به گزارش مشرق، برخی سفرها مسافرانی دارند که هم به سفر بیرونی مشغولند و هم به سفر درونی؛ مسافرانی که بیش از آنکه از یک شهر سفر کنند، سفر از خود را آغاز کردهاند. سفر حج از این دست سفرهاست که از بین مسافران آن پیدا شدهاند کسانی که ترجیح دادهاند آدمهای زیادی را با خود همراه کنند، دست دل مخاطب را بگیرند و با روایتهای خودشان گوشهای از حال و هوای این سفر معنوی را به نمایش بگذارند؛ راویانی که هریک زاویه نگاهی دارند و گاه از بعد عاطفی و گاه با نگاه نقادانه به مراسم حج مینگرند. این سفرنامهها برای آنان که از این سفر بازماندهاند، فرصت مناسبی را فراهم میکند که در حال خوش حاجیان با آنان همراه شوند. در متن زیر به بررسی پنج کتاب سفرنامه پرداختهایم.
به تماشا رفتن
کتاب «چادر کردیم؛ رفتیم تماشا» را میتوان به دو بخش تقسیم کرد؛ در بخش اول عالیه خانم شیرازی به روایت سفر زمینی خود به عتبات و عربستان میپردازد و در بخش دوم نیز این بانو روایت حضور خود در دربار ناصری در دوره قاجار را بیان میکند. در طول این کتاب اطلاعات کاملی درباره ویژگیهای شخصیتی مثل سن یا ویژگیهای خانوادگی نویسنده ارائه نمیشود و تنها از نوع برخورد درباریان با ایشان میتوان فهمید که جایگاه ویژهای دارند. به این نکته نیز باید توجه داشت که در جامعه آن روزهای ایران که زنان از جایگاه سنتی برخوردار بودند، سفر یک زن به تنهایی مشکلات زیادی را به همراه داشته است. این امر در کنار نگاه زنانه و ریزبین ایشان به رخدادهای مختلف روایت بدیعی را در اختیار مخاطب قرار میدهد. آنطور که از نظرات مخاطبان پیداست، بخش اول کتاب از جهت جذابیتهای روایی و نثر بر بخش دوم برتری قابلملاحظهای دارد. این کتاب توسط انتشارات اطراف در سال ۹۷ با ویراست و تدوین زهره ترابی بهعنوان جلد اول مجموعه سفرنامههای قدیمی زنان به چاپ رسیده است.
روایت یک جامعهشناس
«حاجی خودتی» یک سفرنامه انتقادی است که توسط حسن محدثی، استاد جامعهشناسی دین نگاشته شده است. نویسنده در این اثر سعی میکند از جامعه دینی تقدسزدایی کند و با نگاه اصلاحگرایانه به برگزاری سفر حج بپردازد. حسن محدثی در مصاحبههای خود بیان میکند که این کتاب را برای مخاطب عام نوشته و برای آنکه بتواند سخنان دینی را به گوش دیگران برساند، از زبان طنز بهره برده است، به همین خاطر این کتاب بیش از آنکه یک اثر در موضوع جامعهشناسی حج باشد، همانطور که در زیر عنوان کتاب آمده، روایتی از سفر حج یک جامعهشناس است. سیدمحمود نجاتی حسینی در نقد این کتاب میگوید: «این کتاب انسان را به انجام سفر حج ترغیب نمیکند. کتاب حاجی خودتی نوعی سکولاریسم را تقویت میکند و این امر جای نگرانی دارد. بنده با خواندن کتاب شریعتی ترغیب شدم به سفر حج بروم، اما با خواندن کتاب محدثی ترغیب نشدم.» این کتاب در سال۹۷ توسط نشر نقد فرهنگ به چاپ رسیده است.
بهترین سفرنامه
کتاب «یار کجاست؟» سفرنامه حج به قلم رحیم مخدومی است که اولین بار در سال ۱۳۷۲ به چاپ رسیده است. زبان قوی، تصاویر زیبا و نکتههای ظریف و طنزگونه این کتاب را پس از گذشت سالها از انتشار آن همچنان در بین سفرنامههای خواندنی حج قرار داده است. عنوان این اثر برگرفته از این بیت معروف است: کعبه یک سنگ نشان است که ره گم نشود / حاجی! احرام دگر بند، ببین یار کجاست؟
همچنین حضرت آیتالله خامنهای پس از مطالعه این کتاب، در تقریظی بر آن نوشتند: «بار دیگر موسم حج شد و وقت انس و معاشقه من با سفرنامههای حج. دود کبابی به ضرورت، با مصداقی از «وصفالعیش، نصفالعیش»؛ و «ماشاءالله کان». اما بیشک این یکی از بهترین سفرنامههای حج است که من خواندهام. اگر نگویم بهترین؛ لطیف، پرنکته، ژرفنگر، باروح، موعظهآمیز، گویا و همراه با هنرمندیهای ادیبانه؛ از قبیل زیبایی قلم، همراهی طنز، اشتمال بر تصویر، آمیختگی به خیال؛ و... خلاصه اینکه، نوشته زیبا و شیرینی است.»
جلالی جدید
شاید باورش سخت باشد که جلال آلاحمد منتقد و مذهبگریز، سفرنامه حجی نوشته است که سرشار از مفاهیم و انگیزههای درونی در مورد این سفر معنوی است. هرچند جلال در خسی در میقات همچنان نگاه نقادانه خود را نسبت به مسائل مسلمانان حفظ میکند و از نابسامانیهای سازمانهای عربستان سعودی و وضعیت کاروانهای ایران و رفتارهای مسلمانان شکایت دارد، اما این اثر تنها یک سفرنامه انتقادی نیست. نثر این کتاب در نقطه اوج زبان پارسی قرار دارد، بهگونهای که میتوان گفت آلاحمد در نگارش آن گوشهچشمی به سفرنامه قدیمی ناصرخسرو داشته است. این کتاب با عبارات زیر آغاز میشود که نشان از توجه آلاحمد در پرداختن به جزئیات دارد: «پنجونیم صبح راه افتادیم؛ از مهرآباد و هشتونیم اینجا (جده) بودیم. هفتونیم بهوقت محلی و پذیرایی در طیاره، صبحانه بیچایی یا قهوه... دو از نیمهشب گذشته بود که زنگ تلفن بیدارمان کرد و ده بدو تا برسی و خداحافظی و ماچ و بوسه و چه شادیهای بدرقهکنندگان! خیال میکردند بره گمشده به گله بازگشته و دو تا از دوستان با خندههای معنیدار برلب که یعنی: این دیگر چه کلکی است که فلانی میزند. غافل از اینکه نه کلکی بود و نه گلهای. بلکه مفر دیگری بود و آن بره گمشده حالا بدل به بز گری شده که میخواهد خودش را بیشتر گم کند... .»
فرزند خسی در میقات
«پرستو در قاف» به گفته نویسنده آن علیرضا قزوه بسیار از کتابهای خسی در میقات و حج دکتر شریعتی تاثیر پذیرفته است. این کتاب که در سال ۱۳۷۲ نگاشته شده است، از حال و هوای روزهای جنگ بیبهره نیست؛ برای مثال نویسنده از مسجد شجره با جمله «مسجد شجره بوی شب عملیات میداد» یاد میکند. وجه تسمیه عنوان کتاب «پرستو در قاف» این است که «پرستو» نام پرندهای است که از جهت سفرهای طولانی مشهور است و «قاف» هم عالم قرب خداوند و نیز تلفظ نام پنجاهمین سوره قرآن است. طبع شاعرانه نویسنده در کنار اطلاعات تاریخی که در مورد مکانهای مذهبی متفاوت بیان میکند، ویژگی خاصی به این اثر بخشیده است. در بخشی از کتاب که در ادامه آورده میشود، میتوان لحن ادبی نویسنده را به خوبی مشاهده کرد:
«بوی مدینه میآید. این را از نمنم باران فهمیدم. دلها بیتابند و چشمها گریان. سمت چپمان مسجد شجره است. کمکم شهری سپیدپوش به استقبالمان میآید و من چقدر دوست دارم بقیع را ببینم و چقدر دلم میخواهد مدینه را بغل کنم و سرش را بگذارم روی شانههایم.»
*فرهیختگان