یکی از نکات برجسته سخنرانی خانم کلینتون در کلوپ اقتصادی نیویورک اشاره به بیداری سیاسی در کشورهای عربی است. وی در زمینه بیداری در منطقه ،استراتژی آمریکا را اینگونه تفسیر می‌کند.ما به تلاش پیچیده نیاز داریم و.....

به گزارش خبرنگار اقتصادی مشرق ، در روزهای گذشته قسمت اول مصاحبه ها وزیر امور خارجه آمریکا با موضوع تاثیر اقتصاد بر نفوذ بر کشورها از نظرتان گذشت ، در این بخش از گزارش قسمت دوم و پایانی این مصاحبه منتشر میگردد :
 
خانم کلینتون در ادامه این مصاحبه با اشاره به نقش دیپلماسی بازرگانی ،به جریان آزاد سرمایه اشاره می کند و معتقد است : 
 
کسب و کار آمریکایی فرصت بزرگی در اختیار دارد تا در ساخت بنادر، استادیوم‌ها و بزرگراه‌ها یاری رسانده و به شکل‌گیری شهرهای دیرپای آتی یاری رساند. من از خوزه فرناندز ، دستیار وزیر درخواست کرده‌ام که به شرکت‌های آمریکایی کمک کند تا در هر جایی که رشد در بالاترین حد خود قرار دارد بتوانند رقابت کنند.

دیپلماسی بازرگانی ما نباید فقط به ارتقاء جریان کالاها و خدمات اکتفاء نماید. ما همچنین باید جریان آزاد سرمایه را نیز ارتقاء بخشیم. سرمایه‌گذاری در هر دو جهت، در کنار قوانینی که به خوبی اجرا می‌شوند برای ایجاد رشد و اشتغال‌زایی در کشور حیاتی هستند. برای مثال، سال گذشته، شرکت مستقر در کنتاکی که مالک "کی‌اف‌سی"  و "پیتزا هات" ، دو برند مشهور آمریکایی، است در حقیقت  از فروش پیتزا و مرغ سرخ کرده در چین سود بیشتری از فروش در آمریکا کرد. اما این امر باعث ایجاد شغل در دفتر مرکزی این شرکت در لوئیزویلی  و چین می‌شود. زمانی که تام فرایدمن  هشدار می‌دهد که چینی‌ها شام ما را خواهند خورد، مطمئن نیستم که دقیقا این همان چیزی باشد که در سر دارد. (خنده حضار)

اما درست است که ما انتظار داریم رفتار مناسبی با سرمایه‌گذاران ما در خارج انجام گیرد. و اگر این کار را انجام دهیم، باید از سرمایه‌گذاری خارجی در آمریکا استقبال کنیم. ما در تلاشیم که از طریق "شورای شغل"  رئیس جمهور، که هفته گدشته ریاست یکی از نشست‌های آن را بر عهده داشتم، و نیز یک پارادایمی که همه بهش‌های دولت در آن حضور دارند به نام "منتخب آمریکا" ، میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری جدید به آمریکا جذب نموده و اشتغال‌زایی نماییم. وزارت امور خارجه و و دفتر نمایندگان تجاری آمریکا نیز مذاکراتی را در حوزه نسل آتی توافقنامه‌های سرمایه‌گذاری متقابل با عنوان "بی‌آی‌تی"  و نیز حفاظت و تشویق سرمایه‌گذاری، هدایت می‌کنند. و من در کمال خرسندی اعلام می‌کنم که به زودی مباحثات فنی را در مورد یک توافقنامه جدید سرمایه‌گذاری با هند ادامه خواهیم داد.

با این حال، به منظور ایجاد بازارهای آزاد باید اطمینان حاصل نماییم که تمام شرکت‌ها، صرفظر از اینکه رؤسای آنها در هیأت‌های مدیره شرکتی نشسته باشند یا در وزارتخانه‌های دولتی، تحت قوانین یکسانی بازی می‌کنند. حال بگذارید کاملا شفاف سخن بگوییم: اغلب، شرکت‌های دارای اولویت ملی از دسترسی ترجیحی به منابع دولتی و حمایت ویژه در برابر رقابت در بازارهایشان برخوردار هستند.
 
این شرکت‌ها، چه تحت مالکیت کامل دولت‌ها باشند چه بخشی از آنها در اختیار دولت باشد، از مزایای ناعادلانه‌ای برخوردار هستند و این امر به رقبای خارجی و نیز کارآفرینان داخلی ضربه وارد می‌کند. ما در تلاش هستیم تا فصلی را در برنامه "مشارکت فرا اقیانوسیه" به سازمان‌های تجاری تحت تملک دولت‌ها اختصاص داده و دستورالعمل‌های جدید "سازمان اقتصادی، همکاری و توسعه" (OECD) را تکمیل نماییم. فرضیه ما ساده است؛ قوانین باید به طور مساوی در مورد تمام شرکت‌ها اعمال گردند. ما این امر را بی‌طرفی رقابتی اصولی منطقی می‌نامیم و آن را در سراسر جهان ترویج می‌کنیم.

اما این چالش‌ها در برابر منافع اقتصادی ما تمام داستان نیستند. نکته چهارم من این است که ما با مجموعه‌ای ویژه از چالش‌های استراتژیک مواجه هستیم که از دسترسی دولت‌های امروزی به ثروتی فزاینده ناشی شده‌اند. دولت‌ها از طریق ذخایر پولی، منابع طبیعی و تجارتی که مالک آن بوده و کنترلش را در اختیار دارند به صورت مستقیم وارد بازارها می‌شوند. و آنها را این بازارها را به گونه‌ای شکل می‌دهند که نه تنها سود کسب کنند بلکه به نیابت از دولت در آنها ایجاد و اعمال قدرت نمایند.

استفاده کشورها از قدرت اقتصادی برای مجبور ساختن دیگران به سر فرود آوردن در برابر آنها پدیده جدیدی نیست. اما امروزه منابع در اختیار آنها به صورت بی‌سابقه‌ای افزایش یافته‌اند و بازارهای جهانی به هم متصل فرصت‌های جدید برای آنها پدید آورده‌اند. یک دهه قبل، ملت‌های نوظهور مجموعه 100 میلیارد دلار در سال به اندوخته‌های خود اضافه کردند. این کشورها در سال 2009، 6/1 تریلیون دلار کسب کردند. صندوق‌های مالی دولتی هم‌اکنون 12 درصد از سرمایه‌گذاری‌های جهان را کنترل می‌کنند.

سازمان‌های تجاری تحت اختیار یا تحت حمایت دولت نه تنها در بازارهای داخلی بلکه در سراسر جهان فعالیت می‌کنند. این شرکت‌ها گاها به صورت پنهانی عمل کرده و اغلب دچار کمبود شفافیت هستند که در صورت وجود سهامدار و تمهیدات قانونی و یا هیأت مدیره پدید می‌آید. ما همچنین شاهد شرکت‌های تلفیقی هستیم که خود را به صورت بازیگران تجاری نمایان می‌سازند اما در حقیقت توسط دولت‌ها کنترل شده و دارای اهداف استراتژیک هستند. خطوط تفکیک کننده دیگر به قدر کافی واضح نیستند.

زمانی که دولت‌ها به طور مستقیم یا از طریق شرکت‌های تحت تملک و کنترل خودشان در بازارها فعالیت می‌کنند، اغلب رفتاری بی‌خطر دارند. آنها همان کاری را که می‌گویند انجام می‌دهند یعنی سرمایه‌گذاری می‌کنند. حتی گاهی اوقات این فعالیت‌ها مفید است، به مانند زمانی که تأمین کننده‌های انرژی با مصرف‌کنندگان همکاری می‌کنند تا بازارهای جهانی را باثبات سازند. اما این جریان همیشه اینگونه نیست. ما همچنین دولت‌هایی داریم که همسایگان خود را مرعوب می‌سازند. برای مثال، شرکت‌های نفتی ملی جریان گاز را در اوج زمستان قطع می‌کنند. یا اینکه پس از یک مناقشه، دسترسی به مواد معدنی حیاتی را مسدود می‌کنند.

روش‌های بکارگیری پول، شرکت‌ها و منابع طبیعی توسط دولت‌ها، بالاخص در بازار جهانی، منبع نگرانی مهمی برای ما هستند و امیدوارم که برای شما نیز اینگونه باشد. بنابراین، ما نیاز به پدید آوردن قوانین و هنجارهای بین‌المللی داریم که مرزها را مشخص کنند، رفتارهای بد را شناسایی نمایند و خواهان شفافیت باشند تا نهادهای تحت مالکیت دولت‌ها در مورد نیات و فعالیت‌های خود شفافیت داشته باشند.

با این وجود، در واکنش بدین چالش‌ها نباید واکنشی مشابه داشته باشیم. زمانی که جامعه بین‌المللی در مورد صندوق‌های ثروت ملی دچار نگرانی می‌شود، کشورها، نهادها و صندوق‌ها با یکدیگر در مورد "اصول سنتیاگو" اتفاق نظر می‌یابند. این اصول مجموعه‌ای از قوانین رفتاری هستند تا تمام سهامداران را مطمئن سازند که این صندوق‌ها رفتاری مسؤولانه خواهند داشت. ما امروز باید این بحث را گسترده سازیم تا تعهدات مشابه یا حتی موافقتنامه‌هایی الزام‌آور در مورد نیات و اعمال شرکت‌های دولتی پدید آوریم. این یک برنامه جاه‌طلبانه است و ما باید اطمینان یابیم که وزارت امور خارجه و دولت آمریکا در مسیری درست به سوی دستیابی بدین هدف قرار دارند.

پس از 11 سپتامبر، متوجه شدیم که باید موانع موجود در مقابل همکاری سازمان‌های اطلاعاتی و مجریان قانون را مرتفع نماییم. امروزه، بخش اعظمی از مسؤولیت‌های کشورداری اقتصادی در میان بسیاری از سازمان‌های دولتی توزیع شده‌اند. بنابراین ما باید نقاط قوت منحصربفرد خود را بر روی میز مشترکی جمع نماییم. همه ما تحت رهبری رئیس‌جمهور و کاخ سفید در یک تلاش تمام دولتی فعالیت می‌کنیم.

وزارت امور خارجه، به نوبه خود، دیپلمات‌هایی مستعد و خستگی‌ناپذیر دارد که در ارتباطات اقتصادی در سراسر جهان دخیل هستند. ما در هر سطحی سعی می‌کنیم تا بازی خود را به پیش بریم. ما دوباره سازمان‌دهی می‌شویم تا موانع بوروکراتیک قدیمی را بر طرف نماییم، در وزارت یک معاونت جدید برای رشد اقتصادی، انرژی و محیط زیست ایجاد نماییم، و در وزارت امور خارجه اولین اقتصاددان ارشد را به کار بگماریم. ما همچنین فعالیت بیشتری برای آموزش دیپلمات‌هایمان به منظور فهم اقتصاد، امور مالی و جهان انجام خواهیم داد. هدف ما افزایش دانش اقتصادی جهانی و تخصص گسترده است. ما باید وزارتخانه‌ای باشیم که مردم در آن هم در مورد امور سیاسی و هم وب‌سایت "بلومبرگ ترمینال"بخوانند.

در نهایت، اجازه بدهید تأکید نمایم که در تمام آنچه که می‌توانیم در ورای مرزهایمان انجام دهیم، انتخاب‌هایی که در داخل کشور انجام می دهیم اهمیتی حیاتی برای ارتقاء منبع رهبری‌مان خواهند داشت. این انتخاب‌ها، فقط انتخاب‌های دولت و رهبران سیاسی ما نیست؛ بلکه انتخاب‌های بخش تجاری نیز به همان میزان اهمیت دارد. باید بدانیم که وابستگی ما به واردات نفت و دیون خارجی ما نه فقط چالش‌هایی اقتصادی بلکه چالش‌هایی برای سیاست خارجه نیز هستند. این چالش‌ها در کوتاه‌مدت، باعث فراریت [سرمایه‌گذاری] شده و اهرمی برای فشار در اختیار دیگران می‌گذارد. در بلندمدت، این مسائل چالشی در برابر رهبری جهانی ما پدید خواهند آورد.

ما در حال تلاش هستیم تا با یک تفکر جدید و یک احساس بازسازی شده از هدف مشترک بدین مسائل واکنش نشان دهیم تا موجب رشد اقتصادمان شویم، زیرساخت‌ها را مدرن نماییم و دیون خود را کاهش دهیم.

در حین انجام این کارها، باید در مقابل وسوسه کاهش سرمایه‌گذاری مقاومت کنیم – نه تنها سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها، آموزش، تحقیقات بلکه همچنین در دیپلماسی و توسعه. همانگونه که قبلا گفته و امروز نیز تکرار می‌کنم، یک درصد بودجه که صرف دیپلماسی و توسعه می‌کنیم باعث افزایش کسری بودجه یا دیون ما نمی‌شود. ما یا باید هم‌‌اکنون در آنچه که ما را ایمن نگه می‌دارد سرمایه‌گذاری کنیم یا انتظار داشته باشیم که هزینه زندگی در یک دنیای خطرناک که از نظر اقتصادی دچار چالش‌های بیشتری است را تقبل نماییم. فکر نمی‌کنم که بتوانیم از عهده مخارج این گزینه برآییم.

واشنگتن باید به فرهنگ بلوف سیاسی پایان بخشد. می‌‌توانم به شما بگویم که این فرهنگ باعث شده سؤالاتی در مورد رهبری آمریکا در سطح جهان پدید آید. هنگامی که در هنگ‌کنگ بودم سیل انبوه سؤالات در مورد نتیجه مذاکرات در مورد سقف دیون به سوی من سرازیر شد. من قادر بودم که تمام رهبران سازمان‌ها تجاری و رهبران دولت‌ها را مطمئن سازم که در پایان به یک راه‌حل دست خواهیم یافت. و همانگونه که وینستون چرچیل گفته، ما بهترین سیستم را داریم، اما تا زمانی که تمام گزینه‌های جایگزین را بررسی نکرده‌ایم به راه‌حل دست نمی‌یابیم.

و اینکه دموکراسی آمریکایی همیشه اندکی درهم و برهم خواهد بود – این امر با ما عجین شده است. اما این آشفتگی نمی‌تواند بر ضرورت دستیابی به نتایج سایه افکند. ما باید بدانیم هر تصمیمی که هم‌اکنون اتخاذ می‌کنیم در این جهانی که که هفت روز هفته و 24 ساعت شبانه روز به هم متصل است، در همه جا منتشر می‌شود. بسیاری از مردم سیستم ما را بخوبی درک نمی‌کنند، اما وقتی می‌بینند که در مورد مسائل اساسی به مانند اینکه آیا آمریکا توانایی پرداخت دیونش را ندارد، نمی‌تواند تصمیم بگیرد، در این حالت سؤالاتی در ذهن آنها پدید می‌آید مبنی بر اینکه ما به عنوان یک ملت به کجا می‌رویم.

اما همانگونه که گفتم، نه تنها دولت ما بلکه سازمان‌های تجاری ما نیز به رهبری نیاز دارند. امروزه بسیاری از شرکت بر روی ذخایر بزرگ مالی نشسته‌اند. و در بسیاری از کشورهایی که سفر کرده بودم، رهبران از من پرسیدند، "سازمان‌های تجاری آمریکا کجا هستند؟ چرا آنها اینجا نیستند تا برای این قرارداد، این معامله معدنی یا این فرصت تجاری رقابت کنند؟" خوب، ما سعی داریم محیطی را فراهم آوریم تا شرکت‌های آمریکایی، کوچک وبزرگ، در داخل و خارج، ابزار و اعتماد بنفس لازم را برای نمایان ساختن حداکثر توان خود داشته باشند.
 
اما در نهایت، این شما بخش‌های تجاری هستید که باید سرمایه‌گذاری کرده و آن دسته از ریسک‌های آگاهانه‌ای که همیشه برای موفقیت آمریکا بسیار با اهمیت بوده‌اند را اتخاذ کنید. دیروز، در مراسم نهار رئیس‌جمهور کره با گروهی از اعضای سازمان‌های تجاری آمریکا دیدار کردم که در کره به فعالیت مشغول هستند. ما شروع به گفتگو در این مورد کردیم. یکی از رهبران این سازمان‌های تجاری گفت، "امروزه در اقتصاد جهانی ریسک زیادی وجود دارد، و ما باید این ریسک‌ها را ارزیابی نماییم زیرا به سهامداران خود یک سیاست سرمایه‌گذاری بسیار جامع ارائه نماییم که به خوبی بررسی شده است." وی گفت، "اما یک عنصر جدید نیز وجود دارد. ما احساس می‌کنیم که نه تنها با شرکت‌ها بلکه با کشورها نیز رقابت می‌کنیم."

و اینها کشورهای مشخصی هستند که همه می‌شناسیم، کشورهایی که در آنها شرکت‌های تحت مالکیت دولت و یا تلفیقی، در حال رقابت هستند. اما کشورهای دیگری هستند که بسیاری در همان تیم مشترک بخش تجاری و دولتی فعالیت می‌کنند، و ما نیز باید به تیم آمریکایی روی آوریم. ما باید با یکدیگر همکاری نماییم تا با این چالش‌ها رویارو شویم.

در دهه 1990، بخش تجاری از زنجیر تأمین خود استفاده کردند تا به مسأله کار کودکان در کشورهای در حال توسعه بپردازند، و این شرکت‌های تجاری آمریکایی بودند که شروع به تغییر تصویر وحشتناک کار اجباری کودکان پنج، هفت یا نه ساله نمودند. امروز ممن خوشحالم که ائتلافی جدید از شرکت‌های بزرگ با یکدیگر همکاری می‌کنند تا زنجیر عرضه جهانی را عاری از نرم‌افزار به سرقت رفته و کالاهای ساختگی نمایند. این امر پاداشی بر حق برای سرمایه‌گذارها است اما در عین حال باعث اشتغال‌زایی در آمریکا نیز می‌شود. زیرا هیچکس بیشتر از ما کار نمی‌کند و هیچ‌کس بیش از ما نوآوری نمی‌کند. ما باید در آنجا باشیم و برای آنچه که می‌توانیم به بهترین نحو انجام دهیم به رقابت بپردازیم.

یقینا چالش‌های پیش روی شرکت‌ها، دولت و مردم ما بسیار بزرگ هستند. اما این اولین باری نیست که آمریکا با مشکلات رو در رو شده است و ما باید آماده باشیم تا برای آنچه که می‌دانیم می‌توانیم به دست آوریم به سختی بجنگیم. ما باید بر مشکلات‌مان در داخل و خارج فایق آییم.

من معتقد هستم که اطمینان یک کالا است و باید به یاد داشته باشیم که در بهترین حالت، آمریکا به صورت جامعه فرصت‌ها باقی خواهد ماند. کشور آرمانگرایی، امکان‌پذیری و عملگرایی، کشوری که ایده‌ای خلق شده در اتاق یک خوابگاه دانشجویی یا در یک گاراژ هنوز می‌تواند رشد کرده و تبدیل به یک کسب و کار چند میلیارد دلاری شود. و من همچنین معتقد هستم که تنوع و گوناگونی ما یکی از برترین نقاط قوت ما است. در هیج جایی از جهان بهتر از نیویورک شاهد این امر نیستیم. آمریکا امروزه به مانند هر کشور دیگری در موضع خوبی است تا با تمام این تغییرات پیچیده سازگار شده و در میان آنها پیشرفت نماید. و به مانند همیشه، ما موفقیت خود را به گونه‌ای به دست خواهیم آورد که به دیگران نیز برای دستیابی به موقیت یاری شود.

زیرا من می دانم که امروز جایی در نیویورک یا در سایر شهرهای آمریکا یک نفر با ایده‌ای در حال خلق کسب و کاری است که اگر این ایده راه خود را به سوی بازار بیابد می‌تواند تبدیل به یک شرکت چند میلیارد دلاری شود. من می دانم که جایی در جهان در حال توسعه، یک کارآفرین وجود دارد که اگر فرصتی به وی داده شود و اگر بعد از شکست اولیه به کار خود ادامه دهد، به موفقیت خواهد رسید. و من می‌دانم در یکی از جاهایی که اخبار آنها را از نزدیک پیگیری می‌کنیم، یعنی در خاورمیانه یا شمال آفریقا، باید به خلق فرهنگ کارآفرینی یاری رسانیم. این فرهنگ باعث خواهد شد مردم به خود و این امکان که آنها نیز می‌توانند زندگی بهتری داشته باشند، ایمان آوردند.

در سراسر این کشور ما افراد ساعی و مستعدی داریم که آماده‌اند تا بخشی از فرآیند بازسازی آمریکا شوند. من معتقد هستم که کشورداری اقتصادی ما به آمریکایی‌ها کمک خواهد کرد تا به پتانسیل‌ها خدادادی خود جامه عمل بپوشانند و سپس این جامعه فرصت‌ها را گسترده سازند.

مرام اصلی آمریکا مبنی بر اینکه هر فردی باید فرصت موفقیت را داشته باشد، چیزی است که ما بیش از هر کشورر دیگری به آن نزدیک شده‌ایم و نمی‌توانیم که آن را از دست بدهیم. بنابراین، در قرن پیش رو ما باید ثابت نماییم که برای هر آمریکایی و امیدوارم در نهایت برای هر کس در جهان، اقتصادی قوی تر بنا خواهیم کرد که شکوفایی بیشتر و گسترده‌تری را ارائه خواهد نمود. ما با این چالش رویارو خواهیم شد، ما به سؤالاتی که در اطراف میزهای آشپزخانه و اجاق‌های آشپزی مطرح می شوند پاسخ خواهیم داد، و ما تضمین خواهیم کرد که رهبری آمریکا برای چندین و چند دهه ادامه خواهد داشت. و این امر نه تنها برای آمریکا خوب خواهد بود بلکه اعتقاد راسخ من بر این است که برای دنیایی که می خواهیم در آن زندگی کنیم نیز مطلقا ضروری خواهد بود. از شما بسیار متشکرم. (تشویق حضار)

مجری: بسیار متشکرم خانم وزیر. بر اساس سنتی که داریم از دو نفر از اعضا دعوت می‌کنیم تا سؤالاتی از وزیر امور خارجه بپرسند. ابی جوزف کوهن  ()، متولی باشگاه اقتصادی و استراتژیست ارشد سرمایه‌گذاری در مؤسسه "گلدمن‌ساچز" . اِد هایمن  مؤسس و رئیس گروه آی‌اس‌آی   و متولی سابق باشگاه و هر کدام از این افراد یک سؤال از وزیر خواهند پرسید.

ابی.

سؤال: اندرو. متشکرم. و صبح بخیر خانم وزیر.

کلینتون: صبح بخیر ابی.

سؤال: بسیار متشکرم که به ما پیوستید و یک بازبینی بسیار آینده نگرانه، اندیشمندانه و به جرأت می‌توانم بگویم، جامع در مورد این مسائل بسیار حیاتی ارائه نمودید. این سخنان چنان جامع بودند که من فقط می‌خواهم تنها یکی از موضوعاتی را که شما مطرح کردید مورد موشکافی قرار دهم، بالاخص کارآیی مدل اقتصادی آمریکا. شما اعلام کردید، و داده‌ها نیز یقینا ثابت می‌کنند، که هیچگاه یک مدل اقتصادی کارآمدتر در حوزه خلق شکوفایی اقتصادی گسترده و نیز ترویج دموکراسی و آزادی پدید نیامده است.

یکی از عناصر مدل ما تمرکز بر بازارهای آزاد بوده است و آنچه که ما امروز در محیط می‌بینیم این است که بسیاری از شرکت‌های آمریکایی از قبل شروع به واکنش در قبال بازآفرینی توازن جهانی با رشد سریع‌تر اقتصادی کرده‌اند، که در مکان‌هایی به ماند آسیا و آمریکای لاتین قابل مشاهده است. در حیقت، شرکت‌هایی که در میان 500 شرکت برتر آمریکا قرار دارند، 30 درصد از درآمد خود را بیرون از آمریکا کسب می‌کنند و ما تخمین می‌زنیم که مبلغ 2/1 تریلیون دلار به صورت ذخایر در بیرون از آمریکا نگهداری شده و برای سرمایه‌گذاری آماده است.

می‌توانید به ما بگویید که چگونه از این قدرت شرکتی استفاده خواهید کرد تا از آن در راستای ایجاد شغل و افزایش رشد اقتصادی آمریکا بهره ببرید؟

کلینتون: خوب، ابی، من فکر می‌کنیم که این سؤال دقیقا بجا و مناسب بود، اما می‌خواهم آن را در یک پیش‌زمینه قرار دهم و سپس حتما جواب شما را نیز خواهم داد.

هیچ بحثی وجود ندارد که کسب و کار آمریکایی در اقصی نقاط جهان در حال رشد است. ما 100 درصد از این امر حمایت می‌کنیم. ما می‌خواهیم هرآنچه را که می‌توانیم برای تسهیل آن انجام دهیم. ما می‌خواهیم که درب‌ها را باز کرده و موانع را رفع کنیم. زیرا ما فکر می‌کنیم که ارتباط مطلقی وجود دارد. اینگونه نیست که سرمایه‌گذاری شرکت‌های آمریکایی در چین، هند و یا برزیل هیچ سودی برای کشور ندارد. اما کیفیت این سود، میزان این سود، و ماندگاری آن بستگی به تصمیماتی دارد که در اینجا و در مورد چگونگی تصور ما از موضع رقابتی‌مان در این محیط چالش‌برانگیز جهانی، اتخاذ می‌کنیم.

بنابراین بحث بسیار مهمی وجود دارد که باید انجام گیرد، و من آرزو دارم که این بحث با شرکت و حمایت رهبران تجاری آمریکا در سیستم سیاسی ما به وقوع بپیوندد، بحثی در مورد تغییر قوانین مالیاتی، ارائه محرک‌ها، توانایی به دست آوردن برخی از آن منابع و ذخایری که در خارج از محدوده ساحلی ما قرار دارند. چگونه می‌توانیم کسب و کار کوچک و متوسط را به صورت کارآمدتری بر سر میز آوریم؟ زیرا واقعیت هنوز این است که بخش اعظمی از صادرات از جانب شرکت‌های بزرگ انجام می‌گیرد. ما هنوز نتوانسته‌ایم که به رمز گشایش درب‌های جدید پیش روی کسب و کارهای کوچک و متوسط پی ببریم.

این بحث اساسا بحثی اقتصادی و سیاسی است. اما در این گفتمان دچار وقفه شده‌ایم و من واقعا از این امر احساس تأسف می‌کنم زیرا فکر نمی‌کنم که زمان کافی برای گرفتاری در مباحثات سیاسی خودمان داشته باشیم. برخی واقعیت‌های اقتصادی مشخصی وجود دارند، واقعیت‌هایی که قوانین ریاضی بر آنها تأکید دارند. برخی تصمیمات مشخصی وجود دارند که من معتقد هستم برای کسب و کار آمریکایی و چالش‌های بلند مدت ما در حوزه کسری بودجه و دیون ملی مفید خواهند بود.

نه صدها سال پیش بلکه همین دهه 90 بود که صاحب یک اقتصاد موفق بوده و به مدت چهار سال نیز شاهد مازاد در بودجه بودیم. به خوبی به خاطر دارم که در آن دوران در کمیته بودجه سنا حضور داشتم. در آن کمیته بحث‌هایی پیرامون این مساله در جریان بود که چرا کم کردن میزان قرض‌ها و یا حتی صاف کردن حساب‌ها کار خوبی نیست. خوب، هم‌اینک چه کسی می‌تواند چنین بحث‌هایی را به میان بکشد؟ [دیگر امکان طرح چنین بحث‌هایی وجود ندارد.] چیزهایی که هم‌اکنون می‌گویم، سیاسی نیستند چون بحث من واقعا خارج از سیاست است؛ آنچه که می‌گویم پذیرش تأسف‌بار این مساله است که ما خود، چنین کاری را با خود می‌کنیم.

به نظرم بازسازی روحیه تیمی در آمریکا حائز اهمیت می‌باشد. برای اینکه در قرن 21 توانایی رقابت شرکت‌های آمریکایی در جهان بیشتر شود، آیا میزان مالیات‌‌شان را باید مورد بازنگری قرار داد؟ بله، بنابراین درباره آن صحبت کنیم و ببینیم چه چیز خوب است و کارآیی دارد و چه چیز بد. باید بنشینیم و فکر کنیم چگونه می‌توان کسب و کارهای خود را به گونه‌ای لیست‌بندی کرده و نیز قوانین بین‌المللی را به گونه‌ای تغییر دهیم که هم به نفع دیگران باشد و هم به نفع آمریکا.

بنابراین نگرش "هم ما، هم آنها" و یا "ما در مقابل آنها" – روحیه‌ای که متأسفانه امروزه در کشورمان به وفور شاهد آنیم – در نهایت می‌باید منجر به حصول درک بهتری درباره اینکه چه چیز به نفع ما، فرزندان و نوادگان ماست، گردد. بنابراین تصور می‌کنم با پاسخ‌های متعددی روبرو خواهیم شد. من به جمع حاضر در اینجا نگاه می‌کنم و افرادی همچون آلن بلایندر  را می‌بینم. جواب‌های زیادی آن بیرون، درباره آنچه که باید و یا می‌توانیم انجام دهیم، انتظار ما را می‌کشد.

اما آنچه که دیگر نمی‌توانیم انجام دهیم، بی‌حرکت ماندن و طرفداری از یک ایدئولوژی خاص است. زمان آن فرارسیده که آستین‌ها را بالا زده و دور میزها نشسته و تصمیمات جدی‌ای اتخاذ کنیم؛ همان میزهایی که گذشتگان ما در این کشور به دور آن نشسته‌اند. منظورم اینست که این بحث، یک موضوع قدیمی درباره این است که چطور می‌توان بازار را به بهترین شکل فعال نموده و به تحرک واداشت. خوب، بیایید بحث را براساس واقعیات، جمع‌بندی مختصری از آنها و نیز براساس آنچه که از گذشته آموخته‌ایم، آغاز نماییم.

اجازه دهید اظهاراتم را اینگونه به پایان برسانم که من به آمریکا بسیار مطمئن هستم. من معتقد هستم که سیستم ما از آمایش زمانه سربلند بیرون خواهد آمد، اینکه سیستم ما ماندگار و بادوام است. می‌خواهم اطمینان دهم که منافع اقتصادی و سیاسی ما در کنار یکدیگر قرار دارند تا به نتیجه‌ای که می‌خواهیم برسیم، یعنی در داخل قوی باشیم، در خارج قوی باشیم، به تولید ایده‌هایی که به ما در اینجا و جای دیگر سود می‌رسانند ادامه دهیم و اجزاء سازنده را در جای مناسب خود قرار دهیم. هزاران شغل در آمریکا، درست همینجا در نیویورک، وجود دارند، که خالی مانده‌اند زیرا ما نیروی کار ماهر برای پر کردن آنها نداریم.

بنابراین باید تلاشی مشترک انجام گیرد. اما، ابی، من امیدوارم که شروع به فهم و تشخیص این مسائل نماییم و ممکن است که کمیته بزرگ  به نتایجی دست یابد. رونالد ریگان، جرج بوش بیل کلینتون – آنها به نتایج متوازنی رسیدند که هم به اقتصاد و هم به منافع استراتژیک ما سود رساند. و من فکر می‌کنم که ما نیز باید به دنبال همین باشیم.

سؤال: متشکرم.

سؤال: خانم کلینتون، در کنار شما بودن مایه افتخار من است.

کلینتون: متشکرم.

سؤال: به نمایندگی از این گروه از اینکه اینجا آمدید از شما تشکر می‌کنم. می‌دانم که برنامه شما چقدر فشرده است، بنابراین از شما بسیار ممنون هستم.

کلینتون: متشکرم.

سؤال: و با ابی هم عقیده هستم که سخنرانی بسیار خوبی بود، بنابراین متشکرم.

من نیز به این کشور اعتماد دارم اما می‌خواهم سؤالی بپرسم – من دوست داشتم که سؤالات بسیاری بپرسم، اما فقط یک سؤال مطرح می‌کنم. من سؤالی می‌پرسم که وارد مسیر عواقب و پیامدهای غیر عمدی می‌شود.

این گروه نسبتا ناراحت و غمگین است. سخنان شما شاید آنها را تکانی داده باشد اما ما نگرانی‌های زیادی داریم، ژاپن یکی از آنها است، متأسفانه، نگرانی‌های در مورد دهه 30 و متعاقب آن در مورد حمایت‌گری  وجود دارد. و در این حوزه، چنین به نظرم می‌رسد که  اسموت و هاولی  در دهه 30 نمی‌دانستند که کاری که انجام می‌دهند چه نتایج مصیبت‌باری خواهد داشت.

بنابراین می‌خواهم بدانم دیدگاه دولت در مورد قانون مرتبط با دستکاری ارزش پول چین توسط این کشور چیست و چگونه می‌توانیم از تبدیل ان به یک جنگ تجاری جلوگیری کنیم.

کلینتون: خوب، اِد، در ابتدا، من فکر می‌کنم که مردم نگران هستند و این قابل درک است. ما چند سال واقعا سخت را پشت سر گذاشتیم. اما من می‌خواهم به خود یادآوری نمایم که ما تاکنون بزرگترین اقتصاد جهان هستیم، ما مولدترین کارگران جهان را داریم، ما این ظرفیت را داریم که به صورت مداوم اقتصاد خودمان را بازآفرینی نمایم، زیرا نیروی کار ما از بسیاری از رقبای‌مان در جهان، شامل ژاپن، بیشتر است. و یکی از عوامل عمده این مسأله مهاجرت بوده است، به همین دلیل است که باید مباحثات حوزه مهاجرت نباید به صورت مجزا از منافع اقتصادی ما انجام گیرند زیرا این دو رابطه نزدیکی با یکدیگر دارند.

و بنابراین ما تمام این دارایی‌های باورنکردنی را در اختیار داریم. اما به نظر من بیشتر از آنچه که ضروری است نگران شده‌ایم، البته با فرض اینکه بار دیگر به مانند آمریکایی‌ها رفتار نماییم، اینکه شروع به حل و فصل مشکلاتمان نماییم، با یکدیگر همکاری کنیم و فرصت‌های پیش رو را درک نماییم.

اما این امر بدین معنا نیست که ما می‌توانیم مواظب اقتصاد جهانی باشیم ولی متوجه نشویم که بسیار از مسائل تغییر کرده‌اند و اینکه هم‌اکنون کشورهای دیگری بازیگران اصلی عرصه اقتصاد جهانی هستند، و ما باید از این وضعیت استقبال کنیم. ما از رشد چهار اقتصاد بزرگ استقبال می‌کنیم. ما از رشدی که در آسیا رخ می‌دهد استقبال می‌کنیم. زیرا به یاد داشته باشید که صادرات ما به کشورهای آسیای جنوب شرقی در حقیقت از صادرات ما به چین بیشتر است. بنابراین ما سرمایه‌گذاری بزرگی در رشد این کشورها و توسعه طبقه متوسط و مصرف‌کننده در آنها انجام داده‌ایم.

اما این امر بدین معنی نیست که هر آنچه این کشورها در مورد ما یا اقتصاد جهانی انجام می‌دهد را بپذیریم. و چاک شومر ، قهرمان قانون افزایش ارزش پول چین در مجلس سنا، همانگونه که بسیاری از شما نیز می‌دانید، یکی از مدافعین ثابت قدم منافع اقتصادی نیویورک است. و باید از خودتان بپرسید: "چرا سناتور شومر این تلاش‌ها را رهبری می‌کند؟" خوب، تا حدودی بدین علت که این مسائل نه تنها در بازار اخلال ایجاد می‌کنند، نه فقط هزینه صادرات ما را بالاتر می‌برد؛ بلکه شروع به تأثیرگذاری بر دیگر کشورها نیز نموده است. بنابراین، این تنها آمریکا نیست که می‌گوید چین باید در این خط‌مشی مصنوعی کاهش ارزش پول ملی توازنی دوباره ایجاد کند، این خط‌مشی برای صادرات کننده‌های آنها سودآور است، اما به انحاء مختلف به مردم این کشور آسیب می‌رساند.

بنابراین من فکر نمی‌کنم که بلند شدن و مطرح کردن خواسته‌ها عمل نادرستی باشد، و به نظرم این کار به مثابه حمایت‌گری که شما به درستی به عنوان مثالی از دهه 1930 نقل کردید، نیست. دولت اوباما در مورد قانون شومر در مجلس سنا چنین گفته که هر کاری که انجام می‌دهیم باید در تطابق با الزامات بین‌المللی ما، شامل الزامات سازمان تجارت جهانی، باشد.

اما ما همچنین نمی‌خوایم که مورد سوءاستفاده واقع شویم. منظورم این است که دیدن کشوری که به یک سطح مشخصی می‌رسد، یعنی سطحی که در آن بسیار رقابتی هستند و می‌توانیم شاهد حضور آنها در سراسر جهان باشیم و بیش از هر نهاد دیگری در تاریخ دارای پول نقد هستند یک چیز است و سعی آنها برای تداوم بازی با سیستم به نفع خودشان و ضرر ما چیز دیگری. هم‌اکنون آنها کاملا وابسته به ما و بازار ما هستند. بنابراین ما هنوز دارای اهرم و میزان مشخصی توانایی برای تأثیرگذاری بر حوادث آتی هستیم. ما هم‌اکنون دارای متحدینی هستیم که چندین سال پیش نداشتیم.

بنابراین، به نظر من هم‌اکنون زمان کاملا مناسبی است که برخاسته و اعلام داریم که این فرآیند قابل قبول نیست. ما یک سیستم متقابل قانون-محور در مورد موانع مرزی، موانع تعرفه‌ای، موانع غیرتعرفه‌ای، اقدامات حوزه پول رایج و تمام چیزهای دیگر نیاز داریم. به نظر من اگر چنین بیندیشیم که نمی‌توانیم در مور این فرآیند کاری انجام دهیم در این حالت به درستی به اقتصاد خودمان خدمت نمی‌کنیم. چنین اندیشه‌ای به نظر من زیاد آمریکایی نیست.

بنابراین، فکر می‌کنم که باید باهوش باشیم. ما نمی‌توانیم به مانند دهه 1930 یک حمایت‌گرایی کلاسیک را پیاده نماییم. اما باید انتظار داشته باشیم که همه با همان قوانین بازی خواهند کرد. و در صورت عدم وجود چنین حالتی، ما باید ائتلافی بین‌المللی متشکل از کشورها را پدید آوریم، کشورهایی که به مانند ما دارای منافع اقتصادی در سیستم قانون محوری هستند که از رشد اقتصادی حمایت کرده و ما را قادر می‌سازند تا در هر کجا که می‌توانیم و به هر نحوی که می‌توانیم به رقابت بپردازیم.

و بنابراین من فکر می‌کنم و معتقد هستم که این ابتدای یک بحث و یا شاید حتی یک مذاکره باشد. و هم‌آنگونه که قبلا به شما گفتم اگر چین باشید، آن کاری را می‌کنی که به نفع چین است. چرا این امر باید فرد را متعجب نماید، ماهیت بشر مگر چیست؟ و به پیشرفت‌های قابل ملاحظه‌ آنها بنگرید. اما ما آمریکا هستیم و باید مواظب آنچه که رخ می‌دهد باشیم تا در قوی‌ترین موضع قرار داشته باشیم.

این امر بدین معنا است که ما باید قبل از همه چیز باید مواظب کسب و کار در داخل کشور باشیم، زیرا این حوزه دقیقا همان جایی است که ما به آنهایی واگذار کرده‌ایم که می‌خواهند با ما رقابت کنند. اما باید برای پدید آوردن مجموعه‌ای جدید از قوانین جهانی نیز تلاش نماییم؛ قوانینی که تغییرات چندین دهه گذشته نیز در آنها لحاظ گردند.

بسیار متشکرم. (تشویق حضار)

مجری: متشکرم خانم وزیر. و متشکریم به خاطر همه آن چیزی که هر روز برای آمریکا انجام می‌دهید. اعضای باشگاه اقتصادی! خلاصه سخنان وزیر این است که بروید بیرون و کسب و کار ایجاد کنید. ما تأخیر کرده‌ایم. (تشویق)
 
پایان
منبع: وب‌سایت رسمی دولت آمریکا

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس