-
با انتخاب داوران صورت گرفت؛
نامزدی چهار اثر روایت فتح در جایزه کتاب سال دفاع مقدس
چهار کتاب از انتشارات روایت فتح نامزد بهترین اثر در بیست و دومین جایزه کتاب سال دفاع مقدس شدند.
-
چند دقیقه با کتاب «نیمه پنهان ماه ۲۹»/ ۲۶۲
شهیدی که رؤیاهای همسرش را قیچی میکرد! + عکس
میدانست مسافری بیش نیست. نمیخواست از آیندهای بگویم که میدانست نخواهد بود. زبانش نرم بود. اصلاً به زبان نمیآورد. با چشمهایش حرف میزد. با نگاهش. تلخ بود. این رفتن تلخ بود و...
-
چند دقیقه با کتاب «ملاقات با دلفینها رأس ساعت طوفان»/ ۲۵۶
صدام زخمی شده!
یکی از بچههای غواص به نام قاسمی که اهل درچه استان اصفهان بود، شباهت زیادی به صدام حسین رئیس جمهور عراق داشت به همین دلیل «صدام» صدایش میکردیم.
-
چند دقیقه با کتاب «نیمه پنهان ۲۵»/ ۲۵۵
از شوق دیدن امام افتاد توی چاله!
وقتی آمدن امام حتمی شد و امام آمد، روی زمین نبود انگار. هلیکوپتر امام را که دید شال گردنش را از گردنش باز کرده بود و توی هوا میچرخاند. دوید طرف من بالای سرم را نشان میداد و داد میزد هلیکوپتر امامه.
-
نگاهی به کتاب «ملاقات با دلفینها راس ساعت طوفانی»؛
نمیتوانید این کتاب را زمین بگذارید!
حالا غواصها به جای آنکه بر پشت امواج جزر سوار شوند تا جریان جزر آنها را با خود به عمق خلیج فارس و به سمت اسکله امیه ببرد، باید خلاف جریان مد شنا کنند.
-
چند جمله درباره کتاب «بر بلندای هور»؛
حاجی شده بود مثل اسفند روی آتش
در دل باتلاقهای هور، وقتی امیدی به پیروزی نبود، نگاه مصمم حاج ابراهیم به رزمندگانش قوت میبخشید. صدای او که فریاد میزد: «پای کار بایستید، ما مأمور به تکلیفیم»، همه را به حرکت در مسیر ایمان و... .
-
به مناسبت سالروز شهادت امیر منصور ستاری؛
کدام کتاب درباره شهید ستاری خواندنیتر است؟
میگفت جز مرگ، هر کاری چاره دارد. فقط آدم باید ببیند و بپرسد از کجا باید شروع کند و چه کار کند. حتی اگر شکست هم خورد باید ببیند که چه شده که شکست خورده. باید از شکستش بهره ببرد.
-
چند دقیقه با کتاب «نیمه پنهان ماه» / ۲۳۹
قابلمه مشکوک در یخچال خانه فرمانده سپاه!
خانه که رسیدم با ناامیدی رفتم سراغ یخچال تا ببینم از ماست پوستی که مدتها پیش از روستا آورده بودم چیزی باقی مانده یا نه! با دیدن اتفاقی که افتاده بود، شگفتزده شدم. توی یخچال قابلمهای بود...
-
چند دقیقه با کتاب «مرا بپذیر» / ۲۳۰
نزدیک بود «حاج قاسم» اسیر طالبان شود!
خلبان بهانه آورد که هوا خوب نیست و نمی توانم منطقه را درست ببینم! حاج قاسم مطمئن و قاطع دستور نشستن داد. رنگ از چهره خلبان پرید. به هر زحمتی بود نشست.
-
در هفته دفاعمقدس، با کتاب «راز بیبی جان» به دنیای مادر شهیدان علمالهدی سری زدیم؛
چرا از زندگی «بیبیجان» فیلم نمیسازند؟!
حتی با محافظان حضرت آقا گفتوگو کردیم و عموم این افراد کسانی بودند که پیدا کردنشان راحت نبود. ولی اول با لطف خدا و بعد با همکاری خانواده شهدا توانستیم با این افراد ارتباط بگیریم.
-
چند جمله درباره کتاب «الشام»؛
خاطرات سفر به سرزمین جنگ را بخوانید
«الشام» تکهای کوچک است از پازل بزرگ و هزار تکه جنگ، همان جنگ کهنی که گویا از زمان خلقت، از عهد حیات آدم ابوالبشر، میان حق و باطل، میان هدایت و گمراهی، میان درستی و نادرستی جریان داشته است.
-
در هفته دفاع مقدس به همت انتشارات دفاع مقدس؛
دعوتید به «ملاقات با دلفینها»!
مدیر انتشارات روایت فتح از رونمایی آثار جدید این انتشارات در هفته دفاع مقدس از جمله «ملاقات با دلفینها» و چند کتاب دیگر خبر داد.
-
به همت نشر روایت فتح؛
دوکتاب از نویسنده شیرازی رونمایی شد
مراسم زونمایی از دو کتاب انتشارات روایت فتح، عصر روز یکشنبه مورخ ۲۱ مرداد، ساعت ۱۷ در فرهنگسرای عطارنیشابوری در محله بریانک با حضور نویسنده کتاب، خانواده شهدا، جمعی از اهالی رسانه و کتاب برگزار شد.
-
با حضور نویسنده و نماینده ناشر، چند کتاب از «فاطمه دانشورجلیل» را بررسی کردیم؛
در کتابهایم امضای خانواده شهید را میگیرم
فاطمه دانشور جلیل گفت: من ابتدا کار را به خانواده شهید میدهم و تا آنها نخوانند و ابراز رضایت نکنند، کار را به ناشر تحویل نمیدهم. در تکتک کارهایم خودم امضای خانواده شهید را گرفتهام.
-
در نشستی با راوی، نویسنده و ناشر، کتاب «راه سفید» را بررسی کردیم؛
ایرانیترین افغانستانی را میشناسید؟! + عکس
پدر ابوزینب میخواست جلوی او را بگیرد و اجازه ندهد که به سوریه برود. حس پدر و فرزندی در میان بود. با پدر من صحبت کردند و گفتند با جعفر صحبت کن، شاید به حساب پدرخانمی و رودربایستی و... نرود.
-
چند دقیقه با کتاب «مثل نسیم» / ۱۵۹
فرق کتاب عربی و فارسی در نبرد سوریه!
به او گفتم راستی سید کتاب خوندی؟ کتاب عربی خوندی یا کتاب فارسی؟ منظورمان از کتاب، غذا بود. بعضی وقتها برای ناهار غذای عربی میآوردند و بعضی وقتها غذای ایرانی. سید گفت: «کتاب بخوره تو سرت بابا!»
-
چند دقیقه با کتاب «شاهرگی برای حریم» / ۱۵۴
خرید داروی بینسخه برای سوریه!
حالا سوریه قسمتش شده بود و از شهادت حرف میزد. یک آن به دلم افتاد اگر راهی شود، شهید میشود. دستش را گرفتم و گفت: «حمید جان! امشب به همه بگو داری میری. بدون دیدن و اجازه گرفتن از پدرت نمیذارم بری!»
-
چند دقیقه با کتاب «جنگ بدون صلح» / ۱۵۲
فلسطینیها را مثل ملخ له کنید!
شالوم فراموش نکرده بود وقتی شامیر در اول آوریل ماه گذشته برای دومین بار نخستوزیر شد، با چه پیام وحشتناکی راه را برای کشتار مخالفان یهود باز کرد: «فلسطینیها را باید مثل ملخ له کرد...»
-
چند دقیقه با کتاب «عمار حلب» / ۱۴۸
باز هم ادای شهدا را درمیآوری؟! + عکس
بهت زده بودیم که قرار است با پیکر شهدا مواجه شویم. تابوت محمدحسین را گذاشتند جلوی در و بقیه را به ترتیب از بالا به پایین چیدند. روی پلاک تابوت محمدحسین نوشته بود: «ایرانی».
-
چند دقیقه با کتاب «حکایت زخمها»؛ / ۱۴۲
وضعیت جانبازی که حاج قاسم را ندیده است!
خبر شهادت حاج قاسم در روزهایی که دیگر امکان حضورم در سوریه وجود نداشت حالم را بدتر کرد. او را ندیده بودم حتی یکبار اما این کمسعادتی باعث نمیشد تا بد حالیام کم از آنها باشد که سالها در کنارش بودند.
-
سرهنگی مطرح کرد؛
ادبیات، قیمت تمامشده جنگ را برای ملتها مشخص میکند
مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت گفت: در همه جای دنیا بعد از جنگ نوشتن، سنت است. قیمت تمام شده جنگ باید برای ملتها در بیاید و ادبیات این قیمت را در میآورد.
-
کتاب «اسیر آلواتان» رونمایی شد
یادگاران زندان دولهتو به میدان فردوسی آمدند
«اسیر آلواتان» نوشته رضا رستمی با محوریت خاطرات شهدا و اسرای در بند کومله و دموکرات از زبان شاهدان عینی رونمایی شد.
-
در بنیاد روایت فتح؛
دوره آموزشی دامون آغاز شد
نشست خبری آغاز اولین دوره آموزش محقق و نویسنده « دامون» در انتشارات روایت فتح برگزار شد.
-
چند دقیقه با کتاب «معجزه رتیان»؛ / ۱۱۳
تصمیم تهران برای پای متلاشی شده!
چند پرستار جوان و دکتری که مسن بود را به صورت تار میدیدم که دورم را گرفته بودند و خدا را شکر میکردند. روی صورتم ماسک اکسیژن بود. سرم را کمی بلند کردم تا بتوانم پاهایم را ببینم اما...
-
نویسندۀ کتاب «عروس یمن»:
نویسندگی «مادر بودن» است
نویسندۀ کتاب «عروس یمن» گفت: نویسندگی مانند مادر بودن است که نمیشود در زمانهای خاصی مادر باشی و در زمانهایی نه. در نوشتن ذهن مدام درگیر است و نوشتههای کتاب مانند فرزندانی هستند که...
-
چند دقیقه با کتاب «پلهها تمام نمیشوند»؛ / ۹۷
سلیقه بانوی ایرانی در دیزاین خانهای در سوریه
ما هم رفتیم بالا تا اول خانه را ببینیم بعد چمدانها و خریدها را بیاوریم. در ورودی بههال باز میشد که انتهایش یک پنجره بزرگ داشت و رو به جنگل پشت خانه بود.
-
قهرمان فیلم «غریب» اعدام نشد، شهید شد؛
روایتی از عاقبتبخیری سرهنگ شاهنشاهی! + عکس
ایرج نصرتزاد، سرهنگی که در فیلم «غریب» شناختهتر شد، ایام انقلاب منتظر حکم اعدامش بود، اما آزاد شد و به کردستان رفت تا غائله را بخواباند. هرچند در پایان، فقط یک صدا از او به یاد ماند.
-
محسن نجفی در برنامۀ «مثبت کتاب خانواده» مطرح کرد؛
خواندن «سایۀ ناتمام» را به نوجوانان پیشنهاد میدهم
محسن نجفی، محقق و نویسندۀ کتاب گفت: در دنیای کنونی که حجم زیادی از اطلاعات وجود دارد، شایسته است که معرفی کتابها به صورت مداوم صورت گیرد.
-
«تور تورنتو»؛
کتاب شهید پرواز اکراین به چاپ نهم رسید
کتاب «تور تورنتو» به قلم محمدعلی جعفری به چاپ نهم رسید.
-
توصیه به پدرانی که پسر دارند برای خواندن تور تورنتو؛
این کتاب را با احتیاط بخوانید! + عکس
استفاده از جملات کوتاه، استرس و سوگ را میرساند که حاصلش تپش قلب است و حالت روحی یک پدر به بهترین وجه ممکن بیان شده است. به پدرانی که فرزند پسر دارند توصیه میکنم این کتاب را با احتیاط بخوانند.