فردوسیپور اگرچه خودش را فرزند رسانه ملی میداند اما در رسانه ملی علیه رسانه ملی موضعگیری کرده است. اسیر احساسات نشویم و این موضوع را به حساب دموکراسی و آزادی بیان نگذاریم. این را در نظر بگیرید که در ادارهای فعالیت میکنید و با مدیر آن اداره هم زاویه دارید. اگر هر چند وقت یکبار علیه مدیرتان در همان اداره موضعگیری کنید انتظار چه برخوردی را دارید؟ خوب یا بد، برای هر اداره یا نهادی چارچوبی در نظر گرفته شده که همه باید آن را رعایت کنند. اگر کارمندی هم ناراضی است قطعاً او باید آنجا را ترک کند نه مدیربالادستی. فردوسیپور مصداق همین موضوع است. او کارمند صداوسیما نبود اما میخواست ژست منتقد را هم به خود بگیرد، در واقع در چهارچوبی که برایش تعیین شده بود حرکت نمیکرد و حرف مدیران بالادستیاش را هم نمیپذیرفت.
در این زمینه بیشتر بخوانید:
وقتی فردوسی پور هویتی خارج از سیما ندارد / سلبریتی فراموش کار
تأثیرات مخرب برنامه نود به سیاست هم کشیده شد
پایان ۲۰ سال جنجالسازی در آغاز "عصر جدید" برنامه ۹۰ / سقوط شبکه فردوسیپور!
مجری برنامه نود در گذشته نیز بارها خلاف جهت آب حرکت کرده بود، از گفتن ماجرای «پارازیت داشتن ماهواره» در یکی از برنامهها تا گفتن این جمله «که اگر صندلی حق و حقیقت باشد، ما هم هفته بعد خواهیم بود» (نقل به مضمون) و… نشان میدهد که او علاقه زیادی داشت حرفهایی را بهزبان بیاورد که دیگران اجازه ندارند بگویند. او آن زمان تحت حمایت مدیران وقت شبکه سه قرار داشت و در واقع از مصونیت خاصی هم برخوردار بود.
فردوسیپور البته سیاست را هم در کارش بهوضوح دخالت میداد، این را از مصاحبه او با چهرههای سیاسی در برنامه نود بهراحتی میشد متوجه شد و البته اینکه هیچگاه با رسایی که از سوی مجلس شورای اسلامی مسئول رسیدگی به فساد در فوتبال بود، حتی ارتباط تلفنی برقرار نکرد چرا که خط فکر سیاسیاش با او تفاوت داشت. آنچه در اینجا مهم است شخصیت حقوقی افراد است نه طیف سیاسی آنها اما عادل در این مورد همچون بسیاری از موارد دیگر «عادل» نبود و سیاسیبازی را چاشنی کار ورزشیاش کرده بود.
فردوسیپور میگوید برنامه نود فرزندش است، با این شرایط مدیر یک شبکه حکم پدر را دارد اما فردوسیپور هیچگاه در چهارچوب تعیینشدهاش حرکت نکرد و تصور میکرد میتواند بهواسطه محبوبیتی که دارد فراتر از حیطه اختیاراتش کار کند. او همواره به مواردی مانند بازیکنسالاری اشاره و اعتراض میکرد اما خودش مشابه همین کار را در سطحی دیگر و بهنوعی دیگر انجام میداد و هرآنچه را میخواست، میگفت و میخواست «مجریسالاری» را ادامه دهد. فردوسیپور خوب حرف میزد اما بههنگام عمل خودش به چیزی که میگفت پایبند نبود.