به گزارش مشرق به نقل از پارس توريسم ،متن اين گزارش به شرح زير است : وليعصر، انقلاب، پارک وي، هفت تير و… فرقي نمي کند که مسير روزانه ات از کجا بگذرد، اين روزها هر جا که بروي، از دست نگاه کميک و رندانه «مهران مديري» که با آن لباس پر زرق و برقش، در حلقه اي از قهرمانان «قهوه تلخ»ش به تو پوزخند مي زند، خلاصي نداري.
از شوک بزرگي که جديدترين ساخته «مديري» با فروش نيم ميلياردي اش در سوپرمارکت ها، به شبکه نمايش خانگي وارد کرد که بگذريم، تبليغات شهري اين سريال هم در و ديوار شهر را قرق کرده است. انگار قرار است ريشخند سيامک انصاري، محمدرضا هدايتي، سحر زکريا، سحر جعفري جوزاني و خود آقاي کمدين، سوغاتي همه گذرهاي روزمره ات از خيابان هاي شهر باشد.
يک زمينه قهوه اي يا مشکي، تصاوير نيم تنه قهرمانان با لباس هايي که داد مي زند مال عهد قجر است و تيتري که با فونت سنتي شکسته نستعليق، به يک فنجان «قهوه تلخ» دعوتتان مي کند. ترکيب ساده اي از رنگ و طرح و خط و عکس، همکاري اعضاي مختلف خانواده تجسمي براي خلق يک پوستر؛ پوستري که قرار است همه چيز را درباره متن و حاشيه آخرين دست پخت آقاي «مديري» به ما بگويد.
اما اين پوسترها، بيلبوردها و حتي جلد سي دي هايي که در روزهاي اخير، بيشتر از پودر ماشين لباس شويي و بستني دايتي و يک بسته سيگار بهمن در سوپر مارکت ها و بقالي ها به فروش رفته، در انجام وظيفه خود به عنوان عناصر گرافيکي تبليغات، چقدر موفق بوده اند؟
مهران مديري است، سر لارنس اوليويه که نيست
قباد شيوا طراح پوستر و گرافيست
«قباد شيوا» طراح پوستر و گرافيست پيش کسوت، از همان اول آب پاکي را روي دست ما و «مديري» مي ريزد و مي گويد:«از يک کار طنز و کميک، آن هم ساخته شخصيت کمديني مثل آقاي مديري که نمي توان انتظار يک پوستر مفهومي و سطح بالا با رعايت عناصر رنگ و کمپوزيسيون و غيره را داشت».
«شيوا» از پوسترها و بيلبوردهاي فيلم هاي اخير، به ويژه فيلم هاي طنز و کمدي، دل پري دارد:«متاسفانه اکثر پوسترها و بيلبوردها در کشور ما، امروزه به اين صورت درآمده که عکس چند تا دختر جوان زيبا با چشم هاي رنگي را به عنوان پوستر به مردم تحميل مي کنند».
او به شدت به پوستر «قهوه تلخ» حمله مي کند و مي گويد:«ما طراحي چنداني نمي بينيم و انتظاري هم نداريم، به هر حال، اين «مهران مديري» است و «سر لارنس اوليويه» نيست که پوستر کارش را بدهد «ميلتون گليزر» طراحي کند».
اين گرافيست، در انتقاد از «نان به هم قرض دادن» هاي همکاران خود مي گويد:«ما گرافيست ها دور بسته اي براي خودمان داريم و اصولا طبق خوشايند همکاران خود، طراحي مي کنيم و بعد هم از کار يکديگر تعريف مي کنيم، در حالي که پوستر خوب، آن است که مردم بگويند خوب است».
او در توضيح دليل بي اعتنايي مردم به طراحي هاي سخيف اخير مي گويد:«مردم بيچاره هم گناهي ندارند. با اين اوضاع اجتماعي و اقتصادي، ديگر کسي حوصله اين را ندارد که بيايد پوستر يک سريال را نقد کنند. بنابراين هر کس هر کاري دلش بخواهد مي کند و مردم هم چاره اي جز پذيرش آن ندارند».
علاقه اي به دخالت در اين مسائل ندارم
محمد خزايي گرافيست و استاد دانشگاه
دکتر «محمد خزايي»، دکتراي گرافيک و استاد دانشگاه که مسئوليت هاي اجرايي بسياري نيز در اين حوزه داشته، علاقه اي به اظهار نظر در اين باره نشان نمي دهد. «خزايي» که انگار از حاشيه هاي اظهار نظر کارشناسانه گريزان است، مي گويد:«چون آدمي هستم که کار علمي و آکادميک مي کنم، علاقه اي ندارم خود را درگير اين مسائل کنم».
با وجودي که رشته تخصصي وي، گرافيک است، اما «خزايي» ترجيح مي دهد در نقد کار همکارانش که طراحي پوستر «قهوه تلخ» را به عهده داشته اند، سکوت اختيار کند. او پوسترهاي مختلفي از اين سريال را ديده و يکي از آنها را به ياد مي آورد که تصوير بزرگي از «مهران مديري» را در بزرگراه اشرفي اصفهاني نمايش مي دهد.
با اين همه، وقتي از اين مدرس گرافيک مي پرسيم که اگر قرار بود او پوستري براي اين سريال طراحي کند، کارش چقدر شبيه به پوستر فعلي مي شد، پاسخ مي دهد:«تا زماني که يک کار به من سفارش داده نشده باشد، نمي دانم چطور چيزي را ممکن است طراحي کنم. اما چون با فضا و موضوع اين سريال اصلا آشنايي ندارم، نمي توانم هيچ اظهار نظري بکنم».
چون چيز ديگري نيست، خوب است!
سعيد روانبخش مدرس گرافيک
از سوي ديگر، «سعيد روانبخش»، مدرس گرافيک و طراح سازه جنجالي ميدان انقلاب، نظر نسبتا مساعدي نسبت به پوستر «قهوه تلخ» دارد. او معتقد است که کليت اين پوستر، «به عنوان يک اثر بيلبوردي کار خوبي است و در حد فاصل بين پوستر و بيلبورد قرار دارد».
«روانبخش» اما استفاده از اين کار به عنوان پوستر و طرح روي سي دي را تاييد نمي کند و مي گويد:«به عنوان پوستر، اين طرح مشکل Layout و غيره دارد و بايد براي هر يک از موارد استفاده ماده تبليغاتي، يک طرح جدا طراحي شود».
البته او استفاده از عناصر مشترک بين طرح هاي مختلف براي بيلبورد، پوستر، طرح روي سي دي، آگهي و ... را مجاز مي داند و اشتراک سوژه را داراي اشکال نمي بيند، اما تاکيد مي کند که المان هاي خاصي براي هر کارکرد مختلف، بايد تغيير کند.
اين گرافيست با متمايز دانستن پوستر و اعلان، طرح «قهوه تلخ» را بين اين دو مي داند و از نقاط قوت آن، علاوه بر انتخاب رنگ و فضا، به بيان فضاي تاريخي کار از طريق طرح پس زمينه پوستر، نوع فونت عنوان سريال و بيشتر از همه، طراحي لباس شخصيت ها اشاره مي کند. اما کميک بودن کار را از طريق پوستر، چندان قابل تشخيص نمي بيند.
در مجموع، «روانبخش» اثرگذاري و مقبوليت يک پوستر يا بيلبورد را منوط به شرايط ارائه آن مي داند و مي گويد:«چون الان در سطح شهر، چيزي براي رقابت با اين پوستر وجود ندارد، «قهوه تلخ» خوب جلب توجه مي کند، اما شايد در شرايطي ديگر، اوضاع به اين گونه نبود».
خلاصه اينکه، پوستر سريال «مهران مديري» نيز مثل خود کارهايش، جنجال برانگيز است و هميشه موافقان و مخالفان خود را دارد. اما شايد اگر موقع پرداخت پول و خريد سي دي آن يا موقع عبور از زير پل ها و روگذرهايي که با تصوير خاله خانباجي هاي عهد قجر، زينت شده، کمي به آنچه به عنوان پوستر به خوردمان مي دهند، دقت کنيم و به راحتي هر نوع داده تجسمي را به عنوان اثر هنري و تبليغاتي نپذيريم، بعد از اين تا اين حد ما را از حق ديدن پوستر و بيلبورد خوب، محروم نکنند.
الميرا موسوي تبار، خبرنگار هنرهاي تجسمي سامانه فرهنگخانه در گزارشي که با چند تن از استادان دانشگاه وگرافيستهاي مشهور نيزدر آن صحبت شده به بررسي پوستر و طراحي روي جلد سي دي قهوه تلخ پرداخته است .