-
-
به کوشش انتشارات آستان قدس رضوی؛
هشتمین شماره «کتاب رضوی» منتشر شد
هشتمین شماره ماهنامه «کتاب رضوی» انتشارات آستان قدس رضوی با نگاهی به قرآن در زندگی امروز، معیارهای اثربخشی ادبیات دینی کودک و نوجوان و قلمرو جهانی انتشار دین منتشر شد.
-
-
چند دقیقه با کتاب «تو جای همه آرزوهایم»؛ / ۱۰۹
شناسایی پیکر «نعمتالله» با کتاب دعا + عکس
چراغ قوه گوشی را روشن کرد و به صورت پیکر انداخت. یکی از بچههای همراهش گفت: «ابو علی... آقانجفیه» با سر حرف او را رد کرد؛ یعنی نمیخواست قبول کند که او نعمتالله است. هر چند از دیشب از او بی خبر بود.
-
چند دقیقه با کتاب «لبخند پاریز»؛ / ۱۰۲
بمبگذاری یک هفته دیگر مدارس را تعطیل کرد!
گویا قصدشان کشتن بچه مدرسهایهای ایرانی بود. پلیس مجبور بود مدارس بچهها را جابه جا کند. یک هفته مدارس را تعطیل کردند. شرایط معصومه خیلی سخت بود. گریه میکرد. اما آرام نمی شد...
-
چند دقیقه با کتاب «شهید نوید»؛ / ۹۸
وصیت آقانوید برای خاکسپاری با لباس سپاه
خیلی اصرار کردم بگذارند بروم سوریه دنبال تو اما اجازه ندادند. بعد بیست روز بیکرت را برگرداندند. بیست روز زیر آفتاب بودی. خودمانیم نوید چقدر لباس پاسداری به تو میآمد. خوشگل تر از همیشه شده بودی.
-
دلنوشتهای برای امام مهربانیها؛
آقا! از دست ما زنها خسته نشدی؟!
نوبتم میشود؛ صورتم را میچسبانم به ضریح؛ به قبر امام نگاه میکنم؛ به پارچه سنگدوزی شده قبر خیره میشوم؛ به زنهایی که این مرواریدها و سنگها را با عشق به پارچه دوختهاند فکر میکنم.
-
چرا نیروهای انگلیسی در سال ۱۳۰۰ از ایران خارج شدند؟
بله ... کارِ من بود!
درست ۱۰۲ سال پیش مثل امروز، ژنرال «آیرونساید» انگلیسی فرمانده قوای انگلیس در ایران و همه نیروهای انگلیسی و هندی، ظاهراً دُمشان را گذاشتند روی کولشان و خاک ایران را ترک کردند.
-
در محضر مدافعان حرم/۳۲۰/ گفتگوی مشرق با همسر شهید سردار حاج سیدحمید تقویفر/ قسمت شانزدهم
ماجرای دختر فراری که سردار نجات داد
دختر شما گوشهای در مسجد نشسته بود و با خانم من صحبت کرد و مشکلش را گفت. خانم من هم آمد و به من گفت و ما هم آوردیمش و دودستی تقدیم شما کردیم. خودش هم گفته که میخواهم بروم خانه پیش پدرم، ولی میترسم!
-
در محضر مدافعان حرم/۳۱۵/ گفتگوی مشرق با همسر شهید سردار حاج سیدحمید تقویفر/ قسمت یازدهم
وقتی همسر سردار تهدید شد!
در اتوبوس کسی که کنار من نشست دختری بود که خیلی ظاهر و حرکاتش برایم عجیب بود. یکجور آرایش مشکی و تیره کرده بود و از من سئوال کرد که ایلام میروی کسی را آنجا داری؟....
-
در محضر مدافعان حرم/۳۰۳/ گفتگوی مشرق با مادر شهید سردار حاج رضا فرزانه/ قسمت پنجم
مادر شهید: حرص میخورم؛ چرا «آقا» را اذیت میکنند؟!
همهمان فدای امام خمینی و آقا خامنه ای هستیم. خدا ان شا الله سایه ایشان را از سر ما کم نکند. به خدا آقای خامنه ای را خیلی دوست دارم. ان شا الله که این پرچم را آقای خامنه ای به دست امام زمان بدهد.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۹۹/ گفتگوی مشرق با مادر شهید سردار حاج رضا فرزانه/ قسمت اول
اگر تلویزیون داری، خانهمان را اجاره نمیدهیم!
یک بار هم که می خواست قسمتی از خانه را اجاره بدهد، یکی آمد که نامزد کرده بود و ارتشی بود. از همان اول حاج آقا باهاش طی کرد که اگر تلویزیون داری، ما خانه را اجاره نمی دهیم. گفت نه، ما تلویزیون نداریم.
-
یکی از کتابهای کودک و نوجوان سوره مهر نقد و بررسی شد؛
شمایل ظاهری «زمستان بیشازده» جذاب نیست
نشست نقد و بررسی کتاب « زمستان بیشازده» در کافه کتاب سمیه برگزار شد.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۵۲/ گفتگوی مشرق با پدر و مادر شهید حاجیحسین معصومی/ قسمت اول
یکی از پسرانم آمد پسر دیگرم رفت سوریه
دیگر خودش همین را خواسته بود؛ هر چه زنگ میزدیم که بیا، میگفت یک دفعه دیگر هم بروم، که آخر کار اینطور شد و به شهادت رسید.
-
سروده افشین علا درباره شهادت شهید اصلانی در حرم رضوی
افشین علا در واکنش به حادثه شهادت شهید اصلانی در حرم امام رضا (ع)، سروده جدیدی سرود.