جنس کلی سریال هایی مانند برادران و خواهران و زنان خانه دار سرسخت، از نوعی است که برآیند هر قسمت از آن هر ماجرایی امید است. مخاطب به همراه قهرمان های داستان اگر چه در برخی از موارد غمگین و مستاصل می شود، اما امید به نجات چیزی نیست که آن را از دست بدهد و متوقف شود به همین خاطر به جای استرس نوعی هیجان را تجربه می کند.

گروه فرهنگی مشرق- وارد مغازه می شوم، در دیوارها پر است از تبلیغ فیلم های ایرانی و مجاز و سی دی های موسیقی که با مجوز ارشاد منتشر می شوند.نگاهی به داخل مغازه می اندازم؛ آنکه پشت میز نشسته وراندازم می کند و محترمانه می پرسد امری داشتید.
لبخندی می زنم و می پرسم:"سریال جدید چیزی داری؟ می تونم آلبومشون رو ببینم؟" با تردید نگاهم می کند و می پرسد:"قبلا چه چیزایی رو از ما گرفتید؟" معلوم است که محک می زند؛ مطلبی که خودش پس از پاسخ شنیدن به آن اعتراف می کند، وقتی نام یکی دو سریالی را که از او گرفته ام به او می گویم، نفس راحتی می کشد و آلبوم را از زیر میز بیرون می کشد و مقابلم پهن می کند و زمزمه وار می گوید:"شرمنده باید مطمئن می شدم."
یک آلبوم نزدیک به پنجاه برگی است که در هر برگ دست کم چهار سریال را می شود دید؛ البته جلد دی وی دی هایشان را. از او درباره کار و بار می پرسم، سری به نشانه رضایت تکان می دهد. سریال هایی که این مغازه البته به صورت غیر قانونی می فروشد اکثرا آمریکایی هستند و طی یکی دو سال اخیر تولید شده اند و یا لا اقل فصل های جدیدشان مربوط به یکی دو سال اخیر است.کسانی هم که برای خرید این نوع سریال ها به این مغازه رفت و آمد می کنند اکثر طیفی از دانشجویان یا تحصیل کردگان دانشگاه هستند، آن دسته از مخاطبانی که سریال های فارسی وان و شبکه های مبتذلی مانند آن را نمی پسندند و البته میانه چندان خوبی با سریال های صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز ندارند، پس به ناچار مشتری تولیدات آمریکایی می شوند؛ تولیداتی که مشهور ترین هایش مانند "لاست" و "24" در میان عامه مخاطبان نیز اسم و رسمی پیدا کرد. این سریال ها در همه ژانر ها نمایندگانی به روز دارند؛ تاریخی، علمی تخیلی، اکشن، معمایی، پلیسی و جنایی و انبوه آثاری که درباره موضوعات روز ساخته و روانه آنتن تلویزیون در ایالات متحد و سیستم های کابلی می شوند.
معمولا این گونه است که این دسته از آثار را می توان بلافاصله و تنها با تاخیر یکی دو روز از پخش در وب سایت های اشتراک فیلم و سریال غیر ایرانی سراغ گرفت و با استفاده از اینترنت پر سرعت به راحتی یک قسمت از آن را دانلود کرد. اما برخی شرکت های زیرزمینی حتی این کار را هم آسان کرده اند و به جای همه مخاطبان خود این آثار را دانلود کرده و با زیرنویس های قابل قبول در اختیار مخاطب قرار می دهند. تنوع این نوع آثار آنقدر بالا است که می توان از آن به عنوان شبکه های آفلاین تلویزیونی فیلم وسرگرمی یاد کرد و مخاطبی که با آنها در ارتباط باشد می تواند نیازهایش را در طول سال بنا به نوع سلیقه اش برآورده سازد.


صفحات آلبوم را که ورق می زنم به تواتر به سریال هایی بر می خورم که بر اساس تبلیغاتش به نظر از سوژهای مبتذلی بهره برده اند برخی از آنها را به مقتضای کار و به صورت گذرا دیده ام. این که می گوییم مبتذل به معنای مستهجن بودن نیست؛ چه در شبکه های تلویزیونی آمریکایی سریالهایی که موضوعات مستهجن داشته باشند چندان اجازه پخش نمی یابند، این ابتذال بیشتر در نوع موضوع جایگاه پیدا می کند.

به هر حال با وجود سوژه های مبتذل این بار اصلا به این فکر نمی کردم که این سریال ها چه تاثیرات منفی بر روی مخاطب می گذارد. سوال کمی اساسی تر بود؛ چرا یک مخاطب عادی و البته تحصیل کرده باید به این آثار رغبت بالا تری داشته باشد و این در حالی است که چنین آثاری اجازه تبلیغات در جامعه ما نداشته و به صورت قاچاق فروخته می شوند، با این همه همچنان مخاطبان جدی دارند.این بار سوال این است این نقطه رجحان چیست که مخاطب ترجیح می دهد تا پای سریالی بنشیند که به زبانی غیر از زبان مادریش قصه می گوید و با شخصیت هایی همراه شود که نه تنها در ظاهر به او شبیه نیستند که دنیای آرزوهایی متفاوت با او دارند. با این همه باز هم داستان ها جای پایی برای خودش باز می کنند.

