به گزارش خبرنگار جنگ نرم مشرق، آمریکا، دارای بالاترین میزان زندانی در جهان است. در پایان سال 2009، به ازای هر 100 هزار نفر، 743 نفر بزرگسال در زندانهای "رسمی وشناختهشده" آمریکا زندانی بوده که در این میان تعداد مردان 15 برابر زنان بوده است. براساس آمارهای منتشره از سوی دایره آمارهای حقوقی، 2.292.133 نفر در زندانهای فدرال و ایالتی آمریکا، تا آخر سال 2009 در زندان بودهاند؛ یعنی چیزی حدود 1 درصد جمعیت کل آمریکا.
به علاوه 4.933.667 نفر بزرگسال در پایان سال 2009، یا آزادی مشروط گرفته بودند و یا محکوم به احکام تعلیقی بودند. در مجموع به رقمی معادل 7.225.800 نفر بزرگسال میرسیم که به نحوی زندانهای "رسمی" آمریکا را تجربه کردهاند؛ یعنی چیزی حدود 3.1 درصد جمعیت کل آمریکا. البته این رقم تعداد بزرگسالان را نشان میدهد. باید به آن، رقم 86.927 زندانی نوجوان را اضافه کرد تا رق به دست آمده کمی واقعیتر بنماید.
میزان زندانیان آمریکایی از سال 1920 تا 2006 به روایت آمار رسمی
آمارها به بیانی دیگر: در سال 2008 تقریبا از هر 31 نفر در آمریکا یک نفر پشت میلهها رفته است. به تفکیک اگر بخواهیم بگوئیم یعنی: یک نفر از هر 18 مرد، یک نفر از هر 89 زن، یک نفر از هر 11 سیاهپوست، یک نفر از هر 27 لاتینی و یک نفر از هر 45 سفیدپوست.
لازم به ذکر است که طبق این آمار، 70 درصد زندانیان سفیدپوست نیستند. جالب است بدانیم بر اساس آماری نیز که در سال 2005 بیرون آمد، 27 درصد زندانیان زندانهای فدرال این کشور، شهروند آمریکا نیستند.
نسبت میزان زندانیان آمریکایی بازای هر 100 هزار نفر از سال 1925 تا 2006 (بر حسب تفکیک جنسیت)
مقایسه با دیگر زندان ها در جهان...
آمریکا در جهان با 743 زندانی به ازای هر 100 هزار نفر، رتبه اول را در میان کشورهای دیگر جهان از نظر میزان زندانی به خود اختصاص داده است. پس از آمریکا، روسیه با 577 نفر و روآندا با 561 نفر مقامهای دوم و سوم را به خود اختصاص داده بودند. جالب آنجاست که بدانیم تا سال 2007 تنها کمتر از 5 درصد جمعیت کل جهان در آمریکا زندگی میکردند اما در عوض 23.4 درصد جمعیت کل زندانیان جهان در زندانهای این کشور نگهداری میشدهاند. لازم به ذکر است در سال 2007، زندانهای آمریکا شاهد بالاترین میزان زندانی در تاریخ این کشور – از نظر زندانهای فدرال و ایالتی – بوده است. این رقم 5.5 برار برگتر از تعداد زندانیان سالهای موسوم به "افسردگی بزرگ" در آمریکا است؛ در آن روزها به ازای هر 100 هزار تنها 137 نفر در زندانها بودند.
بر اساس آمارهای ژوئن سال 2006، 4.8 درصد سیاهان غیرلاتین، 1.9 درصد مردان لاتینی و 0.7 درصد سفیدپوستان و دیگر نژادها شکلدهنده زندانیان آمریکایی از لحاظ پراکندگی قومیتی در آن سال هستند.
پراکندگی نژادها در زندانهای آمریکا و بالا بودن میزان آن
بر اساس آمارهای اعلام شده از سوی سازمان دیدهبان حقوقبشر، نگرانیها درباره وضعیت بهداشتی زندانها و میزان تجاوزها در حال افزایش میباشد. در پیمایشی از 1788 نفر از زندانیان مرد زندانهای میدوسترن که توسط مجله پریزن انجام شد، مشخص گردید که 21 درصد از پاسخگویان ادعا کردهاند که وادار به ارتباط جنسی با دیگر زندانیان شده و 7 درصد نیز گفتهاند که در آن زندان به آنها تجاوز شده است. در ضمن ادعا شده که چیزی حدود 20 الی 40 درصد زندانیان در معرض هپاتیت سی قرار دارند.
زندانهای مخفی
زندانهای مخفی سیا که موسوم به "سایتهای سیاه" میباشند، به آن دسته از زندانهایی که گفته میشود که سیا در دوران بوش در نقاط مختلف جهان اداره میکرد و در قالب طرح "جنگ با تروریسم" اقدام به آدمربایی و شکنجه "مظنونین" در آنجا می نمود. با اینکه هیچ کشوری وجود این زندانها را در خاک خود نپذیرفت اما در نهایت، در روز 6 سپتامبر 2006، جرج بوش به وجود این زندانها اعتراف نموده و اظهار داشت بسیاری از زندانیانی که در این زندانها نگهداری میشدند، به گوانتانامو انتقال یافتهاند.
در روز نوزدهم ماه می سال 2006، کمیته سازمان ملل متحد در زمینه مبارزه با شکنجه که مسوول رسیدگی به امور مربوط به شکنجه در جهان است، به آمریکا هشدار داد از نگهداری زندانیان در زندانهای سری جدا خودداری کرده و در عین حال از کشورهایی که احتمال شکنجه شدن زندانیان در آنها میرود به هیچ وجه برای نگهداری زندانیان استفاده ننماید.
در شماره دسامبر سال 2002 نشریه واشنگتنپست، در گزارشی مفصل ادعا میکند که دستگیری چهار رهبر القاعده با نامهای رمزی بن الشیبه (Ramzi bin al-shibh) در پاکستان، عمرالفاروق (Omar al-faruq) در اندونزی، عبدالرحیم النشیری (Abd al-rahim al-nashiri) در کویت و محمد الدربی (Muhammad al Darbi) در یمن، همگی نتیجه همین بازجوییها و شکنجهها بوده است.
عمرالقاروق
این، ماری مککارتی (Mary O. McCarthy)، تحلیلگر باسابقه سیا بود که این اطلاعات را به واشنگتنپست و شخص دانا پریست (Dana Priest) (برنداه جایزه پولیتزر به خاطر افشای زندانهای مخفی آمریکا) داد و همین امر منجر شد، وی در تاریخ 21 آوریل سال 2006، اخراج شود. اما جرج بوش در پاسخ به ادعاهای مربوط به شکنجه، طی یک سخنرانی در تاریخ 29 سپتامبر سال 2006 اظهار داشت که "دستگیری ابو زبیده (Abu Zubaydah)، رمزی بنالشیبه و خالد شیخ محمد (Khalid Sheikh Muahammad) از سوی سیا، منجر به کشف یک گروه خطرناک تروریستی در جنوبشرق آسیا گردید که درصدد بودند با استفاده از باکتری سیاهزخم در درون آمریکا دست به اقدامات تروریستی بزنند و به قرارگاه دریایی آمریکا در جیبوتی نیز حمله کنند"، بوش،در ادامه، از دیگر طرحهای این گروه تروریستی که در حین شکنجه به دست آمده بودند، میگوید: "این گروه همچنین درصدد بودند کنسولگری آمریکا در کراچی را نیز مورد حمله قرار داده و با هواپیماربایی به سمت فرودگاه هیثرو و کاناری وارف لندن حرکت کنند."
|
|
خالد شیخ محمد | ماری مک کارتی |
در روز هفتم سپتامبر سال 2007 نیز ژنرال مایکل هایدن (Michael Hayden)، رئیس سیا که در برابر شورای روابط خارجی آمریکا در حا ایراد توضیحات در خصوص این مساله بود، از اقدامات سیا در بازداشت و بازجوییهای خاص از زندانیان دفاع کرده و 70 درصد برآوردهای سیا را متکی بر این برآوردها دانست. از تکنیکهایی که سیا در برخورد با زندانیان به کار می برد می توان به غرق شدگی مصنوعی و استفاده از سگ برای رعب و غیره نام برد.
مایکل هایدن
لیست زندانیانی – همچون رهبران القاعده - که سیا در این زندانهای بی نام و نشان نگهداری می کرد، حداقل 100 نفر بودند. البته نمی توان رفم دقیقیی داد چراکه تنها کمتر از 10 درصد این افراد متهم و محاکمه شدند. سناتور سوئیسی، دیک مارتی (Dick Marty) اولین کسی بود که رقم 100 را ذکر کرد. بر اساس اطلاعات وی، سیا حدود 100 نفر را ربوده و در زندانهای مخفی خود نگهداری می کرد.
دیک مارتی
اما بسیاری از آنهایی که ربوده میشدند کاملا بی گناه و در برخب موارد کاملا اشتباهی بوده است. از جمله این افراد خالد المصری ((Khalid el-masri است که یک شهروند آلمانی بوده که از سوی سیا ربوده شده و به افغانستان برده شد و ماهها در آنجا مورد شکنجه قرار گرفت. وی در سال 2004 و در ماه می در آلبانی بدون هرگونه اتهام و محکومیت آزاد شد. دلیل این بود که اساسا بازداشت وی کاملا اشتباه بوده است و او فقط به دلیل هم نام بودن با یکی از افراد القاعده مجبور به تحمل این شکنجه ها شده بود.
خالدالمصری
مورد دیگر نیز ماجرای امام راپیتو (Imam Rapito) بود. سیا، حسن مصطفی اسامه نصر (Hassan Mustafa Osama Nasr) که ابوعمر نیز نامیده می شد را در شهر میلان ربود و مصر که در آن زمان مبارک همچنان برسرکار بود انتقال داد. او در آنجا مورد شکنجه و محاکمه قرار گرفت که در همان دادگاه مبارک بیگناه شناخته شده و به ایتالیا بازگشت. مورد دیگر نیز عافیه صدیقی (Afia Siddiqui) است که مانند موارد قبل میباشد که سالها بدون اتهام در بگرام مورد شکنجه قرار گرفت.
دکتر عافیه صدیقی
محل جغرافیایی این زندانها
حدودا 50 زندان در حدود 28 کشور برای نگهداری زندانیان وجود دارد. علاوه بر این، باید به این رقم حداقل 25 زندان اضافی در افغانستان و 20 زندان دیگر در عراق را نیز افزود. درضمن آمریکا از سال 2001 به این سو از 17 کشتی و ناو نیز برای نگهداری زندانیان استفاده کرده است.
به نمونه هایی از این زندانها که در اروپا واقع است اشاره می کنیم:
1) فرودگاه پرستویک گلاسکو
2) شانون در ایرلند
3) رامشتاین و فرانکفورت در آلمان
4) پایگاه هوایی آویانو در ایتالیا
5) فرودگاه پالمای مایورکا در اسپانیا
6) پایگاه هوایی توزلا در بوسنی و هرزگوین
7) اسکوپیه در مقدونیه
8) آتن یونان
9) لارناکای قبرس
10) پراگ در چک
11) استکهلم سوئد
12) رباط مراکش
13) الجزیره
و از جمله ناوها و کشتی هایی که برای این امر مورد استفاده قرار می گرفت میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1- USS Bataan
2- N221SG
3- N44982
4- N8068V
5- N4476S
6- USS Peleliu
7- USS Ashland
8- USNS Stockham
9- USNS Watkins
10- USNS Sister
11- USNS Charlton
12- USNS Pomeroy
13- USNS Red Cloud
14- USNS Soderman
15- USNS Dahl
البته بر این لیست بازهم میتوان بازهم افزود.
زندان گوانتانامو
از دهه 1970 به این سوپایگاه دریایی خلیج گوانتانامو برای اسکان پناهندگان هاییتیایی و کوبایی به کار میرفت. این مساله تا دهه 90 ادامه داشت اما در آن دهه، قاضی استرلینگ یوهانسون جونیور حکم به غیرقانونی بودن این فعالیتها در آن منطقه داد و نتیجتا در اواخر سال 95 تمام پناهندگان هاییتیایی، مجبور به ترک گوانتانامو شدند. اما گوانتانامو بار دیگر و از سال 2002، به دستور بوش و برای نگهداری زندانیانی که در افغانستان و عراق دستگیر میشدند، آغاز به کار نمود. این زندان، تحتنظر پایگاه نیروی دریایی آمریکا و واقع در خلیج گوانتانامو است. گوانتانامو دارای سه اردوگاه به نامهای: اردوگاه دلتا (که شامل اردوگاه اکو نیز میشود)، اردوگاه ایگوآنا و اردوگاه اشعه ایکس میباشد که دیگر تعطیل شده است. البته براساس گزارش آسوشیتدپرس، اردوگاه دیگری نیز به نام اردوگاه شماره هفت وجود دارد که بیشترین ملاحظات امنیتی در مورد آن اعمال میشود و در موارد خاص از آن استفاده میگردد.
در ژوئن سال 2005، وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد که بنا دارد تاسیساتی یک میلیارد دلاری در آن پایگاه ایجاد کند. اما نکته جالب توجه آنجاست که همانند بسیاری از قراردادهای نوسازی عراق، قرارداد ساخت این تاسیسات نیز به شرکت هالیبرتون که دیک چنی سهامدار اصلی آن است، رسید.
در روز 22 ژانویه سال 2009 ، باراک اوباما که تازه بر مسند قدرت نشسته بود، دستور داد که کمیسیون نظامی گوانتانامو برای 120 روز معلق شود و کل زندان نیز تا یک سال به طور کامل تعطیل گردد. اما تنها 7 روز بعد و در روز 29 ژانویه، یک دادگاه نظامی در گوانتانامو، درخواست کاخ سفید را در مورد یک زندانی به نام عبدالرحیم النشیری رد کرد و به ناگاه زمامداران آمریکا را در مورد نحوه محاکمه زندانیان به چالشی غیرمنتظره کشید.
موضوع بسته شدن گوانتانامو – که یکی از وعدههای انتخاباتی اوباما بود – همچنان نقل محافل سیاسی و حقوق بشری باقی ماند تا اینکه در نهایت در روز 7 ژانویه سال 2011، اوباما لایحه دفاعی خود را ارائه کرد و در آن پیشبینی شده بود تحویل زندانیان محبوس در گوانتانامو به کشورهای مادر و یا هر کشور دیگری با محدودیت جدی روبرو گردد و این خود عملا به معنای پایان امیدها برای بسته شدن این زندان به شمار میآمد.
از 7 اکتبر سال 2001، یعنی زمان آغاز اشغال افغانستان تاکنون 775 زندانی به گوانتانامو انتقال یافتهاند. بیشتر این افراد، پس از مدتی بدون هرگونه اتهامی آزاد شدند. آنها حتی به مراجع قضایی کشور مادر نیز تحویل داده نشدند. حال آنکه وزارت دفاع آمریکا زندانیان گوانتانامو را "بدترین بدترینها" میخواند. در جولای سال 2005، 242 زندانی به گوانتانامو فرستاده شدند که 173 نفر از این تعداد بدون وارد شدن اتهامی در نهایت آزاد شدند و 69 نفر کشورهای دیگر تحویل داده شدند. در نوامبر همان سال نیز از 505 زندانی محبوس در آن زمان، 3 درصد عفو شده، 20 درصد منتظر انتقال خود بوده و 40 درصد نیز بلاتکلیف در آن زندان ادامه حیات میدادند.
تکنیکهای شکنجه در گوانتانامو
بر اساس گزارشی که روزنامه هرالد تریبون در شماره دوم جولای 2008 خود به چاپ رساند، زندانبانان گوانتانامو به هنگام بازجویی از تکنیکهای شکنجه چینیهای کمونیست که در جنگ کره مورد استفاده قرار میدادهاند و از سوی نیروی هوایی آمریکا در سال 1957 به صورت یک جزوه گردآوری و منتشر شده بود، استفاده میکنند. به طور خلاصه میتوان به شکنجههایی همچون موارد زیر اشاره کرد: محرومیت از خواب، اعمال محدودیتهای طولانی، گرسنگی دادنهای بسیار، شکنجه از طریق زخمهای زندانیان، کثیف نگاه داشتن زندانی و سلول وی، ضعیف کردن روانی و فیزیکی زندانی، وابسته کردن زندانی به بازجوی خود، رساندن زندانی به درجات حیوانی و غیره. گردآورنده اثر مذکور، جامعهشناسی به نام آلفرد دی. بیدرمن (Alfred D. Biderman) بود که برای نیروی هوایی کار میکرده است.
لازم به ذکر است که براساس بند سوم کنوانسیون ژنو، تروریستها چون به عنوان نیروی نظامی متعارف شناخته نمیشوند، بنابراین به هنگام دستگیری، اسیر جنگی به حساب نمیآیند تا بتوانند از حقوق آن کنوانسیون بهرهمند گردند و دولت آمریکا نیز از همین ضعف قانونی تاکنون نهایت استفاده را کرده است. به عقیده سازمان بینالمللی عفو بینالملل، این مساله یک رسوایی حقوق بشری است.
توهین به اسلام در گوانتانامو
زندانیانی که از گوانتانامو آزاد شدهاند داستانهای بسیاری را در مورد توهین به اسلام و خصوصا قران مجید ذکر میکنند. به گفته این افراد، بازجویان و زندانبانان، کتاب مقدس مسلمانان را در دستشویی انداخته و سیفون را میکشند؛ و یا از قرآن همچون چرکنویس استفاده میکنند؛ ویا قرآن را پاره پاره میکنند و جالب آنجاست که همه این اعمال در مقابل چشمان زندانیان مسلمان رخ میدهد. البته باید گفت زندانبانان در عین حال اجازه هم نمیدهند که مسلمانان به قرآن دسترسی داشته باشند. اطلاعاتی که در این باره منتشر شده را میبایست نتیجه تلاشهای سیاستمدار پاکستانی عمران خان (Imran Khan) بود. البته راههای دیگری نیز برای توهین و آزار مسلمانان وجود داشته است؛ از جمله استفاده از فاحشهها و یا بازجویان زن برای تحت فشار قرار دادن و در نهایت شکستن مسلمانان.
عمران خان
برخی از موارد شکنجه در گوانتانامو
یکی از این موارد مربوط میشود به سه زندانی انگلیسی مسلمان که در رسانهها به "تیپتون 3" (Tipton Three) شهرت یافتهاند. این زندانیان در سال 2004 بدون هرگونه اتهامی آزاد شدند اما در زمان حبس، در معرض تحقیرهای مکرر جنسی، شکنجههای مداوم، اعتیاد اجباری و توهین به مقدسات قرار داشتند. مورد دیگر، مورد مهدی غزالی (Mehdi Ghezali) میباشد که در روز نهم جولای سال 2004 و البته دوباره بدون هرگونه اتهامی، پس از دو سال و نیم حبس بیدلیل آزاد شد. علاوه بر این وی پس از آزادی اظهار داشت که مکررا تحت شکنجه بوده است. عمر دقایس (Omar Deghayes) نیز ادعا کرده در گوانتانامو با اسپری دچار کوری شده است. جمعه الدساری (Juma Al-Dossary) نیز ادعا میکند در زمان حبس صدها بار مورد بازجویی قرار گرفته است و با خردهشیشه، سیمخاردار و سیگار مورد شکنجه قرار گرفته است. او همچنین مدعی است مورد تجاوز جنسی نیز قرار گرفته است.
تیپتون 3
مهدی غزالی
عمر دقایس
خودکشیها در گوانتانامو
فیلم سال 2008 از بازجویی عمر خدر (Omar Khadr)، نوجوانی کانادایی که از سوی مامور سیا مورد بازجویی قرار گرفته است.
وی در این فیلم گریه کنان مادرش را صدا میزند. فیلم مذکور از سوی تیم دفاعی وی، به دادگاه داده شده بود.
بازداشتگاه ابوغریب
اینکه بازداشتگاه ابوغریب در عراق بوده و صدام در دوران حکمرانی خود بر عراق از آن برای اعمال غیرانسانی خود استفاده می نمود. اما جالب اینجاست آمریکایی که در طرح خاورمیانه بزرگ خود در نظر داشت با حمله نظامی به عراق و اشغال آن کشور، پیامآور "دموکراسی"! برای آن کشور باشد، زندان مزکور را از صدام تحویل گرفت و اقدامات شنیع اتفاق افتاده در آن زندان دوباره از سر گرفته شد. در اینجا سعی خواهیم کرد اندکی به جوانب و رخدادهایی که در آن بازداشتگاه مخوف اتفاق افتاد بپردازیم.
نخست جادارد نامی دو نظامی آمریکایی که بسیار هم مشهور شدند، ببریم؛ چارلز گرنر (Charles Graner) و لیندی انگلند (Lynndie England). دو عاشق و معشوقی که نه تنها به یکدیگر بلکه آزار انسانها نیز عشق میورزیدند. ارتش آمریکا پیش از پخش تصاویر شکنجه زندانیان از سوی این دو سعی داشت موضوع را مسکوت بگذارد اما تصاویر دولت آمریکا را وادار نمود با آنها برخورد کند. گرنر به 10 و انگلند به 3 سال زندان محکوم شدند. دادگاه آنان در تاریخهای 14 ژانویه و 26 سپتامبر سال 2005 احکام مذکور را صادر نمود. علاوه بر این دو نظامی، 17 عضو دیگر از ارتش اخراج شده و 11 نفر نیز متهم و محکوم شدند. ابوغریب منجر به آن شد که ارتش مجبور شود در تاریخ 12 آوریل سال 2006 گردان 201 اطلاعاتی خود را برای پیگیری این موضوع به کار بگمارد تا جلو رسواییها گرفته شود.
چارلز گرنر
یکی از اتفاقاتی که در ابوغریت رخ داد و نشانه رسوایی آمریکا گردید، ماجرای مرگ الجمادی (Manadel Al-Jamadi) بود. وی به هنگام بازجویی عوامل سیا جان خود را از دست داد و کسی هم در کشته شدن او مسوول شناخته نشد. تنها چیزی که اعلام گردید این بود که وی دست به خودکشی زده است.
اینگلد بر سر جنازه الجمادی
ژنرال تاگوبا و رسواییهای جنسی آمریکا در ابوغریب
اما رسوایی آمریکا آنجا بیش از پیش در مورد ابوغریب آشکار میشود که سخنان ژنرال آنتونیو تاگوبا (Antonio Taguba) را میشنویم. او میگوید شواهد و مدارکی جدی در خصوص تجاوز جنسی در ابوغریب درست است که بسیار هم تکاندهنده هستند. وی در یک مورد اشاره به سخنان یک زندانی میکند که به بازجوی خود میگفته هنگامی که در بازداشتگاه بودم صدای نالههای نوجوانی عراقی را میشنیدم که التماس میکرد مترجم آمریکایی-مصری ارتش آمریکا به وی تجاوز نکند. اما این مترجم بدون توجه عجز و لابههای او کار خود را میکرد و شنیعتر از آن اینکه یک زن نیز در همین حین در حال فیلمبرداری از این صحنهها بوده است. البته این متجاوز به عنف، بعدها و پس از آشکار شدن این رسوایی، شناسایی و محاکمه گردید. تاگوبا در عین حال از عکس دیگری نیز که تصویر تجاوز به یک زن را در زندان به نمایش میگذارد، سخن به میان میآورد؛ یا تصیر زنی که به زور در تلاش است از کندن شدن پیراهن خود به دست نظامیان آمریکایی جلوگیری کند که البته موفق نمیشود. تمام این تصاویر موجود هستند اما اوباما دستور داد کسی حق انتشار آنها را ندارد.
آنتونیو تاگوبا
البته این تجاوزات گاها جنبههای دیگری نیز به خود میگرفت. از جمله میتوان به مجبور کردن زندانیان به انجام استمنا در مقابل چشم دیگر زندانیان اشاره کرد که در یک مورد عکسی از لیندی اینگلند در این مورد منتشر شده است.
همچنین باید به مورد ایوان فردریک نیز در سخنان تاگوبا اشاره کرد. ایوان فردریک در ویدئوی روزانه خود و عکسها و نوشتههایی که به خانه میفرستاده، از ماجرایی وحشتناک پرده برمیدارد. او میگوید: "یک زندانی را آنقدر ترساندیم تا از فرط ترس بمیرد و در هایت هم همینشدو او مرد." وی ادامه میدهد، "روز بعد دکتر بالای سر جسدش آمد و چیزی به وی تزریق نمود. پس از این کار، در گزارش خود نوشت، مرگ در حین مراقبتهای پزشکی. این زندانی شمارهای نداشت و هیچکس او را نمیشناخت."
عملیات Green Copper
این، نام عملیاتی است که با دستور مستقیم دونالد رامسفلد صادر شده بود. این نام تنها یک اسم رمز بود برای "هرکسی را که نیاز است دستگیر کنید و هرکاری که دوست دارید با او انجام دهید". با این دستور بود که امثال فردریکها و گنرها و اینگلندها نه تنها از اقدامات خود شرمگین نبودند، بلکه نترسیده و از آن اعمال عکس وفیلم هم میگرفته و برای بقیه دوستان و اعضای خانوادهشان تعریف میکردند. عملیات مذکور از سوی سیمور هرش، روزنامهنگار معروف نشریه نیویورکر افشا شد.