نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 9
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۰۳:۰۱ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۵
    0 0
    طفلی امیر کبیر. البته این خانوم به مامانش رفته بوده. عکس مامانش هم در فین کاشان تقریبا با همین هیبته.
  • بنیان اندیش ۰۵:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۵
    0 0
    خودش عکس نداره تا بدونیم چنین شخصی اصلا وجود داشته یا نه؟! چرا ناصرالدین شاهی که هزاران عکس داره صدر اعظمش حتی یه عکس نداره که محتاج عکس خانمش نباشیم
  • محمدرضا ۱۰:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۵
    0 0
    شيرزن
  • ۱۰:۲۰ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۵
    0 0
    عکس ناموس مردم نذارید تو سایت
  • سینا ۱۰:۵۴ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۵
    0 0
    دمت گرم در ضمن میدونستید شهید محمدتقی خان امیرکبیر رحمت الله علیه در کجا دفن هستند؟ میدانید ضد بهائیت،قمه زنی و انحرافات قد علم کرد؟ میدانید قاتلش مادرخائن الدین شاه به همراه نوری خائن و عمال بیگانه بودند
  • ۱۲:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۵
    0 0
    سینا فقط تو می دونی جالا چه ربطی به متن: عکس ناموس مردم نذارید تو سایت داشت
  • فریاد ۱۲:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۵
    0 0
    قبر امیرکبیر تو کربلا، کنار قبر امام حسین(علیه السلام) (فکر کنم پشت قبر ابراهیم مجاب) هست، ضمناً ایشون با اینکه موقع مرگ تشنه هم بودن(بخاطر خونریزی) اما به یاد مظلومیت اباعبدالله آب ننوشید وتشنه از دنیا رفت، روحش شاد
  • ۱۳:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۵
    0 0
    میدونستید شهید محمدتقی خان امیرکبیر رحمت الله علیه در کجا دفن هستند؟ میدانید ضد بهائیت،قمه زنی و انحرافات قد علم کرد؟ میدانید قاتلش مادرخائن الدین شاه به همراه نوری خائن و عمال بیگانه بودند
  • ۲۰:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۵
    0 0
    آیت الله العظمي اراکی رحمت الله عليه فرمودند: شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت. پرسیدم. چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟ با لبخند گفت: خیر سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت: نه با تعجب پرسیدم؛ پس راز این مقام چیست؟ جواب داد: هدیه مولایم حسین ابن علی است. گفتم :چطور؟ با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم: میرزا تقی خان؛ 2 تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه ؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود. از عطش حسین حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد. آن لحظه که صورتم بر خاک قبر گذاشتند امام حسین آمد و گفت: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس