مديران فرهنگي بايد هوشيار باشند تا علايم و نشانه هاي انحرافي، آنها را به آدرس هاي غلط راهنمايي نكنند. ميركريمي و درويش و مجيدي و تبريزي و راعي و حاتمي كيا و ... سرمايه هاي سينمايي كشورند و هيچ نسبتي با «معماران سينماي نوين ايران» كه كاردستي هايشان هم چنان به كثيف نمايي ايران در جشنواره هاي رنگارنگ بيگانه مشغولند، ندارند.

مشرق -- (1) بنيان خانه سينما كلنگي است. يك سال پيش در يادداشتي اين هشدار را دادم و نوشتم خانه سينما در گذشته ي دور، در شرايط خاص، توسط افراد خاص و با اغراض و اهداف خاص تأسيس شده، و امروز كه جهان تغيير كرده و جهاني ديگر است و سرعت تحولات، جامعه ما را نيز با اقتضائات جديد روبرو كرده است، نه ديگر آن شرايط خاص و افراد خاص وجود دارند و نه آن روش ها و اهداف خاص از مقبوليت و مشروعيت برخوردار هستند. در آن روز اما، هرگز تصور نمي شد جنابان چنين كنند! 
براي آن چه اراده شده بود، اول بايد «پروژه» تعريف مي شد، كه نشد. بعد بايد مطالعات اوليه، پژوهش هاي راهبردي و ترسيم نقشه راه به انجام مي‏رسيد، كه نرسيد. در مرحله سوم، مهندسي بناي جديد بودكه حتي  اتودي هم زده نشد و در پايان عمليات هم زمان تخريب و ساخت (كه همان بازسازي و نوسازي و در ادبيات سياسي به اصلاحات معروف است) كليد مي خورد كه اين يكي بدجوري – انقلابي- كليد خورد.

براي تخريب بناي كلنگي خانه سينما، اول بايد طرح و نقشه اي فني، علمي و استاندارد از بناي جايگزين ترسيم مي شد و رأي و پسند خانواده سينما را با خود همراه مي كرد. بناي جديد زيرنظر مهندسان و به همت معماران و بنايان مجرب و كاربلد ساخته مي شد، اهل بيت سينما به خانه امن جديد نقل مكان مي‏كردند. آن گاه بناي كلنگي پوسيده، خود به خود به حكم قانون طبيعت، فرو مي ريخت يا به پناهگاه شغالان و كفتاران براي مدتي نامعلوم تبديل مي شد.

آن چه اما، اراده شد، اول دادن ضرب الاجل بود به اهالي سينما بود براي خروج از خانه، بي توجه به بدي آب و هوا و كولاك فتنه ها و بي آن كه مأمني – حتي موقت – نشان شان داده باشند. و اين همين فرصت طلايي بود براي «هزاردستان سينما» تا با ترس در جان اهالي خانه انداختن و ناامن جلوه دادن بيرون خانه، آنان را ترغيب به خزيدن زير  همان سقف پوسيده اي نمايند كه تنها پناهگاه خود مي دانند. 

فاصله گرفتن مديريت فرهنگي از تدبير و سياست، سينماگران بي خبر از پشت صحنه ي ماجرا را در يك فضاي عاطفي و احساسي قرار داد و با تصور مظلوم واقع شدن دايه هاي خانه، به مقاومت در برابر اراده ي اعلام شده بسيج كرد. اراده اي كه معطوف به قدرت بود، ولي معطوف به حكمت نبود. تهديدهاي مكرر نيز كه هيچگاه شليك نشدند اشتباهات بعدي بودند و كشاندن پاي ديگر نهادها و دستگاه ها به وسط ماجرا تكمله ي كار.  در اين مرحله  فقط كافي بود تا ساحران پشت صحنه با چند حركت ظريف ناپلئوني ميزانسني در صحنه ايجاد كنند كه جاي مدعي و متهم عوض شود. 

نكته ظريف اينجاست كه در شرايط اكنون كه به نظر مي رسد مديريت سينما در ايجاد آن نقش نداشته و مرحله به مرحله توسط فراموشخانه مديريت شده است،  به همان اندازه كه شايسته نيست اراده و اقتدار نهاد هاي حاكميتي مخدوش گردد، به همان اندازه نيز سزاوار نمي باشد كه سقف پوسيده خانه بر سر اهالي سينما كه از  خوف آوارگي و طوفان و بلاياي جوي، ناچار در اين دخمه نه چندان امن پناه گرفته اند، خراب كرد.

(2) در كجاي دنيا، يك وزارتخانه، يك دولت، يك نهاد حاكميتي و به طور كلي يك نظام سياسي، آگاهانه خود را ورطه ي منازعه و درگيري مستقيم با يك صنف و يك مجموعه صنفي مي كشاند. در چنين شرايطي نتيجه هر چه باشد، به نفع صنف تمام مي شود و نهاد حاكميت با همه اقتدار و اتوريته ي خود، تضعيف مي گردد. وقتي اعلام مي شود وزارت فرهنگ و ارشاداسلامي – كه متولي اصلي و قانوني فرهنگ و هنر كشور است – از يك تشكيلات صنفي متعلق به سينماگران كه توسط خود اين وزارتخانه تأسيس شده و با حمايتهاي مستقيم وزارتخانه فعاليت مي كند، به عدليه شكايت برده است، جز به عنوان يك لطيفه سياسي نمي توان آن را درك و هضم كرد.

هزينه خسارت شرايط به وجود آمده را چه كسي جز نظام جمهوري اسلامي خواهد پرداخت؟ چرا بايد مديران دستگاه ها – كه تعدادشان هم ماشاءا... كم نيست – در يك پروسه سنتي آزمون و خطا، مدام اشتباه كنند و هزينه هاي آن از صندوق اعتبار و اقتدار نظام پرداخت شود؟

(3) معركه گردانان نمايشنامه ي خانه سينما خود پيش از ديگران فهميده بودند در معادلاتي كه از اين پس در ايران رقم مي خورد، ديگر عددي نيستند و در دادگاه تقدير تاريخي خود، محكوم به فنا شده اند، اما تلاش كردند با وانمود كردن به پنجه در پنجه ي دولت و نظام انداختن، قيمت را نزد خريداران پنهان خود بالا ببرند و هزينه حذف شان از سينما و كوتاه شدن دست شان از همه منافع مالي و سياسي سينما را براي كشور افزايش دهند.

سناريوي پيجيده و چند لايه اي نوشتند تا در اين خيمه شب بازي، نقش مثبت و در عين حال مظلوم قصه را خود بازي كنند و ايفاي نقش منفي به دولت و نهاد حاكميت سپرده شود. حلقه شبه فراماسوني هزار چهره‏اي كه طي سه دهه با حقه ها و حيله ها و جادوگري هاي مختلف، اجازه ندادند سينماي انقلاب اسلامي، سينماي دفاع مقدس، سينماي نهضت جهاني اسلام و در يم كلام سينماي ملي ما به همت فرزندان انقلاب شكل بگيرد، هويت پيدا كند و پيام انقلاب خميني(ره) را به گوش جان هاي تشنه ي حقيقت در سراسر جهان برساند، اينك در مقام مدعي نشسته اند و مي‏خواهند سر تاريخ هم كلاه بگذارند و اگر بتوانند  به جاي مهر ننگ و خيانت بر پيشاني، مدال قهرماني و شجاعت به سينه بچسبانند.

خانه ي سينما، هيئت مديره و مديرعامل اش، يا حتي برخي اعضاي اين تشكل صنفي كه همسو و همراه با سياست هاي فرهنگي كشور نيستند، امروز موضوعيت ندارند. سوژه ي اصلي همان حلقه نامرئي شبه ماسوني است كه در تاريكي غفلت ها كمين كرده و با روش هاي شيطاني خود، در حال مديريت كردن همه ي ماجراست.

مديران فرهنگي بايد هوشيار باشند تا علايم و نشانه هاي انحرافي، آنها را به آدرس هاي غلط راهنمايي نكنند. ميركريمي و درويش و مجيدي و تبريزي و راعي و حاتمي كيا و ... سرمايه هاي سينمايي كشورند و هيچ نسبتي با «معماران سينماي نوين ايران» كه كاردستي هايشان هم چنان به كثيف نمايي ايران در جشنواره هاي رنگارنگ بيگانه مشغولند، ندارند.

قاطبه ي خانواده بزرگ سينماي ايران، عزيز و محترم اند و ساحر اعظم فراموشخانه هر گاه فرصت مي يابد، امضاي برخي آنان را پاي اسناد خيانت جعل مي كند. اين را فراموش نكنيم.
 
*مهدي يميني

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 18
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • مطهری ۱۳:۰۷ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۹
    0 0
    می گویند وقتی زلزله همه را به زیر خاک می برد ؛ افرادی که سالم زندگی کرده اند می گویند گنهکاران مستحق مجازات بودند ؛ ما چرا مجازات شدیم . جواب می شنوند شما بخاطر سکوت در برابر ظلم و تعدی آنها و ترک امر به معروف و نهی از منکر مجازات شدید . روزی که خانه سینما از هنر پیشه فیلم های مستهجن برای حضور در ایران دعوت کرد و از جعفر پناهی سیاه نما و تهیه کننده گزارش های دزدکی بی بی سی دفاع کرد و به ریشه همه ملت خندیدند و بر تهمت تقلب دمیدند ؛ چرا کسی نیامد از حق مردم دفاع کند . چرا خوبان خانه سینما بر علیه بدان نشوریدند .
  • سيد محمد حسيني ۱۴:۳۲ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۹
    0 0
    اعضاي خانه سينما در صورت تعطيل شدن اين نهاد صنفي بايد براي پيگيري مسايل و مشكلات خود به كجا مراجعه كنند؟
  • ۱۴:۴۸ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۹
    0 0
    این مردم پوزه ارباب بزرگ را بخاک مالیده و آن وقت چرا باید دولت منتخب چنین مردمی به چند پس مانده فتنه باج بدهد .امت اسلامی ما نیازی به تولیدات اینها ندارند
  • ژانوارژان ۱۵:۰۸ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۹
    0 0
    به اونور آبها دفاتر خارج از كشور:1-مهاجراني وزير ارشاد دولت خاتمي.2-مخمل باف مستند ساز و كارگردان خود فروخته و دختر فروخته ي فراري 3- هليود هم به هركي بگي جوابتو ميده .
  • عطالله مهاجرانی ۱۶:۰۱ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۹
    0 0
    قانون اساسی جمهوری اسلامی را که از اساسنامه حذف کردند و قبول ندارند . بهتر است بروند اون کشوری که قانون اساسی اون رو قبول دارند
  • سارا ۱۶:۱۰ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۹
    0 0
    سخن بسیار درستی فرمودین اگر خوبا به بدا تذکر ندن اونها هم خواهند سوخت
  • علي مرزبان ۱۶:۲۵ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۹
    0 0
    وزارت ارشاد اگه مي خواست خودش خانه سينما را تعطيل كنه پس چرا رفت از خانه سينما به دادگاه شكايت كرد. آيا بهتر نبود حالا كه شكايت كرده و شكايتش هم به جا بوده صبر مي كرد تا قاضي و دادگاه خانه سينما رو محكوم كنه. بعد تعطيلش مي كرد؟
  • ۱۶:۳۵ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۹
    0 0
    اين مافياي پشت پرده سينما كه هميشه در گلوگاه هاي فيلم سازي مملكت بودند و هستند و با عوض شدن دولت ها هم تكون نمي خورن چرا شناسايي و معرفي نمي شن؟ از كجا حمايت مي شن؟
  • ۱۶:۴۱ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۹
    0 0
    به BBC, VOA به موتنشان هالیوود.
  • دانشور ۱۶:۴۳ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۹
    0 0
    پيشنهاد مي كنم بعد از تخريب خانه سينما در همانجا خانه قشنگي بسازيد و روي سر در آن درشت بنويسيد: "خانه سينماي انقلاب اسلامي"
  • يك عضو خانه سينما ۱۶:۴۸ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۹
    0 0
    99 درصد اعضاي خانه سينما نه فعاليت سياسي مي كنن و نه با فعاليتهاي سياسي خانه سينما موافقن. كساني كه خانه سينما را به اين روز انداختن فقط 1 درصد خانه سينما هستن. نبايد 99 درصد فداي يك درصد بشن.
  • امیر ۱۶:۵۶ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۹
    0 0
    قبول که همشون کار سیاسی نمیکنن، ولی نسبت اینجوری هم نیست!!!
  • ۱۷:۲۵ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۹
    0 0
    باید سیاست های تشویقی رو اجرا میکردن و افراد با صلاحیت رو کم کم به محل جدید منتقل میکردن تا افراد جذب شن و به قول نویسنده خانه کلنگی سینما مامن شغال ها و کفتار ها میشد و تعطیلیش به کسی بر نمیخورد . بهر حال ایشالا فکری کنن و تسهیلات بدن تا پروسه انتقال راحت تر و سریعتر انجام شه نه اینکه باج بدن :)
  • ۱۸:۰۱ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۹
    0 0
    مافیا اسم رمز همه حرکت های بعد تیر 84 است که یه مفهومی هست که فقط دستاویز سیاسی کاری شده است.
  • سجاد ۲۱:۵۲ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۹
    0 0
    بالا غیرتاچه قدر دستخوش می گیری ای اهل یسار؟!
  • علی41 ۰۸:۱۵ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۰
    0 0
    خانه محل امن است اما این خانه سینما بروزشیطانی دارد تا امنیت!!! از سی صنف 2 نفر که معلوم نیست در حوزه کانون یا انجمن خود با چه ترفندی به مجمع عمومی راه می یابند با لابی های حین تصمیم گیری های حساس وسرنوشت ساز برای عده کثیری تعیین تکلیف می کنند و خیلی از اعضا فقط تابع هستند کافی است به نقش روسای برخی صنوف که سالهاست درباند بازی ها شرکت دارند وکسی جرات حذف آنهارا ندارد نگاهی انداخته و پرونده پشت پرده هریک بررسی وتحلیل گردد اما اشکال اساسی آنجاست که خیل عظیم اعضاء خانه سینما خواسته یا ناخواسته تابع بوده اند وسرنوشت آدمها عوض نمی شود مگر اینکه خود خواهان تغییر باشند بیانیه های امضا شده توسط صنوف سینمایی حرف دل تمامی اعضا نیست و کافی است رفراندومی دراین خصوص شکل گیرد تا افراد خارج از گود روسا خانه سینما وارد شوند آنگاه مشخص میشود که اقلیتی بر اکثریت حکومت می کنند ونامش را فعالیت صنفی گذاشته اند....اساسنامه های هریک از صنوف موجود درخانه سینما انباشته از ایراد وبندهای خودکامگی است و جمع اساسنامه های غیرقانونی پایه تشکیل مجمع عمومی است و بازرس خانه سینما به عنوان رکن اصلی کنترل خود پس از سالها اعتراض به جمع شیفته های میز مدیریت درخانه سینما پیوست و درآنها حل شد و وکیل که دربسیاری از امورحقوقی تابع هیئت مدیره می باشد امروز حرفهای قانونی می زند این آدمها یک خانه تکانی اساسی می خواهند....
  • ۱۱:۰۳ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۰
    0 0
    احسنت ؛ یعنی شما هم می دانید که عناصر نفوذی تا بحال بصورت منافقانه ادعای خانه سینمای جمهوری اسلامی را می کردند ؟
  • ۱۱:۱۴ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۰
    0 0
    خانه از بن و ریشه خراب است

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس