کل اخبار: 2
-
روایتی از شب عاشورایی «جهانآرا» و یارانش
با خرمشهر صحبت میکردم و بنی صدر خائن را نفرین میکردم که نیروی کمکی به خرمشهر اعزام نکرد. روزهای مقاومت تا آن روز مثل فیلم سریع در ذهن من رد میشد. پاهایم دیگر توان راه رفتن نداشت و تنها ماندن در آنجا هم فایده نداشت.
-
یکی از افسران ارتش بعث عراق مطرح کرد؛
مردم «خرمشهر» با گلوله و سرنیزه به استقبال بعثیها آمدند
«خالد سلمان محمودکاظمی» در خاطرات خود از جنگ تحمیلی گفته است: در آن برهه از زمان دستگاه تبلیغاتی عراق بهشدت در تلاش بود تا حقیقت را وارونه جلوه دهد و حقایق را کاملاً برعکس برای مردم مجسم سازد و...