آنچه امروز از میانه حرکت های معترض سیاسی، مانند شیعیان عربستان و نمونه های دیگر آن در جهان اسلام و عرب بیرون می آید در حقیقت نتیجه همان تز سیاسی اجتماعی است که امام در سال های پس از شهریور بیست تا پایان عمرشان طراحی و معرفی کردند.

گروه فرهنگی مشرق- شیخ حسن الصفار رهبر شیعیان عربستان از هیات های مذهبی خواسته است تا فعالیت خود را به مناسبت های مذهبی محدود نکنند و به عنوان یک سازمان اجتماعی به فعالیت خود ادامه دهند.
تبدیل شدن هیات های مذهبی به نهادهای تاثیر گذار اجتماعی اما سابقه ای دیرباز تر دارد. شاید از همان سال های ابتدایی دهه چهل که آیت الله خمینی، مرجع تازه شیعه، از منبری هایی که در ماه محرم می روند، علیه جنایات رژیم شاه و علیه اسرائیل سخن  بگویند و تبلیغ کنند. ماجرا آن زمان علنی تر شد که در محرم سال57، هیات ها و دسته های عزاداری به راهپیمایی ها سازمان می دادند.
در همان دوران بود که مساجد در کنار دیگر نهادهای مذهبی به صورت فعال وارد حوزه های کلان اجتماعی شدند،از حوزه های امنیت اجتماعی گرفته تا ایفای نقش در توزیع اقتصادی. قرائت امام خمینی(ره) از اسلام، قرائتی بود که از درونی ترین لایه های اجتماعی آغاز شده و تا بالا ترین طبقات هرم قدرت سیاسی گسترش می یافت.اما بیش از دو دهه پس از وقوع انقلاب تعابیر دیگری در این باره مطرح گردید.

اسلام اجتماعی، اسلام سیاسی؛ دسته بندی هایی ژورنالیستی که شاید برای اولین بار توسط یک روزنامه نگار در ایران مطرح شد. سرمقاله ای در یکی روزنامه های صبح تهران برای تعریض به دیدگاه امام خمینی(ره) نوشته شد؛ اینکه سردبیر جوان این روزنامه آیت الله سیستانی، را پرچمدار اسلام اجتماعی معرفی می کرد و در مقابل مدلی که امام خمینی از نقش سیاسی اسلام در زندگی انسانی ترسیم کرده بود قرار می داد.
بر اساس این تحلیل، اسلام سیاسی به نوعی بنیاد گرایی محسوب می شد و در مقابل آن اسلام اجتماعی که حوزه های سیاسی را به حرفه ای های دنیای سیاست واگذار کرده بود، محدوده های اجتماعی را در نظر داشته و از آن طریق جامعه را مدیریت می کرد.
از همین دیدگاه تحلیلی بود که جناب سردبیر سعی در تئوریزه کردن سکولاریسم بومی آن هم از دل حوزه علمیه شیعه در نجف بود. این مقاله البته عملکرد آیت الله سیستانی بعد از اشغال عراق را به عنوان نمونه ای موفق معرفی می کرد و آن را با وضعیت سیاسی ایران که آن را مرهون مدل اسلام سیاسی امام می دانستند، مقایسه می کرد.
محتوای ژورنالیستی چیزی شبیه مواد رادیواکتیو است، نیمه عمری کوتاه دارد و از میان انواع آن مقالات روزنامه ای سیاسی عمری کوتاه تر دارند و اگر چه می توانند تاثیرات شدیدی در لحظه داشته باشند اما زیاد زنده نمی مانند و به زودی تجزیه می شوند.
 این سرمقاله نیز به زودی از یاد ها رفت اما ریشه اندیشه ای که این مقاله از آن نشات گرفته بود نه تنها همچنان زنده ماند، بلکه چند سال بعد در روزنامه آمریکایی واشنگتن پست و در گیرو دار تبلیغات جنجالی انتخابات ریاست جمهوری 88 ایران از دل یک گزارش قد کشید.

گزارش نیویورک تایمز، با این عنوان اتفاقات ایران را زیر ذره بین قرار داده بود که امروز در ایران دو جریان معارض با هم هر دو علم اسلام شیعی را در دست دارند و شعارهایشان به نوعی به این اعتقاد مشترک باز می گردد." هر دو گروه مخالف در ايران به دنبال اين هستند كه پرچم اسلام را در ايران در دست گيرند" يك روز بعد نيويورك تايمز گزارش ديگري منتشر كرد؛ در اين گزارش نويسنده مطلب را با اين موضوع آغاز كرده بود كه "علما در برابر وقايع ايران سكوت كرده‌اند".
 گزارش‌نويس نيويورك تايمز در مقدمه‌اي سوال مي‌كند چرا علماي نجف در برابر حوادث ايران سكوت كرده‌اند، اما اين سوال نويسنده در گزارش مسكوت مي‌ماند و اساسا گزارشگر تنها سوال را بهانه مي‌كند تا ايده‌هايش را بپروراند و سخني از دور ماندن حوزه نجف از جايگاه حقيقي‌اش به دليل سال‌ها سركوب رژيم بعث به میان نمی‌آورد.
 نويسنده گزارش اين روزنامه آمريكايي يك دو راهي را طرح مي‌كند كه انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني(ره) از يك راه و علماي حوزه نجف از راه ديگر.
با این همه اگر چه مدتهاست از انتشار هرسه مقاله گذشته و تقریبا ممکن است غیر از آنهایی که به نوعی درگیر ماجرا بودند دیگران چیزی از این قصه به یاد نیاورند، اما یک نکته در این تحلیل ها قابل تامل است و آن اینکه پاشنه آشیل چنین تحلیل هایی دقیقا آنجایی است که سعی در پوشاندن آن دارند؛ یعنی بخشی از حقیقت.
در این تحلیل ها چنان دیدگاه امام را به سیاست محض گره می زنند که انگار اسلام سیاسی در مکتب امام خمینی تنها و تنها اراده به قبضه قدرت سیاسی بوده است، درست چیزی شبیه به تعریف فعالیت احزاب سیاسی در اندیشه لیبرالیسم، در حالی که سیاست منهای اخلاق در دیدگاه امام خمینی و یارانش از شرعیت برخوردار نبوده و نیست. در آن سوی ماجرا، امام لازمه حضور سیاسی اسلام را فعال عمل کردن لایه های اجتماعی ذیل تفکر سیاسی اسلام می دانستند و با این تعریف اسلام اجتماعی مورد نظر روزنامه نگارانی مانند انچه ذکر آن رفت، تنها نوزاد ناقص الخلقه ای است که دستی دارد و پایی نه!
آنچه امروز از میانه حرکت های معترض سیاسی، مانند شیعیان عربستان و نمونه های دیگر آن در جهان اسلام و عرب بیرون می آید در حقیقت نتیجه همان تز سیاسی اجتماعی است که امام در سال های پس از شهریور بیست تا پایان عمرشان طراحی و معرفی کردند؛ چه اگر این تز تنها پایه های اجتماعی می داشت تضمینی برای اجرای آن نبود و اگر تنها به حوزه سیاست و کسب قدرت می اندیشید بدنه اجتماعی را از دست می داد. به نظر می رسد امروز و پس از بیش ازسه دهه تز امام خمینی در حال پیدا کردن نمونه های جدید در جهان اسلام است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 6
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • ياسر (SUZUKI 1000) ۰۶:۱۹ - ۱۳۹۰/۱۰/۰۱
    0 0
    ساحت "روح خدا" عرض ارادت ميكنم ...
  • اباصلت ۰۷:۳۵ - ۱۳۹۰/۱۰/۰۱
    0 0
    روح منی خمینی بت شکنی خمینی
  • ۰۹:۳۴ - ۱۳۹۰/۱۰/۰۱
    0 0
    ادامه خط فكري‌اي كه امثال عماد باقي و ديگر نوچه‌هاي باند مهدي هاشمي در دهه اول انقلاب دنبال مي‌كردند امروز از سوي محمد قوچاني(داماد باقي) و نوچه‌هايش مانند فريد مدرسي و... در نشرياتي مانند شهروندامروز(توقيف شده)، آسمان، تجربه و... دنبال مي‌شود. الله يستهزء بهم و يمدهم في طغيانهم يعمهون
  • ۱۷:۰۵ - ۱۳۹۰/۱۰/۰۱
    0 0
    مادرجان! وقتی جسدم را آوردند اگر سرداشتم صورتم را ببوس و اگر نداشتم خدا را شكر كن و آنرا به قيامت موكول ساز+تصاویر http://www.razmandeshomal.ir/showpost.asp?id=3097
  • ۰۱:۳۴ - ۱۳۹۰/۱۰/۰۲
    0 0
    خدا نایب امام یعنی حضرت اقا و بیت امام به خصوص حاج حسن اقا را حفظ کند و انها که می خواهند کینه های شخصی را بر سر ما خالی کنند نابود کند امین چشم و دل من به عنوان بسیجی خمینی به اقایم سید علی و بیت مولایم خمینی روشن است. تو را به خدا برای حفظ چشم این جانباز خمینی دعا کنید
  • ۲۰:۵۱ - ۱۳۹۰/۱۰/۰۳
    0 0
    درود بر خامنه ای سلام بر بیت امام حرف دل من را ان ناشناس زده درود بر مشرق با این واقع شناسی

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس