داماد مسلح پرونده زندگي برادرزنش را بست
به گزارش گروه خواندنی های مشرق، مرد مسلح كه در پي مشاجره خانوادگي، برادرزنش را با شليك گلوله به قتل رسانده بود پاي ميز محاكمه ميرود.
در اين جنايت كه ظهر 23 دي 89 در يكي از محلههاي اسلامآباد كرج رخ داد، مرد 28 سالهاي با نام «حسن» هدف شليك دامادشان قرار گرفت.
بلافاصله پيكر نيمهجان وي به بيمارستان منتقل شد اما پزشكان پس از معاينات لازم اعلام كردند مرد جوان پيش از رسيدن به بيمارستان به دليل اصابت گلوله به جمجمهاش از پا درآمده است.
بدين ترتيب عامل جنايت كه در محل حادثه دستگير شده بود به اتهام قتل عمد تحت بازجويي قرار گرفت. وي گفت: «ساعت 11 امروز پس از مشاجره با همسرم قصد داشتم به محل كارم بروم كه برادرزنم بيخبر غافلگيرم كرد و بيرون از خانه به طرفم حمله كرد. بعد هم با زور و تهديد مرا به داخل حياط كشاند. من هم براي دفاع از خودم با اسلحهاي كه داشتم 2 تير هوايي شليك كردم اما
نميدانم تيرها به كجا كمانه كرد كه به برادرزنم اصابت كرد. حالا هم اتهام قتل عمد را قبول ندارم چرا كه براي دفاع از خودم تيراندازي كردم.»
همزمان با تحقيقات بازپرس شعبه 21 دادسراي امور جنايي كرج و مأموران، دستور بازداشت متهم و تحقيق از شاهدان حادثه صادر شد. خواهر قرباني درباره جزئيات حادثه گفت: «ساعت 11 صبح با پسرم از باشگاه ورزشي برميگشتيم كه در بين راه همسرم دائم پيامهاي تلفني تهديدآميز ميفرستاد. به خانه كه رسيديم، او به بهانه ديرشدن صبحانهاش مرا با كمربند كتك زد. بعد هم با برادرم تماس گرفت و به خانوادهام توهين كرد. حدود نيم ساعت بعد برادرم آرام و خونسرد به در خانه آمد تا با همسرم حرف بزند اما شوهرم او را تهديد به مرگ كرد و ... »
با اين حال متهم كه سعي داشت با تناقضگويي مسير تحقيقات را منحرف كند سرانجام لب به بيان حقيقت گشود و گفت: پس از شليك هوايي به قصد ترساندن مقتول اسلحه را به جمجمهاش چسباندم اما نفهميدم چطور شليك شد.
پس از بررسي اسلحه و پوكه از سوي اداره تشخيص هويت پليس، عامل جنايت صحنه قتل را بازسازي كرد و با قرار بازداشت موقت روانه زندان شد. سرپرست دادسراي امور جنايي كرج نيز پس از صدور كيفرخواست براي مرد مسلح درخواست مجازات كرد.
در حالي كه پدر، مادر و همسر مقتول خواستار قصاص نفس - اعدام - دامادشان هستند، پرونده براي رسيدگي روي ميز هيأت قضايي شعبه دوم دادگاه كيفري استان البرز به رياست قاضي «هدايت رنجبر» قرار گرفت و قرار است متهم پاي ميز محاكمه بايستد.
*سرقت مسلحانه از مطب خانم دكترها
اوايل مهر امسال مأموران پليس آگاهي شهرستان چابهار از دستبرد مسلحانه به يك طلافروشي باخبر شدند. كارآگاهان در نخستين بررسيها دريافتند، سه دزد مسلح با تهديد، حدود 400 گرم طلا سرقت كرده و گريختهاند.
صاحب طلافروشي به مأموران گفت: عصر امروز دو مرد وارد مغازه شدند يكي از آنها پس از بررسي مغازه و اطمينان از تنها بودنم اسلحهاي از زير لباسش خارج كرد و با تهديد خواست تمام طلاهاي ويترين را به آنها بدهم. دزدان پس از سرقت با كمك همدستشان فرار كردند.
از سوي ديگر در بررسي آلبوم مجرمان حرفهاي، سه عضو باند به نامهاي «ياسر»، «حميد» و ميلاد» شناسايي و در عملياتي غافلگيرانه به دام افتادند. در بازرسي مخفيگاه آنها نيز يك قبضه اسلحه كشف شد.
كارآگاهان كه احتمال ميدادند اعضاي باند مرتكب سرقتهاي ديگر نيز شده باشند به تحقيقات ادامه دادند كه دزدان به سرقت مسلحانه از مطب دو خانم دكتر در زاهدان نيز اعتراف كردند.
*مرگ جوان جوياي کار هنگام فرار از چنگال گلدکوئيستي ها
جواني که ناخواسته در دام سه سرشاخه گلدکوئيست گرفتار شده بود وقتي راهي براي فرار از دست آن ها پيدا نکرد، خودش را از طبقه چهارم يک ساختمان پايين انداخت و جان باخت.
۲۰ تيرماه امسال يکي از اهالي خيابان شهيددادمان در شهرک غرب با اورژانس تهران تماس گرفت و از سقوط جواني از طبقه چهارم يک ساختمان خبر داد. دقايقي پس از اين خبر صداي آژير آمبولانس در خيابان پيچيد اما زماني که امدادگران بالاي سر اين جوان رسيدند او به دليل شدت جراحات و خون ريزي شديد فوت کرده بود.
سقوط اين جوان مشکوک به نظر مي رسيد از اين رو ماموران کلانتري ۱۳۴ شهرک غرب مشغول تحقيق در اين باره شدند.
بررسي هاي اوليه نشان مي داد محلي که متوفي از آن سقوط کرده محلي براي تجمع اعضاي شرکت غيرقانوني گلدکوئيست است و پس از مرگ جوان نگون بخت ۲۰ جواني که در آن جا حضور داشتند متواري شده اند.
در همين حال معلوم شد متوفي به نام فرامرز چند روز قبل براي پيدا کردن کار به تهران آمده و قرار بود در اين شرکت هرمي عضو شود.
شهرياري، بازپرس جنايي تهران از افسران اداره دهم پليس آگاهي خواست زواياي پنهان اين ماجرا را کشف کنند. گام نخست تحقيقات يافتن ۲۰ جوان متواري بود. تجسس ها نشان مي داد فردي به نام اصغر از چند ماه قبل محل وقوع حادثه را اجاره و آن جا را به پاتوقي براي تجمع اعضاي گلدکوئيست تبديل کرده است.
به اين ترتيب احمد و دو نفر از همدستانش بازداشت شدند و پشت ميز بازجويي نشستند.
اصغر در اين باره گفت: مدتي است سرشاخه گلدکوئيست هستم و افراد زيادي را جذب کرده ام اما در مرگ فرامرز نقشي ندارم و او خودش را از پنجره به بيرون پرت کرد.
جواني به نام کريم که هنگام سقوط فرامرز کنار او بود نيز در اين باره گفت: فرامرز بيکار بود و دايي اش به او قول داده بود در تهران برايش کار پيدا مي کند اما چند روزي از آمدن فرامرز مي گذشت و دايي اش نتوانسته بود برايش شغلي پيدا کند. صبح روز حادثه او را ديدم و چون حال و روز خوشي نداشت از او خواستم همراهم به خانه احمد بيايد تا حال و هوايش تغيير کند. از طرفي اين فرصت خوبي بود تا او را نيز عضو گلدکوئيست کنيم. به همين دليل در فرصتي مناسب من و اصغر و رحيم او را به اتاقي برديم و مشغول صحبت با او شديم. بعد از چند دقيقه وقتي فرامرز فهميد ما مي خواهيم او را وادار کنيم عضو شرکت هرمي شود مي خواست از اتاق خارج شود اما در بسته بود.
فرامرز خيلي ترسيده بود و فکر مي کرد ما مي خواهيم او را براي عضويت در گلدکوئيست تحت فشار قرار دهيم. به همين دليل در يک لحظه به طرف پنجره رفت و خودش را بيرون پرت کرد. او اين کار را در يک لحظه انجام داد و ما نتوانستيم مانعش شويم.
اظهارات دستگير شدگان نشان مي داد آن ها در مرگ فرامرز مقصر هستند. به همين دليل روز گذشته بازپرس شهرياري پرونده را با صدور قرار مجرميت و کيفرخواست به دادگاه کيفري استان تهران ارسال کرد و قرار است به زودي سه متهم به اتهام تسبيب در قتل شبه عمد در دادگاه از خود دفاع کنند.
*گریههای نوه تبهکار در دزدی طلاجات زوج پیر
طراح اصلی سرقت طلاجات زوج پیر نوه تبهکارش بود. این پسر جوان وقتی دستگیر شد گریهکنان از پدر و مادربزرگش خواست او را ببخشند.
ساعت 23 سهشنبه 26 مهرماه سالجاری ماجرای سرقتی به کلانتری 121 سلیمانیه مخابره شد که در آن وقتی زوج پیری به سفر رفته بودند طلاجاتشان از گاوصندوق داخل خانهشان واقع در خیابان نبرد به سرقت رفته بود. در تحقیقات میدانی پلیس مشخص شد احمد62 ساله و همسرش برای مسافرت از خانه خارج شده و2 روز خانه خالی بوده است.
در بازرسی از خانه مشخص شد که دزدان از پنجره وارد شده و با توجه به زمان سرقت و عدم به هم ریختگی زیاد اثاثیه، از مسافرت زوج پیر و محل نگهداری طلاهای قدیمی در گاوصندوق اطلاع داشتند.
پلیس که متوجه شده بود دزدان از دوستان یا بستگان پیرمرد هستند به چند تن مظنون شد که محسن نوه 20 ساله این پیرمرد مظنون اصلی شناخته شد و به سرقت از خانه پدربزرگش اعتراف کرد. محسن که در حال خدمت سربازی بود خیلی زود اعتراف کرد با دوستش به نام محمد دست به این دزدی زدهاند.
ماموران پلیس خیلی زود محمد را نیز که قصد رفتن به محل کارش را داشت، دستگیر کردند و به بازجویی از وی پرداختند. محمد 22 ساله که یکبار سابقه سرقت داشت در اعترافاتش گفت: با محسن که در یک محل زندگی میکنیم چند سال است دوست هستیم و چند باری از طلاهای قدیمی در گاوصندوق خانه پدربزرگش با من صحبت کرده بود. چند روز پیش که متوجه شدیم پدربزرگش به مسافرت میرود نقشه سرقت طلاها را که قیمتی بودند با هم کشیدیم و محسن کلید در حیاط و محل گاوصندوق را به من داد. بعد از ورود به خانه به دنبال کلید گاوصندوق رفتم و آنها را در کیف مادربزرگش در یکی از کمدها پیدا کردم. وقتی در گاوصندوق باز شد باور نمیکردم این همه طلا و پول که قبلا دربارهاش شنیده بودم به این راحتی در دستانم باشد. به سرعت طلاها و پولها را برداشتم و از خانه خارج شدم و با محسن طلاها را پیش یکی از دوستانم که مغازه طلافروشی دارد بردیم. چون قبلا در مغازهاش کار میکردم آنها را به او دادم و حدودا 800 میلیون ریال پول از فروش آنها به دست آوردیم اما فکر نمیکردیم اینقدر زود دستگیر شویم.
بعد از اعترافات محمد، پلیس به سراغ مالخر رفته و در بازرسی از مغازهاش یک شمش که با ذوب کردن طلاهای قدیمی پدربزرگ عامل اصلی سرقت تهیه شده بود را پیدا کردند. دزدان و مالخر روانه زندان شدند و طلاها و پولهای کشف شده تحویل مقام قضایی شد.
کد خبر 87149
تاریخ انتشار: ۴ دی ۱۳۹۰ - ۱۱:۳۷
- ۰ نظر
- چاپ
داماد مسلح پرونده زندگي برادرزنش را بست، سرقت مسلحانه از مطب خانم دكترها، قرار گلدکوئیستی که به مرگ منتهی شد و گریههای نوه تبهکار در دزدی طلاجات زوج پیر از مهمترین اخبار حوادث 24 ساعت گذشته است.