-
نامه وارده؛
ماجرای عجیب سرنوشت عکس یک شهید در منطقه ۱۷ تهران
برخلاف روال اداری معمول در ادارات و نهادها، دبیرخانه هنگام تحویل نامه گفت: نامه شما بعد از دستور شهردار، شماره و ثبت می شود و بعد هم ارجاع به واحد مربوط برای اقدام!
-
رازی که حتی سردار حاجیزاده هم نمیدانست!
بعد از بمباران ساختمان شیشهای صداوسیما، شیربچههای هوافضا در سختترین شرایط در حال آمادهکردن مقدمات پاسخی دندانشکن بودند، شهید «مهدی شعبانی» یکی از اعضای گروه شلیک نهایی در موج نهم عملیات بود.
-
چند دقیقه با کتاب «نبرد حاج عمران» / ۳۰۲
مخالفت رحیم صفوی با درخواست اسماعیل قاآنی
دشمن از ساعت ۲۲ مورخ ۹ شهریور ۱۳۶۵ به ندرت منطقه را با منور روشن میکرد. طبق اظهارات شنود، از ساعت ۲۲:۳۰ آمادهباش صد درصدی از سوی دشمن اعلام شد.
-
-
نگاهی به کتاب چنارها مرا به خاطر میسپارند؛
عشق به امام رضا(ع) با لهجههای مختلف
نویسنده در این اثر، با استفاده از گویشها و لهجههای مختلف مردمان ایران، بر تنوع فرهنگی زائران حرم امام رضا (ع) تأکید کرده و داستانهایی را روایت کرده است که هرکدام، پنجرهای نو به تجربیات معنوی است.
-
نگاهی به کتاب امام رضا و مامون، نوشته علامه علی کورانی؛
رابطه پرچالش امام رضا(ع) با مأمون عباسی
این اثر با نگاهی تحلیلی و مستند، ابعاد مختلف زندگی سیاسی، اجتماعی و علمی امام رضا(ع) و رابطه پرچالش ایشان با مأمون عباسی را بررسی میکند.
-
چند دقیقه با کتاب «باران تشنه» / ۲۹۹
قرآن برای ایرانیها با امضای صدام حسین!
یه شب خوابِ خدا رحمتش کنه، امام خمینی را دیدم. خیلی هم ناراحت بود. گفتم: «نگاه آقا، خونهم کوچیکه. نعمت هم بغلدستم خوابیده بود. گفتم: «بچه پانزده شونزده سالشه؛ کنار دست خودم خوابیده...
-
«جزیره گمشده من»؛ تلفیق داستانهایی با محوریت کرامات امام رضا (ع)
رمان «جزیره گمشده من» اثر مظفر سالاری توسط انتشارات بهنشر (وابسته به آستان قدس رضوی) منتشر شد.
-
چند دقیقه با کتاب «تو که در هیچ قالبی جا نمیشوی» / ۲۹۶
مگر آقای رئیسی امام است که پشتم به او نباشد؟!
خانم مشهدی شروع کرد به خاطره تعریف کردن از اینکه قبل از ریاست جمهوری، آقای رئیسی را نمیشناخته و فقط میدانسته که از وقتی تولیت عوض شده، همه چیز بهتر شده و دیگر به آنها هم گاهی غذای حضرت میرسیده!
-
روضهای که گندهلات تهران را حُر کرد
همانطور که حر، در آخرین لحظهها راه جبهه حق را انتخاب کرد، شاهرخ هم راه توبه را در هیئت محلهاش یافت، پای ضریح امام رضا(ع) اشک ریخت و با نیت شهادت به جبهه رفت.
-
دعوت به عزاداری در خانه تاریخی ملک
مراسم سوگواری سید و سالار شهیدان امام حسین (ع) بهعنوان یکی از هشت آیین وقفنامهای کتابخانه و موزه ملی ملک، از هفتم تا یازدهم محرمالحرام برابر با ۱۲ تا ۱۶ تیرماه ۱۴۰۴، از ساعت ۹ صبح برگزار میشود.
-
میزبانی مشهد از تیم ملی گرفته می شود؛ ایران - کره در شهری دیگر
عدم استانداردسازی برخی عوامل تأثیرگذار در برگزاری بازی بین المللی در ورزشگاه امام رضا (ع) شهر مشهد، میزبانی این شهر را از تیم ملی فوتبال ایران در هاله ای از ابهام قرار داد.
-
به انگیزه اعزام زائران بیتالله الحرام، روایتی متفاوت از این سفر را مرور کردیم
شیطنتهای دخترک در سفر حج!
شیطنت دختری که به خاطر مادرش عازم حج شده بود و تمام تلاش خود را میکرد تا حاج آقا را با عبارت «حاج آقا! مسأله؟!» اذیت کند، باعث نشد در صبوری و گشادهرویی آقای مختاری خدشهای وارد شود.
-
در آستانه سالروز میلاد خورشید هشتم؛
روایتی گرم در چایخانه حضرت رضا(ع)
اتاق چایخانه که به صورت خیمهگاه برپاشده با پارچههای سبز سیدی و سفید به زیبایی طراحی شده و نورهای تابیده بر این مکان، فضا را بسیار زنده و روحبخش کرده است.
-
چند دقیقه با کتاب «مردان خانه من» / ۲۸۸
آتش زدن آلبوم عکس بازیکنها بعد از باخت پرسپولیس!
آنقدر ناراحت شد که دفتر را برد تو حیاط، رویش نفت ریخت و آتش زد. بعد یک دفتر جلد آبی خرید و عکس بازیکنهای استقلال را چسباند توی آن اما وقتی استقلال شیشتایی شد، دوباره پرسپولیسی دوآتیشه شد...
-
-
چند دقیقه با کتاب «لبخندی به معبر آسمان»/ ۲۷۲
نظر آیتالله خامنهای درباره اصابت کلنگ به پای یک رزمنده!
یک شب جمعه در ماه رمضان، بچههای کادر لشکر افطار مهمان رئیسجمهور شدند. آنجا پس از صحبتهای دوستانه و خودمانی، نماز جماعت خواندیم و در کنار ایشان افطار کردیم...
-
چند دقیقه با کتاب «آقای بادیگارد»/ ۲۶۸
گودرزی میگفت: آخوند باید از این مملکت برود!
آن قدر از سؤالهای علی خسته شدم که بیاراده دستم را بلند کردم و کشیده محکمی توی صورتش زدم. او که انگار توقع این کار را نداشت، گفت: «بزن! تو هم بزن! همهمون حیوون شدیم. یه مشت کثافت...
-
-
گفتوگو با محبوبهسادات رضوینیا نویسنده «عایده» درباره ماجرای نگارش این کتاب؛
روایت چلهنشینی با مادر شهید هفدهساله لبنانی
کتاب «عایده» نوشته محبوبه سادات رضوینیا توسط انتشارات سوره مهر منتشر و روانه بازار نشر شده و دربرگیرنده روایت زندگی یکی از مادران شهدای حزبالله لبنان است.
-
چند دقیقه با کتاب «مجید پازوکی» / ۲۴۴
این کیف ممکن است عوضم کند!
مرخصی که میآمد باز دنبال کار تفحص بود. یک نایلون دستش میگرفت پر از نقشه و مدارک جنگ، از لشکر به ستاد از ستاد به سازمان جغرافیایی از اینجا به آنجا. میگفتیم لااقل مدارکت را بگذار توی کیف...
-
جایزه بعثیها برای کشتن «شاهرخ»
شهید شاهرخ ضرغام که پیش از انقلاب بادیگارد کاباره بود و حتی مشروبخوری میکرد، با توبه در پابوس امام رضا (ع)، حر انقلاب لقب گرفت و امروز یادمانش در آبادان زیارتگاه عاشقان است.
-
چند دقیقه با کتاب «مگر چشم تو دریاست» / ۲۳۵
خانواده آیتالله خامنهای روی فرشهای بدون پرز!
روی فرشی نشسته بودیم که پرزهایش رفته بود. مادرم یک مقدار روی این فرش ناراحت بود و جا به جا میشد. خانم آقا فهمید گفت این فرش جهیزیه من است و سر صحبت باز شد: «من دختر یکی از تجار فرش فروش مشهد هستم...»
-
چند دقیقه با کتاب «قلب زمین مال ماست» / ۲۳۲
اگر بیماری قلبی دارید، خواندن این کتاب ممنوع است!
ذرات بیسکویت و خاک و خون خشک شده کف دستم را هم لیس زدم. هم چنان پشت آن تکه خاکریز پناه گرفته بودیم. بچهها دو نفره سه نفر از کانال بیرون میپریدند و زیر بارش تیرهای دشمن خودشان را به ما میرساندند.
-
چند دقیقه با کتاب «پسرهای ننه عبدالله» / ۲۲۶
واقعیتهای زندگی یک پاسدار لو رفت!
گفت: «شما همهاش از شهادت و مردن میگویید کمی هم از امید و زندگی بگویید.» گفتم: «به هر حال اینها واقعیتهای زندگی ماست. زندگی با یک پاسدار همین است. خواستم آمادگی داشته باشید.»
-
چند دقیقه با کتاب «عایده» / ۲۲۴
جوان لبنانی و درخواست کفن مشهدی!
میدانست که من هم مثل خودش بستنی دوست دارم. یک دفعه بالحن جدی گفت: «عایده، با این پول برای من کفن هم بگیر و به ضریح امام رضا تبرکش کن!»... گفتم: ان شاء الله...
-
چند دقیقه با کتاب «لب خط» / ۲۲۱
ننه و عمه مسئول مخابرات به منطقه نظامی آمدند!
آن زمان پادگان امام حسین برنامه خوبی را شروع کرده بود؛ به پیشنهاد و هماهنگی آقای شیبانی برنامه سفر گذاشته بودند و به تدریج خانواده پاسدارها را میبردند مشهد، یا جبهه جنوب و غرب.
-
چند دقیقه با کتاب « مبارزه به روایت کبری سیلسهپور» / ۲۱۸
آخوندی که ریشش را میتراشید و کراوات میزد! + عکس
آقای اندرزگو هربار با یک چهره متفاوت مرتب رفت و آمد داشت؛ یک بار لباس روحانیت پوشید و عمامه مشکی گذاشت؛ بار دیگر با لباس شخصی بیرون رفت؛ یک بار عینک زد و بار دیگر بیعینک رفت...
-
-
در همایش ملی «هم اندیشی ملی بازخوانی مفهومی مکتب هنر رضوی» مطرح شد؛
سخنرانیهای حضرت رضا(ع) منبع نظریهپردازی مکتب هنر رضوی باشد
آثار عمدهای که به عنوان هنر شناخته میشود به طور مثال نسخه خطی قرآن با دستخط حضرت رضا (ع) میتواند به عنوان یک الگو منشا تولید اثر قرار گیرد و مصداقی برای مکتب هنر رضوی باشد.