از میان سریال ها از فروشنده می خواهم تا یک نمونه از سریال های اجتماعی را به من معرفی کند، البته کار سختی است که با ادبیات یک سی دی فروش صحبت کنی و یک ژانر را معرفی کنی، چیزی میان فیلمی خانوادگی و.... ورق می زند و دست بر روی یکی می گذارد"Brothers and Sisters" و در توضیحش ادامه می دهد که این کاری مانند "desperate housewives" که در فارسی به "زنان خانه دار سرسخت" ترجمه شد است. یک فصل از این سریال را از او می خرم و فروشنده با رعایت همه مراتب امنیتی بسته دی وی دی ها را به دستم داده و راهی ام می کند.
به خانه رسیده، نرسیده صدای موسیقی تیتراژ سریال "تا ثریا" بلند است؛ موضوع اصلی سریال ثریا که این روزها برای مخاطبان آن نیازی به بازگویی ندارد کلاف در هم مشکلات زنی به همین نام است که هر روز و با هر دست و پا زدن او در هم تر شده و گره هایش بیشتر می شود.
شیدایی و پنجره که هر دو نیز از سریال های ژانر اجتماعی محسوب می شوند چنین داستان هایی دارند، یک شخصیت خبیث یا مشکلی لاینحل که هر لحظه بر دامنه اش افزوده می شود.

فیلمنامه یا نمایشنامه رادیویی+ تصویر
چندی پیش دوستی در میانه تحلیل یکی از برنامه های داستانی تلویزیون از تعبیری استفاده کرد که در عین غیر منتظر بودن تامل برانگیز بود. این دوست محترم ناگهان این جمله را مطرح کرد که تلویزیون ما هنوز از عصر رادیو فاصله نگرفته؛ در آمدیم که این که می گویی یعنی چه، توضیح داد که ببینید اکثر برنامه های تلویزیونی خصوصا آنهایی که بر داستان و قصه گویی استوار هستند و از شبکه های صدا و سیما پخش می شوند بیش از هر چیزی مبتنی بر شفاهیات هستند و ادامه داد که، اگر دیالوگ را از این آثار بگیری تقریبا چیز خاصی جز جابجایی هنرپیشه ها در لوکیشن های تکراری باقی نمی ماند، لوکیشن هایی که از یک سریال تا سریال دیگر تقریبا هیچ نکته جدید و امتیازی ندارند.


دوست ما راست می گفت، دیالوگ محوری یا به تعبیر ساده تر اگر بخواهیم بگوییم پر حرفی آثار تلویزیونی، خصوصا آنهایی که داستانی هستند از مشخصه ها بارز سریالها است، اما نکته ای که او در تکمیل حرفش گفت جالب تر بود:" این ها دقیقا ویژگی نمایشنامه های رادیویی است که این روزها به تلویزیون آمده و به همان نمایشنامه ها نشانه های دیداری-Visual- نیز اضافه شده است.
نقد های فنی که به صورت مستمر به برنامه سازی تلویزیونی در ایران وارد می شود از جمله نبود شاخصه های تصویر و حرکت و بسیاری نکات دیگر از این دست از رادیویی بودن داستان ها نشات می گیرد. فیلمنامه نویسی دقیقا همین فرآیند است که تعیین کند که هر قسمت از داستان را چه قاب تصویری از چه زاویه ای با چه حرکتی و المان های تصویری روایت کند و این همان قابی است که معمولا سریال های تلویزیونی از آن محرومند.
اما در نمونه هایی که ذکر کردیم از سریال های آمریکایی، با وجود اینکه داستان پر دیالوگ تر یا به عبارتی پر حرف تر از آثار سینمایی است اما دیالوگ در حقیقت در نقش مکمل تصاویر ظاهر می شود، تصاویر به خودی خود می توانند به عنوان عناصر قصه گو ظاهر شوند و تنها ایراد این است که بدون دیالوگ ناقص می مانند اما بخشی از روایت را در بر دارند.

کشاکش سیاه، سپید، خاکستری
سریال های تلویزیونی ایرانی که این روزها بیشترین ژانر  سریال های تلویزیونی را به خود اختصاص داده است، معمولا می کوشد تا تقابل نیک و بد را نشان دهد، چند قسمت ابتدایی سریال مخصوص معرفی شخصیت ها است، شخصیت ها در گیر و دار ماجراهای اولیه یا فصل اول ماجر معرفی می شوند و در یکی دو قسمت اولیه تقریبا مرز بندی ها روشن می شود. یک یا چند شخصیت به عنوان شخصیت منفی و یکی دو شخصیت هم در مقام شخصیت های مثبت ظاهر می شوند و باقی داستان به تقابل این شخصیت ها باز می گردد، قصه آن قدر پیش می رود تا در نهایت شخصیت های مثبت بر ضد قهرمان ها پیروز می شوند و قصه به خوبی و خوشی به پایان می رسد.

