-
سرلشکر عبداللهی: مجاهدت شهید رشید در تاریخ انقلاب میدرخشد
فرمانده قرارگاه مرکزی حضرت خاتمالانبیاء (ص) با مرور نخستین دیدار و سالها همکاری با سپهبد شهید غلامعلی رشید، از نبوغ نظامی، روحیه انقلابی وی روایتی مطرح کرده است.
-
چند دقیقه با کتاب «در حسرت دیدار» / ۳۰۱
در اردوگاه بعثیها با هم فامیل شدیم!
با یکی از مجروحین که آن روز اول دستش را گذاشتم روی شانهام و او را از تونل وحشت میکشیدم، به نام محمد بنایی، که هممحلهای بودیم، فامیل شدیم و این فامیل شدنمان را در اسارت فهمیدیم.
-
مادر شهید حسین عظیمیان درگذشت
سیده علویه فاطمه کوچکزاده مادر شهید حسین عظیمیان به فرزند شهیدش پیوست.
-
زاکانی: مدال افتخار مقاومت بر سینه ملت ایران میدرخشد
مراسم بزرگداشت شهید حسن محقق، جانشین شهید رئیس سازمان اطلاعات سپاه، با حضور علیرضا زاکانی شهردار تهران، جمعی از خانوادههای شهدا، فرماندهان نظامی و اقشار مختلف مردم برگزار شد.
-
تغییر راهبرد ناگهانی دشمن در عملیات رمضان
عمق زیاد منطقه عملیات؛ تأمین نشدن جناحین؛ وجود موانع، بهخصوص موانع مثلثی شکل و حساسیت دشمن، بهخصوص در محدوده کوشک به پایین، سبب شد تا دو قرارگاه قدس و فجر نتوانند پیشروی کنند.
-
یادداشتهای سردار غلامعلی رشید کجاست؟
سردار رشید یک کتابخانه شخصی داشت که یادداشتهای او در کتابخانه خودشان نگهداری میشد که هنوز چندان مطمئن نیستیم که اما بخش عمده اسناد به نظر میآید که از بین رفته است.
-
ایام ربوده شدن حاج احمد متوسلیان؛
فرماندهای که کابوس اسرائیلیها شد
بگذار بوقهای تبلیغاتی رسانههای صهیونیستی و سران اسرائیل به ما بگویند شما برای خودکشی آمدهاید ما ثابت میکنیم که خون ما باعث خواهد شد که سرزمینهای مقدس اسلامی آزاد شود.
-
روایت آقامصطفی خامنهای از نحوه شهادت یک فرمانده
یک فرد عادی در لشکر ۲۷ بود که بواسطه شایستگیهایش او را به عنوان فرمانده گردان شهادت منصوب کردند و گردان آر پی جی زنها را شکل داد، اما کسی نمی دانست علی اصغر پسر آبدارچی و پسر یکی از مسئولین است.
-
زندگی پدر موشکی ایران در مجموعه کتاب مرد ابدی؛
خداشناسی طهرانیمقدم از راه موشک!
این سی سالی که در جنگ و کارهای موشکی بودم. خدا را طوری شناختم که اگر می رفتم حوزه و درس دین می خواندم نمی توانستم بشناسم.
-
در نشر ۲۷بعثت رمان «بزرگ شدن در آتش» منتشر شد؛
اثر موشکباران مرغداری بر زندگی علیاکبر
رمان «بزرگ شدن در آتش» اثر یوسف قوجق داستانی واقعگرایانه با نگاهی انسانی و عاطفی به دوران جنگ ایران و عراق است.
-
-
از خاک سرخ تا در چشم باد؛ خرمشهر در تلویزیون ایران/ قصه شهری که خدا آزادش کرد
خرمشهر ۳۴ روز با دست خالی مقاومت کرد بیاینکه به لحاظ منطق نظامی امیدی برای موفقیت داشته باشد و سرانجام در حالی آزاد شد که این هم یک رویا به نظر میرسید.
-
معجزه آزادی خرمشهر
خرمشهر در جنگ تحمیلی به خونینشهر تبدیل شد و آزادی این شهر خونین پس از ۱۹ماه از اسارت دشمن بعثی، سرنوشت جنگ را تغییر داد.
-
پیادهروی ۲۰ کیلومتری با کتانی چینی
یک گلوله به پهلوی چپم خورده و قمقمهام را هم سوراخ کرده بود. آب قمقمه بدنم را خیس کرده بود و من فکر میکردم خون زیادی از بدنم خارج میشود. چشمهایم را بسته بودم و گمان میکردم در آستانه شهادت هستم.
-
محسن رضایی:
آزادسازی خرمشهر محصول فرماندهی سپاه و ارتش بود/ دلایل ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر
فرمانده سپاه در دوران جنگ تحمیلی با اشاره به درسهای عملیات بیتالمقدس گفت: جنگ پس از آزادسازی خرمشهر تا پیش از صدور قطعنامه ۵۹۸ با هدف پیروزی سیاسی ادامه یافت و پذیرش این قطعنامه همان پیروزی سیاسی بود.
-
قاب ماندگار دو شهید پیش از عروج+ عکس
ملکوتی از عکاسان جنگ، با انتشار تصویری از دو شهید عملیات بیتالمقدس، به شرح خاطره خود در اینباره پرداخت.
-
چند دقیقه با کتاب «تو عاشق شدی»/ ۲۷۳
چشم مصنوعیام وقت و بیوقت از حدقه درمیآمد! + عکس
ظر جراح این بود که زیر پلک را جراحی کنند. برای گرفتن نوبت عمل، به بیمارستان بوعلی در دروازه شمیران رفتم. تعداد زیادی بیمار در نوبت بودند و منشی مشغول صحبت تلفنی درباره بافتنی با دوستش بود.
-
چند دقیقه با کتاب «پارتیزان»/ ۲۵۳
نیروهای برهنه در پادگان گارد ویژه سوریه!
نیروهای ارتش سوریه صبحها برای ورزش کاملاً برهنه میشدند و فقط با یک شورت ورزش میکردند. مشاهده آن صحنهها اصلا برای ما، قابل هضم نبود. این بود که خواستار تغییر محل استقرارمان شدیم.
-
نبرد بزرگ زمستانی در جبهه شمالی؛
بیتالمقدس ۲؛ جنگ با آسمان و زمین
نباید ناگفته گذاشت که بخشی از مشکلات و ناهماهنگیها، مواردی بودند که در همه عملیاتهای دیگر نیز خواهناخواه پیش میآمدند و چارهاندیشی برای آنان به تصمیم فوری اما سنجیده فرماندهان وابسته بود.
-
چند دقیقه با کتاب «بی چتر زیر باران» / ۲۱۹
افسر ارشد عراقی پررویی کرد؛ تیرباران شد!
وقتی به برادر غلامی توضیح دادیم که این اسیران تهدید میکنند، بدون معطلی گفت: «آنها را از نیروهای خودی دور کنید و چهار پنج نفر از نیروها آنها را تیرباران کنند...
-
چند دقیقه با کتاب «جنگ بیتعارف» / ۲۱۶
چه شد که حاج همت در قنوتش طلب شهادت کرد؟!
من سوار موتور بودم و دنبال شهید همت میگشتم کنار هور، یک اتاقک بود و وقتی برای جست و جویش وارد اتاقک شدم همان جا بود که پیدایش کردم. بدون اینکه متوجه حضورم بشوددیدم دارد در قنوت نمازش چیزی میخواهد...
-
نشان فتح، نماد استقامت و پیروزی
«خط رهبری» به مناسبت اعطای «نشان فتح» به «سردار حاجیزاده»، در این یادداشت به تشریح اهمیت و چیستی این نشان و سوابق تاریخیِ طراحی و اهدای آن به فرماندهان نظامی در مقاطع مختلف پرداخته است.
-
چند دقیقه با کتاب «تاریخنگاران و راویان صحنه نبرد» / ۲۱۱
منع برادر از رفتن به قرارگاه خاتمالانبیا!
برادرش حسین موافق نبود گفت: «تو هنوز تجربه زیادی نداری تا همین حدی که کمک فکری میدی فعلاً کافیه. صبر کن تجربه ات بیشتر شه بعد برو.»
-
چند دقیقه با کتاب «آذرخش و رقص فانتومها» / ۱۷۷
رفتار وقیح زن فاسد در بازجویی خلبان ارتش!
اصلا این قدر زن وقیحی بود که حد نداشت. این طوری نبود که بگذارند با او صحبت کنم. بعد از این که پسگردنی را خوردم، دو سرباز پشت سرم دستشان را گذاشته بودند روی دوشم فشار میدادند که تکان نخورم.
-
دارخوین در عملیات «إلی بیتالمقدس»؛
ماجرای راهاندازی بیمارستان انرژی اتمی
«حسین وحدتی» از رزمندگان بهداریرزمی دفاع مقدس ماجرای آمادهسازی ۱۰ روزه بیمارستان انرژی اتمی دارخوین برای عملیات «إلی بیتالمقدس» را روایت کرده است.
-
-
توسط انتشارات سوره مهر؛
«آذرخش و رقص فانتومها» به نمایشگاه میرسد
کتاب «آذرخش و رقص فانتومها» شامل خاطرات آزاده خلبان حسینعلی ذوالفقاری نوشته صادق وفایی توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده و در نمایشگاه کتاب تهران عرضه میشود.
-
در برنامه امواج شبه رادیو مطرح شد/
اینترنشنال پدرخوانده سناریوهای پنجگانه / رویایی به نام شکست ناپذیری رژیم صهیونیستی
رژیم صهیونیستی در تلاش بود تا در اذهان جهانیان شکست ناپذیر نمایان شود اما حمله ایران به اسرائیل همه تلاش های این رژیم را با شکست مواجه کرد و موجب شد تا پاسخ آن ها به ایران نیز شکست بخورد.
-
شهید سپهبد صیاد شیرازی، مردی که انقلاب را به ارتش آورد؛
«صیاد»ی که از قایق به هور پرتاب شد! + عکس
نهایتاً وقتی فشار عراقیها زیاد شد، موقع برگشتن به جزیره مجنون، ایشان خودش را از قایق به داخل هور پرت کرد، تا باز هم ایستادگی کند!
-
چند دقیقه با کتاب «حاج مالک» / ۱۶۳
مسئولان با کله خوردند زمین!
دو تا از کُردهایی که آن طرف تله کابین بودند. با همدیگر دعوایشان شد و یکیشان با اسلحه زد دیگری را کشت! جنازه را روی این گهواره گذاشتند و گفتند بکشید. به زحمت با استفاده از تلهکابین جنازه را آوردیم.