به گزارش مشرق، حمید بناء از نویسندگان دفاع مقدس در مطلبی نوشت:
قدیمی ها می گفتن «زخم زبون از زخم شمشیر بدتره!» … حق با اونهاست. یک جملۀ کوتاه یا یک زهرخند کاری با دل آدم می کنه که گرز گران رستم با دشمنانش نکرد. امان از این زبان چند گرمی بعضی ها که مثل پتک روی روان دیگران فرود میاد.
بیشتر بخوانیم:
مادری عکس پسر شهیدش را در خیابان تمیز کرد +عکس
فیلم/ غصه های دردناک مادر شهید از حرفهای مردم
فیلم/ پسرم مثل اباالفضل"دست"و مثل اربابش"سر"نداشت
مادر یک شهید مدافع حرم می گفت: «داغ و فراق جوون رو شاید بشه تحمل کرد اما این درشت گویی ها نفس آدم رو میگیره. یکی میگه چقدر گرفتی فرستادیش! اون یکی میگه تو مهر و محبت مادرانه نداشتی که گذاشتی بره.»
کاری به دلایل استراتژیک و ایدئولوژیک ضرورت حضور نیروهای ایرانی در حبهه های مقاومت ندارم. بحث دربارۀ شگردهای پیچیدۀ عملیات رسانه ای و روانی دشمن برای القاء تفکر غیر انقلابی و ارزشی در جامعۀ ایران هم بماند برای بعد. حرف اینجاست که آقای عزیز! خانم محترم! رحمت بکشید یکبار به دیدار خانوادۀ شهدا برید و از نزدیک با این بزرگواران آشنا بشید. بخدا راه دوری نمیره اگه پای درد دل مادر شهدا بنشینید.
استفاده از ادکلن فرانسوی تقلبی و ادای روشنفکری و پز اپوزسیون راحته ولی فکر کردن و فهمیدن سخته. مگه میشه وجدان داشت و اینقدر ساده به یک مادرِ شهید داده تهمت زد؟ کی حاضره بخاطر پول بچه اش رو بفرسته جلوی گلوله؟ گلوله که جای خود داره؛ من مادری رو ندیدم که بگه پول بدید بهم و بجاش دست یچه ام رو قطع کنید. دنیا به نشانۀ احترام، تمام قد جلوی پای مادرایی که از سهم دلشون برای اعتقادشون میگذرن، می ایسته. مادرها بهتر این حرفها رو میفهمن. شهروند گرامی! اگه حال و وقت اندیشیدن و استفاده از عقل و وجدانت رو نداری دست کم روش احتقان را یاد بگیر.
شکستن دل مادری که همۀ دار و ندارش رو برای من و تو فدا کرده هنر نیست. اگه کلاهمون رو قاضی کنیم می بینیم خیلی مدیون مادران شهدا هستیم. مدیون تمام شبهایی که دلشون میگیره. مدیون تمام روزهایی که نگاهشون به در خونه دوخته شده. مدیون اشکها و دلتنگی ها … بگذریم! حرف زیاده و وقت کم. فقط حواسمون باشه که تیغ زبونمون دل مادر شهدا رو زخمی نکنه.