب، جریان همسو، رکورد رای بیشتر نامزد دوم را بزند و جریان رقیب، رکورد رای کمتر نامزد پیروز؛ ثالثا موارد زیادی تحرک مبنی بر تحریک جریان دوم به ریختن در کف خیابان دیده شود؛ رابعا نفر دوم انتخابات ۹۶ از نفر دوم انتخابات ۸۸، ۳ میلیون رای بیشتر داشته باشد!

بنابراین شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۶ تنها این مسأله در تاریخ ایران عزیز ما ثبت نشد که آقای فلانی،‌ انتخابات را از آقای بهمانی برد! اصولا انتخابات، یکی هم برای تحقق همین هدف واضح برگزار می‌شود که یکی اول بشود و دیگری دوم و الباقی در رتبه‌های بعد، اما آنچه فردای انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۶ در لوح محفوظ تاریخ و اندیشه سیاسی این مرز و بوم دیرین، به شکل ویژه، ثبت و ضبط شد، رعایت اخلاق باخت توسط جریانی بود که سال ۸۸  انتخابات را برد لیکن با ادعای تقلب مواجه شد! اما کدام تقلب؟!

همانکه داعیه‌دارانش گفتند: «تقلب، واقعیت نداشت، بلکه اسم رمز آشوب بود!» پس آقایان آشوب‌طلب! اگر جمعه‌ها نتیجه انتخابات معلوم می‌شود، شنبه‌ها نتیجه میزان فهم و شعور و انسانیت و انصاف و اخلاق آدمی معلوم می‌شود! حتم کنید نتیجه «امتحانات شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۶» هم حکایت نتیجه «انتخابات جمعه ۲۹ اردیبهشت ۹۶» برای ابد، در دل هر ایرانی آزاده‌ای محفوظ می‌ماند! با این تفاصیل، اشکالی ندارد آقای روحانی! شما فرض کن ما خشونت‌طلبیم و شما اهل منطق! اما کاش همه شنبه‌ها، مثل شنبه ما اصحاب خشونت بود! 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 7
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 13
  • IR ۰۳:۱۹ - ۱۳۹۶/۰۳/۰۷
    14 0
    چه می کنه این حسین قدیانی چقدر ما خوبیم
  • GB ۰۳:۴۹ - ۱۳۹۶/۰۳/۰۷
    12 4
    روحانی واقعا شورش رو دراورده چرا هیچ کس هیچ واکنشی نمیده عملا ایشون با نظام و امنیت نظام سر جنگ پیدا کردن!!! بیچاره بزرگان کشور چه صبری داره و خدا به داد مردم برای چهارسال بعد برسه
  • IR ۰۵:۴۴ - ۱۳۹۶/۰۳/۰۷
    9 2
    باید مردم دشمن شناس وبابصیرت باشند
  • IR ۰۷:۰۳ - ۱۳۹۶/۰۳/۰۷
    6 2
    بله. خوب یاد گرفته اید اسم تو سری خوری را اخلاق بگذارید. این سخن که متاسفانه حزب اللهی ها توسری خوری را با تقوا و اخلاق اشتباه گرفته اند درست است اما مربوط به انتخابات نیست. بلکه ریشه عمیقی در فرهنگ منحطی دارد که مخصوصا بعد از حمله مغول در ایران نهادینه شده است. به مدارس نگاه کنید که همیشه بچه های مظلوم و تو سری خور همانها هستند که نمره انضباطشان بیست است! در ایران اخلاق یعنی اینکه مبادا حرفی بزنی و افشاگری کنی. مبادا شخصیت کسی را زیر سوال ببری. مبادا حرفی بزنی که جنجالی شود. اما اسلام بشدت با این رویه که ادب مرد به ز دولت او است مخالف است. خود قرآن پر است از استهزاء و توهین به دشمنان اسلام مثلا این آیات قرآن: او لئک کالانعام بل هم اضل-- اعراف 179 مثله کمثل الکلب - اعراف 176 تب یدا ابی لهب-- مسد 1 مثل الذین حملوا التوریه ثم لم یحملوها کمثل الحمار یحمل اسفارا. -- جمعه 5 یا مروان حکم را که آوردند پیامبر خدا صریحا گفت الوزغ ابن الوزغ که تجسم واقعی چهره برزخی این فرد بود. و یا امام حسین علیه السلام که صریحا ابن مرجانه را حرامزاده پسر حرامزاده نامید: الا و ان الدعی بن الدعی قد رکز بین اثنتین بین السلة و الذلة و هیهات مناالذلة. در این جا است که بچه حزب اللهی را گیج می شوند. می پرسند مگر در اسلام بی ادبی مجاز است؟ مگر قرآن نگفته حتی به بتها سب نکنید :ولا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم سوره انعام آیه 108 و یا مگر امام علی علیه السلام نفرمود دوست ندارم که جز. سبب کنندگان باشید ؟انی اکره لکم ان تکونوا سبابین خطبه 206 نهج البلاغه پاسخ این به ظاهر تناقض در تغییرات معننی کلمات در زبان عربی به دلیل تاثیر فارسی زبانان بر آن زبان است. در عربی اصیل زمان نزول قرآن فحش و توهین و استهزاء و افک و سب معانی متفاوتی داشته اند اما فارسی زبانان به دلیل ساده شدن بیش از حد زبان فارسی همه این کلمات را دشنام معنا کردند و از آنجا که بیشتر فقهای مسلمان قرون اول تا چهارم هجری ایرانی و از موالی بودند کم کم خود عربها هم بین این کلمات فرق نگذاشتند اما : فحش: به معنای دادن نسبت فحشا و زناکاری به خود شخص یا مادر و یا بستگان دیگر او است. شخص فحش دهنده هم باید برای ادعای خود ۴ شاهد بیاورد والا باید حد شرعی بخورد. اما هرگاه مورد فحش علنی باشد مثل ماجرای مرجانه که روسپی معروفی بود و یا سمیه مادر زیاد که او هم روسپی بود و این مساله برای همه مردم آن زمان علنی شده ود هیچ اشکالی نداشت که برای مقال امام حسین علیه السلام علنا زیاد و پسرش را حرامزاده و پسر حرامزاده بنامد. چرا که این نسبت کاملا واقعی بود. استهزاء: مال جایی است که افرادی که کارهایی احمقانه را عمدا و آگاهانه به صورت علنی انجام دهند و مایه خنده باشند و مستحق تمسخر واقع گردد. خود خدا در قرآن صریحا منافقان را استهزاء می کند : الله یستهزء بهم ویمدهم فی طغیانهم یعمهون. سوره بقره آیه 15 . پس استهزاء هم اگر در جای صحیح خود به کار رود آن هم اشکالی ندارد. افک: به چیزی گفته می‌شود که از حالت اصلی و طبیعیش دگرگون شود. مانند آنکه در حالی که زنی هیچ گناهی نکرده به دروغ و بدون دلیل به او نسبت زنا کاری بدهند. این در اسلام بشدت مذموم و ممنوع است. سب: به معنای هو کردن و انگشت نماکردن است. دادن نسبتهای توخالی. اصلا اصطلاح انگشت سبابه که نام دیگر انگشت اشاره است به همین دلیل به کار رفته است. برخی مسلمانان به مجسمه ای که صرفا سنگ یا چوبی بیش نبود و کافریان خدابش می پنداشتند را هوکرده و یا نسبتهای بی معنی - که فقط برای انسان معنی دارد نظیر مادر فلان و نظایر آن- به این مجسمه ها می دادند. که این هم نسبتی ناروا و فاقد حقیقت بود و اسلام هم از آن منع کرد. پس می بینید آنچه اسلام بی تقوایی می داند گفتن نسبتهای ناروا است اما دادن نسبتهای حقیقی اشکالی ندارد. بلکه خدا خود در آن پیش قدم است. حالا می توان دید که کسانی که به بهانه ادب و تقوا متدینان را تبدیل به سیب زمینی می کنند یا افرادی مغرض هستند و یا سوسول. جالب و دردناک اینکه همانها که شعار ادب مرد به ز دولت او است دادند در عمل بیشترین هتاکی ها و دریده گویی ها و دادن نسبتهای دروغ به طرف مقابل خود را دارند و هیچ ابایی هم از آن ندارد. در اینجا است که انسان به یاد سخنان دردناک شهید آوینی می افتد که: فحش اگر بدهند آزادی بیان است، جواب اگر بدهی بی فرهنگی است! سوالی اگر بکنند آزاد اندیشند، سوال اگر بکنی تفتیش عقاید! تهمت اگر بزنند در جستجوی حقیقتند، جواب اگر بدهی دروغگویی! مسخره ات بکنند انتقاد است، جواب اگر بدهی بی جنبه ای! اگر تهدیدت کنند دفاع کرده اند، اگر از عقایدت دفاع کنی خشونت طلبی! حزب اللهی بودن” را با همه تراژدی هایش دوست دارم.
    • IR ۱۲:۰۹ - ۱۳۹۶/۰۳/۰۷
      0 3
      شلوغ نکن ... همون سه چهرخط که ار مرتضی نوشتی جواب خودت را میده : تراژدی حزب الهی بودن
  • جلال IR ۰۸:۱۵ - ۱۳۹۶/۰۳/۰۷
    12 3
    بهترین تعریف برای آشوبگران و فتنه گران سال 88 همان عبارت خس و خاشاک است.
  • IR ۰۸:۴۰ - ۱۳۹۶/۰۳/۰۷
    10 2
    درود

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس