-
چند دقیقه با کتاب «سربازان سردار»؛ / ۱۳۸
داعش از اسم کدام رزمنده در هراس است؟! +عکس
سردار سلیمانی به خاطر روحیهای که دارد هر رزمندهای را ترغیب میکند تا در اولین ورودش، فرمانده غیورشان را ببینند و رفتار و کردار و روحیه شهادتطلبی وی را سرمشق زندگیاش قرار دهند.
-
۱۶۰مین شمارهٔ ماهنامهٔ خیمه منتشر شد
نمیشود برای جذب جوان، وسایل کاباره بیاوریم!
ماهنامه خیمه در جدیدترین شماره خود، صندلی داغی با حضور حجتالاسلام مشفقیپوربرگزار کرده است؛ تیتر این مطلب چنین است؛ «نمیشود برای جذب جوان، وسایل کاباره بیاوریم!» این گفتگو به وضعیت موسیقی پرداخته.
-
چند دقیقه با کتاب «این پسر من است»؛ / ۱۲۵
غرق شدن مادر شهید جعفری در دریاچه «لوزهشو»!
پاها خیس شدند و دامن پیراهنها را بالا گرفتیم. مادر رسول بچهها را چسباند به خودش. زینب دستش را گرفت به لبهدیگ و زل زد به چشمهای مادر. مادرِ رسول سرتکان داد و لبخند محوی به زینب زد؛ که یعنی...
-
روایتی از دیدار مردم سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی با رهبر انقلاب
در محل اسکان مردی تنومند با لباس بلوچی سیاه رنگ که بیشتر شبیه به ورزشکاران پرورش اندام بود حضور داشت. اما برخلاف تصور من نه او ورزشکار بود و نه مهمان اداره ورزش و جوانان بلکه پدر شهیدی بود که از سوی بنیاد شهید به دیدار آمده بود.
-
چند دقیقه با کتاب «معجزه رتیان»؛ / ۱۱۳
تصمیم تهران برای پای متلاشی شده!
چند پرستار جوان و دکتری که مسن بود را به صورت تار میدیدم که دورم را گرفته بودند و خدا را شکر میکردند. روی صورتم ماسک اکسیژن بود. سرم را کمی بلند کردم تا بتوانم پاهایم را ببینم اما...
-
چند دقیقه با کتاب «هیچ چیز مثل همیشه نیست»؛ / ۱۱۲
برای انتقال پیکر امیر پول نگرفتند! + عکس
هر کجا پیکر شهیدی جا میماند سروکله این بومی ها که با گرفتن پول شهدا را به دست رفقایشان میرساندند پیدا میشد. کاری به جنگ و درگیری یا حق و باطل نداشتند.
-
چند دقیقه با کتاب «من میمانم، تو برگرد»؛ / ۱۰۵
کتابهای عرفانی و تخصصی را به سوریه برد؟
بعد از شهادتش یک ساک کتاب تحویلمان دادند. پر بود از کتابهای مختلف زندگینامه شهدا. کتابهای عرفانی و یک سری کتاب تخصصی که همه را برده بود سوریه بخواند.
-
-
چند دقیقه با کتاب «ماهرخ»؛ / ۱۰۰
اگر میفهمیدند ایرانیام؛ درجا من را میکشتند! + عکس
یک سرباز مسلح هم بالای سرش ایستاده بود. سعی کردم به خودم مسلط باشم. به جمیله گفتم جمیله، باید هر چه سریع تر از این جا فرار کنیم. اگر یک درصد احتمال بدهند ما با هم بوده ایم، کارمان ساخته است...
-
چند دقیقه با کتاب «لبخند ماه»؛ / ۹۹
تعجب و دلشوره از رفتار دختردایی مجرد!
دختردایی الهام که میبیند کسی حریف او نمیشود جلو میآید و میگوید: «الهام، من به خاطر تو اومدم اینجا ها اگه تو بری من اینجا تنها میمونم.» او را در رودربایستی میگذارد تا از رفتن منصرف شود و بماند.
-
در محضر مدافعان حرم/۳۲۵/ گفتگوی مشرق با همسر شهید الیاس چگینی/ قسمت سوم
حضرت معصومه(س) شهادت الیاس را امضا کرد
به خودم میگفتم چرا آقا الیاس اینطوری شده؟ چرا اینقدر آروم شده؟ چرا کم حرف میزنه و همهاش توی خودشه؟ نکنه اتفاقی افتاده و داره از من پنهان میکنه؟ اصلاً فکرم به سمت هیچی نمیرفت و برام سئوال بود.
-
در محضر مدافعان حرم/۳۲۴/ گفتگوی مشرق با همسر شهید الیاس چگینی/ قسمت دوم
«الیاس» مرد کامل بود + عکس
این موضوع رو یه روز با خواهرش در میان گذاشتم و بهش گفتم من نمیخوام به مردهای دیگر بیاحترامی کنم. خیلی مردها رو دیدم توی زندگیهای مختلف اطرافیانم ولی آقا الیاس یه چیز دیگه است.
-
در محضر مدافعان حرم/۳۲۳/ گفتگوی مشرق با همسر شهید الیاس چگینی/ قسمت اول
چهارده سال اختلاف سن با تفاهم کامل!
یک شب مادربزرگم خانه ما شام اومد و نشست و در این مورد صحبت کرد. مادربزرگم گفت من میگم الهام رو به الیاس بدید هرچیزی هم شد من قبول میکنم و من تقصیرکارم. چون من میدونم که اینها خوشبخت میشن.
-
«من میترا نیستم» به کتابشارژ آمد
ششمین پویش کتابخوانی کتابشارژ آغاز شد.
-
در محضر مدافعان حرم/۳۰۱/ گفتگوی مشرق با مادر شهید سردار حاج رضا فرزانه/ قسمت سوم
دوشنبه تماس گرفت؛ پنجشنبه شهید شد!
هر چه می پرسیدم کجایی، نمی گفت. آخرین بار هم که تماس گرفت، خواهرانش اینجا بودند. رفته بودند خرید و آمده بودند خانه ما. ظهر بود که حاج رضا زنگ زد. با خواهرانش صحبت کرد.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۹۸/ گفتگوی مشرق با مادر شهید حسین امیدواری/ قسمت سوم و پایانی
آنقدر برای پسرم گریه کردم که چشمانم آسیب دید!
دو سال است آنقدر گریه کرده ام که چشمانم آسیب دیده. چشمهایم باد کرده بود و قرمز شده بود و اصلا نمی توانستم ببینم. الان چند تا قطره و روغن می ریزم که بهتر شده. الان هم دلم می سوزد ولی...
-
یادی از مرحومه بتول جزایری به بهانه سالروز درگذشتش؛
مادر شهید علمالهدی چرا به شاه تلگراف زد؟
بتول جزایری علاوه بر حمایت در تاسیس رختشویخانه اهواز، کاروانهای حضرت زینب را برای دلداری خانوادههای شهدا راهاندازی کرد.
-
وزیر کشور:
خبرنگاران باید روایتگر صحیح آرمانهای انقلاب باشند
وزیر کشور در پیامی با گرامیداشت روز خبرنگار بر مسئولیت خطیر خبرنگاران برای روایت آرمان های بلند و دستاوردهای انقلاب اسلامی در برابر جنگ ترکیبی و شناختی دشمن تاکید کرد.
-
اگر خبرنگار کربلا بودیم...
اگر من و شما خبرنگار کربلا بودیم، صحنه را چطور روایت میکردیم؟ تلاقی روز خبرنگار با عاشورای حسینی فرصتی است برای یک نقد جدی به نهاد رسانه امروز.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۵۶/ گفتگوی مشرق با پدر و مادر شهید حاجیحسین معصومی/ قسمت پنجم و پایانی
روی در و دیوار عکس همه هست جز فاطمیون!
چندین بار هم گفتم بین این همه عکسهای شهدا که در بنر میزنید یک دانه عکس شهدای مدافع حرم فاطمیون هم بزنید؛ فقط به خاطر دل یک خواهرش، مادرش، وقتی ببینند خوشحال میشوند.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۵۳/ گفتگوی مشرق با پدر و مادر شهید حاجیحسین معصومی/ قسمت دوم
پسرم ۴۵ روز در سردخانه بود! + عکس
همین قسمتش را که دیدیم سرش را بسته بودند و پانسمان داشت. سر دلش هم پانسمان داشت و دیگر جاییش را ندیدم، پایش را هم ندیدیم. خواهرم هم دست کرد تا پایش را ببیند. یک پرستار آنجا بود گفت خیلی نزدیک نشو.