به گزارش مشرق به نقل از خبرآنلاين، رييس سازمان ميراث فرهنگي در گفتوگو با هفتهنامه پنجره، با بيان اينکه تنها در 4، 5 سال گذشته به موضوع جذب گردشگر به ايران پرداخته است، اجراي برنامههاي ميراث فرهنگي را نيازمند حداقل 10 سال زمان دانست و گفت: ترکيه نزديک به 30 سال است که شروع کرده و به اينجا رسيده است. در حاليکه ما بخشي از اين زمان را در جنگ بوديم. الان همه کشورهاي اطراف شروع کردهاند که ما ميخواهيم گردشگر بياوريم. همه ميگويند چرا ما مثل ترکيه و استراليا نشدهايم؟! آخر عزيز من آيا رسانههاي ما به رسانههاي آنها شبيه شده است که شما انتظار داريد گردشگري ما هم مثل آنها بشود؟! آنطوري شود!؟ اتفاقا همهچيزمان به همهچيزمان ميآيد!؟
گزيده سخنان وي را در ادامه ميخوانيد:
*راجع به ميراث فرهنگي بايد بگوييم که اولا ساختار مديريتي و تشکيلاتي نيروي انساني و محتوايي اين سازمان مشکل دارد. چون افکار موجود در آن بهروز نبوده. مشکل ديگر ما بحث اعتبارات است. ميراث فرهنگي برخلاف اسم بزرگش، بودجه کمي دارد. کل بودجه سازمان 100 ميليارد تومان است که از اين مقدار 60 ميليارد تومان آن به ميراث تخصيص يافته و شايد به هر استاني 2 ميليارد تومان بيشتر نرسد.
*هر از گاهي هم وقتي تمام مسئولان ميراث فرهنگي را متهم به تخريب آثار ميکنند، در پاسخ ميگوييم که بودجه نداريم؛ آنوقت ما را ضعيف و بيعرضه خطاب ميکنند. در چنين شرايطي ما آمدهايم مشکل را به اين ترتيب حل کردهايم که گفتهايم: سازمان ميراث فرهنگي سازمانيست که نقش حاکميتي داشته و قرار نيست که همه امور را خود انجام دهد.
*گاهي برخي از مسئولان دولتي در سازمان ميراث قرار ميگذارند و در طي جلسهاي اعلام ميکنند که ساختمان اداري ما تاريخي است، پول بدهيد تعميرش کنيم! ما هم ميگوييم که به اين سازمان ارتباطي ندارد. سازمان ميراث فرهنگي مثل سازمان ثبت احوال ميماند. ما فقط شناسنامه صادر ميکنيم. هزينه نگهداري بچه، ديگر به ما ارتباطي ندارد! دستگاههاي ديگر و افراد ديگر متولياند.
*يکي ديگر از بزرگترين مشکلات ما حجم نيروي انساني بالاي اين سازمان است. چيزي حدود 3 هزار نفر در ستاد تهران داشتيم. اين تعداد پرسنل رقمي است براي خود! يعني سالي 46 ميليارد تومان، هزينه جاري هست و سالي 41 ميليارد تومان، حقوق و هزينه پشتيباني آنهاست. آنوقت در چنين شرايطي از ما انتظار دارند که در حوزه گردشگري تبليغ کنيم. آخر با 5 ميليارد تومان ميتوان اين کار را کرد؟ فقط يکبار بخواهيم در صدا و سيماي خودمان تبليغ کنيم، رقمهاي بسياري را از ما طلب ميکنند. در حالي که وزير گردشگري ترکيه به من ميگفت که هزينه تبليغات ساليانهشان چيزي حدود 300 ميليارد تومان است که 250 ميليارد تومان آن را بخش خصوصي ميدهد و 50 ميليارد تومان را دولت! در حال حاضر، اگر به بخش خصوصي ايراني بگوييم که غرفه زدهايم بياييد شرکت کنيد، ميگويند نميشود و...؟!
*براي انجام تبليغات در شبکه الجزيره يا رسانههاي معتبر جهاني 4 - 3 ميليارد تومان پول نياز است. تازه بعد از آن هم صدا و سيماي خودمان اعتراض ميکند که چرا به ما تبليغ نميدهيد؟! خوب آخر چه کسي اين صدا وسيما را تماشا ميکند که ما در آن تبليغ کنيم! آيا بايد تبليغ معرفي ايران براي کشورهاي اروپايي، در صدا و سيماي ايران صورت بگيرد؛ ضمن اينکه وظيفه ذاتي صدا و سيماست که ايران را تبليغ کند. اينکه ميگوييم برونسپاري، يکي از سياستهايش همين است. کار وقتي که برونسپاري ميشود، قابلکنترل و اندازهگيري است.
*عزيزاني که بين مسافر و گردشگر تفاوت قائل نيستند، بايد بروند و خودشان را بهروز کنند. گمرک اعلام ميکند که سالي 2 ميليون نفر مسافر وارد کشور شده است. اينها ميگويند نه، چون اين 2 ميليون نفر از طريق آژانس نيامدهاند، گردشگر نيستند. اين حرف درست است. هر گردويي گرد است، ولي هر گردي گردو نيست!
* 2 ميليون نفر به کشور آمدهاند و بالاخره هرکدام 10 هزار دلار خرج کردهاند ميشود 2 ميليارد تومان! حالا ما يک قدم جلوتر ميآييم و ميگوييم چهکسي ميگويد که آن کسي که به ايران براي تجارت آمده، از موزهها بازديد نکرده و سوغاتي نخريده است؟ چهکسي ميتواند اين مورد را اثبات کند. لذا تمام دنيا مبنايشان را بر وروديها ميگذارند. آمار وروديها کجاست؟ يکي دست نيروي انتظامي، يکي هم نزد گمرک. تازه ما ورودي را از نيروي انتظامي نميگيريم، بلکه از گمرک ميگيريم، که عددش کمتر است. چرا؟ چون برخي از مسافران ما کالاي گمرکي ندارند يا از مسيرهاي ويژه ميآيند که اصلا در ليست گمرک نميروند. آنوقت خيليها اين آمارها را زير سئوال ميبرند!
*رسانههاي ما بايد اينجا حرفهاي برخورد کنند، منتها خيلي از آنها سياسياند و دنبال اين هستند که دولت را و آمارهاي دستگاههاي دولتي را زير سئوال برده و منفي نشاندهند و بگويند که مثلا کاري انجام نميشود! در حاليکه مقام معظم رهبري گفتند که آمار دستگاههاي دولتي را زير سئوال نبريد.
*وقتي اين مؤسسات گردشگري نميتوانند آنقدر مسافر بياورند که لااقل بخش عمدهاي از هزينههاي تبليغات گردشگري را تأمين کند (مثل همان ترکيه)، نشستن و غر زدن راحت است و من هم بلدم! اما راهکار بايد داد. راهکار عملياتي نه ايدهآل ذهن خودت که شب بخوابي صبح بلند شوي و بگويي که اين ايده است!؟
* عملا روزنامههاي همشهري و شرق ما شدهاند بازارياب کشورهاي خارجي! عملا شدهاند واحدهاي تبليغاتي آنها!؟ روزنامه همشهري بيشتر از همه غر ميزند و منتقد است؛ چراکه بيشتر از همه درآمد کسب ميکند! يعني اگر آگهيها را از او بگيرند، بيشتر از همه ضرر ميکند. ضمن اينکه مراکزي را هم تبليغ ميکند که مفسدهانگيز است! يعني حالا بگذريم که جايي مثل معبد بهاييها را تبليغ ميکند، مواردي را درآوردهايم که از نظر ما منفي است و حق ندارند تبليغ کنند. اصلا برايشان مهم نيست، نظارتي بر آنها نيست و خب آنها هم فقط ميخواهند پول بگيرند.
* اجراي برنامه زمان نياز دارد و بايد اين زمان را طي کند تا بالاخره راه بيفتد. در زمان آقاي مشايي هم اين اتفاق افتاده بود و انتقاداتي به ايشان ميشد؛ چون فکر ميکردند که هتلسازي يکشبه است و يکشبه ميتوان مناطق نمونه گردشگري راه انداخت.
*يادم ميآيد چند سال پيش مديرعامل يکي از شرکتهاي ما اعلام کرده بود که ظرف يک سال هزار دستگاه سرويس بهداشتي ميسازيم. اولين نفر يقهاش را خود بنده گرفتم و گفتم که چرا چنين گفتوگويي انجام دادهاي؟! يا تو شمارش بلد نيستي يا عمدا اين کار را ميکني؟ اصلا در عمرت ساختمان نساختهاي؟! مگر ميشود در عرض يک سال هزار، سرويس بهداشتي ساخت و در اينخصوص بنده هم مصاحبه کردم، ولي مصاحبه بنده کار نشد، اما براي ايشان کار شد. حداقل براي ساخت اين هزار سرويس بهداشتي چهار تا پنج سال زمان نياز بود.
حميد بقايي در جديدترين گفتوگويش، اظهارات جالبي درباره بيمخاطب بودن رسانه ملي براي انتشار تبليغات ميراث فرهنگي و دورکاري در اين سازمان داشته است.