در سال های اخیر با طرح انتقادات فراوان به ساختار سیاه و سفید شخصیت ها، برنامه سازان سعی کرده اند تا با طرح شخصیت های میانه این مشکل را حل کرده و منتقدین را نیز از خود راضی کنند. این نوع طراحی شخصیت بر این پایه بر پا شده که در عین حفظ دو جبهه نیک و بد در کنار قهرمان و ضد قهرمان سریال مجموعه عواملی طراحی شده اند که در دو جبهه قرار می گیرند و درصد خوبی و بدی شان نسبت یه قهرمان یا ضد قهرمان کمتر یا بیشتر است. به طور مثال آن دسته عناصری که در کنار ضد قهرمان قرار دارند نه این که به اندازه ضدقهرمان نکات منفی داشته باشند، شخصیت شان خاکستری تر است اما با این همه در آن جبهه قرار می گیرند و بالعکس از همین نوع نیز در جبهه قهرمان قابل رویت است.
با این همه با نادیده گرفتن سمت و سوی داستان، در سریالی مانند "برادران و خواهران" شخصیت پردازی به گونه ای دیگر است. در یکی دو قسمت ابتدایی این سریال در فصل اول قصه می تواند به ظرافت شخصیت هایش را معرفی کند.داستان درباره یک خانواده است که بعد از مدت ها دور هم جمع شده اند؛ دو خواهر و سه برادر، پدری و مادری. پدر خانواده یک شرکت مواد غذایی و محصولاتی مانند مرکبات دارد و اکثر اعضای خانواده غیر از دختر کوچکترش در این شرکت کار می کنند.
بیایید به شخصیت خواهر بزرگتر نگاه کنیم؛ او حسابدار توانایی است، همسر و یک فرزند دارد، به دلیل مشغله فراوان در زندگی خانوادگی دچار مشکل شده است. در محیط کاری قبلی اش رابطه ای دوستانه و صمیمی با کارفرمای قبلی پیدا کرده که در پایان قسمت دوم می فهمیم از این رابطه احساس گناه می کند.برای خانواده اش نگران است و برای حفظ آن تلاش می کند. به همسرش احساس وابستگی می کند، شخصیتی خستگی ناپذیر و در عین حال عاطفی دارد.
تک تک اعضای خانواده به همین صورت قابل تحلیل هستند؛ هر چند که از حوصله این مطلب بیرون است. به هر حال همان طور که درباره شخصیت خواهر بزرگ تر دیدیم،او صاحب مجموعه ای از خصایل مثبت و منفی است که می تواند شخصیت خاکستری و در عین حال متمایل به مثبت را به نمایش بگذارد، شخصیتی که ممکن است اشتباه کند، به گناه آلوده شود و یا کاری بزرگ را به انجام برساند، هیچ خط کشی اولیه وجود ندارد و هیچگونه قضاوتی در باره او صورت نمی گیرد.


بر خلاف این روند بطئی در سریال های صدا و سیما، همه چیز دفعتا رخ می دهد، شخصیتی مانند ثریا یک شخصیت مثبت است، زنی است ساده که با کار تلاش سعی کرده تا خانواده اش را حفظ کند گاهی سادگی می کند اما این به معنای اشتباه است و نه اخلاق ناپسند در همان قسمت های اول مخاطب قبول می کند که او قهرمان است و باید امیدوار باشد که با همه اتفاقات ناخوشایند خواهد جنگید و در نهایت پیروز شود. همین اتفاق نیز می افتد، اگر چه ثریا اشتباهاتی می کند اما هیچ کدام از روی قصد نیست او قهرمان است. شخصیت های دیگر اندکی باور پذیر تر طراحی شده اند اما مرز شخصیت ها آن قدر پر رنگ هستند که تکلیف مخاطب با آنها از همان ابتدا جز در یکی دو مورد خاص مشخص است و هیچ همراهی در تحلیل شخصیت آنها نخواهد داشت، این کارگردان است که برای آینده و سرنوشت آنها تصمیم می گیرد و مخاطب تنها می تواند این شخصیت ها را دوست بدارد یا خیر.
در کنار همه این موارد شخصیت های کاریکاتوری مانند که حمید که همواره دیدگاهی مصلحانه دارد، یا نزول خوار و یا طلبکاری که از یک نوازنده دوره گرد خلق شده تنها به درد پر کردن رخنه های داستان می خورند.


چرا این اتفاق رخ می دهد، چرا در سریالی مانند "برادران و خواهران" که داستانی ساده دارد و قرار است تعاملات چند برادر و خواهر را با هم و تلاش های برخی از آنها را برای نجات شغل خانوادگی شان نشان دهد شخصیت ها تا این حد قابل قبول هستند، اما سریالی مانند ثریا که این قدر داستانش پیچیده می نماید ، همه چیز به خطابه ای شبیه شده که مخاطب تنها باید به آن گوش فرا دهد. اینکه برخی از مخاطبان حس همذات پنداری با داستان و شخصیت های آن را دارند نباید به حساب نقاط قوت فیلم گذارده شود آن هم بخشی از آن چیزی است که در پاسخ به سوال بالا خواهیم گفت.

واقعیت این است که نبود یک مسیر مشخص و برنامه ریزی هدف مند برای تولید آثار نمایشی و تکیه کامل بر چند برنامه ساز برای پر کردن آنتن باعث شده است که برنامه سازان با در نظر گرفتن دغدغه های مدیران رسانه ای یونیفورمی را طراحی کنند که مورد قبول این مدیران قرار بگیرد. مدیران رسانه ای که اکثر آشنایی چندانی با رسانه و فرآیند های تولید ندارند هم این یونیفورم را بیشتر می پسندند، برای آن اولویت پر کردن آنتن با برنامه هایی است که دردسر زا نباشد و این اتفاق به راحتی با چنین یونیفورمی خواهد افتاد. حال در نظر داشته باشد که که یک یونیفورم بر تن هر سوژه ای در فضای فرهنگی کشور با هر قد و قواره ای پوشانده شود؛ مشخص است که در بسیاری از موارد این لباس یا بر تن سوژه مورد نظر گریه خواهد کرد و یا از فرط تنگی گسسته خواهد شد.
آن همذات پنداری هم که اشاره شد، دقیقا همان نکته ای است که در دهه های پیش از انقلاب با در آثار فارسی سینما و تلویزیون مورد توجه قرار می گرفت. حرفه ای های تجاری سازی به خوبی می دانند که چگونه در اثر خود مواردی را بگنجاند که خانم های خانه دار و سلیقه هایی شبیه به آن را ارضاء کند و در لحظات کلیدی اشک را به چشمان مخاطبان بیاورد، همان طور که فیلم فارسی ساز ها در فردین بازی هایی دهه چهل و پنجاه شان موفق بودند.

جهنم و ناگهان بهشت؛ در مصیبت های خشونت و تلخی به جای سکس
آش سینما و تلویزیون قبل از انقلاب اسلامی آنقدر شور بود که به سینما رفتن خصوصا برای دیدن فیلم های ایرانی برای خانواده هایی که حتی اندک دلبستگی های سنتی و مذهبی داشتند، ساختار شکنی بزرگی محسوب می شد و در خانه هایی که تلویزیون هم بود، در زمان پخش سینمایی های ایرانی اما اگرهایی برای روشن ماندن جعبه جادو به میان می آمد. سینما و تلویزیون ایران همه جذابیتش را غیر از لودگی و ابتذال بیشتر در جاذبه جنسی می دید و کمتر فیلمی دیده می شد که در آن چند صحنه جنسی تند و تیز نباشد؛ این در حالی بود که تولیدات آن روز سینمای غرب چند پله ای در این زمینه از سینمای ایران عقب بود. با این همه پس از انقلاب اسلامی استفاده از صحنه های جنسی و جذابیت های جنسی مستقیم به طور کامل از سینما و تلویزیون ایران رخت بر بست. اگر چه در سینما اشاره به جذابیت های جنسی به صورت ساکت و چراغ خاموش در طول سال های میانی دهه شصت و پایان آن و خصوصا در دو دهه اخیر با آثار کارگردانانی چون محسن مخملباف و چند فیلم ساز دیگر به روی پرده بازگشت، اما برای تلویزیون با توجه زمینه های خاصش هنوز خط قرمز بود و با وجود اینکه این جذابیت ها در صدا و سیما نیز تا حدودی دیده می شد اما هرگز جایگاهی جدی پیدا نکرد اما ماجرا درباره آن سوی سکه به شکلی دیگر بود. خشونت که سوی دیگر سکس است کم کم در سریال سازی رشد کرد، خشونتی که در نه در تصویر که در قصه ریشه می دواند و باعث می شد تا داستان ها روز به روز تلخ و تلخ تر شوند.
سریال سازهای تلویزیون از تلخی به عنوان ابزار ضربه زدن و گیج کردن مخاطب به مثابه سکس که نوعی مخدر بود استفاده می کردند و با وجود چندین بار انتشار شعارهای تبلیغاتی مدیران رسانه ملی مبنی بر جلوگیری از تولید آثار تلخ و نا امید کننده همچنان غلظت این نوع آثار افزوده می شد.
در سریال های اجتماعی این دوره خصوصا تولیدات نیمه دوم دهه هشتاد به این سو، نمایش تصویری جهنمی در دو سوم و در بیشتر موارد سه چهارم از حجم داستان بدل به سنت و بیماری همه گیر شده است، تصویری که ناگهان در یکی دو قسمت نهایی به صورت ناگهانی می شکند و تبدیل به روز روشن و بهشت می گردد.

بر خلاف این روند، کمتر سریال غربی را می توان سراغ گرفت که تا به این حد دست به گریبان فضایی تلخ باشد. رقابت در سریال های غربی باعث شده است که برای از دست ندادن مخاطب سازندگان نگران واکنش اولیه مخاطب باشند، حساسیتی که در کشور ما چندان وجود ندارد، چرا که مخاطب با وجود دسترسی به ابزارهایی مانند ماهواره که البته مانند تلویزیون ملی چندان بی دردسر و سهل الوصول نیست ترجیح می دهد کمی صبر و شکیبایی پیشه کند و البته القائات بیرونی نیز در نزدیکی مخاطب به سریال های تلخ نیز موثر است به عبارت بهتر بر عکس آنچه برداشت می شود، پیام های رسانه هایی مانند رسانه های ضد انقلاب دقیقا از جنس نا امیدی ها و تلخی هایی است که در برخی آثار داستانی نیز قابل رویت است.
به هر حال جنس کلی سریال هایی مانند برادران و خواهران و زنان خانه دار سرسخت، از نوعی است که برآیند هر قسمت از آن هر ماجرایی امید است. مخاطب به همراه قهرمان های داستان اگر چه در برخی از موارد غمگین و مستاصل می شود، اما امید به نجات چیزی نیست که آن را از دست بدهد و متوقف شود به همین خاطر به جای استرس نوعی هیجان را تجربه می کند.


عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگو!
درباره صنعت سریال سازی در تلویزیون و مقایسه آن با محصولاتی که شرکت های بزرگ سریال سازی در جهان برای جامعه غربی می سازند، حرف و سخن بسیار است، شاید انتقادات فراوانی بر این محصولات وارد باشد که ناشی از سبک زندگی جامعه غربی است که قرابت چندانی با سبک زندگی و اخلاقیات و ارزشهای جامعه دینی ما ندارد و قطعا همه آنچه که درباره نقاط قوت این آثار گفته شد به معنای تایید این آثار نیست؛ اما به مصداق آن شعر حکیمانه که می گوید :" عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگو" بد نیست گاهی به جای این که پشت ایرادات دشمن سنگر بگیریم و عیوب خود را بپوشانیم، معایبمان را در آینه نقاط قوت غیر ببینیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 33
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 2
  • sorena ۰۵:۱۳ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۷
    0 0
    با سلام عزیز انتقادتون خیلی نرم هستش میتونم بگم صدا و سیمای ما فاجعه هستش برای نمونه من بهتون پیشنهاد میکنم یه فیلم سریال کره ای رو بدون هر گونه سانسوری بگیرین و نگاه کنین فیلم های امریکایی اصلا ارزش نگاه کردن ندارن چون بعد ارزشی نداره اکثرا خیلی و یا جنسی هستش فیلم کره ای بگیرین و نگاه کنین با اینکه خیلی مواردشون رو من و امثال خودتون قبول نداریم ولی به راحی قدرت فیلم نامه بازیگر و کارگردان رو میشه دید فیلم های ایرانی یاس آوره در حالی که مرگ اونها امیدواری هم داره بهتره به جای پخش فیلم ایرانی یه پرده سیاه بکشن تا همه گریه کنیم به روزگارمون فقط من میتونم عامل اصلی بودن دیش های ماهواره در منازل رو ضعف خود صدا و سیما میدونم موفق باشین
  • سمین ۰۶:۲۷ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۷
    0 0
    ظاهرا نویسنده این سریال را دیده، باید یک مطلبی هم به عنوان خبر می نوشته، گفته چی بهتر از این متن!
  • ۰۶:۴۹ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۷
    0 0
    اگر این عکس را یک سایت دیگر چاپ می کرد بهش حمله نمی کردید؟
  • مسعود ۰۷:۳۸ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۷
    0 0
    دراین که فیلمهاو سریالهای تلویزیون از نظر فیلمنامه وکارگردانی وسایر موارد که مربوط به فرم و ساختار فیلم وسریال میشود ضعف دارند شکی نیست اما از نظر محتوا وسوژه منعکس کننده ی وضعیت حال حاضر جامعه هستند
  • سید محمد ۰۸:۴۱ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۷
    0 0
    این سریال واقعا شورش رو درآورده. از همون چند قسمت اول رو اعصاب بود و من تصمیم گرفتم دیگه نبینم. واقعا جز اعصاب خوردی چی داره؟ سوالی که از کارگردان این مجموعه باید پرسید اینه که آیا این سریالها جامعه ما رو اخلاقی تر می کنن؟ آیا نشون دادن خیانت و سرانجامش آمار خیانت رو پایین می اره؟
  • ali ۰۸:۴۲ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۷
    0 0
    جدا نميدونم چه اصراري به ساخت سريالهايي با مضامين نا اميدي و ياس و فلاكت هست؟ و به چه نگاهي اين مارد مجوز پخش ميگيرن ؟؟ آيا جز اين نيست كه اين بيماري در تمام سطوح جامعه فراگير شده كه مسئولين هم به آتش اون دامن ميزنن؟ يا سوء نيت ديگه اي تو كاره كه اصرار به ادامه اين روند كماكان وجود داره ؟؟ اون از زير تيغ و .. و حالا ثريا و بعدش خدا عالمه ! نكنيد و هميشه فرصت و قدرت دست شما نيست كمي هم به عاقبت خود و مردم فكر كنيد بد نيست!
  • امیررضا ۰۸:۴۸ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۷
    0 0
    یک موضوع کاملا جدی و برنامه ریزی شده ای در سریالهای و فیلمهای ایرانی مدام تکرار می شود و آن نمایش یک آدم خوب دارای وجهه اجتماعی مقبول و به لحاظ عقیدتی مومن که مورد احترام همه هم هست ناگهان افشا می شود که دارای سابقه بد ارتکاب یک گناه یا یک رفتار خلاف عرف بوده. یک مرور ساده در ذهنتان بکنید آخر در کجای دنیا دستگاه فرهنگ رسمی یک مملکت با کسانی که ارزشهای مقبول آن جامعه را رعایت می کنند چنین می کند تا به حال چند فیلم سینمایی یا داستانی یا سریال داشته ایم که شخصیتی مانند انچه در مسیر سبز آمریکایی ترسیم شد را نشان دهیم هر جا انسان خوبی را دیدیم در پس ظاهر خوب و آرامش به ما نشان داده اند که یا هدف یا انگیزه یا نتیجه ای غیر از آنچه دیگران می فهمنددر رفتارش وجود دارد. این است که می گوییم ارزشهای انقلاب اسلامی در فیلمهای 20 سال گذشته اگر نمودی هم داشته بدتر به سست شدن مردم به اعتقاداتشان منجر شده.
  • ۰۸:۵۲ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۷
    0 0
    در کل تحلیل خوبی بود، حرف دل منو زدی!!... تو هر قسمت سریالهای خارجی (اونایی که برای کشور خودشون میسازن نه برای جهان سوم) برایند امیده و حداقل یه نتیجه اخلاقی میشه گرفت، ولی حالا انگار تلویزیون میخاد به بیننده بگه از شما بدبخت تر خیلی هست برید خداتون رو شکر کنید! یاد سریال قصه های جزیره بخیر!!
  • ali ۱۰:۴۰ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۷
    0 0
    سلام و خسته نباشید از این صدا وسیما توقع زیادی دارید....
  • ۱۰:۴۸ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۷
    0 0
    توی ده شما سیمین خانم به این می گن خبر؟ بعد توی ملاجش پاره آجر خورده بوده که بیاد این همه مطلب رو برای رفع تکلیف بنویسه؟ توی اون سازمان شما - صدا و سیما- راه های بهتری برای زیر سوال بردن انتقاد یادتون ندادن؟
  • ورامینی ۱۰:۵۷ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۷
    0 0
    اول عکسهارو درست کنید بعد حرف مصلحانه بزنید؟!
  • ۱۰:۵۹ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۷
    0 0
    با این سریال هایی که صدا سیمای ما پخش میکنه معاومه کسی نگاهشون نمیکنه.بنده که خودم طرفدار پرو پا قرص صدا سیما هستم و عقیده دارم بهتره با این صدا سیمای خودمون سرگرم بشیم تا با ماهواره هیچ گونه علاقه ای به دیدن این سریال ها ندارم.اگر بخام چیزی ببینم از بیرون تهیه میکنم حالا یا فیلم یا سریال.همش شده بدبختی و بیچارگی که آدم با نگاه کردنش افسرده میشه.یه سال میان همه کانالا سریال طنز پخش میکنن مردم خسته میشن و دلزده که چیه این همه مسخره بازی.یه سالم اینجوری همش میشه ورم.هیچوقت حد اعتدال رو رعایت نمیکنن
  • ۱۱:۴۱ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۷
    0 0
    به نظر من هر كي بخواد افسردگي بگيره و همه ي غم و غصه هاش يادش بيفته بايد سريال ايراني ببينه.من خودم جزو افراديم كه سريال هاي آمريكايي رو فصل به فصل مي خرم و نگاه مي كنم.
  • ۱۱:۵۸ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۷
    0 0
    واقعا برا خودمون متاسفم اين صدا و سيما با واژه مهندسي فرهنگي اسلامي و محتواي جذاب بيگانه است برنامه شاد رو تو بزن و بکوب مي‌دونه و يا سريال تلوزيوني رو به اوج رسوندن درد و مصيبت مي‌دونه فکر و اعصاب مردم رو تو قوطي کردن بي‌انصافا هر چي سريال و فيلم تو چند سال گذشته ديديم يا با محتواي مبتذل بوده مثل چهار خونه، ساختمان پزشکان و ... يا تو درد و رنج و مصيبت بوده مثل شيدايي، تا ثريا و هزارتاي ديگه واقعا برا خودمون متاسفم
  • ۱۲:۰۵ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۷
    0 0
    این چه عکساییه گذاشتید خجالت هم خوب چیزیه
  • ۱۲:۵۸ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۷
    0 0
    جمع ما، جمع شد/ توقیف غیرمنتظره برنامه خانم نامداری! ختصاصی: صداوسیما تسلیم انتقادهای صدای آمریکا و صرفاً جهت اطلاع شد و «جمع ما» خودش را جمع کرد!! http://www.cinemafa.com/content/view/2694/53/ سینمافا- برنامه «جمع ما» که تا کنون مورد توجه بسیاری از سایت‌های داخلی و خارجی همجون صدای آمریکا قرار گرفته است، امشب ۲۷ دی‌ماه در شبکه دو و بدون اطلاع مجری در قسمت قبلی، بصورت ناگهانی تمام می‌شود تا مهر تاییدی بر شایعات مبنی بر توقیف این برنامه و تذکرهای فراوان به الهه بهبودی تهیه کننده جوان آن و آزاده نامداری مجری جوانش باشد و .... بخوانید کامل در سینمافا
  • سعادت ۱۳:۳۷ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۷
    0 0
    این هنر اختصاصی آقای ضرغامیه که در آستانه انتخابات، این طوری از طریق تولیدات رسانه ملی، یاس و ناامیدی را به جامعه تزریق می‌کنه.
  • ۱۳:۳۸ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۷
    0 0
    سلام بابا واقعا جای تعجب داره چرا شما تا الان سکوت کردید نسبت به سریال ثریا،بابا یه نقدی اعتراضی چیزی، یعنی واقعا متوجه نشدید این سریال از قسمت اولش تا همین الان داره توهین به چادر میکنه،بگذارید بازتر بگم شخصیت اول فیلم(ثریا خانوم)واقعا نمی تونست مانتویی متدین باشه حتما باید چادری روگیر میبود و همچنین هرشب جلسه ذکرصلوات نمیرفت.یه همچین خانومی باید اینقدر اشتباهات مختلفی مرتکب میشد. بابا بخدا اینم کارش کمتراز ویژه نامه خاتون نیست ،داره مون کاررو میکنه من که از بیننده های پروپاقرص شماهستم توقع داشتم یه نقدی بکنید. یاعلی
  • جواد ۱۴:۰۰ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۷
    0 0
    سریال های ایرانی مثل تئاتر هستند . همشون هم در مورد دو خوانواده هست که با هم مشکل دارند. خوب من جوان 16 ساله معلومه که از این سریال خوشم نمیاد .یک جوان توی زندگیش هیجان میخواد . سریال هایی که صداو سیما پخش میکنه واسه ی آدم بزرگاست . چیز مهم اینه که به جایی که صداو سیما برنامه هایی پخش کنه که بشتر مخاطب قشر جوان داشته باشه سریال هایی پخش میکنه که مخاطباش همه آدم های بالای 40 سال اند . اونا طرز فکرشون شکل گرفته و از نسل قدیم هستند و زندگی ایرانی دارند این قشر جوانه که داره به سمت فرهنگ غرب کشیده میشه
  • ۱۴:۱۴ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۷
    0 0
    میتوان پیامهای خیلی خوب مثل پرتلاش بودن ، مسئول و متعهد بودن ،امید و توکل به خدا و با خدا بودن،مهارت آموزی و یادگیری همیشگی در طول عمر ، با اخلاق بودن و کمک به هم نوع و احترام به هم گذاشتن و گذشت و ایثار و...... را در بستر فیلمهای شاد و جذاب داد... اما چگونه! شاید با جذب فیلم نامه نویسان خوب و خلاق و تامین مالی آنها به گونهای که فقط کارشان فیلم نامه نویسی باشد و استفاده از روانشناسان و جامعه شناسان مجرب و جذب افراد مستعد برای آموزش فیلم نامه نویسی و تربیت آنها ، تا حدود زیادی توفیق یافت.
  • ۱۴:۲۰ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۷
    0 0
    این سریال به بهانه تبیین بدی رباخواری دارد بی حیایی ، دوستی دختر و پسر (آنهم از نوع نوجوانانه) ترویج میکند و در ضمن شدیدا ضد حجاب برتر و تیپ چادر و مذهبی و مسجدی عمل کرده است. اخیرا هم دیدیم که عامل مرگ سرهنگ و بدبختی ثریا ، "چادر" ثریا بوده که از زیر پای سرهنگ کشیده میشود و او را به زمین میاندازد!! یعنی اگر ثریا چادری و اهل جلسه قرآن نبود اینقدر بدبختی نداشت!1 با این عملکرد آقای ضرغامی نیازی به دشمن و فارسی وان و ... نداریم
  • امید ۱۴:۲۴ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۷
    0 0
    با اینکه سیروس مقدم را سریال ساز موفقی میدانم ولی حقیقتاً این سریال ضعیف ترین سریال ایشان بود کما اینکه از نظر تلخی و سیاه نمائی دست سریال زیر هشت را هم از پشت بسته است اما از همه تأسف آور تر عدم دقت کارگردان ریزبینی مانند مقدم به جزئیات داستان است که بدجوری توی ذوق می زند، اون موقع که سرهنگ زنده بود فقط تیکه کلامش این بود : ثریا ، ثریا ، ثریاو... جواب ثریا هم دائماً این بود : تو اینجا برای چی اومدی سرهنگ ؟ و قس علی هذا...
  • مهدی ۱۴:۲۷ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۷
    0 0
    نمی دونم هدف چیه که از بعد فتنه همگام با بی بی سی و ... سریال های تلویزیون اکثرا تلخ و گزنده است مثل زیرهشت و... . یاد سخن یکی از دوستان می افتم که متذکر می شد بدنه صدا سیما یک بدنه قدیمی است و اکثرا افراد با دید نهض آزادی درونش عالن .( بماند که چندی پیش خبری بیرون آمد که یکی از اعضای ملی مذهبی ها 10 ساله بدون اینکه کاری کرده باشه داره از صداسیما حقوق میگیره .) ظاهرا مسوولین انقلابی رسانه ملی هم در خوابن .
  • یار ۱۴:۳۳ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۷
    0 0
    از صداو سیمایی که در برنامه پر تماشاگر نودش مجری واجب می دونه به جایزه گزفتن یک فیلم که مضمونش ضد ایرانیه در یک جشن آمریکایی تبریک بگه و افتخار میکنه که اولین نفریه که تو رسانه ملی این کاررو میکنه ولی روز بعد از شهادت دانشمند هسته ای برنامه داره ولی هیچ اشاره ای هم نمی کنه بیش از این نباید انتظار داشت .
  • سید محسن ۱۴:۳۸ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۷
    0 0
    اون دوستانی که به عکس کارشده در گزارش اعتراض کردن برن خودشونو به ی روان پزشک نشون بدن چون حتما بیماری جنسی دارن.
  • مهدی منتظر ۱۴:۴۹ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۷
    0 0
    مشرق جان اگه یه کمی دقت کنی میبینی که این سریال های خارجی توسط خودمان دوبله و روانه بازار شده؟؟؟؟؟ اگه بده چرا خودمون کمک به ترویج در بین خانواده ها می کنیم؟؟؟؟؟ این سریال های دوبله شده به راحتی در همه ی بقالی های ایران پیدامیشه
  • محمد ۱۵:۴۳ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۷
    0 0
    از آب گلالود خوب بلدید ماهی بگیرید این مطلبتون سراسر تبلیغ چند سریال آمریکایی بود اگر میخواستید فقط یک قیاس عادلانه کنید نیازی نبود عکس برهنه هنرپیشه آمریکایی بذارید
  • ۱۶:۲۲ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۷
    0 0
    عکس کارگران و تهیه کننده را بگذار این خانم سابقه خوبی در سینما دارد و نقش خودش را هم بسیار خوب بازی می کند .
  • mohade3 ۲۱:۵۵ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۷
    0 0
    وقتی مراجع این فیلمو تایی کردن تو دیه این وسط چی میگی؟
  • مهمان ۰۰:۵۹ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۸
    0 0
    نقدهایی که به جایی نمی رسند! بعد از انقلاب تا حالا این جور به چادری جماعت حمله نشده بود . با لجن مال کردن این خانم چادریه مجلس مذهبی برو ی سوال شرعی بپرس از حاج آقا ، هر چی تونستن عقده گشایی کردن. البته برای خالی نبودن از عریضه می فرمایند مساله ربا مطرحه. استفاده دین علیه دین. خیلی ظریف و زیباست. چه کسی سرهنگ را کشت ؟ جواب : چادر ثریا. مگه گفته نمی شه چادر نماد ملی ماست؟ مگه چادر نماد حجاب کامل نیست.؟ به نظرتون با این سریال ها دختران جامعه ما به سمت چادر پوشین تشویق می شوند؟ قیامتی هم هست . کجاست دادگاههای فرهنگی ؟؟؟
  • وحید ۰۵:۱۹ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۸
    0 0
    فیلم سریال های ایران آزار دهنده است ناامیدی تلخی غم خشونت و پوچی اصلا نداره تا حدی اشکالی هم نداره تنها چیزی که داره آزاره انسان بیزار میکنه
  • آزاده ۰۸:۳۰ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۸
    0 0
    حداقلش یکمی ازاین عکساتون رو سانسور کنید
  • ترسا ۱۶:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۳
    0 0
    یک بار دیگه این عکس ها رو بزارین

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس