کد خبر 7729
تاریخ انتشار: ۶ مهر ۱۳۸۹ - ۱۰:۴۷

تو از ياد نمي‌روي /مخصوصاَ از ياد آنها /که دارند مي‌آورند /فنآوري آنفلوانزاي مرغي را /که خروس‌ها را عقيم مي کند

چند شعر سپيد از علي داوودي درباره جنگ که خبرگزاري فارس منتشر شده است:



چگونه مي‌گذرد روزهايت
چه مي‌گذرد از اين شيلنگ‌ها
اين کپسول‌هاي اکسيژن از کجا مي‌آيند
*
تنها سينه سوختن
کوچه‌هاي حلبچه نبود
عطر حرمسراها و حرامزاده‌هاي چت هم بود
و رقاصاني که زير نعشت سينه بزنند
«چشاي سياه تو قربون»
باخت تيم ملي هم بود
و بخشنامه‌هايي نابالغ
براي خصوصي کردن بخش عمومي و بالعکس

تو از ياد نمي‌روي
مخصوصاَ از ياد آنها
که دارند مي‌آورند
فنآوري آنفلوانزاي مرغي را
که خروس‌ها را عقيم ميکند
و به هر کدام يک دستگاه «کاندوليزا رايس» مي‌دهد
دارند مي‌آورند ورژن جديد ماکروسافت را
با سه برنامه دهکده جهاني
و جنگ‌هاي جهاني
و جام جهاني
بعضي‌ها ماسک مي‌زنند
و فيلتر مي‌کنند که گربه است انشاءالله
و شاخک‌هاي هوايي شان
شيطان را رديابي مي‌کند
مي‌گويند: تو حق حضور نداري در خيابان
کنار نام خودت
که چنين آمده‌اي بي‌ماسک و با ايثار...
پنجره را ببند
پرده را بکش
و دور از اينهمه چشم بسته
بخواب!

***
آنها خرما مي‌خواستند
با نخل‌هاي ما ازدواج کردند
با تانک و نارنجک به خواستگاري آمدند
روي شناسنامه‌هامان رفتند
*
از کودک چه مي‌ماند؟
- اسباب بازيهايش
از مادر؟
- يادش
از برادر
- شايد مزاري
از پدر
- ادامه خونش بر خاک!
در رگ‌هاي سوخته زمين

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس